انقلاب اسلامی نتایج جستجو

کتاب و نشریه

مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک

«روز 9/3/42 از ساعت 9:15 تا 10 شب آقای طالقانی در مسجد هدایت سخنرانی نمودند. ایشان اول بعد از این که چند آیه از قرآن مجید تلاوت نمودند گفتند که من ایستاده سخن می‌گویم چون رسول اکرم نیز ایستاده سخن می‌گفت و دوم این که اگر بنشینم و سخن بگویم جایم گرم می‌شود و هم چانه‌ام گرم می‌شود و آن وقت بیش از اندازه حرف می‌زنم آن هم برای بعضی خوش‌آیند نیست (منظور از بعضی‌ها دولت است) بعد از ادای این جمله مردمی که در مسجد بودند همه به صدای بلند پوزخندی زدند ...» مرحوم آیت‌الله طالقانی زندگانی سادگی و صمیمیت را پیشه کرد و به حق زیبنده‌ی عبارت "ابوذر زمان" بود. او البته در وادی مبازره نیز به سلوک ابوذر ره برده، مستحکم و مقاوم بود. علاوه بر این، چنان در بودن‌اش صادق و درست بود که این تصویر «صمیمی و مستحکم» نه فقط در دل مریدان و دوست‌داران‌اش، که حتی در گزارش‌های ساواک نیز منعکس شده‌بود. آیت‌الله طالقانی در دهه‌ی 1320 شمسی برای احیای تفکر دینی و روشنگری جامعه و به کمک تجربیاتی که از بزرگان حوزه به دست آورده‌بود، جلسات قرآن را در خانه‌ها احیا نمود و زمینه را برای برپایی جلسات بزرگ‌تر و آشکارتر به وجود آورد. خلاء پایگاه‌های فکری و مذهبی از سوی عده‌ای از روحانیون از جمله آیت‌الله طالقانی احساس می‌شد لذا ایشان برای رفع این کمبود پایگاهی پدید آورد که در ابتدا محل ترویج تفکر مذهبی و بعدها ریشه بسیاری از تشکل‌ها و گروه‌های مبارز در دوره‌ی پهلوی بود. این پایگاه مسجد هدایت نام داشت. آیت‌آلله طالقانی از سال 1327 در مسجد هدایت مستقر شد و آموزش جوانان را شروع کرد. به واقع می‌توان گفت یکی از قدیمی‌ترین کانون‌های مذهبی و انقلابی تهران مسجد هدایت است که مقر فعالیت‌های سیاسی فرهنگی مرحوم آیت‌الله طالقانی بود. کتاب «مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک» از سری کتاب‌های «پایگاه‌های انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک» است که در سال 1389 توسط مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات به چاپ رسیده‌است. این کتاب که در 2 جلد تنظیم شده‌است در مجموع بیش از 1000 صفحه دارد و شامل تعداد قابل توجهی از اسناد ساواک پیرامون فعالیت‌های مسجد هدایت است. مسجد هدایت تهران یکی از پایگاه‌های مهم سیاسی و فرهنگی در دوران پهلوی بوده و نقش این پایگاه در تنویر اذهان مردم بالاخص جوانان، تحصیل‌کردگان، نخبگان و روشنفکران از اهمیت والایی برخوردار بود‌ه‌است. حضور عالمی برجسته و نستوه چون مرحوم آیت‌الله طالقانی در مقام «هدایت» فعالیت‌های این مجموعه- با توجه به معنویت، اخلاص، شجاعت و مجاهدت او- بر این اهمیت افزود. کتاب فوق‌الذکر حاوی اسناد به دست آمده و جمع‌آوری شده در مورد مسجد هدایت می‌باشد که در دو جلد تدوین شده‌است؛ جلد اول این کتاب شامل اسناد مسجد هدایت از ابتدای سال 1340 تا پایان سال 1347 و جلد دوم آن از ابتدای سال 1348 تا بهمن سال 1357 و پیروزی انقلاب اسلامی است. در آغاز این کتاب، نخست به ضرورت وجود مساجد در جامعه تأکید می‌شود و مساجد را پایگاهی استوار برای تعلیم و ارشاد مردم در راستای تشکیل یک نظام اجتماعی عادلانه به شمار آورده‌است و در رابطه با تشکل‌های مذهبی ـ سیاسی پس از سقوط پهلوی اول توضیحاتی را ارائه می‌شود. در ادامه به طور خاص به مسجد هدایت- که در خیابان جمهوری اسلامی نرسیده به خیابان لاله‌زار واقع شده- پرداخته‌است؛ رونق فعالیت‌های مسجد در سال 1327 با آمدن آیت‌الله طالقانی و توسعه‌ی مسجد در سال 1340 که بر اساس کتاب طالقانی و تاریخ، نوشته بهرام افراسیابی و سعید دهقان بدان اشاره می‌شود. از جمله‌ی اصلی‌ترین فعالیت‌های آیت‌الله طالقانی که در مسجد هدایت برگزار می‌شد، تفسیر قرآن بود. مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین علی حجتی کرمانی در خصوص جلسات تفسیر قرآن آیت‌الله طالقانی می‌گوید: «شهید چمران را من از دوران مسجد هدایت می‌شناختم. مسجد هدایت ‌در واقع ستاد مرکزی احرار بود. اغلب دانشجویان و استادان ضدرژیم، در پای درس تفسیر آیت‌الله طالقانی در این مسجد گرد می‌آمدند». از نگاه مؤلف مقدمه‌ی کتاب، مسجد به سبب آن که خاستگاه توحید و نفی شرک است، جایگاه ندای حق و دادخواهی مظلوم نیز به حساب می‌آید، لذا در دوره‌ی پهلوی مسجد همواره مهد قیام و اعتراض بود. تبادل اطلاعات و جلسه‌ها و مشاوره میان مبارزان نیز در مساجد انجام می‌پذیرفت. زیرا پخش اعلامیه در اغلب مساجد ایران سهل‌تر و سریع‌تر سایر مراکز اجتماعی صورت می‌گرفت و بخش عمده‌ای از فعالیت‌های این‌چنینی در مساجد رقم می‌خورد. بدین جهت می‌توان از مسجد هدایت به عنوان یک مرکز اطلاع‌رسانی نام برد که جایگاه آن در پیش‌برد انقلاب اسلامی شایسته‌ی بررسی است. مهم‌ترین جلسات مسجد هدایت، جلسات بحث و تفسیر آیت‌الله طالقانی بود که معمولاً شب‌های جمعه برگزار می‌شد. شهید محمدعلی رجایی در اسناد و بازجویی‌هایی