انقلاب اسلامی نتایج جستجو

کتاب و نشریه

تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی

تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی موضوع: جنگ نرم - جنبش‌های اسلامی - کشورهای عربی ایران - تاریخ - انقلاب اسلامی، 1357 - تاثیر نویسنده:محمدجواد انتظاری ناشر: فرادیدنگار 40 صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ 1 - 1000 نسخه 0 -76-8912-964-978 تاریخ نشر:19/01/93 قیمت پشت جلد :50000 ریال کد دیویی:355.3434 زبان کتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران معرفی مختصر کتاب: انقلاب اسلامی ایران، با پایه‌ریزی بیداری اسلامی در میان ملّت‌های جهان اسلام، بر ذهنیت‌ها و موقعیت دینی، سیاسی مسلمانان و مشروعیت دولت‌های حاکم تکان شدیدی وارد کرد و دوباره نقش دین و مذهب را در جامعه و سیاست مطرح ساخت و نقطه حرکتی شد برای بیداری اسلامی و سایر جنبش‌های رهایی بخش و اسلامی در نقاط مختلف جهان اسلام و حتّی سایر ملل جهان. در این کتاب، با اشاره به برخی رویدادهای انقلاب اسلامی، نقش انقلاب در بیداری اسلامی در جهان و همچنین، نقش انقلاب در فعّال شدن نیروهای اسلامی بیان شده است.

جنایتی که کرمان را تکان داد: به همراه 24 مقاله برگزیده مولف، چاپ شده در مجلات خارج از کشور

جنایتی که کرمان را تکان داد: به همراه 24 مقاله برگزیده مولف، چاپ شده در مجلات خارج از کشور موضوع: پاک‌زاد، احمد، 1311 - ، خاطرات مقاله‌های فارسی - قرن 14 قاضیان - ایران نویسنده:احمد پاک‌زاد ناشر: مهراندیش 228 صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ 1 - 1500 نسخه 8 -86-6799-964-978 تاریخ نشر:18/01/93 قیمت پشت جلد :120000 ریال کد دیویی:347.55014 زبان کتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران معرفی مختصر کتاب: احمد پاکزاد، قاضی بازنشسته و وکیل پایه یک دادگستری، در سال 1334 هـ .ش به درجه لیسانس حقوق از دانشکده حقوق دانشگاه تهران نایل آمد و سپس، با اخذ پروانة وکالت، مدّتی در استان کرمان مشغول به وکالت شد. او در اواخر سال 1338 در کادر قضایی دادگستری استخدام و پس از قریب 27 سال خدمت قضایی، در سال 1364 بازنشسته گردید. داستانی که در کتاب حاضر آمده، ماجرایی واقعی است از شرح یکی از پرونده‌هایی که در دادگستری توسّط او رسیدگی و قضاوت شده است. این پرونده مربوط به قتل عمد توسّط یکی از عوامل ساواک است. همچنین، تعدادی از مقالات نویسنده که در نشریات خارج از کشور به چاپ رسیده، در این اثر جمع‌آوری شده است.

