26 مرداد 1404
میکائیل جواهری
جمشید آموزگار، از نخستوزیران دوره پهلوی دوم، حدود سال 1328ش به استخدام سازمان ملل متحد درآمد. سپس از جانب آن سازمان براى مطالعات سه ماهه به عنوان کارشناس امور لولهکشى آب به ایران اعزام شد. آموزگار در آمریکا، همسرى آلمانىتبار برگزید. سال 1330 همکارى خود را با سازمان تازه تأسیس اصل چهار ترومن[1] آغاز کرد.[2]
پس از مدتی آموزگار رئیس اداره مهندسى بهداشت و معاون سازمان بهداشت شد. سال 1334 توسط دکتر جهانشاه صالح وزیر بهداشت وقت، به معاونت فنى آن وزارتخانه رسید.[3]
یکی از روشهای قدرتهای استعمارگر، جذب نخبگان، دولتمردان و فرزندان و بستگان آنان، ثروتمندان، دانشجویان، نظامیان و افراد مؤثر و کارآمد از طریق کارکنان سازمانهای اطلاعاتی است که از آنها برای اهداف توسعهطلبانه و محافظت از منافع داخلی و خارجی بهره میبرند.[4]
در این میان افرادی که دسترسی بالایی در پروژههای راهبردی و محیطهای تحقیقاتی و علمی برخوردار بوده و یا ارتباط مستقیم و یا غیرمستقیم با رجال سیاسی و کارگزاران داشتند، توسط سازمانهای جاسوسی شکار میشدند.
بر همین اساس ارتباط جمشید آموزگار با آمریکائیان علاوه بر تحصیل در دانشگاههای آن کشور، به عضویت وی در اصل چهار ترومن در سال 1330 باز میگردد.
در جلد هشتم اسناد لانه جاسوسی آمریکا (از ص 161 تا 220) ارتباط وی با اعضای سفارت آمریکا، از سال 1337 آمده است. از صفحه 221 تا صفحه 230 کتاب مذکور، گزارشهای سفارت آمریکا درباره دو برادر جمشید آموزگار به نام جهانگیر و کورس است.[5] بیتردید این مقدار از اسناد تنها بخشی از ارتباط مستمر و گسترده او با سفرا و مأمورین سازمان سیا در سفارت است. اسناد مذکور حکایت از ارتباط بسیار صمیمی و پیوسته آموزگار با سفارت دارد. همچنین نقاط ضعف و قوت، علایق، طرز فکر، انتقادها، وضعیت خانوادگی، معرفی پدر و برادران و همسر، نگرانیها و ترسهای وی و... نیز آمده است.
جمشید آموزگار در گزارشهای سفارت آمریکا با افرادی مانند دبیر اول و دوم سفارت، فرزند دبیر اول، رایزن سیاسی، مأمور سازمان سیا، مستشار نظامی، دبیر اقتصادی دیدار و مذاکره کرده است. در این دیدارها اطلاعات مهم و محرمانهای از گفتوگوهای آموزگار با شاه، خصایص خوب و بد شاه، رویکرد نظامی شاه در امور حکومتی، مشاوران غیر نظامی شاه، بودجه نظامی، وضعیت نظامی، وضعیت اقتصادی با برخی جزئیات، مسائل سازمان برنامه و بودجه، کابینه دولت و برخی از افراد آن، وضعیت مسکن در ایران، وضعیت دانشجویان خارج از کشور، برنامههای سازمان بینالمللی ارتباطات، اوضاع نهضت امام خمینی، روحانیون، بازاریها، مردم عادی و... وجود دارد.