که ساواک از ایشان نموده‌است، می‌نویسد: «شب‌های جمعه به این مسجد می‌رفتیم و در جلسات سخنرانی و تفسیر آقای طالقانی شرکت می‌کردیم». بخش عمده‌ای از اسناد ساواک که در کتاب حاضر گردآوری شده‌است مربوط به سخنرانی‌های آیت‌الله طالقانی در این جلسات است. با بررسی سخنرانی‌ها و تفاسیر ایشان می‌توان به اندیشه‌ها و ویژگی‌های شخصیتی ایشان پی برد. یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های آیت‌الله طالقانی شجاعت در بیان انتقادات از رژیم بود: «جلسه‌ی بحث و تفسیر هفتگی در مسجد هدایت ... سید محمود طالقانی سخنان خود را پیرامون آیة 8 و 9 سورة نساء آغاز [کرد] و پس از قرائت آیه و ترجمة آن اظهار داشت که این آیه، آیة تهدید است و تهدید دو نوع است: یکی برای ظالم‌ها که مال یتیم و مال مردم را- که در اختیار دارند- می‌خورند و بعد تهدید برای کسانی که نسل ضعیف بار می‌آورند تا از هرگونه مقاومت پایداری و مبارزه جلوگیری شود». سخنان آیت‌الله طالقانی به صورتی بود که حتی مامور ساواک را نیز مستاصل می‌کرد: «کلیة سخنان طالقانی کنایه و حمله به دستگاه و بیان مطالب و گفتاری بود که مردم را به رفتار غیرقانونی دستگاه راهنایی گردد منتها از لابه‌لای آن آیاتی را قرائت می‌نمود که در واقع سند محکومیت برای دستگاه می‌ساخت». از دیگر نکات جالب گزارش‌های ساواک ذکر نام افراد شناخته‌شده در جلسات مسجد هدایت است. بدین صورت می‌توان به تنوع فعالان مرتبط با مسجد هدایت پی برد. نقش مسجد هدایت در حمایت از مردم از موارد مهم دیگری است که در سندهای ساواک بدان اشاره شده‌است. از مسجد هدایت می‌توان به عنوان موسسه‌ای با فعالیت‌های خیریه یاد کرد که علاوه بر خدمات فکری، فرهنگی و مذهبی، خدمت‌رسانی به مردم را یکی از وظایف خود به شمار آورده و به عنوان یکی از کانون‌های مهم کمک‌رسانی مادی به مردم تبدیل شده‌بود. یکی از مباحثی که در جلسات بحث و تفسیر هفتگی مسجد هدایت بسیار به آن پرداخته می‌شد موضوع فلسطین و حمایت از مسلمانان فلسطین بود. در این مسجد به انحای مختلف در این راستا اقدام می‌شد؛ از سخنرانی‌های روشنگرانه آیت‌الله طالقانی و مبارزان دیگری هم‌چون اکبر هاشمی رفسنجانی گرفته تا جمع‌آوری وجوه نقدی برای کمک به مردم و مبارزان فلسطینی، به طوری که می‌توان مسجد هدایت را یکی از پایگاه‌های فلسطین دانست. محمدصادق طباطبایی از جمله کسانی بود که فطریه‌های نمازگزاران را در مسجد هدایت جمع‌آوری می‌کرد. وی در این باره چنین می‌گوید: «فطریه‌ها را جمع کردیم. رقم آن چقدر بود خاطرم نیست، رقم قابل توجهی شد که بلافاصله بعد از مسجد آمدیم و به سفارت مصر رفتیم که آن موقع در خیابان قوام‌السلطنه [30 تیر] بود. آنجا رفتیم و پول‌ها را به وسیلة آنها به فلسطینی‌ها دادیم [چون] که اینجا [فلسطینی‌ها] سفارت نداشتند. [اما] اسرائیل آن زمان در ایران سفارت داشت». اقدامات شجاعانه‌ی آیت‌الله طالقانی برای جلب حمایت ملت ایران از مبارزان فلسطینی و کمک به آنان، مخالفت‌های بسیاری را در میان بعضی از اقشار جامعه برانگیخت. در این میان رژیم سعی کرد تا از طریق عوامل خود به اختلافات و تفرقه دامن بزند. آیت‌الله طالقانی به علت فعالیت‌های مبارزاتی‌اش به دفعات زندانی شد و حتی بخشی از دهه‌ی 1350 را در تبعید گذراند. در دهه‌ی 1340 شمسی در نبود آیت‌الله طالقانی، آیت‌الله سیدابوالفضل زنجانی امامت مسجد را به عهده‌گرفت و بخشی از اسناد ساواک پیرامون مسجد هدایت مربوط به ایشان است. علاوه بر این مبارزان دیگری نیز در این مسجد به سخنرانی می‌پرداختند که می‌توان از سلسله جلسات مرحوم محمدجواد باهنر اشاره کرد و هم‌چنین فعالیت‌ها و سخنرانی‌های افراد دیگری مانند مهدی بازرگان، محمدتقی شریعتی، مرتضی مطهری، محمد مجتهدشبستری، ناصر مکارم شیرازی و اکبر هاشمی رفسنجانی. رژیم پهلوی به منظور کاستن از تأثیر فعالیت‌های سیاسی مساجد، به عناوین مختلف با ایجاد خلل در امور مساجد و بستن برخی از این پایگاه‌ها می‌کوشید به اهداف خود دست یابد؛ به طوری که حتی مانع از برگزاری جلسات ترحیم و بزرگداشت شهدا و یا افراد دیگر می‌شد. از جمله این اقدامات رژیم بستن مسجد هدایت و قرار دادن «تعدادی پلیس مقابل مسجد و حدود خیابان استانبول» (خ جمهوری) و یا جلوگیری از برگزاری مراسم بزرگداشت شهادت آیت‌الله سیدمحمدرضا سعیدی در سال 1349 بود. حکومت شاه مسجد هدایت و مسجد جلیلی را به عنوان پایگاه‌های نیروهای فعال مذهبی شناخته‌بود و بر این مراکز فشار وارد می‌کرد؛ به طوری که حتی تعهد گرفته بودند در مسجد هدایت مجلس ختم هم برگزار نشود. فعالیت‌های مسجد هدایت پس از تبعید آیت‌الله طالقانی در آذر سال 50 به زابل مقداری کم‌رنگ شد ولی اعضای فعال مسجد هم چنان این پایگاه الهی را حفظ نموده و سعی می‌کردند این سنگر را آن چنان که بود نگه دارند. با شدت گرفتن حرکت‌های انقلابی مردم در سال 1357 آیت‌الله طالقانی از زندان آزاد شد و در 28 دی ماه سال 57 - مصادف با اربعین حسینی - و با حضور هزاران نفر از مردم مسلمان و مبارز تهران، ندای خوش و