روزشمار انقلاب اسلامی جلد 13 : 1357/11/01 تا 1357/11/04

تحولات سیاسی گسترده ایران در بهمن ماه 1357 به حدی بود که مجلد سیزدهم روزشمار انقلاب اسلامی به چهار روز اول بهمن اختصاص یافت. در این مجلد به تحولاتی نظیر انعکاس گسترده سخنان و دیدگاه‌های امام خمینی و حوادث انقلاب در رسانه‌های داخلی و خارجی، استعفای سیدجلال‌الدین تهرانی از ریاست شورای سلطنت، اعلام بازگشت امام خمینی به ایران، تشکیل «کمیته استقبال از امام» در تهران، برپایی جلسات شورای انقلاب اسلامی، گسترش مبارزات مردمی و فعالیت روحانیون و سیاسیون، آزادی برخی از زندانیان سیاسی، پیوستن گروهی از نظامیان به مردم، ارایه لوایح انحلال ساواک و تعقیب نخست‌وزیران و وزیران سابق از سوی شاپور بختیار به مجلس شورای ملی، برپایی تظاهرات طرفداران قانون اساسی با حضور برخی نظامیان و خانواده‌هایشان، تسخیر برخی مراکز دیپلماتیک رژیم پهلوی در خارج کشور توسط دانشجویان مبارز، اقدامات امریکا در مقابله با انقلاب و ... پرداخته شده است. تحولات گسترده این دوره زمانی چهار روزه را می‌توان در دو محور اصلی بررسی کرد: الف) جبهه مبارزه: 1 – رهبری انقلاب اسلامی: امام خمینی در دوره زمانی اول تا چهارم بهمن 1357 ، دو سخنرانی، سه مصاحبه، دو گفتگو و یک پیام داشتند. رهبر انقلاب اسلامی در این فعالیتها به موضوعات مختلفی پرداختند که در سه جهت اصلی متمرکز بود. اول، رهبری مردم در داخل کشور: امام خمینی در اول بهمن 1357، وحدت کلمه ملت را منشأ قدرت و پیروزی اعلام کردند و فرمودند شما دیدید که در اثر وحدت کلمه در جامعه ایرانی تمام کنگره‌های قصر شاه فرو ریخت. امام خمینی تأکید کردند علت پیروزی ملت ایران تاکنون وحدت کلمه و لِلّه بودن در مبارزات بوده است. ایشان توصیه کردند که حزب‌بازی و جبهه‌بازی و آخوند و دانشگاهی کنار گذاشته شود و همه با هم باشند: يَدالله مَعَ‌الجَماعَة و تا کوتاه شدن دست اجانب از کشور همه با هم باشند. امام خمینی درباره دستور شاه برای کودتا و کشتار مردم فرمودند: «ما یک قدم جلو رفتیم؛ آن اینکه این شخص را از مملکتمان بیرون کردیم [...] شما بحمدالله با هم متحد شدید و اتفاق کلمه شما این شد که [...] بیرونش کردید! بعدها هم کسی نمی‌تواند او را بیاورد. اگر می‌توانستند نگهش می‌داشتند. نگه داشتن آسان‌تر از بیرون رفتن و برگشتن است.» رهبر انقلاب اسلامی درباره نهضت ملت ایران فرمودند: «این قیام شما چون یک بویی از الوهیت می‌داد، تا اینجا رسیده است که قدرتهای بشری را زیر پا گذاشت. یعنی مشت غلبه کرد بر تانک، مشت غلبه کرد بر توپ؛‌ توپها و تانک‌هایی که در ایران آورده بودند و متمرکز کرده بودند. و اینها، مشتهای جوانها و پیرها و زنهای ما در مقابلش ایستادند و گفت که دیگر اثر ندارد. چرا اثر ندارد؟ برای اینکه لِلّه است مگر با خدا می‌شود معارضه کرد؟ مگر مقابله می‌شود با خدا کرد؟ این کار خدایی است، لِلّه است، برای خداست. همه این دعوی‌هایی که اینها داشتند پیچید و کنار گذاشت.» امام خمینی در دوم بهمن 1357 در پیامی خطاب به عشایر نوشتند اینجانب از طوایف بویراحمد و سایر طوایف شجاع ایران تقاضا دارم که در حفظ نظم و امنیت منطقه خودشان کمال مراقبت را بنمایند، و در این موقع حساس که به وطن ما می‌گذرد، نگذارند اشخاص ماجراجو به بدخواهان دین و کشور بهانه دهند. خبرنگار تلویزیون فرانسه در سوم بهمن 1357 با امام خمینی مصاحبه کرد. خبرنگار در اولین سال سؤال از امام خمینی پرسید: «منظورتان در یکی از سخنرانیها که قدرت را از راه قانون به دست می‌گیریم چیست؟» رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ فرمودند: «برای تغییر رژیم، فشار افکار عمومی به معنی قانون است ما به استناد همین قانون، قدرت را به دست می‌گیریم و حکومت را مستقر می‌کنیم.» دوم، پذیرش استعفای رئیس شورای سلطنت و اعلام بازگشت به ایران: سیدجلال‌الدین تهرانی که در 28 دی‌ماه برای دیدار امام خمینی راهی پاریس شده بود، در اول بهمن1357 در نامه‌ای استعفای خود را از شورای سلطنت اعلام و این شورا را غیرقانونی خواند. این استعفانامه تسلیم امام خمینی شد و امام خمینی نامه استعفای تهرانی را پذیرفت و تهرانی موفق شد حدود ده دقیقه با ایشان گفت‌وگو کند. در این گفت‌وگو نیز مطلب خاصی به جز تسلیم استعفای او و دعای خیر امام خمینی برای او مطرح نشد. بختیار این روزها تلاش می‌کند تا از سفر امام خمینی به ایران جلوگیری کند. در حالی‌که شاه از ایران رفته بود و ارتش در حال از هم‌گسیختگی بود، و فرودگاهها به منظور جلوگیری از بازگشت امام خمینی به ایران، بسته شده بود، بختیار برای تحکیم موقعیت متزلزل خود سرگرم چانه زدن با اعضای شورای انقلاب بود و اعضای شورای انقلاب نیز تلاش می‌کردند تا با مانورهای سیاسی و مذاکرات پشت پرده بختیار را وادار نمایند در شرایطی که مصلحت می‌دانستند وی استعفا دهد و کنار رود. در چنین شرایطی، نمایندگان دولت فرانسه در دوم بهمن 1357 با پیامی از جانب بختیار به دیدار امام خمینی آمدند. پیغامی مبنی بر اینکه امام خمینی به ایران نیایند. بختیار گفته بود که به امام خمینی بگوید آمدن ایشان به ایران حمام خون به راه خواهد انداخت. اما امام خمینی با این مساله مخالفت کردند. رهبر انقلاب اسلامی در چهارم بهمن 1357 در جمع کارکنان اقامتگاه خود در نوفل‌لوشاتو سخنرانی کردند. امام خمینی با عذرخواهی از همراهان خود در نوفل لوشاتو فرمودند ما راهی ایران هستیم و من بیعتم را از شماها برداشتم و چون ممکن است در سفر خطری پیش بیاید من میل ندارم که شما به خاطر من خدای نخواسته در خطر بیفتید. من سِنم دیگر گذشته، ولی شما جوان هستید. در همین حال به دنبال تهدیدهایی که اخیراً در پاریس نسبت به امام خمینی انجام شده است، پلیس فرانسه در تدابیر حفاظتی خود تجدیدنظر کرد و کسانی را که به دیدار امام خمینی می‌رفتند بازرسی بدنی کرد و بر تعداد محافظان خانه امام خمینی افزود. در چهارم بهمن1357 نیز در حالی‌که تاریخ بازگشت امام خمینی به ایران با توجه به بسته شدن فرودگاهها ایران توسط بختیار در هاله‌ای از ابهام قرار داشت روزنامه کیهان از کشف توطئه سوءقصد به جان امام خمینی توسط سرویسهای مخفی ایران خبر داد. خبرگزاری فرانسه اعلام کرد این توطئه توسط «مأموران خارجی» طراحی شده است و گروهی به ایران رخنه کرده‌اند تا طرح خود را در روز جمعه ( 6 بهمن) اجرا کنند. سوم، ویژگیهای حکومت اسلامی: رهبر انقلاب اسلامی، ضمن آنکه در سخنانی رژیم سلطنتی را خلاف قوانین عقلی دانستند، درباره ویژگی‌های حکومت مطلوب فرمودند: ما امروز می‌خواهیم همه ملت را وارد در دولت کنیم. جدا نباشند. ما یک کسی را می‌خواهیم نه یک شبیه نزدیک، شبیه بسیار دور، مثل حضرت امیر ـ سلام‌الله علیه ـ که زمان امارت شرعیه‌اش،‌ خلافتش که این قدر طول و عرض داشت، حجاز و مصر و عراق و ایران و همه اینها را داشت، خودش راه می‌‌افتاد در خانه این زن و آن زن، بعد از اینکه خانه یک زنی رفته و دلجویی کرده به بچه‌ها... بعد کاری می‌کند که این بچه‌های کوچک بخندند. امام خمینی تاکید کردند که دیکتاتوری در اسلام اصلاً وجود ندارد. امام خمینی در دوم بهمن 1357 در مصاحبه با نشریه‌ای ایتالیایی اعلام کردند که جمهوری اسلامی مورد نظرشان براساس بی‌طرفی کامل نسبت به ایالات متحده و شوروی عمل خواهد کرد. ایشان افزودند که هر نوع وابستگی به هر شکل و ماهیت به یکی از دو ابر قدرت به کلی مردود خواهد بود. رمزی کلارک و ریچارد فالک که در اواسط دی‌ماه برای بررسی اوضاع ایران به تهران سفر کرده بودند، در راه بازگشت خود به امریکا در پاریس توقفی داشتند و به نوفل‌لوشاتو رفتند. کلارک و فالک موفق به دیدار و گفت‌وگو با امام خمینی شدند. رهبر انقلاب اسلامی در این دیدار فرمودند تشیع مظهر مقاومت و دفاع از حق بوده است. برنامه تشیع را امام علی(ع) در این دو کلمه خلاصه کرد: «نه تحمل ظلم بکن و نه ظالم باش.» رهبر انقلاب اسلامی دوم بهمن 1357 خبرنگاران روزنامه‌های اطلاعات و کیهان را به حضور پذیرفتند. در این مصاحبه مطبوعاتی خبرنگار زن روزنامه کیهان به امام خمینی گفت چون مرا به عنوان یک زن پذیرفته‌اید این نشان‌دهنده این است که نهضت ما یک نهضت مترقی است! رهبر انقلاب اسلامی در پاسخ فرمودند: اینکه من شما را پذیرفته‌ام، من شما را نپذیرفته‌ام! شما آمده‌اید اینجا و من نمی‌دانستم که شما می‌خواهید بیایید اینجا! و این هم دلیل بر این نیست که اسلام مترقی است که به مجرد اینکه شما آمدید اینجا، اسلام مترقی است و مترقی به این معنی نیست که بعضی زنها یا مردهای ما خیال کرده‌اند. ترقی به کمالات انسانی و نفسانی است. شما آزادید در کارهای صحیح. در دانشگاه بروید و هر کاری را که صحیح است بکنید؛ و همه ملت در این زمینه‌ها آزادند. اما اگر بخواهند کاری خلاف عفت بکنند و یا مضر به حال ملت ـ خلاف ملت ـ بکنند، جلوگیری می‌شود؛ و این، دلیل بر مترقی بودن است. با توجه به حضور امام خمینی در اروپا، نشریات غربی به انعکاس گسترده فعالیتهای ایشان می‌پرداختند. گروهی از ناظران سیاسی پیش‌بینی کردند که امام خمینی به عنوان مرد سال 1979م انتخاب می‌شود. مجله اکسپرس یکی از پرتیراژترین مجلات فرانسه با چاپ عکس رنگی امام خمینی در پشت جلد خود تحت عنوان «مردی که غرب را به لرزه درآورد.» به تجزیه و تحلیل اوضاع و تحولات سیاسی ایران پرداخت. 2 – کمیته استقبال از امام: با حتمی شدن بازگشت امام خمینی،‌ نیروهای انقلاب به منظور مقدمات ورود امام به فکر سازماندهی امور افتادند و «کمیته استقبال از امام» را تشکیل دادند که مهم‌ترین وظیفه آن تهیه برنامه استقبال و برنامه‌ریزی برای اجرای آن بود که حساس‌ترین بخش آن، حفاظت از جان امام در فرودگاه و در طول مسیر حرکت ایشان از فرودگاه تا بهشت‌ زهرا بود. در این جلسه اعضای ستاد مرکزی کمیته استقبال از حضرت امام بدین شرح انتخاب شدند: آیت‌الله مرتضی مطهری، دکتر محمد مفتح، آیت‌الله فضل‌الله محلاتی، هاشم صباغیان، اسدالله بادامچیان، کاظم سامی، حسین‌ شاه‌حسینی، علی‌اصغر تهرانچی، دانش منفرد. نخستین جلسه ستاد مرکزی روز اول بهمن 57 در مدرسه رفاه تشکیل و در این جلسه آیت‌الله مرتضی مطهری به عنوان رئیس کمیته استقبال از امام خمینی انتخاب برگزیده شد. سپس شاخه‌ها و گروههای کاری کمیته تشکیل شد که شامل گروه‌های؛ تبلیغات، انتظامات، تدارکات مالی، برنامه‌ریزی و تشریفات، برنامه‌ریزی داخلی و پذیرایی، روابط عمومی، اطلاعات، درب ورودی و دو واحد به صورت واحد شهرستان‌ها و واحد خبرنگاران داخلی و خارجی ترسیم و طراحی گردید. این شاخه‌ها و گروه‌ها با وجود محدودیت زمانی به صورتی منسجم و متحد شروع به‌ کار کردند و به تدارک مقدمات استقبال از امام پرداختند. محل استقرار کمیته، مدرسه رفاه بود که توسط هیأت امنای آن مدرسه،‌ آقایان بهشتی، باهنر و هاشمی رفسنجانی در اختیار کمیته قرار گرفت. انتخاب این مدرسه به خاطر شرایطی بود که امام تعیین کرده بود،‌ زیرا امام خمینی شروطی بدین شرح برای محل اقامت خود تعیین کرده بود: 1. در یکی از نقاط تهران واقع شده باشد. 2. این مکان متعلق به شخص خاصی نباشد و جنبه عمومی و مردمی داشته باشد. 3. نوع فعالیت این مرکز با اهداف نهضت اسلامی نزدیکی داشته باشد. بنابراین مدرسه رفاه انتخاب شد. 3 – شورای انقلاب اسلامی: این شورا با برگزاری جلساتی علاوه بر اینکه در تدارک ورود امام خمینی به ایران بود، تماسهایی نیز با شاپور بختیار برای گرفتن استعفایش داشت. از دیگر اقدامات این شورا رسیدگی به اساسنامه شورای انقلاب بود. در جلسات این شورا قرار شد اعضا، اسامی افرادی را برای تصدی پست‌هایی هم‌چون وزارت، معاونت وزیر، مدیر کل و ریاست شرکت‌های مهم در حکومت آینده استخراج کنند، با این شرط که افراد انتخابی نباید در 25 سال گذشته در حکومت پهلوی متصدی پست حساسی بوده باشند. 4 – روحانیت و سیاسیون مخالف رژیم شاه: با نزدیک شدن زمان ورود امام خمینی به کشور، مخالفان حکومت پهلوی به فعالیتهای خود افزودند. در سوم بهمن1357 آیت‌الله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی در تحریریه روز کیهان سخنرانی کرد. آیت‌الله بهشتی در جمع کارکنان این مؤسسه با اشاره به فراگیری انقلاب مردم ایران گفت: «در این بخش بزرگ انقلابی که امروز همه جای کشور و همه قشرهای مردم ما را فرا گرفته، نیاز مبرمی به حفظ همبستگی داریم و روی همه افشاگریها و روشنگریها و رعایت همه آزادیها و جلوگیری از هر نوع جدایی‌افکنی وسوسه‌آمیز که در بنیان این نهضت عظیم، خلائی ایجاد کند، تأکید می‌کنیم.» در سوم بهمن1357 حضرات آیات عظام شیخ‌بهاءالدین محلاتی و سیدعبدالحسین دستغیب ضمن صدور بیانیه‌هایی اظهارات شاپور بختیار امینی بر حمایت جامعه روحانیت از دولت او را تکذیب کردند. آیت‌الله محلاتی در بیانیه خود نوشت: «بدین وسیله اظهارات خلاف واقع آقای شاپور بختیار مبنی بر اینکه 9/0 آیات و علما با نامبرده موافقت دارند تکذیب می‌شود و صریحاًَ اعلام می‌دارم کلیه مراجع عظام و علمای اعلام در تشکیل جمهوری اسلامی با حضرت آیت‌الله خمینی دامت برکاته وحدت نظر دارند.» آیت‌الله دستغیب نیز در اعلامیه‌ای تأکید کرد من یک نفر روحانی سراغ ندارم که با دولت بختیار موافق باشد. روزنامه اطلاعات در سوم بهمن1357 نامه سرگشاده آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی خطاب به شاپور بختیار را با عنوان «دولت شما فقط یک عیب دارد!» منتشر کرد. آیت‌الله مکارم شیرازی در پایان‌نامه سرگشاده‌اش به شاپور بختیار نوشت: «به هر حال آنچه مسلم است و خودتان هم کم و بیش احساس کرده‌اید پایگاهی در میان مردم برای شما نیست و همین است که یک عیب شما! » در چهارم بهمن1357 آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی در مقاله‌ای تحت عنوان «10 اصل برای پیروزی انقلاب» که در روزنامه کیهان منتشر شد، نوشت که سهم همه گروهها در انقلاب ایران باید محترم شمرده شود. در چهارم بهمن1357 خبرگزاری پارس از تکذیب حمایت 9/0 آیات عظام از بختیار، از سوی آیت‌الله شیرازی خبر داد. سخنگوی آیت‌الله شیرازی گفت همان طور که در بند 4 اعلامیه مورخ 19 صفر 1399 آیت‌الله شیرازی آمده است رژیمی که با رفراندوم روزهای تاسوعا و عاشورا [19 و 20 آذر 1357] مغلوب ملت شد قانوناً نمی‌توانست شخصی را به عنوان نخست‌وزیر انتخاب کند و مجلسین غیرقانونی که مجمع وکلای فرمایشی است نیز هیچ‌گونه صلاحیتی برای دادن رأی اعتماد ندارند بنابراین هرگونه همکاری با دولت غیرقانونی بختیار جرم و نامشروع است. مهدی بازرگان در مصاحبه‌ای مطبوعاتی در سوم بهمن1357 گفت الگویی که ما برای حکومت اسلامی در نظر داریم. دوران رسالت و رهبری سیاسی ده ساله حضرت محمد(ص) در مدینه و دوران پنج ساله امامت علی(ع) در کوفه است. بازرگان افزود هیچ‌کدام از نمونه‌های کنونی حکومت اسلامی در لیبی یا عربستان سعودی و نیز اشکال پیشین آن مانند دولتهای عثمانی یا اموی و عباسی با برداشت مذهب شیعه از حکومت مطابقت نداشته است. به گزارش خبرنگار کیهان بسیاری از ناظران سیاسی از بازرگان به عنوان نخست‌وزیر احتمالی آینده ایران نام می‌برند اما بازرگان در این کنفرانس خبری تأکید کرد که تاکنون هیچ اشاره رسمی از طرف آیت‌الله خمینی و یا مقام دیگری نسبت به نخست‌وزیری او نشده است. در این روزها در دانشگاهها، مساجد، ادارات و ... مراسم سخنرانی توسط افراد مختلف با گرایشهای مذهبی، ملی، چپی و ... برپا می‌شد. 5 - مخالفتهای مردم: به دنبال اعلام خبر ورود امام خمینی به ایران در جمعه هفته آینده (6بهمن1357)، در همه شهرها مردم به شادی و سرور پرداختند. در پاره‌ای از شهرها نیز مردم خیابانها را چراغانی کردند. اما در این روزها برخی گروه‌های چپی نیز چند تظاهرات مستقل برپا کردند آنان در اول بهمن 1357 در تهران تظاهراتی برگزار کردند. در همین روز بیش از پنجاه‌‌هزار نفر از مردم شیراز در مراسم بازگشایی دانشسرای راهنمایی تحصیلی این شهر شرکت کردند. در ساری در مراسم بازگشایی دانشکده کشاورزی، سرود «خمینی ای امام» پخش شد. در دوم بهمن 1357 تهران شاهد تظاهرات پراکنده در برخی نقاط بود. در تظاهرات این روز در برخی نقاط نظامیان به سوی مردم آتش گشودند و سه نفر شهید شدند. خبرنگار روزنامه کیهان نیز در خبری با عنوان «تظاهرات شبانه قم» نوشت: «بیش از سیصدهزار نفر از مردم قم هر شب در خیابانهای این شهر دست به تظاهرات شبانه می‌زنند. این تظاهرات هر شب از ساعت 10 شب شروع و تا ساعت 2 بامداد ادامه دارد و با وجود اینکه ساعات منع عبور و مرور در قم از ساعت 11 شب است، اما مأمورین انتظامی ممانعتی از حرکت تظاهرکنندگان نمی‌کنند.» اما تظاهرات در رضائیه (ارومیه) به درگیری مسلحانه منجر شد. در اثر تیراندازی ناگهان مأموران انتظامی به سوی مردم گروهی از مردم شهید شدند و حتی دو گلوله توپ به گنبد مسجد اعظم رضائیه اصابت کرد. در همین حال گروه منصورون با انتشار اعلامیه‌ای از اعدام انقلابی سرگرد محمود عیوقی ـ‌ رئیس گارد دانشگاه جندی شاپور اهواز ـ در دوم بهمن 1357 خبر داد. در سوم بهمن 1357 در بسیاری از شهرهای کشور تظاهرات برپا بود. در شیراز مراسم اربعین بیست نفر از شهدا با حضور هزاران نفر برپا شد. در این مراسم حجت‌الاسلام مجدالدین مصباحی ضمن تجلیل از این شهدا از مردم خواست تا خود را برای برپایی رفراندوم تشکیل دولت اسلامی آماده کنند. عصر سوم بهمن 1357حدود پنج‌هزار نفر در رشت راهپیمایی کردند. مردم چهار نفر از زندانیان سیاسی را که به تازگی آزاد شده بودند روی دوش خود قرار دادند و در چند خیابان شهر تظاهرات کردند. در چهارم بهمن 1357 روزنامه اطلاعات از تهران گزارش داد که از بامداد گروه زیادی از مردم پایتخت به دعوت کمیته هماهنگی هواپیمای ملی و سازمان هواپیمای کشور علی‌رغم اعلامیه فرمانداری نظامی تهران مبنی بر جلوگیری از ورود مردم به محوطه فرودگاه مهرآباد به سمت این فرودگاه حرکت کردند. در همین روز ارتش از همدان گزارش داد هزار نفر در مسجد جامع این شهر اجتماع کردند. در این اجتماع همبستگی پرسنل پایگاه شاهرخی با انقلاب اعلام شد و مردم نیز ضمن تبریک این همبستگی پس از خروج از مسجد به طرفداری از پرسنل پایگاه شاهرخی شعار دادند. ساواک قصرشیرین نیز در چهارم بهمن با ارسال خبری به ریاست سازمان اطلاعات و امنیت کشور نوشت: «توسط کتابفروشی علمی واقع در خیابان شاهپور شهرستان قصرشیرین فتوکپی اسکناسهای ملصق به عکس خمینی به اهالی فروخته می‌شود که یک برگ فتوکپی 1000 ریالی به پیوست تقدیم می‌گردد.» با توجه به نزدیک شدن زمان ورود امام خمینی به ایران، برخی از هنرمندان در زمینه‌های مختلف برای استقبال از ایشان دست به کار شدند. علاوه بر آنکه گروهی به نقاشی تصاویری از امام خمینی پرداختند، گروهی نیز شعر سرودند. در اول بهمن 1357 در برخی نقاط ایران شعری از رحیم معینی کرمانشاهی (ترانه‌سرا) در دو صفحه پشت و رو با عنوان «تقدیم به مجاهد کبیر امام خمینی» توزیع شد. در دوم بهمن 1357 روزنامه اطلاعات با انتشار شعری از حسین الهامی با عنوان «غزل صبح» به استقبال ورود امام خمینی رفت. در چهارم بهمن 1357 نیز پورسید حق‌شناس (متخلص به سید) با شعری با عنوان «پیام صبح» سرود. در همین روز، روزنامه کیهان نیز شعری با عنوان «این چنین لحظه‌ها...» از مهدی اخوان ثالث (م. امید) منتشر کرد: «لحظه‌ها، لحظه‌های زنده و گرم / لحظه‌های شگرف و باعظمت [...] / لحظه‌هایی چنین که می‌گوید / مژده روز خوب آینده.» 6 – نظامیان پیوسته به انقلاب اسلامی: در تظاهرات مردم در نقاط مختلف کشور شاهد همراهی برخی از نظامیان با مردم بودیم. پیوستن این نظامیان در گزارشهای مراکز نظامی و امنیتی رژیم پهلوی نیز تایید شده بود. در چهارم بهمن 1357 ارتش از تظاهرات یکصد نفر که لباس نیروی هوایی به تن داشتند در میدان شهیاد (آزادی) خبر داد و افزود آنان فریاد می‌زدند «خمینی ما همه سرباز توییم.» ارتش در همین روز گزارش داد که در نزدیکی پایگاه یکم شکاری حدود سه‌هزار نفر تظاهرکننده شعار می‌دادند «عقاب آسمانها پیوندتان مبارک» و گروهی دیگر فریاد می‌زدند «ارتش حسینی شده / رهبر خمینی شده»‌ در بین تظاهرکنندگان عده‌ای نظامی با لباس سویل حضور داشتند. اما مهم‌ترین تظاهرات، عصر روز چهارم بهمن 1357 شکل گرفت. چند هزار نفر نظامی و غیرنظامی پس از تظاهرات به سوی منزل ‌آیت‌الله طالقانی رفتند. این افراد که شامل افسران، همافران و درجه‌داران نیروی هوایی و خانواده‌هایشان بودند در حالی‌که فریاد می‌زدند: «ما پرسنل هوایی هستیم، ما منتظر خمینی هستیم.» از خیابان شاهرضا عبور کردند و هنگامی که به نزدیک پل شاهرضا در تقاطع حافظ رسیدند، مأموران نظامی با تیراندازی هوایی سعی کردند ‌آنان را متفرق کنند ولی تظاهرکنندگان که اکثراً با لباس فرم نیروی هوایی بودند روی زمین نشستند و مأموران پس از لحظاتی تیراندازی هوایی راه را برای آنان باز کردند. آنان وارد کوچه تنکابنی شدند و پس از قرائت قطع‌نامه‌ای شش ماده‌ای، نمایندگانی از واحدهای مختلف پادگان شماره 3، پایگاه یکم ترابری، پایگاه یکم شکاری، پدافند هوایی، فرماندهی آموزشی هوایی و قصرفیروزه انتخاب کردند و این نمایندگان با پیامهایی حاکی از همبستگی با انقلاب به خانه آیت‌الله طالقانی رفتند. آنان پس از نیم ساعت گفت‌وگو، متفرق شدند. از نکات قابل توجه تظاهرات نظامیان این بود که آنان کارتهای شناسایی خود را بالای دست گرفتند و نشان دادن که ترسی از افشای اسامی‌شان ندارند. در برخی از شهرها نیز گروهی از نظامیان به انقلاب پیوستند. منابع امنیتی اصفهان گزارش دادند که گروهی از پرسنل هوانیروز و درجه‌داران با لباس فرم و گروهی دیگر با لباس شخصی در سبزه‌میدان اجتماع کرده و با در دست داشتن تصاویر امام خمینی تظاهرات کردند. در خیابان حافظ چهارراه کرمانی نیز آیت‌الله خادمی که سوار یک دستگاه ژیان خاکستری رنگ بود به آنان محلق شد و مردم گوسفندی را برای آنان قربانی کردند و پس از آن همگی متفرق شدند. در همین حال خبرگزاری رویتر از نوفل لوشاتو به نقل از ابراهیم یزدی گزارش داد که پرسنل یک پایگاه هوایی در اصفهان حمایت خود را از امام خمینی اعلام کردند. خبرنگار روزنامه اطلاعات نیز از شیراز گزارش داد که عصر روز چهارم بهمن 1357 بیش از دویست نفر از همافران و درجه‌داران نیروی هوایی در حالی‌که یونیفرومهای نظامی بر تن داشتند و تصاویری از امام خمینی حمل می‌کردند در خیابانهای شیراز راهپیمایی کردند. آنان با استقبال کم‌نظیر مردم روبه‌رو شدند و مردم از نظامیان با گل و گلاب و شیرینی پذیرایی کردند. از بوشهر هم خبر رسید که عصر روز چهارم بهمن 1357 گروه کثیری از افسران، همافران، درجه‌داران و سربازان پایگاه ششم شکاری نیروی هوایی به همراه خانواده‌‌هایشان در خیابانهای بندربوشهر علیه دولت تظاهرات کردند. آنان در حالی‌که یونیفورم نظامی بر تن داشتند، با استفاده از خودروهای شخصی مزین به تصاویر امام خمینی از در شماره یک پایگاه ششم شکار در یک ستون متشکل تظاهرات خود را آغاز کردند. 7 – گسترش انقلاب در خارج از کشور: در خارج از کشور نیز مخالفتهایی با حکومت پهلوی شکل گرفت. در سوم بهمن1357 روزنامه کیهان از تسخیر سفارت ایران در پاریس خبر داد. به نوشته کیهان دانشجویان با سر دادن شعار الله‌اکبر و حمایت از امام خمینی ابتدا کنسولگری سپس سفارت ایران در پاریس را اشغال کردند و تابلوی «جمهوری اسلامی» را بر سر در سفارت نصب کردند. خبرگزاری رویتر از دهلی‌نو گزارش داد که امروز گروهی از دانشجویان ایرانی مخالف شاه در هند سفارت ایران در دهلی‌نو را اشغال کردند. این دانشجویان پس از ورود به محل سفارت تصاویر شاه و همسرش را شکستند و عکسهای آیت‌الله خمینی را بر دیوارها نصب کردند به گزارش رویتر بر سر در سفارت نیز تابلو «سفارت جمهوری اسلامی ایران» نصب شد. به گزارش روزنامه آیندگان در چهارم بهمن1357 سی دانشجوی ایرانی کنسولگری ایران را در حیدرآباد (جنوب هندوستان) تسخیر کردند. دانشجویان در حالی‌که علیه شاپور بختیار شعار سر می‌دادند به پشت‌بام کنسولگری رفتند و عکسی از امام خمینی را به نمایش گذاشتند. گروهی از دانشجویان ایرانی در قاهره نیز دست به اعتصاب نشسته در مرکز فرهنگی ایران زدند. آنان علیه شاه شعار دادند و عکس او را پایین کشیدند. خبرگزاری آسوشیتدپرس در چهارم بهمن1357 از واشنگتن‌ گزارش داد کمیته‌ای به نام کمیته آیت‌الله خمینی در امریکا تشکیل شده است. این کمیته اعلام کرده است تمامی معاملاتی که امریکا با ایران انجام می‌دهد برای اینکه جنبه قانونی پیدا کند باید به تصویب این کمیته برسد. جلیل ضرابی که ریاست این کمیته را بر عهده دارد گفت هفته گذشته (28 دی 1357) از طرف آیت‌الله خمینی مأمور شده‌ام که ساختمانها و مدارک سفارت ایران و کنسولگریهای تابعه به دست عوامل دشمن نیفتد. ضرابی افزود هنوز نتوانسته‌ایم مدارک سفارت را بگیریم چون اردشیر زاهدی با حمایت مأموران ساواک هنوز کنترل سفارت ایران در واشنگتن را در دست دارد. ب) جبهه حکومت: 1 – شاه: خروج شاه از ایران و در پی آن شدت گرفتن حوادث انقلاب و مطرح شدن ورود امام خمینی به کشور، عملاً نقش سیاسی شاه در ایران را به صفر نزدیک کرده بود. پرویز راجی در یاداشتهای خود در اول بهمن 1357 نوشت: «امروز شنیدم: شخصی قبل از اینکه شاه ایران را ترک کند، از او پرسیده بود: ‌چرا از طرفدارانش نمی‌خواهد که به خیابانها بریزند و به نفعش است به تظاهرات بزنند، همان‌گونه که در مورد ژنرال دوگل عمل شد و هوادارانش در خیابان «شانزده لیزه» به طرفداری از او تظاهراتی به راه انداختند.... و شاه در جواب گفته بود اشکال کار در اینجا است که طرفداران من هم، الان در شانزده لیزه هستند.» با این حال در دوم بهمن1357 خبرگزاری آسوشیتدپرس از آسوان گزارش داد که شاه ایران به دیدار شش روزه خود از آسوان پایان داد و رهسپار رباط شد. انورسادات رئیس‌ جمهور مصر در فرودگاه پادشاه و ملکه ایران را بدرقه کرد. به گزارش خبرگزاری رویتر هواپیمای شاه (شاهین) برای احتراز از پرواز آسمان لیبی و الجزایر فاصله آسوان ـ مراکش را 5/2 ساعت بیشتر طی کرد. خبرگزاری رویتر نیز از مراکش گزارش داد که شاه ایران و ملکه فرح با استقبال گرم ملک حسن دوم پادشاه مغرب وارد این کشور شدند. هنگام ورود شاه به مغرب تدابیر امنیتی شدیدی برقرار شد و به هیچ یک از خبرنگاران اجازه مصاحبه داده نشد. یکی از مقامات رسمی دولت مراکش گفت‌ که شاه از ما درخواست کرده است تا خبرنگاران را از او دور نگهداریم. درباره ورود شاه به مراکش در مطبوعات و رادیوی این کشور گزارش منتشر نشد فقط در اعلامیه کوتاهی ورود شاه اعلام گردید که از آن مشخص شد مقامات رسمی مراکش می‌خواهند از هرگونه سر و صدا تبلیغات درباره این سفر خودداری کنند و پادشاه مراکش نیز نمی‌خواهد مدت طولانی از شاه ایران پذیرایی کند. نیویورک تایمز نیز درباره سفر شاه به مراکش نوشت: «هنگامی که بوئینگ شاه و ملکه در 22 ژانویه 1979 در مراکش به زمین نشست ملک حسن دوم برای پیشواز در فرودگاه بود. اما هیچ‌ یک از احتراماتی را که انورسادات برایشان انجام داده بود، به‌جا نیاورد.» 2 - شاپور بختیار: درحالی که شاه از صحنه سیاسی کشور خارج شده بود، شاپور بختیار در تهران فعال بود. او در چند جبهه به مقابله با انقلاب پرداخت؛ ارایه لوایحی برای فریب مردم به مجلس، ممانعت از ورود امام خمینی به کشور، و سعی در برقراری تماس با امام خمینی. شاپور بختیار در چهارم بهمن1357 ضمن ارائه دو لایحه (انحلال سازمان اطلاعات و امنیت کشور و تعقیب نخست‌وزیران و وزیران) به مجلس شورای ملی در سخنانی ادعا کرد: «من به وسیله نمایندگان مورد اعتماد خود مذاکراتی با حضور ‌آیت‌الله خمینی انجام داده‌ام که چون تمام نشده است تا به نتیجه قطعی نرسد فعلاً توضیح بیشتری نمی‌دهم ولی در هیچ حال و صورتی سنگر قانون اساسی را ترک نخواهم کرد.» اما در ابتدای این جلسه متن نامه استعفای 22 نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی قرائت شد. شاپور بختیار برای ممانعت از ورود امام خمینی به کشور دستور داد تمامی فرودگاهها بسته شود. در حالی که در این روزها خارجی‌ها با هواپیما از کشور خارج می‌شدند، بختیار مدعی شد فرودگاهها با علت «مشکل فنی» بسته شده‌اند. در همین حال گری سیک در کتاب همه چیز فرو می‌ریزد درباره علت بسته شدن فرودگاهها در ایران نوشت:‌ «در روزهای پایانی ژانویه شایعه بازگشت قریب‌الوقوع آیت‌الله خمینی به ایران بر سر زبانها افتاد. بختیار برای ممانعت از تحقق این شایعه فرودگاهها را بست و نشان داد برای مقابله با این کار برنامه‌هایی را طراحی کرده است. یکی از برنامه‌های بختیار آن بود که هواپیمای آیت‌الله خمینی را به جزیره قشم انتقال داده، وی و همراهانش را در آن جزیره در بازداشت نگه دارد.» بسته شدن فرودگاههای ایران در رسانه‌های خارجی نیز بازتاب داشت رادیو بی.بی.سی در چهارم بهمن 1357 در بخش فارسی ساعت 15/15 خود اعلام کرد: «سربازان ایرانی مجهز به تسلیحات سنگین، فرودگاه مهرآباد تهران را دور روز پیش از آنکه قرار است. آیت‌الله خمینی به ایران باز گردند بسته‌اند. سربازان با پشتیبانی تانکها از ورود کلیه اشخاص به داخل فرودگاه جلوگیری می‌کنند و مسافرانی را که برای پرواز به آنجا وارد شده بودند برگردانده‌اند.» ولادیمیر کوزیچکین در کتاب کا.گ. ب در ایران می‌نویسد: «روز 24 ژانویه 1979 در چهارم بهمن 1357 مقامات نظامی به عنوان یک اقدام احتیاطی برای جلوگیری از ورود آیت‌الله خمینی، تمام فرودگاههای کشور را بستند. ولی این اقدام باعث اوج گرفتن تظاهرات هواداران آیت‌الله خمینی شد، و نیز به شاپور بختیار فهماند که آیت‌الله خمینی تا چه اندازه بین مردم ایران نفوذ دارد.» بل بالتا و کلودین رولو خبرنگاران فرانسوی نیز از تهران گزارش دادند: «در حالی‌که خبر بازگشت خمینی به سرعت در همه پایتخت پخش می‌شد، ارتش در چهارشنبه 24 ژانویه در چهارم بهمن 1357 فرودگاه مهرآباد را اشغال کرد. رفت و آمد هواپیماها معلق ماند. خمینی نمی‌توانست بیاید، یا لااقل به این سرعت.» در سوم بهمن 1357 مهدی بازرگان در تماس با پاریس گزارشی از تماسهای بختیار با شورای انقلاب داد. بختیار، به موجب گزارش‌ بازرگان، سه مسئله را از شورای انقلاب خواسته بود: 1ـ حداقل دو ماه به او مهلت داده شود و امام خمینی سفرشان را به تهران به تأخیر بیندازند. 2ـ چند پست وزارتخانه‌ خالی است. حاضر است آنها را به اختیار (شورای انقلاب) بگذارد تا هر کس را مایل باشند منصوب نمایند. 3ـ نظارت نسبی شورای انقلاب را هم (بر دولت) می‌پذیرد. در جلسه شورای انقلاب اسلامی در چهارم بهمن 1357 در منزل آیت‌الله مرتضی مطهری در تهران متن نامه شاپور بختیار به امام خمینی، قرائت گردید. مقدمه نامه مقداری تعارف و تجلیل از امام خمینی و متن آن متضمن چهار نکته است: 1ـ برنامه دولت بختیار همان است که امام خمینی و ملت ایران خواسته‌اند. 2ـ ورود امام خمینی به ایران، برای همه و دولت بختیار موجب سعادت است ولی استدعای دولت این است که در ورود امام خمینی تأخیری روی دهد تا موقع مناسب شود.3ـ پس ورود امام خمینی به ایران، اگر ایشان در صدد تعیین سازمان سیاسی برآیند یقیناً دولت بختیار در وضع خطرناک و مشکلی دچار خواهد شد که مسئولیت عواقب وخیم چنین اقدامی را دولت از خود سلب می‌کند.4ـ با توجه به نکات مذکور، بختیار امیدوار است امام خمینی اجازه بدهند هر تغییری که منظور نظر ایشان است از طریق قانون و دموکراتیک عملی گردد. پس از قرائت‌نامه بختیار در شورای انقلاب اسلامی، گفته شد که معلوم نیست اساساً امام خمینی نامه را بپذیرند. 2 – نظامیان: در بین صفوف نظامیان شکاف ایجاد شده بود و برخی از بدنه ارتش به مردم پیوسته بود، اما سران ارتش کماکان از حکومت پهلوی حمایت می‌کردند. در سوم بهمن 1357 جلسه شورای فرماندهان ارتش در دفتر عباس قره‌باغی ـ رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران ـ برگزار شد. در این جلسه امیر حسین ربیعی گفت درباره بازگشت خمینی باید اقدامات پیشگیرانه انجام دهیم و از فرود هواپیمای حامل او در تهران خودداری کنیم. ربیعی سه پیشنهاد ارائه کرد:«1ـ ره‌گیری هواپیمای حامل خمینی و منحرف کردن آن به فرودگاهی دیگر، 2ـ توافق با یک کشور ثابت که حاضر شود هواپیمای حامل خمینی را ره‌گیری و منهدم کند و 3ـ بستن باند فرودگاه مهرآباد.» هایزر پس از شنیدن این پیشنهادها گفت بستن باند فرودگاه معقول‌تر است. وی در ادامه جلسه از سران ارتش سؤال کرد آیا برای به قتل رساندن خمینی طرحی تهیه شده است. اما سران ارتش جوابی ندادند و از گروهی نام بردند که می‌تواند این کار را انجام دهد. هایزر ورود امام خمینی به ایران را به همان اندازه برای حکومت فاجعه‌آمیز دانست که شاه بخواهد به ایران باز گردد. در سوم بهمن 1357 خبرگزاری رویتر نیز از این مراسم گزارش داد که گروهی از سربازان گارد سلطنتی در پادگان لویزان دست به تظاهرات زدند. این سربازان که با تانک و توپخانه ضدهوایی راهپیمایی می‌کردند، اعلام کردند تا آخرین قطره خون خود را برای شاه نثار خواهند کرد. در سوم بهمن 1357 در اسناد سفارت امریکا در تهران نیز در این باره آمده است که امروز تیپ ویژه گارد سلطنتی مهارتهای نظامی و خشونت خود را در یک نمایش که بسیار مورد تبلیغ قرار گرفت، در معرض انظار گذاشت. و فرمانده آنان گفته است که سربازان آماده‌اند تا آخرین قطره خون خود را برای شاه بریزد. 3 – طرفداران قانون اساسی طرفداران قانون اساسی: شاپور بختیار با همفکری سران نظامی سعی داشت برای حکومت خود مشروعیت مردمی کسب کند، لذا اقدام به سازماندهی تظاهرات به نفع خود کرد. در سوم بهمن 1357 حدود هزار نفر از طرفداران قانون اساسی در سالن بدمینتون استادیوم امجدیه گرد هم ‌آمدند و پس از گوش دادن با چند سخنرانی با فریاد «استقلال، آزادی، قانون اساسی» از سالن بدمینتون خارج شدند. آنان اعلام کردند روز پنجشنبه [5 بهمن 1357] ساعت 2 بعد از ظهر در میدان بهارستان اجتماع خواهد. اما هنوز ساعتی از پایان اجتماع موافقان قانون اساسی در امجدیه نگذشته بود که حدود پانزده نفر به دفتر روزنامه اطلاعات آمدند و گفتند ما از کارکنان واحدهای مختلف ارتش هستیم و به ما دستور داده بودند در اجتماع امجدیه شرکت کنیم و اگر شرکت نمی‌کردیم کار خود را از دست می‌دادیم. اما این افراد از کجا آمده بودند و چگونه سازماندهی می‌شدند؟ در سوم بهمن 1357 در این جلسه شورای فرماندهان ارتش درباره چگونگی حمایت از دولت بختیار و تظاهرات طرفداران قانون اساسی مذاکره شد. طوفانیان در این جلسه گفت باید زرتشتیها، یهودیها و ارمنیها را برای این تظاهرات بیاوریم. من خودم عده‌ای ارمنی را جدا کرده‌ام بیایند قره‌باغی گفت افسران و درجه‌داران نباید شخصاً با لباس شخصی در این تظاهرات شرکت کنند. چون آبرویمان می‌رود. تمام کارمندان شخصی با بانوان شرکت می‌کنند. قره‌باغی افزود قرار روز پنجشنبه ساعت 10 در میدان بهارستان است. در ادامه جلسه قره‌باغی گفت حتی اگر ده نفر هم بیایند باید این تظاهرات در میدان بهارستان انجام شود، ربیعی هم در این جلسه گفت عقیده دارم که اگر ارتشیها در این تظاهرات شرکت نکنند، شکست می‌خورد. باید ارتش با تمام قدرت و با لباس شخصی شرکت کند و کسانی که در پستهای مأموریت نیستند، همه شرکت کنند. والّا شکست می‌خورد. طوفانیان در ادامه جلسه گفت ما کارگرانمان را برای این مراسم اعزام می‌کنیم. آنها را با اتوبوس می‌آوریم. اما با این پیشنهاد مخالفت شد و گفته شد هیچ کس نباید با اتوبوس بیاید و هر کس باید خودش به محل تجمع بیاید و نباید از اتوبوس نظامی استفاده شود. در ادامه جلسه قرار شد عده‌ای نقاش، نجار و... از تسلیحات ارتش در سلطنت‌آباد مستقر شود و کارهای مقدماتی تظاهرات را فراهم کن. محققی در ادامه جلسه گفت ما یک عده از دهات اطراف می‌توانیم بیاوریم. اما قره‌باغی گفت نه! با شرکت دهاتیها در تهران آبرویمان می‌رود. در تهران باید تهرانی‌ تظاهرات کند. طوفانیان گفت من به پیمانکاران گفته‌‌ام باید کارگرانشان را بیاورند. 4 – امریکا و اسرائیل: مقامات دولت امریکا ، که از 14 دی1357 ژنرال رابرت هایزر را برای حمایت از شاپور بختیار و در صورت لزوم انجام کودتا برای نجات حکومت پهلوی به ایران فرستاده بودند، به بررسی دقیق تحولات ایران به صورت فشرده می‌پرداختند. در سوم بهمن1357 هایزر که به صورت روزانه با سران ارتش ایران جلسه داشت، نامه‌ای خصوصی برای الکساندرهیگ ارسال کرد. هایزر در این نامه نوشت احتمال کودتای نظامی در ایران از بین نرفته است و اگر قرار باشد اعمال گردد باید کودتا تحت مدیریت بختیار صورت گیرد یعنی ارتش کنترل همه مراکز حساس ( نفت، برق، آب، کمرک،‌ بانکها و رسانه‌های همگانی) را تحت رهبری بختیار در دست بگیرد. هایزر درباره بازگشت امام خمینی به کشور نوشت این مسأله‌ای است که نمی‌توان با آن مقابله کرد؛ من فکر می‌کنم در آن روز، قیام بزرگی رخ دهد و اوضاع به هم بریزد. که در نهایت باید طرح کودتای نظامی اجرا شود. اما با این فرق که بختیار، دیگر وجود نخواهد داشت. در سوم بهمن1357 مقامات امریکایی به بررسی اوضاع ایران در واشنگتن پرداختند. برژینسکی در این باره می‌نویسد در حالی‌که واشنگتن و تهران درباره نحوه جلوگیری از ورود امام خمینی به ایران بحث و مذاکره می‌کردند. امام خمینی آماده بازگشت به ایران بود و با تصمیم‌گیری متهورانه و سرعت عمل، قصد داشت حریف را «مات» کند. به گفته ژنرال هایزر حرکات و اقدامات امام خمینی به حدی هوشمندانه انجام می‌گرفت که من متحیر بودم چه کسی برنامه‌ریزی آنها را انجام می‌دهد و هنوز هم پاسخ این سؤال را پیدا نکرده‌ام. سایروس ونس، وزیر امور خارجه امریکا، از این روز می‌نویسد: روز 23 ژانویه (سوم بهمن) به سولیوان و هایزر دستور داده شد که با بختیار و سران نظامی وارد مذاکره شوند و توافق و همکاری ‌آنها را با اقداماتی که به منظور نزدیکی با آیت‌الله خمینی در پاریس آغاز شده است جلب کنند. ونس در ادامه افزود هدف این بود که ضمن مذاکرات وارن زیمرمن و ابراهیم یزدی در پاریس از آیت‌الله خمینی تقاضا کنیم به نمایندگان خود در تهران اجازه دهد با بختیار و نظامیان وارد مذاکره شوند و سازمان جدید سیاسی ایران یا انتقال قدرت با همکاری همه نیروهای موجود در صحنه سیاسی کشور شکل پذیرد. به زیمرمن دستور داد این موضوع را برای یزدی روشن کند که ما همین پیشنهاد را به دولت و نظامیان هم کرده‌ایم و زمینه برای مذاکره و تفاهم فراهم شده است. اما در این بین رمزی کلارک،وزیر پیشین وزارت دادگستری امریکا، پس از دیدار از ایران و ملاقات با امام خمینی در نوفل‌لوشاتو به امریکا رفت و در یک مصاحبه مطبوعاتی در دوم بهمن1357 از قول سولیوان گفت که مردم ایران شدیداً از آیت‌الله خمینی پشتیبانی می‌کنند. کلارک افزود به نظر من بدون مشارکت آیت‌الله خمینی، هیچ‌گونه امکانی برای حل بحران ایران وجود ندارد. کلارک درباره دیدارش با امام خمینی گفت: آیت‌الله خمینی مرد بسیار باهوش، خردمند و فرزانه‌ای هستند و کلید حل مشکلات ایران در دست ایشان است. کلارک در این مصاحبه مطبوعاتی عنوان داشت آیت‌الله خمینی از امریکا خواست که دست از حمایت بختیار بردارد. به گفته کلارک دولت بختیار جز یک شبح نیست. کلارک افزود امریکا باید دست از حمایت بختیار بردارد زیرا 99 درصد مردم ایران به خمینی رأی می‌دهند. در سوم بهمن 1357 موشه دایان ـ وزیر امور خارجه اسرائیل ـ در بیت‌المقدس اعلام کرد حوادث ایران بر منطقه خاورمیانه اثر می‌گذارد و می‌تواند در هر کشور عرب این منطقه تکرار شود موشه دایان افزود امریکا و تمامی کشورهای غربی باید امروز رویدادهای منطقه را دوباره ارزیابی کنند و درک کنند که خاورمیانه‌ای که ما چند سال دیگر با آن سر و کار خواهیم داشت، چه خواهد شد. دایان دگرگونیهای ایران را موجب دو پیامد فوری دانست که اسرائیل از یک سو بایستی یک منبع جانشین برای نفتی که از ایران دریافت می‌کرد بیاید و این کار را پیش از رها کردن میدانهای نفتی صحرای سینا انجام دهد و از سوی دیگر اسرائیل نمی‌تواند تنها کسی را که در رأس یک کشور است مثلاً در مصر، اردن یا عربستان سعودی مورد توجه قرار دهد. دایان افزود چه کسی می‌تواند بگوید که ملک‌حسین پادشاه اردن یک روز جایش را به یک مسلمان سرسخت یا یکی از مردان سازمان آزادیبخش فلسطین نخواهد داد. در چهارم بهمن 1357 نیز خبرگزاری فرانسه از بیت‌المقدس گزارش داد که کمیته مهاجرت پارلمان اسرائیل از مناخیم بگین، نخست‌وزیر این رژیم، درخواست کرده است تا اقدامات فوری و لازم برای کمک به یهودیان ایران اتخاذ شود. این کمیته در بیانیه‌ای از بگین خواست یک دفتر مرکزی مهاجرت برای انتقال یهودیان از ایران تأسیس کند. خبرگزاری فرانسه تعداد یهودیان در ایران را پنجاه‌هزار نفر عنوان کرد. میرزاباقر علیان نژاد ********************************** طرح جلد کتاب ********************************** شناسنامه کتاب روزشمار انقلاب اسلامی (جلد 13) به کوشش: میرزاباقر علیان‌نژاد چاپ صحافی و لیتوگرافی: واژه‌پرداز اندیشه ـ چاپ اندیشه چاپ اول: 1393 شمارگان: 2500 نسخه قیمت: 16900 تومان شابک دوره: 7ـ863ـ506ـ964ـ978 شابک: 9ـ572ـ175ـ600ـ978 سرشناسه: علیان‌نژاد، میرزاباقر، گردآورنده، 1350 ـ عنوان ونام پدیدآور: روزشمار انقلاب اسلامی / [به کوشش میرزا باقر علیان‌نژاد]. مشخصات نشر: تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، 1392. مشخصات ظاهری: 440 ص ـ ج. فروست: دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تحقیق: 48. شابک دوره: 978-964-506-863-7؛ ج.13: 978-600-175-572-9 یادداشت: ص. ع. به انگلیسی: Chronology of the Islamic revolution. موضوع: ایران – تاریخ – انقلاب اسلامی، 1357 -- سالشمار شناسه افزوده: علیان‌نژاد، باقر، گردآورنده شناسه افزوده: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی شناسه افزوده: شرکت انتشارات سوره مهر رده‌بندی کنگره: 1377 9ر8س/ 1556 DSR رده‌بندی دیویی: 08322/945 شماره کتابشناسی ملی: 6512 ـ 78م