دل‌نشین ایشان دیگربار در مسجد هدایت طنین‌انداز شد و سخنرانی پرشوری از او به یادگار ماند. این جلسات تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 57 ادامه پیدا کرد. پژوهش‌های جدیدی که پیرامون نقش تاریخی مسجد هدایت باشد بسیار معدود و انگشت‌شمارند، به جز کتاب فوق‌الذکر، نمونه‌ی قابل ذکر دیگر کتاب "تاریخ شفاهی مسجد هدایت" (1387، مرکز اسناد انقلاب اسلامی) است که می‌تواند برای مطالعه و پژوهشگران مفید باشد. با توجه به این امر، اسناد کتاب مسجد هدایت به روایت اسناد ساواک که از پرونده‌های مختلف ساواک جمع‌آوری شده‌است می‌تواند فعالیت‌ها و برنامه‌های مسجد هدایت در پیش از انقلاب را به خوبی به تاریخ‌نگاران و علاقه‌مندان به مباحث تاریخی بنمایاند. کبری خرّم

خاطرات محمدرضا حافظ‌نیا

کتاب خاطرات محمدرضا حافظ‌نیا در برگیرندة خاطرات مردی است که تحت تأثیر آموزه‌های دینی ، مشاهده بی عدالتی و تبعیض را تاب نیاورده و به دنبال آن بوده تا ساز و کارهای حاکم بر جامعه (پیش از پیروزی انقلاب اسلامی) که وضعیت آشفتة آن روزها را موجب می‌شده بر هم زده و یا به تضعیف آنها همت گمارد . او یک تنه خالق رویدادی می‌شود که در نوع خود کم سابقه و تأثیرگذار بوده است . او خود دربارة موضوع کتاب می‌گوید : «موضوع این کتاب ، بیان و تشریح یکی از رویدادهای تاریخ انقلاب اسلامی از زبان عامل و شاهد آن است . رویدادی که از یک سو به اوج‌گیری روند انقلاب اسلامی از طریق ایجاد دلگرمی ، امید و روحیه‌بخشی به مردمی که در جریان مبارزه و انقلاب شرکت داشتند کمک کرد و از سوی دیگر به تخریب روحیة حکومت و تسریع در روند سقوط رژیم دیکتاتوری که ارتش قدرتمند و سر تا پا مسلح شاهنشاهی علت بقا و اقتدار آن بود ، منجر گردید .» موضوع کتاب همان گونه که راوی آن گفته به ماجرای تلاش یک افسر وظیفه (محمدرضا حافظ‌نیا) در لشگر 77 خراسان برای ترور فرمانده لشگر که او را عامل سرکوب مردم می‌دانستند مربوط است . حادثه‌ای که بازتاب گسترده‌ای در تابستان سال 57 داشت . حافظ‌نیا که سال‌هاست از فعالیت سیاسی فاصله گرفته و به کار علمی آموزشی و پژوهش در دانشگاه اشتغال دارد دلیل انتشار خاطراتش را در این می‌داند که رویداد مورد بحث بخشی از تاریخ انقلاب اسلامی و متعلق به ملت ایران و نسل‌های بعدی است که حق دارند بدانند چگونه تحولی عظیم در تاریخ سیاسی کشورشان اتفاق افتاده است ، تحولی که به تزلزل پایه‌های ساخت و ژئوپلیتیکی ، سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی در مقیاس‌های ملی ، منطقه‌ای و جهانی گردید . تحولاتی که دارای آثار مثبت و یا منفی ، حتی برای خود انقلاب اسلامی بود . حافظ‌نیا معتقد است نسل‌های کنونی و آینده این ملت حق دارند بدانند که برای پیروزی انقلاب اسلامی چه هزینه‌هایی پرداخت شده و چه مرارت‌ها ، سختی‌ها و رنج‌هایی از سوی انقلابیون اصیل و مردم مشارکت‌کننده در فرآیند انقلاب تحمل شده و چه کوشش‌هایی برای به ثمر رسیدن این انقلاب انجام پذیرفته است . بر این اساس به تصویر درآمدن واقعیت رویداد در این کتاب توسط شاهد و عامل اصلی آن نمونه‌ای از هزینه‌ها، مرارت‌ها ، رنج‌ها و کوشش‌هایی است که از سوی فرزندان این ملت در مسیر فرآیند انقلاب اسلامی صورت پذیرفته تا این انقلاب به پیروزی برسد و به آرمان‌های ملت انقلابی ایران شامل : استقلال و خروج کشور از سلطة آمریکا ، رسیدن به آزادی و سقوط حکومت استبدادی و خودکامة شاه ، تحقق عدالت اجتماعی و جغرافیایی و محو همه نوع تبعیض در کشور ، اصالت‌بخشی به ساختار فرهنگی ، دینی و اعتقادی ملت در فرآیند ساختارسازی سیاسی و تأسیس حکومت اصالت‌بخش به آرمان سیاسی مشارکت معنادار آحاد ملت در تعیین سرنوشت و تصمیم‌گیری‌های ملی و محلی ، پیشرفت و توسعة همه جانبة ملی برای تأمین رفاه ، آسایش و امنیت عمومی مردم و قرار گرفتن کشور در زمره کشورها و جوامع پیشرفته و نظایر آن که عمدتاً در شعار محوری ملت انقلابی یعنی : استقلال ، آزادی ، جمهوری اسلامی تجلی یافته بود ، تحقق بخشد . در این کتاب چگونگی رشد و پرورش شخصیت راوی از دوران کودکی و شکل‌گیری اندیشه و انگیزه‌های مبارزاتی او و ورود به عرصه فعالیت‌های مبارزاتی مورد توجه قرار گرفته است . همچنین فرآیند طراحی و اجرای عملیات ، نحوة دستگیری ، بازجویی ، دوران بازداشت و فرار از زندان همگی با جزئیات بیان شده و خواننده تا میزان زیادی به حالات درونی ، آرمانی ، آرزوها و لحظات تنهایی راوی نزدیک می‌شود . خاطرات در ادامه راوی را تا پیروزی انقلاب اسلامی و اولین تلاش‌های او در اولین ماه‌های تشکیل نظام جمهوری اسلامی همراهی می‌کند تا خواننده اطلاعات بیشتری از سرنوشت این مبارز انقلابی به دست آورد . خاطرات محمدرضا حافظ‌نیا که به وسیلة واحد تاریخ شفاهی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی جمع‌آوری شده به کوشش حمید قزوینی تدوین شده و از سوی انتشارات سورة مهر (وابسته به حوزه هنری) در 173 صفحه روانة بازار نشر شده است . شمارگان این کتاب 2500 نسخه و قیمت آن 3200 تومان است .

آخرین مجلس مشروطه

کتاب «آخرین مجلس مشروطه» نوشته اکبر خوشزاد، با هدف بررسی عملکرد دوره بیست‌وچهارم مجلس شورای ملی، بخصوص در سالهای پایانی آن و در مواجهه با حوادث انقلاب اسلامی نگارش شده است. مجلس دوره بیست‌وچهارم که آخرین مجلس دوران مشروطه محسوب می‌شود، ‌به دلیل هم‌زمانی آن با رویدادهای دوران انقلاب از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ اما تاکنون در این‌باره تحقیق جامع و مستقلی انجام نشده و فقط در چند منبع به اختصار و پراکنده مطالبی آمده است. در این اثر سعی شده است با تکیه بر منابع اصلی به این موضوع پرداخته شود. بدیهی است مهمترین منبع در این باره مذاکرات مجلس شورای ملی دوره بیست‌وچهارم است که برای تکمیل اطلاعات از مطالب روزنامه‌های رسمی کشور چون کیهان و اطلاعات و مجلات مختلف و نیز اسناد موجود، بخصوص اسناد ساواک درباره مجلس شورای ملی و حزب رستاخیز استفاده شده است. در فصل اول کتاب ضمن آشنایی با چگونگی شکل‌گیری مجالس نخستین مشروطه و تداوم آن تا دوره بیست‌وسوم ، دلایل ضعف و فروپاشی یکی از مهمترین ارکان نظام مشروطیت به اختصار بیان شده است. وجه تمایز مجلس دوره بیست‌وچهارم با مجالس گذشته، نظام تک‌حزبی آن بود؛ لذا در فصل دوم و سوم علاوه بر بررسی انتخابات مجلس به چگونگی شکل‌گیری حزب رستاخیز و تاثیر آن بر عملکرد مجلس و نیز شگل‌گیری جناحهای داخل حزب و کارایی آنها پرداخته شده است. در فصلهای چهارم تا ششم همگام با وقایع انقلاب موضع‌گیری و عملکرد نمایندگان مجلس در برابر این رویدادها مورد نقد و بررسی قرارگرفته است . با توجه به اینکه هدف از نگارش این اثر تحقیقی جامع درباره وقایع انقلاب نیست. لذا حوادث انقلاب به اختصار و فقط برای ورود به بحث مطرح شده و محور اصلی این تحقیق بازتاب انقلاب اسلامی در مجلس است. بر این اساس فقط به وقایعی پرداخته شده است که موضع‌گیری نمایندگان را در پی داشته است؛ ‌موضوعاتی چون: فضای باز سیاسی، تظاهرات 29بهمن تبریز، خروج نمایندگان از حزب رستاخیز، فاجعه 17شهریور ، حکومت نظامی در شهرها و همچنین مصوباتی که نمایندگان تحت تاثیر انقلاب به تصویب رساندند. مانند: لایجه آزادی اجتماعات و انحلال ساواک، که در روزهای پایانی مجلس به تصویب رسید. در فصل هفتم کتاب زندگینامه مختصری از نمایندگان ارائه شده است. با توجه به اینکه بیشتر نمایندگان دوره بیست‌وچهارم برای نخستین بار به مجلس راه یافته بودند، اطلاعات کمی درباره آنان موجود است. لذا زندگینامه بیشتر نمایندگان مختصر و فقط درباره چند نماینده مشهور و فعال مجلس اطلاعات بیشتری ارائه شده است.

تاراج بزرگ؛ امریکا و غارت میراث فرهنگی ایران

امین رمضانی مانند نوجوانی که در جست‌وجوی «هویت» است و ریشه‌های «کیستی» خود را می‌کاود، گرایش به شناخت پیشینان از دیرباز در میان انسان‌ها وجود داشته‌است. هر نسل نوظهوری بخشی از هویت امروزین خود را وام‌دار گذشتگان می‌داند و از این‌رو به کاوش و پژوهش در آثار باقی‌مانده از دوره‌های گذشته رو می‌آورد. کشور ما نیز به سبب پیشینه تاریخی کهن و گستردگی جغرافیایی و پرشماری نقاط استقرار تاریخی اقوام قدیم، سرشار از اماکن و اشیا مربوط به دوره‌های تاریخی است. این باعث شده از دیرباز حاکمان و مردم در پی نگهداری از بناهای تاریخی و هم‌چنین یافتن اشیا عتیقه باشند. و البته در این میان چه بسیار سوداگرانی که به طمع گنجینه‌های سیم و زر افسانه‌ای به این راه آمدند. این وسوسه چنان قوی بود که حتی گزارش‌هایی از دوره قاجار درباره تمایل ناصرالدین شاه به حفاری‌های باستان‌شناسی برای یافتن گنج به‌جا مانده ‌است. او در همین دوران امتیاز انحصاری کاوش در منطقه باستانی شوش را به فرانسویان واگذار کرد. این در حالی بود که بین‌النهرین در همسایگی ایران و هم‌چنین مصر، از سال‌ها پیش عرصه‌ی فعالیت‌های باستان‌شناسان غربی بود. در انتهای قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی مظفرالدین شاه با اعطای امتیاز جدیدی حق انحصاری فعالیت‌های باستان‌شناسانه و حفاری در کل ایران را به دولت فرانسه سپرد. با برآمدن حکومت پهلوی امتیاز انحصاری فرانسویان پس از حدود سه دهه لغو و در قراردادی جدید، کاوش در منطقه شوش و تعیین مدیر آثار باستانی به عنوان حق فرانسه در نظر گرفته ‌شد. در 1309ش قانون «حفظ آثار عتیقه» در کشور به تصویب رسید. با لغو انحصار فرانسه و تصویب این قانون، گروه‌های باستان‌شناس از طرف دانشگاه‌ها و موزه‌های امریکایی راهی کشور شدند. در میان سال‌های 1310 تا 1320 شمسی فعالیت‌های گسترده‌ای در محوطه‌های باستانی کشور به دست این گروه‌های امریکایی رقم خورد و یافته‌های فراوانی به دست آمد. اکثر این یافته‌ها بر اساس سنت مرسوم معاهدات مربوط به آثار باستانی در آن عصر و در منطقه، بر مبنای تقسیم مساوی میان ایران و خارجیانِ یابنده‌ی آثار تقسیم شد؛ هرچند باستان‌شناسان به این بسنده نمی‌کردند. این روند تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه داشت. پیش از حمله متفقین به ایران و سقوط رضاشاه از قدرت، فعالیت‌های باستان‌شناسانه امریکاییان در ایران به پایان آمد، اما با گذشت هفتاد سال هنوز پرونده اختلافات میان دو کشور