روزشمار انقلاب اسلامی جلد 12 : 1357/10/27 تا 1357/10/30

تحولات سیاسى گسترده ایران در اواخر دى ماه 1357 به حدى بود که یک جلد از روزشمار انقلاب اسلامى به دوره تاریخى 27 تا 30 دى 1357 اختصاص یافت. در این مجلد به تحولاتى نظیر گسترش مخالفتهاى مردمى با حکومت پهلوى و دولت شاپور بختیار، انعکاس گسترده پیامها و سخنان امام خمینى در خبرگزاریها و مطبوعات داخلى و خارجى، یورش نظامیان و چماقداران در بسیارى از شهرها به مردم، استعفاى گروهى از نمایندگان مجلس شوراى ملى و وزیر دادگسترى، اعتصاب غذاى گروهى از همافران، تدارک و برنامه‏ریزى تظاهرات اربعین، تهیه اساسنامه شوراى انقلاب اسلامى، آزادى گروهى از زندانیان سیاسى و... سرانجام تظاهرات میلیونى اربعین در سراسر کشور پرداخته شده است. تحولات گسترده این دوره زمانى کوتاه را مى‏توان در دو محور اصلى بررسى کرد. الف) جبهه مبارزه: 1ـ رهبرى انقلاب اسلامى: امام خمینى در دوره زمانى چهار روزه 27 تا 30 دى 1357 سه پیام، دو حکم و یک نامه نوشتند و دو مصاحبه و یک گفت‏وگو انجام دادند. رهبر انقلاب در این فعالیتها به موضوعات مختلفى پرداخته‏اند که در چهار جهت اصلى متمرکز بود. اول، رهبرى مردم در داخل کشور: امام خمینى در 27 دى 1357 در پیامى که به مناسبت فرار شاه از ایران خطاب به مردم صادر کردند، فرار محمدرضا پهلوى را طلیعه پیروزى ملت و سرلوحه سعادت و دست‏یافتن به آزادى و استقلال دانستند و آن را به ملت فداکار تبریک گفتند. رهبر انقلاب اسلامى در ادامه با تاکید به اینکه ملت ایران در آستانه طلوع فجر و سعادت و پیروزى قرار دارند، از مردم خواستند تظاهرات خود را با سردادن شعارهاى پرشور علیه رژیم پهلوى و دولت غاصب شاپور بختیار ادامه دهند. امام خمینى همچنین از همه طبقات مردم خواستند وحدت کلمه را همیشه و خصوصا تا برانداختن رژیم شاهنشاهى و استقرار حکومت جمهورى اسلامى حفظ کنند. ایشان همچنین در گفت‏وگویى با خبرنگار مجله جوان به خبرنگاران توصیه کردند که اخلاق را همیشه در نوشته‌‏هایشان حفظ کنند و با قلم‏شان با ظلم و فساد مقابله کنند. دوم، تعیین دولت جدید و صدور احکام: امام خمینى در پیام خود به ملت ایران در 27 دى 1357 اعلام کردند که بزودى دولتى موقت براى تهیه مقدمات انتخابات مجلس مؤسسان معرفى خواهند کرد. سه روز پس از این پیام امام خمینى، خبرگزارى فرانسه از تهران خبر داد مهندس مهدى بازرگان که از او به عنوان نخست‏وزیر آینده دولت موقت اسلامى نام برده مى‏شود در مصاحبه‏اى با صداى امریکا گفته است جمهورى اسلامى ممکن است دو تا سه هفته دیگر در ایران تشکیل شود. رهبر انقلاب اسلامى در 28 دى 1357 دو حکم نیز صادر کردند. ایشان در حکمى دکتر یدالله سحابى را مامور تشکیل هیئتى به منظور تقویت و تنظیم اعتصابات کردند. طى این حکم قرار شد دکتر سحابى به همراه حجت‏‌الاسلام محمدجواد باهنر و مهندس على‏‌اکبر معین‌‏فر اعتصابات را به گونه‏اى تنظیم کنند تا براى مردم آذوقه و مواد غذایى و دیگر موارد ضرورى فراهم شود و در ضمن برنامه‏اى براى نگهدارى و تعمیرات اساسى دستگاه‏‌هاى صنعتى تهیه شود تا این وسایل پس از پایان اعتصاب، قابل استفاده باشند و خسارتهاى جبران‌‏ناپذیر براى ملت ایجاد نشود. رهبر انقلاب اسلامى، در حکمى دیگر، جلیل ضرابى را به سرپرستى سفارتخانه و کنسولگریهاى ایران در امریکا منصوب کردند تا با همکارى کارمندان سالم و علاقه‏‌مند به حیثیت و شرافت اسلامى و ملى بر امور سفارتخانه و کنسولگریهاى ایران در امریکا نظارت کند و در حفظ اسناد و مدارکى که به ملت ایران تعلق دارد، اقدام کند. سوم، محکومیت حکومت بختیار، شوراى سلطنت و مجلسین شوراى ملى و سنا: امام خمینى در 27 دى 1357 با صدور پیامى خطاب به ملت ایران، ضمن محکومیت دولت غیرقانونى بختیار از وزراى این دولت خواستند که برکنارى خود را اعلام کنند و خود را در مسیر ملت ایران قرار دهند. رهبر انقلاب اسلامى در 29 دى 1357 نیز در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون فرانسه درباره درخواست ملاقات سیدجلال‏الدین تهرانى ـ رئیس شوراى سلطنت ـ با ایشان فرمودند من نمى‏توانم با شوراى سلطنت تماس داشته باشم. ایشان از من درخواست ملاقات کرد و گفتم به ایشان تذکر بدهید که تا از این شورا استعفا ندهید و آن را غیرقانونى اعلام نکنید با شما ملاقات نخواهم کرد. امام خمینى همچنین در پیامى از نمایندگان محمدرضا پهلوى که مجلسین را غصبا اشغال کرده‏اند خواست خانه ملت را خالى کنند تا نمایندگان واقعى مردم پس از پنجاه سال که ملت از حق خود محروم بود، به خانه خود بیایند. در پى فرمان امام خمینى 21 نماینده مجلس شوراى ملى از سمت خود استعفا کردند. امام خمینى همچنین از اعضاى شوراى سلطنت خواستند از این شورا کناره‏گیرى کنند. چهارم، ویژگیهاى جمهورى اسلامى: امام خمینى در 27 دى 1357 در مصاحبه با خبرنگار نشریه اکسپرس، موضع حکومت آینده ایران را تشریح کردند: «دولت اسلامى ما آزاد و مستقل خواهد بود و تعادل قوا در این منطقه از جهان به هیچ‏وجه نباید تغییر کند. ما نه به سوى غرب و نه به سوى شرق گرایش خواهیم داشت و مى‏خواهیم یک جمهورى بى‏طرف و غیرمتعهد باشیم.» امام خمینى در ادامه تاکید کردند در یک رژیم اسلامى آزادى، صریح و کامل خواهد بود. تنها آزادیهایى به ملت داده نمى‏شود که برخلاف مصلحت مردم باشد و به حیثیت فرد لطمه وارد سازد. 2ـ تظاهرات میلیونى اربعین: امام خمینى با توجه به نزدیکى اربعین حسینى، در 25 دى 1357 در پیامى به مناسبت فرا رسیدن اربعین خطاب به ملت ایران نوشتند: «ملت بزرگ در سراسر ایران با راهپیمایى و تظاهرات خود این نظام [شاهنشاهى] را دفن مى‏کند، و مخالفت خود را با «شوراى سلطنتِ» غیرقانونى اعلام مى‏نماید و پشتیبانى خود را براى چندمین بار از «جمهورى اسلامى» اعلام مى‏کند.» جامعه روحانیت نیز در 27 دى 1357 مقررات تظاهرات اربعین را اعلام کرد. علاوه بر این تعداد زیادى بیانیه و اعلامیه از سوى نهادهاى دولتى و غیردولتى در دعوت از مردم براى راهپیمایى اربعین صادر شد. رهبر انقلاب اسلامى نیز در آستانه تظاهرات اربعین در 28 دى 1357 در پیامى خطاب به ملت ایران نوشتند قرار است در روز اربعین بین صفوف مسلمین تفرقه ایجاد کنند و اگر در این روز به عکس اینجانب هر سبّ و لعن و اهانتى شد، مقابله و ایجاد تشنج حرام و مخالف رضاى خداست. جامعه روحانیت مبارز با صدور اعلامیه‏اى حمل شعارهاى کمونیستى را در روز اربعین ممنوع اعلام کرد. آیت الله سیدمحمود طالقانى نیز با صدور اعلامیه‏اى یادآور شد که صاحبان هر گونه آرا و عقاید موظف‏اند مظهر یک حرکت و داخل یک صف باشند. آیت‏الله شریعتمدارى از مردم خواست، متانت خود را حفظ کنند و انتظامات تظاهرات اربعین را خودشان به عهده بگیرند. آیت‏الله طالقانى در شب اربعین نیز در سخنرانى خود در مسجد هدایت گفت در روز اربعین همه با هم، با همبستگى و با شعارهاى واحد، حرکت واحد داشته باشیم، تا صداى مردم به سراسر دنیا برسد. سرانجام 29 دى 1357 بنابر گزارش خبرنگاران نشریات داخلى بیش از 15 میلیون نفر در سراسر کشور در تظاهرات اربعین شرکت کردند و در قطع‏نامه‏اى که در میدان آزادى قرائت شد، اعلام کردند: 1ـ ما غیرقانونى بودن سلطنت خاندان پهلوى و خلع شاه را از مقام سلطنت که او و پدرش با قوه قهریه غصب کرده بودند، اعلام مى‏داریم. 2ـ ما رژیم ارتجاعى شاهنشاهى را مردود مى‏دانیم و خواهان برقرارى حکومت جمهورى اسلامى در ایران هستیم... برخى از شعارهاى مردم در این روز بدین‏شرح بود: استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى. تا خون در رگ ماست، خمینى رهبر ماست. حزب فقط حزب‏الله، رهبر فقط روح‏الله و... رادیو لندن از تظاهرات اربعین گزارش داد میلیونها نفر در ایران تظاهرات کردند و خیابانها و جاده‏هاى تهران دریاى یکپارچه و متحرکى بود از جمعیت، از هر طبقه و گروه و اکثرا آرام، اما باصلابت، مردم به حکومت اسلامى راى دادند. خبرنگار بى‏بى‏سى گزارش داد سه ساعت پس از متفرق شدن مردم نیروهاى ارتش با احتیاط از پشت سیمهاى خاردار خود بیرون آمدند! رادیو کلن از تهران خبر داد در این شهر بزرگترین تظاهرات خیابانى در تاریخ ایران برگزار شد. سرآنتونى پارسونز ـ سفیر انگلیس در تهران ـ در خاطرات خود از این روز نوشت تظاهرکنندگان با نظم و انضباط به سوى میدان شهیاد [آزادى] که اکنون به صورت میدان و کرسى انقلاب در آمده بود، راهپیمایى کردند. امام خمینى در روز اربعین در مصاحبه با خبرنگار تلویزیون فرانسه در پاسخ به پرسشى درباره تظاهرات میلیونى مردم تهران در این روز فرمودند تظاهرات در تهران تنها نیست؛ در سایر بلاد ایران، شهرستانهاى ایران هم هست و نظر من این است که براى چندمین بار رفراندوم عمومى است به اینکه نه شاه را، یعنى شاه سابق را، نه حکومت او را و نه شوراى سلطنتى را ملت نمى‏پذیرد و ملت ایران حکومت اسلامى مى‏خواهد. امام خمینى یک روز پس از برپایى تظاهرات میلیونى اربعین در پیامى به ملت ایران نوشتند؛ سلام بى‏پایان و درود بى حد به عموم اهالى غیور ایران؛ به ملت شریف و شجاعى که با وحدت کلمه، خواست خود را که برچیده‏شدن نظام شاهنشاهى است در روز اربعین براى چندمین بار اعلام کردند. امام خمینى در پایان این پیام تاکید کردند که بزودى به ایران خواهند آمد. یکى از نمایندگان مستعفى مجلس شوراى ملى نیز در 30 دى ماه گفت اگر اصل حاکمیت ناشى از مردم را قبول کنیم از دیروز (اربعین) مجلس به طور طبیعى منحل شده است. 3ـ روحانیت و مردم: جامعه روحانیت در تب و تاب برپایى تظاهرات روز اربعین بود. در 27 دى 1357 جمعى از علماى تهران با ارسال تلگرامى براى امام خمینى از ایشان دعوت کردند با مراجعت به ایران در راهپیمایى روز اربعین شرکت کنند. آیات عظام و روحانیان در سراسر کشور با صدور اعلامیه هایى مردم را به شرکت در تظاهرات روز اربعین فراخواندند. حجت‏الاسلام دکتر محمد مفتح در 27 دى 1357 با صدور پیامى از طرف جامعه روحانیت تهران از مردم خواست با اطاعت از فرمان امام خمینى از حمله به کلانتریها، پاسگاه‏ها و اماکن دولتى و ماموران انتظامى خوددارى کنند. آیت‏الله محمد صدوقى نیز در پیامى از مردم خواست براى ابراز مخالفت با رژیم شاه از اقدام خودسرانه و نسنجیده خوددارى کنند و با رهبرى علماى اعلام هماهنگ باشند. در همین حال در جلسه 28 دى 1357 شوراى انقلاب در تهران، اساس‏نامه شوراى انقلاب اسلامى تحویل روحانیون عضو این شورا شد تا پس از بررسى و تصویب براى امام خمینى ارسال گردد. اوج مخالفتهاى مردمى با حکومت پهلوى در روز اربعین متجلى شد. در این روز بنابر گزارش خبرنگاران نشریات داخلى بیش از پانزده میلیون ایرانى در سراسر کشور علیه حکومت پهلوى تظاهرات کردند. بر این اساس طى این چند روز، علاوه بر تظاهرات میلیونى اربعین، تظاهرات دیگرى نیز در شهرهاى مختلف برپا شد. در اهواز هنگامى که مردم در حسینیه اعظم این شهر در 27 دى 1357 اجتماع کرده بودند با یورش نظامیان و چماقداران روبه‏رو شدند و عده‏اى شهید و مجروح شدند. این حوادث در دزفول و اندیمشک نیز تکرار شد. در 28 دى 1357 در دانشگاه تهران تظاهراتى برپا شد. در همان روز گروهى از مردم تهران ساختمان ساواک را در خیابان ثریا تسخیر کردند. مردم در شهرهاى مختلف اقدام به تاسیس فروشگاههاى تعاونى اسلامى کردند تا اقلام ضرورى با قیمت مناسب در اختیار عموم مردم خصوصا افراد کم‏بضاعت قرار گیرد. در خارج از کشور نیز تظاهرات ضد رژیم برپا بود. در 27 دى 1357 دانشجویان ایرانى در بوپال هند و استراسبورگ (در شمال شرقى فرانسه) تظاهرات کردند. گروهى از دانشجویان ایرانى نیز سفارت ایران در بن را به تسخیر خود درآوردند. در 28 دى 1357 نیز گروهى از دانشجویان ایرانى و پاکستانى کنسولگرى ایران در لاهور را تسخیر کردند. ب) جبهه حکومت: 1ـ شاه و شاپور بختیار: با خروج شاه از کشور، عملاً نقش سیاسى او در حوادث ایران کاهش چشمگیرى یافت و در 28 دى 1357 از مصر خبر رسید که شاه، انورسادات و جرالد فورد ـ رئیس‏جمهور پیشین امریکا ـ درباره مسائل خاورمیانه گفت‏وگو کردند. اما در مقابل، شاپور بختیار در این روزها فعال بود و سعى داشت تا با برخى اقدامات در میان صفوف مخالفان شکاف ایجاد کند. بختیار در 27 دى 1357 در گفت‏وگویى با رادیو بى‏بى‏سى گفت امیدوارم تا پایان سال، دیگر حکومت نظامى تمدید نشود و حکومت نظامى در نصف شهرها برچیده شود. بختیار در پاسخ به پرسش خبرنگار بى‏بى سى مبنى بر اینکه بدون حکومت نظامى نظم و آرامش را چگونه در کشور حاکم خواهد کرد گفت این نظام و آرامش با مجازات فاسدان، آزادى زندانیان سیاسى و آزادى مطبوعات فراهم مى‏شود. بختیار وعده داد ساواک را منحل خواهد کرد. شاپور بختیار در 30 دى 1357 در مصاحبه با تلویزیون فرانسه گفت شاه به قانون اساسى تجاوز کرده است. بختیار در همین روز در مصاحبه با خبرنگاران خارجى در تهران گفت آیت‏الله خمینى مى‏تواند به ایران بیاید ولى من به نفع او کنار نمى‏روم. بختیار در بخش دیگرى از سخنان خود مدعى شد که از پشتیبانى نه دهم (نود درصد) آیت‏الله‏هاى ایرانى برخوردار است، اما آنان جرئت ابراز پشتیبانى از او را ندارند. این ادعاى بختیار بلافاصله با واکنش سریع و شدید علما روبه‏رو شد و آیات عظام سیدمحمدرضا گلپایگانى، سیدشهاب‏الدین مرعشى نجفى، سیدکاظم شریعتمدارى و... ضمن غیرقانونى اعلام کردن دولت شاپور بختیار، اظهارات او را به شدت رد کردند. 2ـ نظامیان: نظامیان در تظاهرات روز اربعین حتى تماشاگر تظاهرات مردم هم نبودند، چرا که در مراکز حساس و پادگانها مستقر بودند. عباس قره‏باغى اعلام کرد در مسیر راهپیمایى روز اربعین، ماموران انتظامى مستقر نخواهند شد و ماموران فرماندارى نظامى از تاسیسات دولتى و واحدها و مراکز حساس مملکتى و نظامى با قدرت تمام حفاظت خواهند کرد. اما سران ارتش ایران طى این روزها به طور مستمر با رابرت هایزر ـ فرستاده ویژه امریکا ـ در حال گفت‏وگو و چاره‏اندیشى بودند. در همین حال در روز 27 دى 1357 حادثه خونینى در اهواز رخ داد. نظامیان که از شادى مردم اهواز در پى خروج شاه از کشور خشمگین بودند با سخنان تحریک‏آمیز سپهبد بقراط جعفریان ـ استاندار خوزستان ـ براى انتقام از مردم به سوى شهر سرازیر شدند و به اجتماع مردم در حسینیه اعظم و سایر نقاط شهر یورش بردند. در این حمله که چماقداران نیز حضور داشتند، گروهى از مردم اهواز شهید و مجروح شدند و بسیارى از مغازه‏ها و خودروهاى مردم به آتش کشیده شد. با توجه به حوادث خونین اهواز، این روز «چهارشنبه سیاه» نامیده شد. سرآنتونى پارسونز ـ سفیر انگلیس در تهران ـ در کتاب غرور و سقوط درباره حوادث اهواز نوشت نیمى از یک گردان نظامى به خیابانهاى اهواز یورش بردند. آنها به وسیله تانکهاى چیفتن به خیابانهاى شهر سرازیر شده و بدون استثنا مردم را به گلوله بستند و فریاد زدند «جاوید شاه» و «شاه باید برگردد.» در حالى که تمامى رسانه‏هاى داخلى و خارجى از کشتار مردم اهواز گزارش مى‏دادند، شاپور بختیار در گفت‏وگو با خبرنگار بى‏بى‏سى این گزارشها را رد کرد و گفت نه تنها در اهواز کسى کشته نشده است بلکه اوضاع در اهواز و سایر نقاط کشور آرام است. عباس قره‏باغى نیز گفت شاید تیراندازى هوایى شده باشد، اما کسى کشته نشده است. اما گروهى از نظامیان به صفوف ملت پیوستند. در 27 دى 1357 حدود 2800 همافر پایگاه شاهرخى همدان دست به اعتصاب غذاى سیاسى زدند. سه روز بعد نیز همافران و درجه‏داران پایگاه نهم بندرعباس با این همافران اعلام همبستگى کردند. در همین اوضاع و احوال، شاپور بختیار در 30 دى 1357 در مصاحبه‏اى مطبوعاتى با خبرنگاران خارجى در تهران پیش‏بینى کرد که اگر آیت‏الله خمینى موفق به سرنگون کردن دولت او شود، ارتش کودتاى نظامى خواهد کرد. این سخنان بختیار بلافاصله با واکنش رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران روبه‏رو شد و عباس قره‏باغى ضمن بیان مخالفت خود با ورود ارتش به صحنه سیاسى از ریاست این ستاد استعفا کرد. اما با توجه به شرایط بحرانى کشور سران ارتش، شاپور بختیار، رابرت هایزر و ویلیام سولیوان او را از استعفا منصرف کردند و قره‏باغى استعفاى خود را پس گرفت. 3ـ کشورهاى غربى و اسرائیل: در راس کشورهاى غربى، امریکا کماکان به حمایت خود از دولت شاپور بختیار ادامه داد. جیمى‏کارتر، رئیس‏جمهور امریکا، در 27 دى 1357 در کنفرانسى مطبوعاتى گفت اینک دگرگونى در دولت بر طبق قانون اساسى ایران صورت گرفته است. از دولت آقاى بختیار مسلما حمایت مى‏کنیم، چرا که مجلس شوراى ملى و مجلس سنا آن را مورد تایید و تصویب قرار داده‏اند. امریکایی‌ها در عین حال از پیگیرى منافع مالى و اقتصادى خود در ایران غافل نبودند. هایزر در این باره مى‏گوید؛ امریکاییها با توجه به احتمال سقوط شاه، نگران برنامه فروش تسلیحات نظامى خود به ایران بودند. لذا اریک فون ماربد را راهى تهران کردند تا فکرى به حال قراردادهاى نظامى بکند. گرى‏سیک نیز در این باره مى‏نویسد ایران سفارش دوازده میلیارد دلار تسلیحات نظامى به شرکتهاى امریکایى داده بود و صندوقى در وزارت دفاع امریکا دایر شده بود که این صندوق هر سه ماه یک‏بار با دلارهاى ایران پر مى‏شد؛ اما از اواخر سال 1978 م که اوضاع ایران رو به وخامت گذاشت، پولى به این صندوق واریز نشده بود. به گفته هایزر، ماربد از طرف وزارت دفاع امریکا ماموریت داشت با هماهنگى مقامات دولت شاپور بختیار و سران ارتش قراردادهاى خرید نظامى را لغو کند. در 28 دى 1357 برژینسکى به کارتر پیشنهاد کرد در حال حاضر باید به تلاش فعالانه‏تر خود براى تشکیل ائتلاف و در غیر این صورت به راه انداختن کودتاى نظامى ادامه دهیم. سرانجام در 29 دى 1357 دستورالعمل جدیدى از سوى مقامات واشنگتن براى رابرت هایزر و ویلیام سولیوان ارسال شد تا آن دو با همکارى تنگاتنگ از بختیار حمایت کنند. در انگلستان، دیوید اوئن ـ وزیر امور خارجه ـ که با انتقاد نمایندگان پارلمان به علت عدم پیش‏‌بینى حوادث ایران روبه‏رو شده بود گفت احتمالاً در مورد انسجام نیروهاى مخالف شاه ارزیابى درستى نداشتیم و این موضوعى است که به قضاوت آدم مربوط مى‏شود، نه به نقص در جمع‏آورى اطلاعات و اخبار. اوئن تاکید کرد داشتن روابط خوب با ایران براى انگلیس «اهمیت زیادى» دارد، صرف‏نظر از اینکه مردم ایران چه حکومتى را انتخاب کنند. در همین حال سرآنتونى پارسونز در آخرین روزهاى ماموریت خود در سفارت انگلستان در تهران اوضاع ایران را چنین ارزیابى کرد: در آنچه که توده مردم مى‏‌خواستند کمترین تردیدى وجود نداشت: خمینى و جمهورى اسلامى. در فرانسه، والرى ژیسکاردستن ـ رئیس‏‌جمهور ـ در جمع شوراى وزیران کشورش اظهار امیدوارى کرد که تصمیم‌هاى مردم ایران براى سامان دادن به آینده‏‌شان متضمن توجه به ضرورت حفظ ثبات و امنیت منطقه باشد که براى اقتصاد جهان جنبه حیاتى دارد. ژیسکاردستن افزود این برعهده حکومت فرانسه نیست که در رویدادهایى که باید به دست مردم ایران حل و فصل شود، مداخله کند. اسرائیلی‌ها نیز سعى داشتند در این روزها از اوضاع ایران به نفع خود بهره‏بردارى کنند. آنان هم‏زمان با فرار شاه از ایران اعلام کرده بودند که اسرائیل حاضر است از یهودیان ساکن ایران که مایل به مهاجرت به اسرائیل باشند استقبال کند. اما آنان در روز اربعین غافلگیر شدند. ساواک در این روز از تهران گزارش داد که حدود پانصد نفر از یهودیان ایران با در دست داشتن پلاکاردهایى با شعارهاى درود بر خمینى و مرگ بر شاه در تظاهرات روز اربعین شرکت کردند. انقلاب اسلامى مردم ایران پس از برپایى راهپیمایى شکوهمند و میلیونى اربعین به اوج خود نزدیک مى‏شود و با اعلام خبر تصمیم امام خمینى مبنى بر ورود به کشور، روزهاى آینده را آبستن حوادث تازه‌‏ترى ساخته است. میرزاباقر علیان‌‏نژاد ********************************** طرح جلد کتاب ********************************** شناسنامه کتاب روزشمار انقلاب اسلامی (جلد 12) نویسنده: میرزا باقر علیان‌نژاد چاپ صحافی و لیتوگرافی: واژه‌پرداز اندیشه ـ چاپ اندیشه چاپ اول: 1393 شمارگان: 2500 نسخه قیمت: 16900 تومان شابک دوره: 7ـ863ـ506ـ964ـ978 شابک: 8ـ412ـ175ـ600ـ978 سرشناسه: علیان‌نژاد، میرزاباقر، گردآورنده، 1350 ـ عنوان و نام پدیدآور: روزشمار انقلاب اسلامی / [به کوشش میرزا باقر علیان‌نژاد]. مشخصات نشر: تهران: شرکت انتشارات سوره مهر، 1392. مشخصات ظاهری: ج. شابک دوره: 978-964-506-863-7؛ ج.13: 978-600-175-412-8 یادداشت: ص. ع. به انگلیسی: Chronology of the Islamic revolution. موضوع: ایران -- تاریخ -- انقلاب اسلامی، 1357 -- سالشمار شناسه افزوده: علیان‌نژاد، میرزاباقر، گردآورنده شناسه افزوده: سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی شناسه افزوده: شرکت انتشارات سوره مهر رده‌بندی کنگره: 1376 9ر7س/ 1555 DSR رده‌بندی دیویی: 9558302 شماره کتابشناسی ملی: 6612 ـ 78م

رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک ـ جلد 26: مسعودی‌ها

یکی از مظاهر بارز دموکراسی در جهان بعد از پارلمان، انتخابات آزاد و احزاب، مطبوعات است که آن را «رکن چهارم دموکراسی» می‌نامند. مطبوعات در تمام جهان یکی از اثرگذارترین ابزارها بر افکار عمومی است. در ایران نیز مطبوعات نقش مؤثری در عرصه‌های گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته است، اگرچه متأسفانه در دوره‌هاییمانند حکومت پهلوی تنها ابزاری در اختیار این حکومت بوده است. یکی از مهمترین روزنامه‌های ایران روزنامه «اطلاعات» بوده و هست که پرتیراژترین روزنامه کشور در دهه چهل به شمار می‌رود و تأثیر فراوانی بر افکار عمومی داشته است. به همین دلیل و در این دوره سفارتخانه‌های خارجی می‌کوشیدند تا از این روزنامه برای نشر عقاید و سیاست‌هایشان استفاده کنندو اخبار خود را در اختیار روزنامه اطلاعات قرار می‌دادند. مدیریت این روزنامه پرتیراژ و تأثیرگذار در اختیار خاندان معروف مسعودی بود که بررسی اسناد مربوط به چهار تن از برجسته‌ترین افراد این خاندان از نگاه اسناد ساواک موضوع کتابی با عنوان «مسعودی‌ها: ‌رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک» قرار گرفته است. شهرت این خاندان با به قدرت رسیدن عباس مسعودی آغاز شد.او که در سال 1282 در خانواده‌ای کم‌بضاعت در تهران متولد شد، پس از گذراندن دوره مقدماتی به دلیل مشکلات مالی تحصیل دانش را رها و به عنوان یک کارگر ساده در یک چاپخانه شروع به کار کرد. پس از مدتی به عنوان مصحح در روزنامه‌های «شفق» و «اقدام» و در سمت خبرنگار در روزنامه‌های «ایران» و «کوشش»مشغول به کار شد. وی در سال 1300اتاق مرکز اطلاعات را دایر کرد و در همان اتاق بود که اخبار خبرگزاری¬های «رویترز» و «هاواس» را می¬گرفت و پس از ترجمه منتشر می‌کرد.او در سال 1304 امتیاز روزنامه «اطلاعات» را از علی سلیمی گرفت و در مدتی کوتاه مؤسسه را گسترش داد و ده نشریه وابسته به آن ره‌اندازی کرد. فعالیت عباس مسعودی تنها محدود به مطبوعات نبود و خیلی زود با استفاده از این امتیاز وارد دنیای سیاست شد. مسعودی در سال 1314 به نمایندگی از شهر تهران به مجلس شورای ملی دوره دهم راه یافت و تا پایان دوره پانزدهم به طور متناوب طی شش دوره در مجلس شورای ملی حضور داشت. هم-چنین در سال 1328 از حوزه انتخابیه تهران به عنوان سناتور انتصابی به مجلس سنا راه یافت و تا سال 1351 در این سمت باقی بود. این امر او را علاوه بر قدرت،از مصونیت پارلمانی هم برخوردار می‌کرد و او از آن برای اعمال نفوذ و نشر مطالبی که سایرین قادر به انتشار آن نبودند، استفاده می‌‌کرد. مسعودی از طریق همین دو قدرت برای تخریب هر یک از سران کشور که مخالف او و در مقابل منافع وی یا اربابانش بودند استفاده می‌کرد. مأموران ساواک در گزارش‌های خود درباره عباس مسعودی آورده‌اند که او «مرد هزار رنگ بی‌حقیقتی است و شاید در رجال مملکت هیچ کس به اندازه او در مردم و طبقات عامه مخالف ندارد و منفور نیست و تمام مردم با او مخالف و مورد نفرت عامه مردم است.» و ایده‌ای جز افزودن تیراژ روزنامه و ازدیاد ثروت ندارد. مسعودی از نظر سیاسی وابسته به بلوک غرب و به ویژه انگلستان بودو روابط نزدیکی با شیوخ منطقه خلیج فارس و نیز رژیم اشغالگر قدس و مصر داشت. وابستگی او به بیگانگان به حدی بوده که منافع شخصی خود و اربابانش را بر منافع ملی ترجیح می‌داد. مثلاً درمورد مسئله بحرین همواره در روزنامه خود و در سخنرانی‌هایش مالکیت ایران بر این جزیره را رد می‌کرد و شاید این بزرگ‌ترین خیانت او به کشورش بود. جایگاه عباس مسعودی در میان رجال و سیاستمداران عصر پهلوی سبب شد که فصل نخست کتاب «مسعودی‌ها:‌ رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک» که در چهار فصل تنظیم شده است،در ذیل عناوین خلاصه‌ای از پیشینه خانوادگی عباس مسعودی، ورود او به عرصه روزنامه‌نگاری در دو بخش «از سقوط رضاشاه تا کودتای 28 مرداد» و «اطلاعات در دوره مصدق و پس از آن»، مواضع عباس مسعودی در قبال دولت‌های خارجی، وابستگی عباس مسعودی به انگلستان، عباس مسعودی و مسئله بحرین، سوءاستفاده مسعودی از روزنامه اطلاعات، مخالفت با نخست‌وزیری علی امینی، مخالفت با نیروهای مذهبی و عناوین نشریات وابسته به روزنامه اطلاعات و دارایی‌های عباس مسعودی به شرح مختصری از زندگی وی بپردازد. در این فصل برای آگاهی بیشتر خوانندگان حدود سیصد سنددرباره فعالیت‌های عباس مسعودی ارایه شده است. فصل دوم این کتاب، با ارائه توضیحاتی درباره دوره کودکی فرهاد مسعودی، پسر ارشد عباس مسعودی، آغاز شده است و در ادامه به بررسی جایگاه وی در عرصه مطبوعات در دو قسمت «فعالیت‌های مسعودی از هنگام ورود به اطلاعات تا 1353» و «جایگاه و نقش فرهاد مسعودی در روزنامه اطلاعات از 1353 تا 1357»، ماجرای قتل حسین پرورش‌نیا، روابط فرهاد مسعودی با کشورهای غربی، مقالات ضدمذهبی فرهاد مسعودی و فرهاد مسعودی و بهائیت پرداخته است. فرهاد مسعودی از همان نوجوانی وارد عرصه مطبوعات شد و به همین دلیل در آمریکا در رشته روزنامه‌نگاری به تحصیل پرداخت و در سال 1353، بعد از فوت پدرش، ریاست موسسه اطلاعات را عهده‌دار شد. او به دلیل تسلطش به دو زبان فرانسه و انگلیسی دو روزنامه خارجی با نام‌های «تهران ژورنال» به زبان انگلیسی و «ژورنال دو تهران» به زبان فرانسه تأسیس کرد. فرهاد مسعودیدر حمایت بی‌چون و چرا از رژیم پهلوی و طرفداری از غرب و مخالفت با نیروهای مذهبی و جنبش‌های انقلابی پیرو سیاست‌های پدرش بود. اما به دلیل آنکه نفوذ و قدرت پدر را نداشت، به‌تدریج نفوذ و سلطه ساواک در موسسه و نظارت بر مطالب آن افزایش یافت. او در چهار سال ریاستش بر این موسسه، که با پیروزی انقلاب اسلامی، پایان یافت، هرگز اعتراضی به اوضاع جاری مملکت نکرد و همواره به حمایت از سیاست‌های حکومت پهلوی در همه عرصه‌ها می‌پرداخت و تریبونی در خدمت رژیم بود. اما از اوایل سال 1357 فرهاد مسعودی تلاش می‌کرد با جلوگیری از انتشار مطالب تحریک‌آمیز آرامش را در روزنامه اطلاعات حفظ کند. تیتر «شاه رفت» که در 27 دی در این روزنامه به چاپ رسید، سبب تقویت روحیه انقلابیون و تزلزل پایه‌های حکومت پهلوی شد. فصل سوم کتاب «مسعودی‌ها: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک» که به بررسی اسناد مربوط به محمدعلی مسعودی، برادرزاده عباس مسعودی، در ساواک پرداخته است، با ارائه پیشینه مختصر ازخانواده محمدعلی مسعودی شروع شده و در ادامه به فعالیت‌های مطبوعاتی وی، چگونگی ورود او به عرصه مطبوعات، چگونگی تاسیس روزنامه «پست تهران»، موقعیت و جایگاه سیاسی محمدعلی مسعودی در رژیم پهلوی در سه بخش «عضویت در حزب مردم»، «اعمال نفوذ و تقلب در انتخابات» و «شرکت در جبهه مخالف دکتر علی امینی» و اموال و دارایی‌های محمدعلی مسعودی پرداخته است. او نیز مانند دیگر مسعودی‌ها کار خود را از دفتر روزنامه «اطلاعات» شروع کرد، اما به دلیل اختلاف با عمویش از وی جدا شد و روزنامه «پست تهران» را منتشر کرد. او مدرک کارشناسی علوم سیاسی را از دانشگاه تهران اخذ کرد و بین سال‌های 1316 تا 1320، یعنی اوج قدرت رضاشاه و خفقان سیاسی کشور، سردبیری روزنامه «اطلاعات» را برعهده داشت. به همین دلیل از هیچ‌گونه آزادی‌ای در انتخاب و انتشار اخبار برخوردار نبودند. از سال 1320 به بعد، با باز شدن فضای سیاسی کشور،این روزنامه هم از آزادی عمل بیشتری برخوردار شد. در سال 1331 به‌دنبال اختلاف میان وی و عباس مسعودی، محمدعلی امتیاز روزنامه «پست تهران» را کسب کرد، ولی به دلیل درگیری میان دربار و مصدق و مشخص نبودن آینده سیاسی کشور که باعث می‌شد محمدعلی مسعودی نتواند خط‌مشی مطمئنی اتخاذ کند، تا بعد از کودتای 28 مرداد فعالیت مطبوعاتی خود را متوقف کرد. بعد از آن در مدتی کوتاه «پست تهران» را به یکی از پرتیراژترین روزنامه‌های کشور تبدیل کرد و دلیل این موفقیت این بود که بعد از کودتا بسیاری از روزنامه‌های کشور، ازجمله «اطلاعات» و «کیهان» توقیف شدند و در این خلاء موجود، روزنامه «پست تهران» مسئولیت اطلاع‌رسانی در کشور را عهده‌دار شد و به سرعت جایگاه ویژه‌ای کسب کرد. البته این دوره شکوفایی چندان دوامی نداشت و با رفع توقیف روزنامه‌های «کیهان» و «اطلاعات»، «پست تهران» به روزنامه‌ای کم اعتبار تبدیل شد. محمدعلی مسعودی علاوه‌بر روزنامه‌نگاری در سیاست نیز نقشی فعال داشت و در دوره‌های پانزدهم، شانزدهم، هجدهم، نوزدهم و بیستم در مجلس حضور داشت. او همچنین از اعضای حزب مردم و از مخالفان سرسخت دولت امینی بود و در سرنگون کردن آن نقش مهمی ایفا کرد. فصل چهارم کتاب به بررسی زندگینامه، انتشار مقالات ضدمذهبی، فعالیت‌های سیاسی قاسم مسعودیو ویژگی‌های اخلاقی قاسم مسعودی براساس اسناد ساواک اختصاص دارد.او برادر محمدعلی مسعودی بود ومانند دیگر اعضای این خاندان از همان نوجوانی فعالیت مطبوعاتی خود را در مؤسسه اطلاعات آغاز کرد. قاسم مسعودیپس از تأسیس روزنامه «پست تهران» توسط برادرش، سردبیر آن شد و همچنین مدیرمسئولی «تهران نیوز» را نیز به دست آورد. او نیز مانند دیگر افراد خاندان مسعودی سیاست ضد دینی و حمایت از غرب و خاندان پهلوی را در پیش گرفت و توانست در مجلس بیستم با خرید آرا به نمایندگی از مردم دماوند وارد مجلس شود. با پیروزی انقلاب اسلامی،امام خمینی (ره) طی حکمی حجت‌الاسلام سید محمود دعایی را بهریاست موسسه اطلاعات منصوب کردند و اعضای خاندان مسعودی هم مانند بسیاری دیگر از سران رژیم پهلوی از کشور خارج شدند. کتاب «مسعودی‌ها: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک» را که بیست و ششمین جلد از مجموعه رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک است،مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات در 704 صفحه و با شمارگان هزار نسخهبه بهای 18هزار تومان منتشر کرده است.البته این کتاب با وجود آنکه تمامی اسناد مربوط به مسعودی‌ها در آن آورده شده است، به‌دلیل سوژه نبودن مسعودی‌ها برای ساواک، بسیاری از زوایای زندگی خصوصی و سیاسی آنها را پوشش نداده. با وجود این، به دلیل آنکه مسعودی‌ها از خاندان‌ صاحب نفوذ و قدرت در عصر پهلوی بوده‌اند و به دلیل نفوذ فراوان‌شان در مطبوعات تأثیری چشم‌گیر بر افکار عمومی و مناسبات سیاسی و فرهنگی ایران آن زمان داشته‌اند، مطالعه این اثر برای علاقه‌مندان به تاریخ معاصر کشور سودمند خواهد بود. فاطمه دفتری ********************************** طرح جلد کتاب ********************************** شناسنامه کتاب عنوان: رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک کتاب بیست و ششم (مسعودی ها) ناشر: مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات چاپ اول: پاییز 1392 شمارگان: 1000 نسخه شابک: 4 - 035 - 149 - 600 - 978 ISBN 978-600-149-035-4 http://www.historydocument.ir E-mail:info@.historydocument.ir صندوق پستی: 4735 - 19395 قیمت: 180000 ریال همه حقوق محفوظ است. **************************** فهرست مطالب فصل اول: عباس مسعودی سخن ناشر: 7 مقدمه: 11 اسناد: 31 فصل دوم: فرهاد مسعودی مقدمه: 319 اسناد: 337 فصل سوم: محمدعلی مسعودی مقدمه: 471 اسناد: 487 فصل چهارم: قاسم مسعودی مقدمه: 549 اسناد: 555 فهرست اعلام: 649 ضمائم: 677 تصاویر: 693