درباره تملک آثار باستانی یافت‌شده تا امروز بسته نشده ‌است. کتاب «The Great American Plunder Of Persian Antiquities» نوشته دکتر محمدقلی مجد در سال 2003 میلادی در امریکا به چاپ رسید. این کتاب توسط چند تن از مترجمان به فارسی برگردانده شده ‌است. ترجمه‌ی بهرام آجورلو با عنوان «آمریکا و ایلغار آثار باستانی ایران» در سال 1386 توسط انتشارات کارنگ به چاپ رسید و ترجمه‌ی مصطفی ایزدی و گ. مرادی با عنوان «تاراج بزرگ؛ امریکا و غارت میراث فرهنگی ایران» در بهار 1388 توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی منتشر شد. دکتر مجد که استاد بازنشسته دانشگاه پنسیلوانیا است در حال حاضر در امریکا به تحقیق و تالیف در زمینه تاریخ معاصر اشتغال دارد. تمرکز او در پژوهش‌هایش بر سال‌های پایانی سلسله‌ی قاجار و دوره‌ی پهلوی اول است. منبع اصلی وی در پژوهش‌هایش بایگانی اسناد روابط خارجی امریکاست. مخاطبان ایرانی وی را بیش‌تر با کتاب «قحطی بزرگ» که درباره قحطی در ایران در دوران جنگ جهانی اول و پیامدها و بیماری‌های ناشی از آن که منجر به مرگ انبوهی از جمعیت ایران در آن سال‌ها شد، می‌شناسند. کتاب‌های دیگری نیز به قلم او به فارسی ترجمه شده‌است. «انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول»، «از قاجار به پهلوی» و «رضاشاه و بریتانیا» آثاری از دکتر مجد هستند که به زبان فارسی ترجمه و در ایران به چاپ رسیده‌است. در کتاب «تاراج بزرگ» دکتر مجد به غارت میراث فرهنگی و آثار باستانی ایران در دوره سلطنت رضاشاه پهلوی می‌پردازد. مانند دیگر کارهای مجد، اصلی‌ترین منبع این کتاب نیز بایگانی اسناد روابط خارجی دولت امریکاست. آزادسازی و انتشار اسناد هر دوره از روابط خارجی دولت امریکا پس از گذشت سی سال فرصتی درخور برای مورخان و علاقه‌مندان به تاریخ فراهم کرده‌است تا بتوانند در رخ‌دادهای تاریخی که امریکا یک سوی آن‌ها بوده است، کنکاش کنند. در کشور ما به سبب نقش امریکا در کودتای 28 مرداد، پشیبانی از ادامه حکومت محمدرضا شاه و مسایل بحث‌برانگیزی از این دست، تمرکز مورخان و جویندگان بیش‌تر بر اسناد دوره پهلوی دوم قرار گرفته‌است. این در حالی است که اسناد مربوط به دوره پهلوی اول –که حداقل چهل سال از انتشارشان می‌گذرد- از دید اهمیت، مجموعه‌ای ویژه است که تا به امروز کم‌تر مورد توجه قرار گرفته‌است. به ویژه که در آن دوره بیش‌تر مناسبات با امریکا مربوط به فعالیت باستان‌شناسان امریکایی در نقاط تاریخی کشورمان است. این اسناد امروزه بخش مهمی از تاریخچه میراث فرهنگی ایران را تشکیل می‌دهند. نویسنده‌ی کتاب با تحقیق و پژوهش در اسناد این بایگانی اطلاعات پرارزشی به دست آورده که در این کتاب آمده ‌است و بر اطلاعات ما از دوره‌ی پهلوی اول می‌افزاید. رضا شاه که فاصله گمنامی و پادشاهی را در کم‌تر از پنج سال پیمود، شانزده سال کشور را با خفقان سیاسی، تهدید و قتل مخالفان، سکوت ناگزیر رجال و یکه‌تازی در تمام عرصه‌ها اداره کرد. جدا از اقداماتی که او را به تنها فرد قدرت‌مند یا بزرگ‌ترین زمین‌دار کشور تبدیل کرد، در عرصه فرهنگ نیز تلاش‌هایی در جهت تحمیل نقطه‌نظرات دیکته شده صورت گرفت. از جمله این رویکردها می‌توان به تلاش برای احیای ساختگی ایران باستان اشاره کرد. از آن‌جا که پادشاهی رضاشاه پشتوانه موروثی نداشت و او عملاً صاحب پیشینه و جایگاهی در ذهن‌ها نبود، تلاش شد تا با به کارگیری و تاکید بر وجوهی از تاریخ کهن ایران میان او و خاندان پهلوی با شاهان باستانی و سلسله‌های قدرت‌مند آن دوران نسبتی برقرار شود. این بهره‌گیری ابزاری از تاریخ که بیشتر به طنز می‌ماند - و در دوره پهلوی دوم نیز ادامه یافت- بیش‌تر جنبه تبلیغاتی و شعاری داشت؛ چرا که در همان دوران که ذکر «شکوه ایران باستان» مدام در گوش‌ها می‌پیچید، بخش عمده‌ای از آثار باستانی و میراث فرهنگی کشور به شکلی خفت‌بار و با رضایت و سکوت حکومت از کشور خارج شد. در کتاب «تاراج بزرگ» به روند رخدادهای مرتبط با این ماجرا که توسط موزه‌ها و برخی اشخاص امریکایی رقم خورد می‌پردازد. نویسنده معتقد است روند رخ‌دادهای مابین سال‌های 1925 میلادی (1304 ش) تا 1940 (1320 ش) به گونه‌ای پیش رفت که نگرش ایرانیان را نسبت به امریکا تغییر داد، روندی که در آغاز آن امریکا به چشم دوست و نجات‌دهنده ایران از استعمار انگلیس دیده می‌شد و در نهایت به قدرتی استعماری و منفعت‌طلب در نظر ایرانیان تنزل کرد. هرچند می‌توان تصور کرد این تغییر نگرش ایرانیان به امریکا بیش‌تر به سال‌های آغازین دهه‌ی 30 شمسی و پس از کودتای 28 مرداد برمی‌گردد، چرا که ایرانیان در دوره‌ی رضا شاه کم‌ترین آگاهی را از اتفاقاتی که در عرصه میراث فرهنگی رخ می‌داد، دارا نبودند. او هم‌چنین از دشواری‌های پژوهش پیرامون دوره رضا شاه و کمبود منابع رسمی تحقیق می‌گوید: «حقیقت آن است که اکثریت قابل توجه اسنادی که در طول سال‌های 1921 تا 1941 میلادی جرایم دولت ایران را نشان می‌دهد در فاصله سال‌های 1941 تا 1978 میلادی یعنی 37 سال حکومت محمدرضا، پسر و جانشین رضا شاه نابود شد. اسناد کمی که باقی ماند یا به گونه‌ای متفاوت تفسیر و یا مخفی شد». وی علت دیگر فقدان منابع