عکس جنجال‌برانگیز

آن روز، ششم شهریور 1320، سرگرد مصطفوی، فرمانده گردان یکم شکاری، در پاسخ به دستور جلوگیری از هرگونه تظاهرات خصمانه علیه دشمن متجاوز، که از سوی مقامات ارشد صادر شده بود، ایستاد و اعلام کرد به محض اینکه هواپیماهای خارجی بر فراز آسمان پایتخت ظاهر شوند، خود و خلبانان جسورش پرواز خواهند کرد و به مقابله با آنها خواهند پرداخت. دو روز بعد، هشتم شهریور، پادگان قلعه مرغی در تب و تاب مقاومت بود. از افسران میهن‌پرست خواسته شده بود ترک مقاومت کنند و به ایشان گفته شده بود تا چند ساعت دیگر چتربازان ارتش شوروی وارد فرودگاه می‌شوند و هیچ‌کس حق استفاده از اسلحه را ندارد و حتی اگر اسلحه ایشان را گرفتند، حق مداخله ندارند و اگر اسلحه خواستند باید به آنها تسلیم کنند. اما ناموس وطن برای همافران ایرانی بسیار ارزشمندتر از سخنان سرهنگ معینی، فرمانده هنگ، ‌بود و تصمیم به کودتا می‌گیرند و با بازداشت فرماندهان مخالف مقاومت، ‌پادگان را تصرف می‌کنند. ستاد جنگ پس از اطلاع از کودتای داخلی، دستور سرکوب قیام‌کنندگان را صادر می‌کند و در کمتر از چند ساعت پادگان قلعه‌مرغی را به تصرف درمی‌آورند. این واقعه بود که سبب شد سران رژیم پهاوی تصمیم بگیرند نیروی هوایی را در اختیار وزارت جنگ قرار دهند، زیرا می‌دیدند نیروی هوایی‌ای که بتواند مستقل عمل کند، برای آنها مشکل‌ساز خواهد بود. اما در آن زمان هرگز گمان نمی‌کردند چندین سال بعد، همافران نیروی هوایی که به ظن ایشان تحت کنترل و تحت فرمان شاهنشاه ایران بودند، اولین کسانی باشند که با امام خمینی (ره) در روز 19 بهمن 1357 بیعت ‌می‌کنند و جانی تازه در کالبد انقلابی که در آستانه پیروزی بود، می‌دمند. همافرانی که در مدرسه علوی به خدمت امام رسیدند و حمایت خود را از انقلاب و آرمان‌های قائد آن اعلام کردند. حضور این مردان نیروی هوایی در مدرسه علوی سوژه‌ای برای حسین پرتوی شد تا یکی از تأثیرگذارترین عکس‌ها را در روند انقلاب اسلامی از خود به یادگار بگذارد. عکسی که سال‌های بعد (1391) موضوع کتابی شد که سیدحکمت قاضی میرسعید درباره شکل‌گیری نیروی هوایی و تحولات آن از آغاز تا پیروزی انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 نگاشت و آن را «عکس جنجال‌برانگیز» نامید. این عکس که همافران نیروی هوایی ارتش را در لباس رسمی و از پشت سر نشان می‌دهد که با حضور در مدرسه علوی، که محل اقامت امام خمینی بود، به ایشان احترام نظامی گذاشته و با قرائت قطعنامه‌ای با ایشان بیعت کرده‌اند، در صفحه اول روزنامه کیهان در تاریخ 19 بهمن 1357 منتشر شد، تنها سند تصویری از این بیعت تاریخی است. حسین پرتوی که در این زمانی جوانی 36 ساله بود و از سال ۱۳۳۸ کار خود را به صورت حرفه‌ای با عکاسی ورزشی برای روزنامه کیهان آغاز کرده بود، پیش از این عکس، چند عکس تاریخی دیگر نیز از بسته شدن فرودگاه توسط نظامیان به فرمان بختیار در ۴ بهمن ماه ۱۳۵۷، عکس مربوط به ورود امام خمینی (ره) به ایران در فرودگاه مهرآباد در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷، گرفته بود که به وسیله آنها نام خود را در تاریخ انقلاب به ثبت رسانده بود و حال با گرفتن عکس مربوط به بیعت همافران با امام خمینی (ره)، به جریان انقلاب شتاب بخشید. وی درباره چگونگی گرفتن این عکس می‌گوید که به صورت اتفاقی به مدرسه علوی رفته و از این دیدار سری هیچ اطلاعی نداشته است و پس از دادن تعهد برای اینکه صورت هیچ یک از نظامیان در عکس دیده نشود، به او اجازه عکس‌برداری داده شده است و البته شاید یکی از دلایل شهرت این عکس هم همین باشد. حسین پرتوی، عکاس پیشکسوت انقلاب و خالق عکس معروف دیدار همافران با حضرت امام خمینی (ره) 28 اردیبهشت ماه 1393 بعد از مدتها مبارزه با بیماری دار فانی راوداع گفت. حسین پرتوی در روزنامه کیهان تأثیر انتشار این عکس تاریخی در روزنامه کیهان به حدی بود که سخنگوی ستاد بزرگ ارتشتاران اعلام کرد که عکس مونتاژ شده و غیرواقعی است. اما امام نسبت به ادعای حکومت پهلوی واکنش نشان داد و دیدار خود با همافران را تایید کرد. تایید عکس و خبر توسط امام، باعث خشم گارد شاهنشاهی و حمله به پادگان نیروی هوایی شد که در نتیجه آن مردم در حمایت از کسانی که در پایگاه نیروی هوایی گرفتار شده بودند، تظاهرات کردند. این تظاهرات و سرکوب آن توسط ارتش تا صبح روز 22 بهمن 1357 که سران ارتش اعلام بی‌طرفی کردند و از نظامیان خواستند به پادگان‌هایشان برگردند، ادامه داشت. کتاب «عکس جنجال‌برانگیز» که توسط انتشارات مکعب در 304 صفحه به چاپ رسیده، شامل چهار فصل است. فصل اول «درآمدی بر پیدایش ارتش و سیر تکامل نیروی هوایی» است. در فصل دوم تبلیغات و عوامل فشار بر ارتش و زیربنای فکری و عقیدتی و الگوهای رفتاری کارکنان و ساختار ارتش در بعد نیروی انسانی و نقش رهبری انقلاب در بیداری افکار نظامیان که در نهایت منجر به پذیرش انقلاب اسلامی شد، مورد بررسی قرار گرفته است. فصل سوم با عنوان «نیروی هوایی، پیشتاز در عرصه تحولات»، به بررسی عوامل بروز نارضایتی در میان نیروهای مسلح در حکومت پهلوی و نقش کارکنان ارتش و به ویژه نیروی هوایی در پیروزی انقلاب اسلامی پرداخته است. در فصل چهارم با عنوان «حماسه جاوید»، به موضوع اصلی کتاب که همان عکس جنجال‌برانگیز است پرداخته شده است. در واقع می‌توان گفت که تا صفحه 261 کتاب، خواننده علت نامگذاری کتاب را درنمی‌یابد و تا پیش از آن نویسنده تاریخچه‌ای از چگونگی شکل‌گیری نیروی هوایی و نقش ارتش در حوادث سال‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به ویژه سال 1357را به خواننده ارائه داده است. نویسنده برای نگارش این اثر علاوه بر بهره‌گیری از اسناد، تحقیقات میدانی نیز انجام داده است و با مصاحبه با پیش‌کسوتان و کارکنان ارتش،‌ افراد انقلابی، شاهدان درگیر در وقایعی که در کتاب به آنها پرداخته شده و نشست خصوصی با افسران قدیمی، بر غنا و جذابیت کتاب افزوده است. سید حکمت قاضی میرسعید درباره کتاب خود می‌گوید: «در کتاب «عکس جنجال‌ بر‌انگیز» مقایسه‌ای میان دو رویداد بزرگ تاریخی از سوی نیروی هوایی ارتش در سال‌های پیش از وقوع انقلاب به انجام رسانده‌ام.» وی از واقعه پادگان قلعه‌مرغی در تاریخ هشتم شهریور سال 1320 به عنوان نخستین رویداد انقلابی در میان کارکنان نیروی هوایی یاد و تصریح می‌کند: «در این رویداد گروهی از کارکنان، خلبانان و جوانان پر شور انقلابی بر خلاف اراده و تدبیر حاکمان ارتشی آن زمان که تن به سازش با نیرو‌های روس و انگلیس داده بودند، تصمیم به ایستادگی گرفتند اما چون رهبری نداشتند نتوانستند به این اعتراض جهت بدهند و آن را به انجام برسانند. این امر، گسستی را در جمع همافران و کارکنان نیروی هوایی به دنبال داشت، اما این نیرو در 19 بهمن 36 سال پیش، با وقوع انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) دوباره پیوند خود را بازیافت. معتقدم که هر دو جریان انقلابی بر مبنای رهایی از وابستگی و سلطه بیگانگان بوده است، اما در نخستین اعتراض نه‌ تنها حکومت وقت واکنشی نشان نداد که توانست به سرکوب کارکنان نیروی هوایی هم بپردازد. در کتاب «عکس جنجال‌ بر‌انگیز» به مقایسه سهم رهبری در پیشبرد اهداف انقلابی پرداخته و بیان کرده‌ام که حضور رهبری آگاه و متقی مانند امام خمینی(ره) انقلاب اسلامی ایران را به پیروزی رساند.» نویسنده برای کتاب خود با استوار خلبان ابراهیم شوشتری، تنها بازمانده رویداد پادگان قلعه‌مرغی در سال 1320 هم به گفت‌وگو پرداخته است. وی در این باره می‌گوید: «متاسفانه ابراهیم شوشتری در حین نگارش کتاب مرحوم شد، اما اسناد بسیار خوبی را در اختیارم قرار داد که برای تالیف کتاب از آن‌ها بهره گرفتم. مهم‌ترین این استناد بروشوری بود که برای روز حادثه تهیه شده بود و در هیچ مجموعه سند دیگری نیافته بودم.» وی «عکس جنجال‌ بر‌انگیز» را اثری مستند معرفی می‌کند و در ادامه با اشاره به چگونگی تالیف کتابش اضافه می‌کند: «چگونگی پیدایش ارتش در ایران و سیر تکوین و تحولات نیروی هوایی از دیگر موضوع‌هایی است که این کتاب به آنها می‌پردازد. در این میان تلاش برای رهایی از سلطه استعمار و استبداد و تغییرات سازمانی و دگرگونی‌های مختلفی که در نیروی هوایی صورت گرفته است، در این کتاب مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.» «عکس جنجال برانگیز» همچنین مروری بر ساختار نیروی هوایی و بافت اجتماعی و سیاسی حاکم بر این نیروی ارتش تا وقوع انقلاب اسلامی دارد. قاضی میرسعید که در این کتاب به علل و انگیزه‌های وقوع انقلاب از منظر نیروهای نظامی و به ویژه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پرداخته است، در این باره توضیح می‌دهد: «سهم نیروی هوایی ارتش در وقوع انقلاب اسلامی فراموش نشدنی است. نیروی هوایی مسوولیت حراست و تامین امنیت فیزیکی امام خمینی(ره) را بر عهده داشت. درست هنگام ورود امام خمینی (ره) به میهن در مقابل پلکان هواپیما تیمساری از نیروی هوایی برای حراست از جان ایشان ایستاده است. من با سرتیپ حسین فرجی‌فر که در آن زمان این مسوولیت را بر عهده داشت هم در این کتاب گفت‌و گو کرده‌ام. او در واقع ریاست تمامی نیروهای حافظ جان امام (ره) را پس از ورود ایشان به میهن بر عهده داشت. علاوه بر این، خلبانان نیروی هوایی در روز 12 بهمن‌ماه 1357 هم در انتقال حضرت امام (ره) از فرودگاه مهرآباد به بهشت ‌زهرا و هم در مسیر بازگشت از آن نقش چشمگیری داشته‌اند.» وی در ادامه از مصاحبه با شاهدان عینی بیعت جمعی از نیروی هوایی با امام خمینی(ره) در روز 19 بهمن 1357 به عنوان مهم‌ترین بخش کتاب «عکس جنجال برانگیز» یاد می‌کند و می‌گوید: «در این کتاب برای نخستین‌بار از منظر دینی به این واقعه نگاه کرده‌ام و همچنین تصاویری از 110 نفر از همافران و کارکنانی که در 19 بهمن‌ماه با حضرت امام خمینی (ره) بیعت داشته‌اند را در بخش پایانی کتاب آورده‌ام.» «عکس جنجال‌ برانگیز» همچنین نام تمام شهدای مرکز آموزش‌های وقت نیروی هوایی در درگیری خلبانان با نیرو‌های گارد رژیم پهلوی در سال 1357 را در بر دارد که برای نخستین‌بار ارایه و معرفی شده‌اند. سید حکمت قاضی میرسعید درباره دلیل نام‌گذاری این کتاب با عنوان «عکس جنجال‌ برانگیز» به رویداد‌هایی که پس از بیعت همافران و کارکنان نیروی هوایی با امام خمینی (ره) اتفاق افتاد اشاره می‌کند و می‌گوید: «این بیعت به صورت کاملا مخفیانه و در مدرسه علوی صورت گرفت، اما حسین پرتوی از این آیین عکسی تهیه کرد و در اختیار روزنامه کیهان قرار داد. پس از انتشار این تصویر از سوی روزنامه کیهان، این بیعت تاریخی از سوی ستاد ارتش ‌در آن زمان تکذیب شد. با انتشار این تکذیب‌نامه از رادیو، دفتر امام خمینی(ره) این بیعت را تایید کرد و حسین پرتوی به عنوان عکاس مورد پیگرد قرار گرفت. شرح این رویداد را در فصل سوم کتاب آورده‌ام.» ********************************** طرح جلد کتاب ********************************** شناسنامه کتاب سرشناسه: قاضی میرسعید، سیدحکمت، 1331- عنوان و نام پدیدآور: عکس جنجال برانگیز/ تحقیق و تالیف سیدحکمت قاضی میرسعید. مشخصات نشر: تهران: مکعب، 1391. مشخصات ظاهری: 304 ص. شابک: 7 - 62 - 5816 - 964 - 978 وضعیت فهرست نویسی: فیپا موضوع: ایران. ارتش -- تاریخ رده بندی کنگره: 1391116DSR ع8 ق2 رده بندی دیویی: 00955/355 شماره کتابشناسی ملی: 2894427 **************************** فهرست مطالب مقدمه پیشگفتار فصل اول: درآمدی بر پیایش ارتش و سیر تکامل نیروی هوایی شناخت تحولات ارتش ایران پس از دخالت استعمارگران اروپایی 21 کودتای 1299 و تجدید سازمان ارتش 24 پیدایش هواپیما و نقش و اهمیت آن در جنگ و نبردهایی هوایی 26 نقش و اهمیت هواپیما در جنگ جهانی اول و توجه جهانیان به صنعت هواپیمایی 26 تأسیس صنعت هواپیمایی نظامی 27 رقابت ماجرای ورود هواپیماها به ایران 29 تشکیل اداره هواپیمایی در پادگان قلعه‌مرغی تهران 35 تأسیس کارخانه‌های هواپیماسازی شهباز 36 شهریور 1320 (آغاز تجاوز قوای متفقین به ایران) 39 سازمان نیروی هوایی در شهریور 20 40 سوم شهریور ماه 1320 هنگ هوایی (تبریز) 41 سوم شهریور ماه 1320 هنگ هوایی (اهواز) 42 غافل‌گیری هنگ هوایی مشهد 43 واقعه پادگان قلعه‌مرغی در 8 شهریور 20 44 تصمیم به ایستادگی در مقابل تجاوز روس و انگلیس 45 فرمانده هنگ هوایی ترک مقاومت اعلام می‌کند 51 نیروی هوایی در اختیار وزارت جنگ 61 ستاد نیروی هوایی به «فرماندهی نیروی هوایی» تغییر نام یافت 61 حماسه نیروی دریایی ایران در شهریور 1320 62 اثرات کودتای مرداد 1332 67 سفر ریچارد نیکسون رئیس‌جمهور وقت آمریکا به تهران 69 شناختی از بافت نیروی انسانی ارتش در دوران پهلوی 74 تحصیل افسران در دانشگاه‌ها 78 نمودار بودجه 5 ساله ارتش از 1353 تا 1357 87 فصل دوم: تبلیغات و عوامل فشار در ارتش تبلیغات و عوامل فشار در ارتش 91 سازمان اطلاعات و ضد اطلاعات 91 ساواک 95 دادرسی ارتش 96 عملکرد امرای سرسپرده 96 شناخت و توسعه نهضت اسلامی ایران در ارتش 97 سرایت موج انقلاب به ارتش 98 چگونگی شرکت یگان‌های نظامی در مأموریت‌های فرمانداری نظامی 99 پخش اعلامیه‌های حضرت امام و نشریات در یگان‌های نظامی 103 گسترش فعالیت‌های انقلابیون در پادگان‌ها 107 نقش رهبری انقلاب در بیداری افکار و توسعه مبارزات ارتشیان 113 ماجرای ظهر عاشورای لویزان 121 محکومین به اعدام تبعیدی به زندان خاش 137 شایعه اعدام ما در تهران پخش شد 142 تویی که نمی‌شناختمت 144 شاه رفت 149 آمار کارکنان فراری نیروهای مسلح 151 تحصن نظامیان در اصفهان 152 خروش پایگاه هوایی بندرعباس 154 تظاهرات 5 هزار نفری پایگاه هوایی بوشهر 155 تظاهرات پایگاه هشتم شکاری (اصفهان) 155 اعلام همبستگی منتخبین پایگاه هوایی با علمای اعظام در تهران 155 فصل سوم: نیروی هوایی پیشتاز در عرصه تحولات داخلی امام آمد 160 خاطرات سرتیپ حسین فرجی‌فر رییس تأمین فیزیکی نیروی هوایی از ورود امام 165 خاطرات کاپیتان بیوک سیدین خلبان هلیکوپتر حامل امام 169 «مدرسه علوی» مدرسه‌ای که با اقامت چند روزه امام (ره) در آن، جاودانه شد 181 بیعت با امام، پیوند با مردم 188 خاطرات محمدحسین نورشاهی یکی از طراحان بیعت همافران با امام 193 بیانات امام خمینی (ره) در 19 بهمن 57 در جمع کارکنان نیروی هوایی 198 عکس جنجال‌برانگیز 208 خاطرات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی از روز 19 بهمن 57 216 روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران از نگاه مطبوعات 219 صلوات کلید فتح و پیروزی 223 جنگ خونین گارد با نیروی هوایی 224 اطاق تلویزیون ساعت 20 و سی دقیقه بیستم بهمن ماه 57 225 درگیری مسلحانه و نقشه‌ای برای کودتا 235 عملیات نجات یا کورتاژ 236 جزییات طرح عملیات نجات یا کورتاژ 236 اعلام بی‌طرفی ارتش 242 چلچله‌های سرزمین عشق 246 صحبت به خیر قهرمان 249 زندانیان سیاسی و اخراجی‌های نیروی هوایی 254 گروهبانی که به ریاست جمهوری رسید 257 فصل چهارم: حماسه جاوید راه امام 261 گلچینی از بیانات امام خامنه‌ای (مقام معظم رهبری) 268 یاوران سپیده (از منظری دیگر) 286 پرورش یافتگان مکتب شهادت 298 منابع 304

روزشمار 15 خرداد - 1343 جلد اول(1343/1/1 تا 1343/2/15)

مجموعه کتابهای روزشمار 15 خرداد در ادامه روند پژهشی خود،این بار به بررسی وقایع و رویدادهای سال 1343 شمسی پرداخته است و قراراست این مجموعه ، رخدادهای مهم تا پایان سال 1343 را پوشش دهد. سال مورد نظر دراین کتاب،نخستین سالی است که از حادثه خونین و غیر منتظره 15 خرداد و وقایع ماقبل و بعد آن آغاز می شود.سالی با دولتی تازه نفس و جوان که بیشترین هم خود را بر رفورم اقتصادی گذاشته است تا با فاصله گرفتن از مسائل سیاسی و دوری گزیدن از وقایع گذشته،افکار عمومی را با حوادثی تازه روبه رو سازد. آن گونه که در خبرهای زمستان سال 1342 دیده می شود،سرمای زیاد و کمبود آذوقه، شماری از ایرانیان را با خطر مرگ مواجه ساخته بسیاری از روستاییان به همین دلیل داراییهایشان را از فبیل تولیدات کشاورزی و دامی را از دست داده اند.این اتفاق در روزگاری که ایران هنوز خود را آماده ورود به مرحله صنعتی شدن آماده نکرده بود،و بر امکانات و توانمندیهای روستایی خود متکی بود،خسارتی شدید به شمار می آمد.اتفاق افتاده بود و رژیم می بایست از آن در جهت اهداف خود سود ببرد. محمدرضا پهلوى نيز در اين فرصت مغتنم در دهه پنجم عمرش و در آغاز سومين دهه سلطنتش، درپی به دست گرفتن كامل سكان قدرت و يكه‏تازى در عرصه‏ هاى مختلف بود.آنگونه که خودش می گوید؛ او با روى‏كار آوردن منصور، و باز گذاشتن دست او در تغييرات گسترده، وزيران سنتى را به بازنشستگى سياسى فرستاد و گروه تازه‏اى از تكنوكراتهاى جوان را بر مسند حكومت نشاند. همين اتفاق، چندى پيش نيز با انتخابات مجلس بيست‏ويكم شوراى ملى و مجلس سناى چهارم افتاد و كسان تازه‏اى بر صندلى رياست اين دو مجلس تكيه زدند. سردار فاخر حكمت، رئيس سنتى مجلس شورا جاى خود را به عبدالله رياضى تازه‏كار سپرد و جعفر شريف امامى بر جاى محسن صدرالاشراف تكيه زد. سال جدید با دولت نوپای حسنعلی منصور آغاز شد و او فارغ از آنچه که در سال گذشته درکشور رخ داده بود،به برنامه هایی فکر می کرد که قرار بود به انجامشان رساند. منصور براى نخستين‏بار در كشور كابينه‏اى حزبى در ايران تشكيل داد. كابينه‏اى كه تمامى اعضاى آن به جز چند وزير نظامى‏اش، يا عضو حزب نوپای «ايران نوين» بودند يا به تدريج به عضويت اين حزب درآمدند به طورى كه در سه ماهه نخست سال 1343 تنها وزيران كشاورزى (سپهبد اسماعيل رياحى) و وزير جنگ (سپهبد اسدالله صنيعى) به دليل نظامى بودنشان از عضويت در حزب معاف ماندند. منصور در ابتداى كار و براى دور كردن اذهان عمومى از رخدادهاى ناگوار سال پيش كه در دولت علم افتاده بود، رويكردى تماما اقتصادى به خود گرفت و در تمامى بخشها دست به تغييراتى عمده زد و براى كسب وجهه در ميان مردم از هيچ تلاشى فروگذار نكرد. اظهارات و اقداماتش درباره ساخت بناهاى روستايى به شيوه «نوين»، حذف فقر از چهره شهرها، رسيدگى به نقاط دوردست و الزام وزيران به سفرهاى استانى براى رسيدگى به وضع معيشت مردم و رفع احتياجات آنها، لغو انحصار قند و شكر، لغو انحصار حمل و نقل و ايجاد دفتر بودجه در سازمان برنامه و سامان‏دهى به امور مالياتى مؤديان از همين منظر قابل توجه است. سوى ديگر اين چهره، تظاهرات مسالمت‏جويانه‏اش در برابر روحانيان است. او در نيمه فروردين 1343 با تمهيدات و مقدماتى، ضمن رفع حصر از آيت‏الله خمينى، ايشان را به قم باز مى‏گرداند و هم‏زمان با استفاده از دستگاههاى تبليغاتى در اختيارش چنين وانمود مى‏كند كه آزادى آيت‏الله خمينى نتيجه تفاهم و توافق ميان روحانيان و دولت بر سر ادامه فعاليتهاى حكومت بوده است. فعاليتهايى كه با تصويب‏نامه انجمنهاى ايالتى و ولايتى و مخالفت روحانيان و پشتيبانى عموم مردم، دولت علم را به مقابله جدى با مخالفتها كشاند و كشتار 15 خرداد و دستگيرى عمده مقامات روحانى بويژه آيت‏الله خمينى را درپى‏داشت. اينك دولت منصور خود را مصلح اجتماعى مى‏خواند تا با اصرار بر فراموش كردن آنچه كه در يكسال گذشته رخ داده، مردم را به همراهى با اقدامات دولت در سايه حمايتهاى روحانيان فراخواند. اتفاقى كه منجر به موج تازه‏اى از مخالفتها با دولت شد تا جايى كه آيت‏الله خمينى در نطق 26 فروردين 43 در مسجد اعظم قم، تكليف دولت و ملت را در ناسازگارى با اقدامات خلاف شرع حكومت يكسره كرد. کتاب روزشمار15خرداد(جلد اول سال1343) وقایع نیمه اول بهار 1343 را پوشش داده است.حجم اخباری که از مسائل مرتبط با حوادث نهضت اسلامی مردم ایران و رهبری نهضت، حضرت امام خمینی،در رسانه های ارتباط جمعی اعم از روزنامه ها،مجلات هفتگی و ماهنامه های داخلی و خارجی،تلکس خبرگزاریهای مهم و مشهور آن دوره جهان،منابع مکتوب شامل کتابهای تحلیلی و خاطرات و نیز اسناد مراکز دولتی،نظامی و امنیتی و حتی مشاهدات میدانی به جامانده از آن دوره، همه و همه در نگارش و تدوین این کتاب به خدمت گرفته شده اند. جلد اول کتاب «روزشمار15خرداد» که وقایع اول فروردین تا 15 اردیبهشت سال 1343 را گزارش می کند، ادامه منطقى مجلدات پيشين همين مجموعه است كه هر بخشى از آن را يكى از همكاران دفتر ادبيات انقلاب اسلامى تدوين و در هر مقطع از زمان مورد نظر، به فراخور، بخشى از رويدادها را در مسير تاريخى‏اش منعكس كرده‏اند. اما اين مجلد از روزشمار 15 خرداد را که از منابع بى‏شمار موجود در آرشيو دفتر ادبيات انقلاب اسلامى ، حاصل سالها تلاش پژوهشگران در واحد تدوين تاريخ انقلاب اسلامى بهره جسته ، سیدمحمدصادق فیض نگاشته است. ********************************** طرح جلد کتاب ********************************** شناسنامه کتاب سرشناسه: فیض، سیدمحمدصادق، 1345 - گردآورنده عنوان و نام پدیدآور: روزشمار 15 خرداد/ به کوشش سیدمحمدصادق فیض. مشخصات نشر: تهران؛ شرکت انتشارات سوره مهر، 1392 مشخصات ظاهری: ج. شابک: 2 - 414 - 1754 - 600 - 978: ج1؛ 5 - 413 - 1754 - 600 - 978: دوره وضعیت فهرست نویسی: فبپا مندرجات: ج.1. 1343/1/1 تا 1343/2/15 موضوع: قیام پانزده خرداد 1342 موضوع: ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1304 - 1320 -- جنبشها و قیامها موضوع: ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- سالشمار شناسه افزوده: شرکت انتشارات سوره مهر رده بندی کنگره: 1392 9 ر 9/ DSR1533 رده بندی دیویی: 0824045/ 955 شماره کتابشناسی ملی: 3183853

روزشمار 15خرداد - 1341 جلد سوم (پاییز 1341)

جلد سوم روزشمار 15خرداد در 481 صفحه از سری تألیفات تحقیقاتی واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی به پاییز 1341 اختصاص دارد. 15 خرداد 1342 يك روز تاريخى براى نهضت اسلامى مردم ايران است. در حافظه عمومى ايرانيان، اين مناسبت با چند شاخصه شناخته مى‏شود: سخنرانى مهمى از امام خمينى 13 خرداد 1342) و دستگيرى ايشان و شهادت گروهى از طرفداران امام خمينى (15 خرداد 1342). جستجوى دقيق در حافظه خاص اين واقعه نيز در نهايت به اين چند ويژگى مى‏رسد، اما با حاصلى ماندگار كه نقش واقعه را در مرور زمان تازه نگه مى‏دارد. روزشمار 15 خرداد 1342 مى‏خواهد فاصله بين دو حافظه عمومى و خاص را طى كند. اين كار از نخستين روزهاى سال 1376 آغاز و منابع موجود توسط همكاران واحد تدوين تاريخ انقلاب اسلامى دفتر ادبيات انقلاب اسلامى حوزه هنرى در قالب «طرح تحقيقاتى 15 خرداد 1342»، جستجو و يادداشت‏بردارى شد. اين بررسى از آغاز سال 1340 تا پايان سال 1343 شمسى را در بر گرفت تا از مقدمه و بازتاب حوادث خرداد 1342 نيز به صورت كامل ياد شود. منابع داخلى و خارجى اين روزشمار در قالب كتاب، نشريات، بولتن‏هاى محرمانه، اسناد و ... بود كه منابع خارجى پس از ترجمه به فارسى و از طريق جستجو در كتابخانه‏ها و شبكه اطلاع‏رسانى جهانى (اينترنت) گرد آمد. در جمع منابع كم نيست كتاب و نشريات و خاطرات و اسنادى كه براى نخستين‏بار، براى روايت اين واقعه تاريخى مورد توجه و استفاده قرار گرفته است. اين آثار با فعاليت واحدهاى ديگر دفتر ادبيات انقلاب اسلامى حوزه هنرى (تاريخ شفاهى، فرهنگ ناموران، بايگانى اسناد و ترجمه و پژوهش منابع خارجى) فراهم آمد. بررسى منابع و كسب اطمينان از اينكه همه منابع موجود درباره حوادث خرداد 1342 و قبل و بعد از آن، ديده شده است، پنج سال طول كشيد و اوايل دهه 1380 (حدود چهل سال پس از خرداد 1342) كار نگارش روزشمار قيام 15 خرداد آغاز شد. البته بررسى منابع تازه‏اى كه درباره اين رويداد منتشر مى‏شود، همچنان ادامه دارد و نتيجه آن در اين روزشمار جاى خواهد گرفت. براى هر روز از اين دوره زمانى (آغاز سال 1340 تا پايان سال 1343) حجم زيادى يادداشت (فيش) وجود دارد. معمولاً يك خبر به روايت چند منبع ديده و با توجه به اعتبار هر منبع، نقل مى‏شود. در اين نگارش با هدف اطلاع‏رسانى دقيق از وقايع، روايت منابع از يك خبر يا اتفاق به گونه‏اى تلفيق مى‏شود كه در نهايت نماى كامل و در حد امكان لحظه به لحظه‏اى از ماجرا ارایه كند. اين كار با توجه به اعتبار و نگاه بالا و پايين و پس و پيش منابع سخت است، اما تلاش شد از اين سختى با دقت و نكته‏سنجى عبور كنيم. خود به خود حاصل كار نشان خواهد داد چقدر موفق بوده‏ايم؛ زمانى كه اين اثر توسط كارشناسان تاريخ و علاقه‏مندان مطالعه شود و نظر آنان به دست ما برسد. هم‏اكنون مجلد سوم 1341 از مجموعه روزشمار 15 خرداد پيش روى شماست. در اين مجلد رويدادهاى پاييز 1341 مرور مى‏شود. فهرستى از اتفاق‏هاى مهم اين فصل چنين است: ـ ادامه اجراى قانون اصلاحات ارضى. ـ تصويب قانون انتخابات انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى با اعمال تغييراتى اعم از دادن حق رأى به زنان، برداشتن شرط اسلام براى انتخاب‏شوندگان، و تغيير سوگند قرآن به كتاب آسمانى در مراسم تحليف. ـ قتل رئيس اصلاحات ارضى فيروزآباد و اعلام حكومت نظامى در شيراز. ـ تلگرام‏هاى علما و مراجع به شاه و نخست‏وزير و طرح درخواست لغو تغييرات اعمال شده در قانون انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى. ـ پاسخ‏هاى شاه و نخست‏وزير به علما و مراجع. ـ اعتراض علنى علما، روحانيون و مراجع در برابر توطئه دولت. ـ پشتيبانى گسترده مردم از روحانيون در اعتراض به تصويب‏نامه دولت. ـ تجمع متوالى مردم در مسجد عزيزاللّه‏ و سخنرانى حجت‏الاسلام محمدتقى فلسفى. ـ لغو تصويب‏نامه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى از سوى دولت. ـ سياست‏هاى بازرگانى دولت در قبال كشورهاى آسيايى، اروپايى و امريكا. ـ شتاب دولت براى صنعتى شدن، هماهنگ با شرايط پيشنهادى آمريكا و بانك جهانى. ـ تلاش دولت براى اخذ كمك‏هاى اقتصادى از غرب، به خصوص آمريكا و مذاكرات پى در پى براى نيل به اين هدف. ـ دستگيرى و سركوب سران عشاير فارس و عاملان قتل مهندس ملك‏عابدى. ـ بى‏برنامگى دولت براى برگزارى انتخابات. ـ سخنرانى‏هاى شاه با مضامين تكرارى درباره اهداف اصلاحات ارضى، و لزوم صنعتى شدن كشور. ـ كسر بودجه شديد دولت براى پيشبرد طرح‏هاى عمرانى. ـ تلاش براى جلب حمايت غرب و دريافت وام براى اجراى طرح‏ها و برنامه توسعه. ـ مذاكرات بى‏نتيجه با مقامات كنسرسيوم نفت براى استيفاى حقوق مالكانه و درآمد بيشتر از راه فروش نفت خام. در كنار اين رويدادها، دولت تلاش مى‏كند بر مشكلات اقتصادى جامعه فایق آيد. فراهم ساختن مقدمات تشكيل كنگره اقتصادى، كميسيون تلفيق وزارتخانه‏هاى اقتصادى، صدور مجوز براى چاپ اوراق قرضه از جمله اين تمهيدات است. بازرگانى نامتوازن با كشورهاى آسيايى نظير سيلان، هند و ژاپن از يك‏سو، و تلاش براى تثبيت تعامل دو جانبه با بازار مشترك اروپا، از سوى ديگر، روى ديگر وضع اقتصادى را نشان مى‏دهد. تعطيلى مجلس‏هاى شوراى ملى و سنا نيز عملكرد اجرايى دولت را از پشتوانه‏هاى قانونى دور مى‏كند و اين در حالى است كه دولت با ترديد در تقدم بخشيدن به برگزارى انتخابات دو مجلس يا انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى، عملاً سردرگمى خود را آشكار مى‏كند. اما مهمترین واقعه این مجلد لایحه انجمن های ایالتی و لایتی است: در 14 مهر 1341 لایحه انجمن های ایالتی و لایتی در هیئت دولت به تصویب رسید تصور روحانیون از تصویب لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی این است که دولت می خواهد راه را برای فرقه ضاله بهایی باز کند. سه شرط در آن قانون منظور شده بود و اینها با تغییر دادن آنها، هم برای دخالت دادن زنها و هم برای رسمیت دادن به فرقه بهاییت و هم برای محو اسلام، راه را باز کرده بودند. به عقیده یکی از روحانیون سرشناس طبیعی است که برداشتن قید قسم به قرآن و شرط اسلام چیز خطرناکی است و بی شک، باید در برابر آن ایستاد. ولی در اینکه منتخب باید زن هم باشد، آیت الله خمینی فرموده اند، : شما مردها که رأی دادید، چه کردید که آنها بکنند؟! می خواستند یک شعار مترقی را از دست آنها بگیرند. در ادامه طی جلسه ای علمای قم در اعتراض به این لایحه پس از بحث و گفتگوهای فراوان و بررسی راه های مختلف، توافق کردند هریک جداگانه برای شاه نامه ای بنویسند و از او بخواهند که لایحه دولت را لغوکند. اما آیت الله خمینی غیر از نوشتن نامه به شاه تصمیم دیگری هم گرفت. او تصمیم گرفت با نوشتن و فرستادن نامه برای روحانیون شهرهای بزرگ آنها را درجریان امر قرار داده و مقدمات اعتراضات گسترده روحانیون و مردم علیه لایحه را فراهم گرداند. وی برای نامه نوشتن به علمای شهرستان ها شبی را تا صبح بیدار ماند. نامه آقای خمینی برای علمای مختلف از جمله آقایان میلانی، حسن قمی، حاج میرزا کفایی، آقاشیخ مجتبی قزوینی، سیدحسن تهامی، حسین آیتی، کفعمی (زاهدان)، آقابزرگ شاهرودی، علامه سمنانی، نجات (سمنان)، جلیلی کرمانشاهی (کرمانشاه) فرستاده شد. آیت الله خمینی در نامه به شاه ضمن اشاره به این که دولت در انجمن های ایالتی و ولایتی اسلام را در رأی دهندگان و منتخبین شرط نکرده و به زنها حق رأی داده.، برنگرانی علمای اعلام و سایر طبقات مسلمین دست گذاشت و درخواست حذف مطالبی را کرد که مخالف دیانت مقدسهو مذهب رسمی مملکت است. آیت الله بهبانی در نامه ای خطاب به شاه اشاره به جریاناتی کرد که عملاً و عنواناً در مملکت رواج دارد و با شئون قانون اساسی و شرع مبین اسلام منافی و غیرقابل انطباق است و طبعاً موجب تهییج افکار مردم متدین ایران می گردد و با اشاره به تصویب نامه دولت، از شاه درخواست نمود به هر طریق که مقتضی بدانند فوراً اصلاح لازم به عمل آید. حضرات آیات احمد زنجانی، محمد الموسوی، هاشم آملی و مرتضی الحائری نیز در نامه ای به شاه تأکید کردند که تساوی مسلمان و کافر زن و مرد و قید کتب آسمانی به جای قرآن در لایحه گذشته از اینکه قدم استواری در امر ترقی واقعی نیست مخالفت با مصالح عالیه اسلام و کشور و مقام سلطنت است و خواهان اصلاح آن شدند. آیت الله سید کاظم شریعتمداری، آیت الله گلپایگانی، آیت الله مرعشی نجفی و آیت الله عراقی نیز در نامه ای جداگانه به شاه خواهان اصلاح لایحه دولت شدند. همه کسانی که به شاه نامه نوشتند او را با الفاظی محترمانه خطاب کردند. آیت الله خمینی نیز نامه خود را با عبارت حضور مبارک اعلیحضرت همایونی آغاز نمود. اما پس از اینکه شاه و دولت به اعتراضات علما و امام خمینی در مورد لایحه جواب مثبتی ندادند اعتراضات مردمی، ایجاد تجمعات اعتراض آمیز و سخنرانی های علما شدت گرفت و علنی تر شد و در نهایت در پی همین اعتراضات در واپسین دقایق شبانگاهی چهارشنبه(07/09/1341) دولت به آیت الله بهبهانی اطلاع داد که تصویب نامه انجمن های ایالتی و ولایتی غیر قابل اجرا است. این تصمیم که به منزله لغو کامل آن بود در جلسه امشب هیئت دولت گرفته شد. آیت الله بهبهانی این خبر را تلفنی به برخی از مراجع اطلاع داد. بعد از نماز مغرب، حجت الاسلام محمدتقی فلسفی برای جمعیت انبوهی که در مسجد ارگ گرد آمده بودند و در میان آنها دانشجویان دانشگاه، روحانیون و شخصیتهای سرشناس و خبرنگاران خارجی به چشم می خوردند، سخنرانی کرد و به افشاگری علیه دولت پرداخت. وی گفت مأمورین و جلادان دولت، روزنامه ها را وادار کرده اند علیه روحانیون مطالبی منتشر نمایند و اینطور وانمود کنند که هدف روحانیون منع شرکت نسوان در انتخابات است. وی تأکید کرد هدف و منظور روحانیون اجرای قانون اساسی، مبارزه با دشمنان اسلام و قرآن، و گرفتن آزادی برای مردم است. فلسفی در این سخنرانی گفت در مملکت ما آزادی وجود ندارد. مجلس در مرگ عمیق فرو رفته، نماینده مردم در بین نیست. تاجر و بازاری ناراضی است برای اینکه هر روز به عناوین مختلف و غیر عادلانه از آنها مالیات گرفته می شود. کارمند ناراضی است که به موقع حقوقش و اضافاتش را نمی دهند. کارگر ناراضی است. وی افزود: ما هم زمانی آزاد می زیستیم آن آزادی را که اجداد ما در زمان پیغمبر (ص) و علی (ع) و عمر داشتند و اکنون مدت مدیدی از آن می گذرد در هیچ یک از ممالک مترقی دنیا نیست. فلسفی در بخش دیگری از سخنرانی اش، گفت طی دو روز گذشته کلمه ای درباره حضور پنجاه هزار نفری مردم در مسجد عزیزالله درج نشده، مدیران جراید می گویند دست ما را بسته اند و آزاد نیستیم که اینکار را بکنیم. به اين ترتيب مجلد هفتم روزشمار، در مسيرى از روزهاى تاريخ ايران قدم بر مى‏دارد كه در نهايت به 15 خرداد 1342 خواهد رسيد. در اين مسير، چهره‏ها، رويدادها و واكنش‏ها با مخاطب سخن مى‏گويند و اگر تحليلى از شرايط و اوضاع به ذهن خواننده مى‏رسد، از گردآمدن و اقتصاى طبيعى اخبار است؛ وگرنه، اين روزشمار به دنبال تحليل وقايع آن دوره تاريخى نيست. روزشمار هر روز با عنوان‏هاى خبرهاى همان روز آغاز مى‏شود و سپس متن خبرها، وقايع آن روز را شرح مى‏دهد. خبرها، گذشته از بار سياسى، اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى‏شان، با تأكيد بر اين ويژگى انتخاب شده‏اند كه بتوانند خواننده را با حال و هواى همان روز آشنا كنند. از اين رو، براى بازنويسى خبر، زبان حال انتخاب شده است. هر خبر، پى‏نوشتى دارد كه شامل نشانى منابع خبرى است. نشانى منابع مطبوعاتى در همين پى‏نوشت كامل است، اما نشانى منابع كتابخانه‏اى در ضميمه ديگرى در پايان هر مجلد، با عنوان «كتاب‏نامه» تكميل مى‏شود. ********************************** طرح جلد کتاب ********************************** شناسنامه کتاب سرشناسه: واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی - عنوان و نام پدیدآور: روزشمار 15 خرداد 1341/ به کوشش واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی؛ (برای) دفتر ادبیات انقلاب اسلامی (سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری). مشخصات نشر: تهران؛ شرکت انتشارات سوره مهر، 1392 مشخصات ظاهری: 3ج. مصور، عکس. شابک: 0 - 588 - 175 - 600 - 978: ج1: - 175 - 600 - 978 7 - 589؛ ج.3: 3 - 590 - 175 - 600 978 شناسه افزوده: سازمان تبلیغات اسلامی. حوزه هنری. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی شناسه افزوده: شرکت انتشارات سوره مهر وضعیت فهرست نویسی: فبپا یادداشت: جلد سوم به کوشش واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی است. یادداشت: کتابنامه. یادداشت: نمایه. مندرجات: ج.1. ( بهار 1341 ) 1341/1/1 تا 1341/3/31 . - ج.3. 1341/7/1 تا 1341/9/30. موضوع: قیام پانزده خرداد 1342 موضوع: ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1304 - 1320 -- جنبشها و قیامها موضوع: ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- سالشمار رده بندی کنگره: 1392 9 ر 2ق/ DSR1533 رده بندی دیویی: 0824045/ 955 شماره کتابشناسی ملی: 3204795