از آن دوره را حکومت دیکتاتوری نظامی بر ایران می‌داند و اسنادی را که در چنین فضای رعب و وحشتی به ثبت رسیده‌اند را معتبر نمی‌داند. البته برخی از ادعاهایی که دکتر مجد مطرح می‌کند محل بحث است؛ به عنوان مثال او علت حضور امریکایی‌ها در فعالیت‌های عرصه‌ی آثار باستانی ایران را به علت توافقی برای تقسیم «باارزش‌ترین منابع ایران» بین سه کشور انگلیس، شوروی و امریکا می‌داند. در این میان نفت سهم انگلیس، شیلات شمال سهم شوروی و آثار باستانی ایران نصیب امریکا شده‌است. چنین ادعایی غریب به نظر می‌رسد و بدون دراختیار داشتن ادله متقن به هیچ وجه قابل قبول به نظر نمی‌رسد. در «تاراج بزرگ» خواننده با تاریخچه‌ی فعالیت‌های باستان‌شناسانه خارجی‌ها تا پایان دوره‌ی رضا شاه در ایران طرف است. پس از بررسی مختصر فعالیت‌های پیش از دوره حکومت رضا شاه، چگونگی لغو انحصار فرانسوی‌ها، حضور امریکایی‌ها و درپی آن، مسایل مرتبط با فعالیت‌های گروه‌های امریکایی – که پاره‌ای از آن‌ها برای نخستین بار طرح می‌شود- شرح داده شده‌است. از آن‌جا که دولت امریکا در بسیاری از مذاکرات نمایندگی موسسات باستان‌شناس امریکایی را از طریق سفارت امریکا در تهران برعهده داشته‌است، فراز و نشیب‌های فعالیت‌های آن‌ها در گزارش‌ها و مکاتبات وزارت امور خارجه‌ی امریکا آمده‌است. دکتر مجد در لابه‌لای این اسناد موارد متعددی از اقدامات غیرقانونی، غیراخلاقی و خارج از توافق میان طرفین را شرح می‌دهد. این موارد چنان متعدد و متنوع‌اند که موجب حیرت می‌شود. از خارج کردن آثار باستانی با بسته‌های دیپلماتیک سفارت‌خانه‌ها توسط کارشناسانی مانند آرتور اُپهام پوپ و ارنست امیل هرتسفلد تا تحت فشار قرار دادن دولت ایران برای «اهدای داوطلبانه» حجم انبوهی از آثار یافت شده. در حدود نیمی از کتاب (فصل 5 به بعد) پیرامون فعالیت‌های اکتشافی در تخت‌جمشید است که زیر نظر موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو انجام گرفت. امریکایی‌ها که در ابتدا امیدی به یافتن آثار قابل حمل و انتقال در تخت‌جمشید نداشتند و مجوز فعالیت در آن‌جا را در قالب «بازسازی» و بدون سهمی از یافته‌های احتمالی گرفتند، با یافتن مجموعه‌ی بی‌مانندی از آثار کهن، دولت ایران را به شیوه‌های گوناگون زیر فشار قرار گذاشتند و موفق به تقسیم آثار تخت‌جمشید شدند. با گذشت بیش از هفتاد سال پرونده‌هایی از آن دوران مفتوح و در کشمکش است. به عنوان مثال سرنوشت الواح گلی یافت شده در تخت‌جمشید که در 1316ش به صورت امانت به موسسه شرق‌شناسی تحویل داده شده بود، امروزه به موضوعی پیچیده تبدیل شده‌است. شاید در آینده شاهد طرح پرونده‌های بیش‌تری نیز باشیم؛ چرا که نویسنده کتاب مدعی است با مدارک مندرج در این اسناد که گویای عهدشکنی گروه‌های امریکایی است، دولت ایران می‌تواند ادعای بازگرداندن بخشی از این آثار را مطرح و در این زمینه اقامه‌ی دعوا کند. در این روزها که شنیدن خبرهایی از تهدید و تخریب میراث فرهنگی کم‌کم عادی می‌شود، خواندن «تاراج بزرگ» حداقل تاثیری که می‌تواند بگذارد کمک به دانست ارزش آثار باستانی و میراث فرهنگی به جا مانده و تلاش جهت شناخت، ارتقا شرایط نگهداری و دقت در حفظ و حراست از میراث کهن فرهنگی‌مان است. تصور این‌که پس از آثار باستانی به یغما رفته، بخش موجود تاریخ کشورمان نیز در اثر بی‌توجهی خودمان از کف برود هیچ خوش‌آیند نیست. شناسنامه کتاب: تاراج بزرگ؛ امریکا و غارت میراث فرهنگی ایران نوشته دکتر محمد قلی مجد ترجمه‌ی مصطفی ایزدی و گ. مرادی موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی چاپ اول : سال 1388 432 صفحه فهرست کتاب: فصل اول: مقدمه 1. اعزام هیات باستان‌شناسی فرانسه به ایران 2. پیمان 1900 ایران و فرانسه 3. تلاش برای دستیابی به آثار باستانی بین‌النهرین 1914- 1845 4. تاراج آثار باستانی ایران 1941- 1925 5. ایران در جنگ جهانی اول و قحطی بزرگ 1919-1917 6. کودتای 1921 و به روی کار آمدن حکومت پهلوی 7. امتیازات خارجی، 1941- 1925 8. ایمبری، آرتور آپهام پوپ و والاس اسمیت موری 9. باز شدن درهای ایران به روی باستان‌شناسان خارجی 10. تکاپوی موزه‌های آمریکایی 11. هیات باستان‌شناسی اعزامی به تخت‌جمشید 1939-1931 12. برکناری هرتسفلد 13. هزینه‌های کاوش‌های آمریکاییان 14. نقض مفاد امتیاز 15. اشاراتی در مورد روابط ایران و آمریکا 16. اشاره به کمبود منابع تحقیق در ایران فصل دوم: آرتور آپهام پوپ و آثار هنری ایران 1. انتقال آثار هنری ایران با بسته‌های دیپلماتیک آمریکا 2. سفر پوپ به ایران، بهار 1929 3. ملاقات رسمی پوپ و رضاخان 4. گزارش‌های سفارت آمریکا در مورد پوپ 5. پوپ و فروغی 6. نمایشگاه هنر ایران در لندن، سال 1930 7. ماجرای پوپ و جورج پادشاه بریتانیا 8. نظر وولسین در مورد پوپ فصل سوم: باز شدن درهای ایران به روی باستان‌شناسان خارجی 1. قانون آثار باستانی 1930 2. آغاز تهاجم دیپلماتیک برای لغو انحصار فرانسه 3. چالش آلمان با امتیاز فرانسه 4. تلاش ناموفق برای لغو انحصار فرانسه 5. تجدید فشار دیپلماتیک امریکا بر فرانسه 6. قرارداد اکتبر 1927 بین ایران و فرانسه 7. ورود گدار و استخدام هرتسفلد 8. تصویب قانون آثار باستانی، نوامبر 1930 9. شروط قانون آثار باستانی 10. سرپرستی انگلستان بر عراق و قانون آثار باستانی عراق 11. نظرات برناردسون و نتیجه‌گیری نهایی فصل چهارم: هجوم موزه‌های آمریکایی به ایران 1. هیات مشترک اکتشافی به ایران 2. اریک اف. اشمیت 3. پذیرش درخواست کاوش در دامغان و استرآباد 4. کشفیات تورنگ تپه و تقسیم یافته‌ها 5. کاوش در دامغان 6. گزارش اشیمت به موری درباره اولین دوره کاوش در دامغان 7. رابطه صمیمانه موری و اشمیت 8. تقسیم نهایی یافته‌های دامغان 9. اکتشاف در ری 10. خلق و خوی هیتلری اشمیت 11. کاوش‌های باستان‌شناسی موزه هنر متروپولیتن در قصر ابونصر، فارس 12. کاوش موزه متروپولیتن در نیشابو، خراسان 1940- 1935 13. هیات اکتشافی هاروارد- استین در ایران 1936-1931 14. گدار و باستان‌شناسی فرانسه در ایران فصل پنجم: گروه باستان‌شناسی مؤسسه ی شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو 1. یافته‌های اولیه فوق‌العاده در تخت مجشید 2. جنجال تبلیغاتی تخت‌جمشید 3. کودتای باستان‌شناسی هرتسفلد! 4. مشکلات مؤسسه شرق‌شناسی و محاسبات هرتسفلد 5. خصومت با هرتسفلد 6. ضرب‌الاجل ایران فصل ششم: فشار آمریکا و تسلیم شدن ایران 1. نامه بریستد به فروغی: تهدید و باج‌خواهی 2. تسلیم ایران 3. نامه ی فروغی به بریستد 4. ضرب‌الاجل آمریکا 5. پلکان قابل حمل 6. ضرب‌الاجل جدید آمریکا و تسلیم نهایی ایران 7. اولین تقسیم اشیا یافت شده در تخت‌جمشید 8. شادمانی موری 9. ناخشنودی بریستد 10. نظرات هورنی بروک فصل هفتم: مدیر حفاری جدید و امتیاز جدید گروه باستان‌شناسی تخت‌جمشید 1. ولیعهد سوئد و ماجرا در مرز ایران و عراق 2. اتهام قاچاق اشیا عتیقه توسط سفارت آلمان 3. انتقال وزیر مختار آلمان 4. رها کردن هرتسفلد 5. اریک اف. اشمیت جانشین هرتسفلد می‌شود 6. پیوست: نامه‌ها فصل هشتم: هواپیمای اشمیت و تلاطم روابط ایران و آمریکا 1. هواپیما و مجوز پرواز 2. مقاله میرور و قطع روابط 3. حادثه‌ای در جریان کار باستان‌شناسی 4. گروه باستان‌شناسی اشمیت در لرستان 5. گفتگوی اشمیت با موری 6. بازگشت اشمیت به ایران 7. از سرگیری و خاتمه پروازها فصل نهم: مرحله نهایی، 1941 – 1937 حکایت فریب و اجبار 1. تامین اولیه منابع مالی گروه باستان‌شناسی تخت‌جمشید 2. موافقت‌نامه جدید همکاری 3. نقض شرایط امتیاز 4. خاتمه کار گروه باستان‌شناسی در تخت‌جمشید 5. ماجرای ده صندوق آخر آثار باستانی کشف شده در تخت‌جمشید 6. هزینه‌های گروه باستان‌شناسی اعزامی به ایران

انقلاب و فرهنگ سیاسی ایران

«انقلاب و فرهنگ سیاسی ایران» عنوان کتابی از حمیدرضا اسماعیلی است که در تابستان 1390 توسط انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است. این اثر از سه فصل و 422 صفحه تشکیل شده و موضوع آن تبیین انقلاب اسلامی سال 57 براساس فرهنگ سیاسی ایران در دو دهه واپسین پهلوی است. نویسنده مدعی است «مفهوم» فرهنگ سیاسی را در این کتاب به «نظریه»ای برای تبیین انقلاب‌ها تبدیل کرده است. او در این باره می‌نویسد: مطابق «نظریه فرهنگ سیاسی» انقلاب‌ها تحت شرایط زیر به وقوع می‌پیوندند: 1ـ میان فرهنگ سیاسی هیأت حاکم با جامعه یکپارچگی نباشد. 2ـ درون فرهنگ سیاسی جامعه مؤلفه‌های رادیکلالیسم موجود باشد. 3ـ در حالی که انگیزه مشارکت‌طلبی سیاسی در فرهنگ سیاسی جامعه وجود دارد، حکومت اجازه آن را ندهد. به عبارت دیگر، مطلب فوق فرضیه اصلی اسماعیلی را در این اثر شکل می‌دهد. لذا او ضمن آن که تلاش دارد جزئیات و ابعاد مختلف فرهنگ سیاسی ایران را در دو دهه پایانی حکومت پهلوی بیان کند، همچنین میان فرهنگ سیاسی جامعه و حکومت تفاوت قائل می‌شود و آنها را جداگانه بررسی می‌کند. در میان فصل‌های سه‌گانه کتاب، فصل نخست به بیان مباحث نظری تعلق دارد. در این فصل، نویسنده به بیان مختصر رویکردهای متفاوت فرهنگ‌شناسی پرداخته و در نهایت دریافت خود از فرهنگ و روش مناسب فرهنگ‌شناسی را بیان کرده است. او در ادامه این فصل، به بیان تعابیری از فرهنگ سیاسی روی آورده و این بار نیز تلقی متن کتاب از «فرهنگ سیاسی» را توضیح داده است. در فصل دوم، نویسنده به اقتضای روش پژوهشی خود که در فصل نخست بیان کرده بود، تلاش کرده است تا فرهنگ سیاسی به میراث رسیده از تاریخ بلافصل گذشته یعنی عهد صفوی و مشروطه را بیان کند. به اعتقاد او، بدون بررسی فرهنگ سیاسی و ساختار سیاسی ایران در این دوران، شناخت فرهنگ سیاسی ایران عصر پهلوی دشوار خواهد بود. اما فصل سوم، بخش اصلی کتاب را تشکیل می‌دهد؛ به طوری که در دو فصل نخست حکم مقدمات فصل سوم را دارند. این فصل خود از دو قسمت کلی فرهنگ سیاسی جامعه ایران (در دو دهه واپسین پهلوی) و فرهنگ سیاسی هیأت حاکم پهلوی تشکیل شده است. در قسمت نخست فصل سوم، اسماعیلی به اقتضای دریافتی که در فصل نخست از فرهنگ و فرهنگ سیاسی داشته، تلاش کرده است از مهمترین مؤلفه‌ها و روش‌هایی بهره ببرد که می‌توان با آنها فرهنگ سیاسی جامعه ایران را استخراج کرد و ابعاد مختلف آن را شناخت. در این قسمت، برای شناخت فرهنگ سیاسی جامعه ایران به جلوه‌های فرهنگی زیر در دو دهه واپسین پهلوی، نظر شده است: شعر، موسیقی، سینما، ادبیات منثور، وعظ (خطابه)، مباحث