روزشمار 15خرداد - 1341 جلد اول(بهار 1341)

بسم الله الرحمن الرحیم نهضتی که حاج‌آقا روح‌الله خمینی در سال‌های نخستین دهه چهل آغازگر آن بود و ما اکنون پس از پنج دهه با عناوینی چون «نهضت امام خمینی» و «نهضت 15 خرداد» رو بدان سو داریم و سعی می‌کنیم گوشه‌ای از آن را بیان کنیم و گاه تحلیل نماییم پیشینه‌ای بزرگ و طولانی دارد که ریشه‌اش در جان اعتقادات مذهبی مردمان این آب و خاک نهفته است. پیشینه‌ای به درازای تاریخ دین‌داری مردم این سرزمین. «نهضت امام خمینی» که نقطه اوج‌اش در دهه چهل، وقایع 15 خرداد 42 است زوایای پیدا و پنهان بسیار دارد. گفتنی‌هایی بسیار که در سینه شاهدان است و لابه‌لای آرشیوهای سندی و کتابخانه‌ای؛ پس شایسته می‌نماید کنکاش گردد تا برای ارائه تحلیلی منطقی و درست از آنچه رخ داده، گرد هم آید. برای رسیدن به این مهم باید راه سختی پیمود تا مجموعه‌ای از اسناد و مدارک فراهم گردد و دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری ذدر این راه همتی بلند داشته و دارد. مجموعه محل رجوع «روزشمار 15 خرداد» با اتکا به نشریات (اعم از روزنامه و کتاب) و اسناد و منابع دیگر سعی دارد تا آینه‌ای باشد برای نشان دادن برخی وقایع آن روزهای جامعه، اقتصاد، سیاست و فرهنگ ایران و در این میان جلد پنجم این روزشمار (جلد اول از سال 1341) مربوط می‌شود به رخدادهای بهار 1341. فصل بهار آن سال فصل سرنوشت دکتر علی امینی بود. دکتر علی امینی با موافقت شاه مجلسین شورای و سنا را منحل کرد تا بتواند در نبود این دو مرجع قانونگذاری دست به اقدامات و اصلاحاتی بزند که خود از آن به «اصلاحات انقلابی» تعبیر می‌کرد، اما با این تدبیر نتوانست روزهای گرم تابستان 1341 را در سرمای سیاست ایران تجربه کند. سفر شاه به امریکا شاید کام او را تلخ کرده بود چرا که پس از بازگشت شاه از سفر اختلافات شاه و امینی بر سر بودجه ارتش به روزنامه‌ها کشیده شد و این آغاز یک پایان بود. مسافرت یک ماهه شاه به امریکا در بهار 1341 اولین سفر او به امریکا نبود اما اولین سفرش به امریکا بعد از به قدرت رسیدن رئیس جمهور کندی بود. رئیس جمهوری دموکرات که به گفته خبرگزاری‌های بلوک شرق تمایلی به دیدار با شاه ایران نداشت. سفر شاه به امریکا در گزارش‌ها، تحلیل‌ها و تفسیرهای رادیوها و خبرگزاری‌های مسکو و اقمارش خلاصه می‌شد به دو موضوع: نخست تلاش محمدرضا پهلوی برای خرید تجهیزات نظامی بیشتر و مدرن‌تر از امریکا و دوم راضی کردن امریکایی‌ها به برکناری علی امینی از نخست‌وزیری؛ چرا که علی امینی برکشیده امریکا معرفی می‌شد و شاه ازاین موضوع هراسان داشت. بهار 1341 در حالی آغاز می‌شد که در غیاب مجلسین بودجه‌ای به تصویب نرسیده بود. مبنای بودجه سال 1341 در کابینه دکتر امینی همان بودجه سال 1340 تعریف شد و آن نیز چیزی بیشتر از همان بودجه مصوب سال 1339 نبود که به صورت یک‌دوازدهم قابل برداشت می‌شد و کسری بودجه به عنوان مشکل همیشگی دولتها وجود داشت و کابینه دکتر امینی از این مشکل مستثنی نبود. علی امینی چند فقره بگیر و ببند هم داشت. چند امیر و افسر و یک تعداد غیر نظامی و دیگر هیچ. 15 فروردین، دانشگاه تهران پس از دو ماه و نیم تعطیلی بازگشایی شد. اول بهمن 1340، دانشگاه تهران شاهد درگیری استادان و دانشجویان معترض به سیاست روز با مأموران حکومت پهلوی بود. بازداشت تعداد قابل توجهی از این استادان و دانشجویان و تعطیلی چند هفته‌ای دانشگاه تهران موضوعی نبود که شاه را حتی در دیدار نوروزی به واکنش مجبور نکند، هرچند برخی مطبوعات تعطیلی دانشگاه را به پاره‌ای تعمیرات ساختمانی نسبت دادند. تا حاج آقا حسین بروجردی در قید حیات بود حکومت امیدی به اجرای اصلاحات ارضی نداشت و البته در این مهم علل دیگری نیز نهفته است. اما آنچه مربوط به بهار 1341 است اینکه تلاش شد تا اجرای این اصلاحات پیگیری گردد. حسن ارسنجانی، وزیر کشاورزی مجری اصلاحات ارضی بود که کار را از چند شهر آذربایجان آغاز کرد و دامنه آن را تا خرداد ماه به گیلان و قزوین کشاند. او برای توجیه این اصلاحات حتی دست به دامن جعل سخنی از آیت‌الله حکیم، که در نجف ساکن بود، شد. این سخن اما در پی پرسش و پاسخی زود، از جانب آن مرجع دینی تکذیب شد و بلکه اصلاحات ارضی را غصب املاک مردم دانست. چهادهم خرداد آن سال مصادف بود با اول محرم. «تجربه نشان داده است که عوامل مخالف حکومت و دولت این ایام را مغتنم شمرده [اند]». این قسمتی از گزارش اداره سوم ساواک بود که یک هفته پیش از آغاز محرم در گزارشی تحت عنوان «برآورد و پیش‌بینی درباره محرم و صفر» تنظیم شده بود. ساواک تحلیل درستی داشت. محرم و صفر زمینه و بستر مناسبی برای منتقدان جدی حکومت پهلوی آماده می‌کرد. بهار 1341 حاج‌آقا روح‌الله هنوز نظاره‌گر اعمال حکومت بود. او شاید در بود و نمود آیت‌الله سید محمود طالقانی و بسیار دیگران ترجیح می‌داد خویشتن‌داری کند. آیت‌الله سید محمود طالقانی در مسجد، حسینیه یا حتی خانه‌ای سخنرانی نکرد الا اینکه از ظلم و ستمی که بر مردم می‌‌رفت، فریاد کشید. او انتقادات تند خود را تا آنجا پیش برد که می‌خواستند از سخنرانی در تاسوعا و عاشورای حسینی باز دارندش، اما نتوانستند. فروردین و اردیبهشت 1341 برای مردم برخی شهرها به خصوص مردمان جنوب شهر تهران روزهای خوشی نبود. از شدت باران و جاری شدن سیلی خانمان برانداز، مردم جنوب شهر تهران بیشترین لطمات را دیدند. شاه از امریکا برای کمک‌رسانی به مردم سیل‌زده پیام داد. دولت حساب ارزی ریالی در بانک ملی افتتاح کرد، نهادهای اجتماعی چون جمعیت شیر و خورشید به تکاپو افتادند و برخی علما نیز کمک‌ها کردند. وعده و وعید بسیاری مطرح شد که برای پیگیری آنها باید پا را فراتر از این کتاب نهاد. این مختصر همه وقایع آن روزها نیست، بلکه گزارشی است از برخی حوادث و وقایع مهم که در روزنامه‌ها، بولتن‌های محرمانه و برگ‌هایی از اسناد و دیگر منابع به چشم می‌خورد. در این مجلد سعی نویسنده بر آن بوده تا تحلیلی ارائه نگردد. آنچه از تحلیل‌ها دیده می‌شود بازتاب رویدادها و تحلیل‌های همان زمانی از وقایع است تا بتواند به وجه بهتری فضای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی کشور را بنمایاند. جلد پنجم روزشمار 15 خرداد (جلد اول از وقایع سال 1341) به کوشش محمد قبادی نگاشته شد و با شمارگان 2500 نسخه در بهار 1393 توسط انتشارات سوره مهر منتشر گردید. ********************************** طرح جلد کتاب ********************************** شناسنامه کتاب سرشناسه: قبادی، محمد، 1354 - عنوان و نام پدیدآور: روزشمار 15 خرداد 1341/ به کوشش محمد قبادی؛ (برای) دفتر ادبیات انقلاب اسلامی (سازمان تبلیغات اسلامی، حوزه هنری). مشخصات نشر: تهران؛ شرکت انتشارات سوره مهر، 1392 مشخصات ظاهری: 3ج. مصور، عکس. شابک: 0 - 588 - 175 - 600 - 978: ج1: 7 - 589 - 175 - 600 - 978؛ ج.3: 3 - 590 - 175 - 600 - 978 شناسه افزوده: سازمان تبلیغات اسلامی. حوزه هنری. دفتر ادبیات انقلاب اسلامی شناسه افزوده: شرکت انتشارات سوره مهر وضعیت فهرست نویسی: فبپا یادداشت: جلد سوم به کوشش واحد تدوین تاریخ انقلاب اسلامی است. یادداشت: کتابنامه. یادداشت: نمایه. مندرجات: ج.1. ( بهار 1341 ) 1341/1/1 تا 1341/3/31 . - ج.3. 1341/7/1 تا 1341/9/30. موضوع: قیام پانزده خرداد 1342 موضوع: ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1304 - 1320 -- جنبشها و قیامها موضوع: ایران -- تاریخ -- پهلوی، 1320 - 1357 -- سالشمار رده بندی کنگره: 1392 9 ر 2ق/ DSR1533 رده بندی دیویی: 0824045/ 955 شماره کتابشناسی ملی: 3204795

رضا و نارضا: انقلاب اسلامی در جاجرم به روایت مردمی

رضا و نارضا: انقلاب اسلامی در جاجرم به روایت مردمی موضوع: ایران - تاریخ - انقلاب اسلامی، 1357 - جاجرم ایران - تاریخ - انقلاب اسلامی، 1357 - خاطرات ایران - تاریخ - پهلوی، 1320 - 1304 - خاطرات نویسنده:مهدی الهی‌فرد ویراستار:آمنه نوری محقق:امین درتومی،سیدمحمود نظم‌بجنوردی،محسن رمضانیان ناشر: سوره مهر 96 صفحه - رقعی (شومیز) - چاپ 1 - 1000 نسخه 978-600-175-668-9 تاریخ نشر:1392/12/26 قیمت پشت جلد :32000 ریال کد دیویی:955.0824 زبان کتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران این کتاب ششمین دفتر از مجموعه «انقلاب اسلامی در خراسان شمالی به روایت مردم» است که از سوی دفتر مطالعات و ادبیات پایداری حوزه هنری خراسان شمالی تدوین شده است. این دفتر به روایت رشادت‌ها و پایداری مردم «جاجرم» اختصاص یافته است. مردمان این شهر مانند سایر شهرهای کشور، در پیروزی انقلاب اسلامی نقش داشته‌اند. در این اثر، گوشه‌ای از فعّالیت‌ها و حضور مردم با زبانی ساده و روایت گونه و در قالب خاطرات مردمی درج شده است.

انقلاب مشروطه ایران

انقلاب مشروطه ایران موضوع: ایران - تاریخ - انقلاب مشروطه - 1324 - 1327 ق. ایران - تاریخ - انقلاب مشروطه، 1327 - 1324 ق. - افکار عمومی خارجی مترجم:محمدابراهیم فتاحی‌ولیلایی زیرنظر:اسماعیل سنگاری ویراستار:هوشنگ‌ا شهابی، ونسا مارتین، فاطمه دفتری ناشر: کتاب پارسه 656 صفحه - وزیری (گالینگور) - چاپ 1 - 1100 نسخه 978-600-253-099-8 تاریخ نشر:1392/12/25 کد دیویی:955.075 زبان کتاب:فارسی محل نشر:تهران - تهران یکی از کتاب‌های مجموعه «پژوهش‌های نوین تاریخی» است که به بهترین آثار محققان و تاریخ‌نگاران و جامعه‌شناسان تاریخی می‌پردازد. در این کتاب رویدادهای اساسی و اهمیت آن، از سال‌های آغازین نهضت مشروطه توسط بسیاری از تاریخ‌دانان و جامعه‌شناسان مورد بررسی قرارگرفته و عملاً به شکل‌گیری سنت تاریخ‌نگاری چندوجهی در ایران معاصر منتهی می‌شود. نویسندگان بر پایه دانش و ادراک خود، با استنباط به تازه‌ترین شواهد در دسترس، کنش‌ها و شرایط پدیدآورنده آن شواهد را تحلیل و بررسی کرده و برساخته‌ها و روایت‌هایی تازه درباره موضوعاتی نظیر تصورات و نگرش‌ها، اعمال و کنش‌های عصر مشروطه ارائه کرده‌اند.

...
40
...