روشنفکرانه، مرجعیت دینی و شعارهای سیاسی. از آنجا که نویسنده معتقد بوده است اقبال جامعه به هنرمندان و اندیشمندان رابطه‌ای دو طرفه است، در بررسی موارد فوق تلاش شده آثار مهمترین و مشهورترین افراد آن دوره مورد بررسی قرار گیرند: به طور مثال در شعر، اشعار سهراب سپهری، هوشنگ ابتهاج، احمد شاملو، محمدحسین شهریار، مهدی اخوان ثالث و حمید سبزواری بررسی شود. که در هر کدام جلوه‌هایی از فرهنگ سیاسی ایرانیان موجود است. در سینمای آن دوران، ضمن بررسی کلی سینمای فیلم فارسی به تحلیل دو فیلم برجسته آن دو دهه یعنی «قیصر» (ساخته مسعود کیمیایی) و «گاو» (ساخته داریوش مهرجویی) پرداخته شده است. در موسیقی دو دهه واپسین پهلوی نیز با تفکیک میان سه موسیقی سنتی، مطربی و پاپ ویژگی فرهنگی هر یک مورد توجه قرار گرفته است. در ادبیات منثور آن دوره، جلال آل احمد و صادق چوبک بیش از دیگران برجسته شناخته شده‌اند و در میان روشنفکران هم به شریعتی و بازرگان توجه شده است. نویسنده در سنت وعظ و خطابه نیز به دلیل استقبال گسترده عمومی، شیخ احمد کافی و محمدتقی فلسفی را بیش از دیگران حائز اهمیت داشته است. در میان مراجع دینی هم ضمن بیان مباحثی درباره آیت‌الله بروجردی، آثار فکری امام خمینی بررسی شده است. ناگفته نماند که نویسنده در هر کدام از این مباحث، فرهنگ سیاسی ایرانیان را مدنظر قرار داده است. در قسمت دوم فصل سوم نیز نویسنده براساس چهار روش تلاش کرده است فرهنگ سیاسی هیأت حاکمه پهلوی را بشناسد. این چهار روش عبارتنداز: 1ـ بررسی ایدئولوژی سیاسی حکومت پهلوی 2ـ بررسی ویژگی‌های فکری و شخصیتی شاه (به عنوان نماد پهلوی) 3ـ بررسی ساختار سیاسی پهلوی و تأثیرات آن بر فرهنگ سیاسی 4ـ بررسی پژوهش‌های پرسش‌نامه‌ای درباره نخبگان سیاسی و وابستگان به بوروکراسی پهلوی

تاريخ ‎آغازين ‎فراماسونرى‎ در ايران (جلد 5)

تاریخ آغازین فراماسونری در ایران، ج 5 آریابخشایش، یحیی تهران سوره مهر 1390 این کتاب آخرین و پنجمین مجلد از مجموعه « تاریخ آغازین فراماسونری در ایران» است که به عنوان سی‌ونهمین تحقیق دفتر ادبیات انقلاب اسلامی چاپ و منتشر شده است. این مجموعه به چگونگی شکل‌گیری، معرفی اعضا، بیان روابط درونگروهی و خویشاوندی و گزارش اسناد به جا مانده از لژ بیداری ایران می‌پردازد که به عنوان نخستین لژ رسمی فراماسونری در میان پژوهشهای مربوط به فراماسونگری از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. جلد پنجم در ابتدا به معرفی نه تن از رجال سرشناس عصر مشروطه به همراه اسناد مربوط به آنان می‌پردازد که با وجود ابراز علاقه‌مندی و ارائه تقاضانامه، رسماً از عضویت در لژ بیداری ایران باز، و در همان مرحله تفتیش و تکمیل پرونده باقی مانده‌اند. آنگاه اطلاعات مفید و کلیدی تمامی اعضا و معرفی‌شدگان به آن لژ را در فهرستهای جداگانه‌ای درج نموده است که خوانندگان و علاقه‌مندان در همان مراجعه نخست می‌توانند آگاهیها بسنده‌ای را درباره آنان به دست آورند. طبقه‌بندی اعضای لژ بیداری ایران در شاخصه‌های مختلفی چون شغل، سن، دانش، دین، مسکن و محل تولد از دیگر بخشهای مهم این کتاب است که با ارائه ارقام و جداول منظم، مطالب ذکر شده درباره هر کدام از آن شاخصه‌ها را به صورت کاربردی در اختیار خوانندگان قرار می‌دهد. از دیگر بخشهای مفید و جذاب این کتاب که صفحاتی را به خود اختصاص داده، و به عنوان یک موضوع پژوهشی تازه مورد توجه نویسنده آن قرار گرفته، ریشه‌یابی و تبیین روابط خانوادگی و خویشاوندی اعضای لژ بیداری ایران است که با تکیه بر روشهای معمول در نسب‌شناسی انجام گرفته است؛ به گونه‌ای که می‌توان از طریق این پژوهش معین نمود کدام یک از خانواده‌های پردامنه‌دار عصر قاجار و مشروطه در لژ مزبور از تعداد و نفوذ بیشتری برخوردار بوده‌اند. مجلد پایانی از مجموعه تاریخ آغازین فراماسونری در ایران به نقش لژ بیداری ایران در پیروزی انقلاب مشروطیت نیز پرداخته در فصلی مستقل تأکید بر این کرده است که بسیاری از رهبران و فعالان پرآوازه نهضت مشروطیت در آن لژ عضویت داشته از گردانندگان اصلی آن به شمار می‌رفته‌اند. به طوری که براساس همین نقش و جایگاه آنان می‌توان مناسبات موجود میان لژ بیداری و ارکان قدرت در عصر مشروطیت (مجلس شورای ملی، دولت و دربار قاجار) را تبیین نمود. این کتاب در بخشهای پایانی مکاتبات داخلی لژ بیداری ایران در روابط آن با «شرق اعظم فرانسه (گرانداوریان)» را به عنوان سازمان متبوع آن لژ مورد توجه قرار داده در ادامه، با طرح موضوعاتی چون: مانیفیست ماسونی «ضامن دوستی»، «سالنامه گرانداورایان و لژ بیداری ایران» و «آغاز و پایان کار لژ» که همراه با گزارش اسناد موجود درباره آن موضوعات است دفتر مجموعه تاریخ آغازین فراماسونری در ایران را می‌بندد. شایان ذکر است که این مجلد در هفدهمین دوره جایزه کتاب فصل که با پیشگامی خانه کتاب آثار چاپ شده در بهار 1390ش را مورد داوری قرار داد، در حوزه تاریخ شایسته تقدیر شناخته شد. جلد پنجم کتاب تاریخ آغازین فراماسونری در 1100 شمارگان با 597 صفحه به قیمت 139000 ریال در بهار 1390ش از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار نشر گردید.

...
95