از مهمترین این اسناد میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- 23 و30 اوت و 20 سپتامبر 1958/ 1 و 8 و 29 شهریور 1337. دیدار جمشید آموزگار با دبیر دوم سفارت آمریکا جی.سی.میکلاس. آموزگار گزارش دیدار سه ساعته خود را با شاه و مسائل مطرح شده در این دیدار را به میکلاس میدهد. این تاریخ زمانی بوده که او به تازگی وزیر کار شده بود. میکلاس در گزارش 30 اوت 1958 خود مینویسد: «آموزگار 20 نفر جوان ایرانی را دور خود جمع کرده است که تقریباً همه اعضای آن از حزب ایران نوین هستند. شش نفر از این اعضا در محفل کوچکتری قرار دارند که مشاور آموزگار هستند. خود آموزگار و رضا انصاری و پیرنیا از وزارت اقتصاد و دارایی، [امیرخسرو]افشار[قاسملو] و میرفخرایی از وزارت خارجه و [غلامعباس]آرام سفیر کنونی ژاپن. آموزگار افراد گروه را در جریان فعالیتهای خود برای کسب قدرت قرار نمیدهد. مثلاً وقتی که من و آموزگار داشتیم راجع به ملاقات وی با شاه صحبت میکردیم، انصاری وارد شد و بلافاصله آموزگار موضوع بحث را تغییر داد و تا موقعی که انصاری در آنجا حضور داشت دیگر به ملاقات خود با شاه هیچ اشارهای نکرد.»[6]
رضا انصاری یا همان عبدالرضا انصاری سال 1333 در سمت معاون رئیس اصل 4 ترومن در ایران به خدمت پرداخت. ساواک در پرونده او نوشته است: «نامبرده یکى از مهرههاى آمریکا و پایهگذار حزب ملیون، عضو حزب ایران نوین و عضو فراماسونرى اهواز وابسته به اسکاتلند مىباشد. مشارٌالیه در زمان تصدى پست معاونت مدیر کل اصل 4 ترومن، چنان اعتماد آمریکاییها را جلب کرد که در فعالیتهاى سیاسى (وارن) در زمان حکومت مصدق شرکت نمود. همچنین آمریکایىها هنگام تشکیل صندوق مشترک ایران و آمریکا وى را قائممقام ایرانى صندوق مذکور کردند و از این به بعد با حمایت آنها مشاغل مهم و حساسى را به دست آورد. طی سالهاى متمادى اشتغال وى در مشاغل حساس مختلف، نامههاى ماشین شده بدون امضاى زیادى براى مقامات مختلف مملکتى ارسال شده که در آنها موارد بسیارى از سوءاستفادهها و مفاسد اخلاقى وى و همچنین وابستگى نامبرده به آمریکا ذکر شده است. انصارى به همراه اردشیر زاهدى وسایل عیش و نوش و عیاشى رئیس اصل 4 ترومن را فراهم مىکردند.»[7]
قابل توجه است که عبدالرضا انصاری مهره آمریکا و فراماسونری و یار دیرینه و مشاور خاص جمشید آموزگار، به محض ورود به جلسه آموزگار و میکلاس موجب قطع و تغییر سخنان میگردد، ولی دبیر دوم سفارت یک کشور بیگانه مانند آمریکا، در جریان صحبتهای خصوصی سه ساعته آموزگار با شاه، قرار میگیرد!
- 20 سپتامبر 1958/ 29 شهریور 1337. سفارت آمریکا زندگینامه جمشید آموزگار را به وزارت خارجه آمریکا ارسال کرد و در بخش ملاحظات آن نوشت: «آموزگار برای وزارت خارجه آمریکا شاید به بهترین وجه شناخته شده باشد، زیرا وی رئیس مقتدر کمیته اقتصادی پیمان بغداد بود... آموزگار قطعاً طرفدار آمریکا میباشد، لیکن در بروز احساسات خود را یک مخالف نشان میدهد...»[8]
- 21 ژوئیه 1959/ 30 تیر 1338. جمشید آموزگار وزیر کار با سه نفر از اعضای سفارت آمریکا ملاقات کرده و گزارش مفصلی درباره خانهسازی دولتی، اصل 4 ترومن، وام آمریکا، بازگشت دانشجویان خارج از کشور، ظرفیت ناقص دانشگاه تهران، گرایشات دانشجویان، چگونگی پر کردن خلاء بین دانشجویان و دولت میدهد.
این سه نفر عبارت بودند از جرج کیو مأمور کهنهکار سازمان سیا، رابرت اسکات از گروه مستشاری نظامی، و ژوزف سالتزمن مأمور سیاسی سفارت.[9]
- اکتبر 1959/ مهر 1338. سفارت آمریکا طی یک گزارش نسبتاً مشروح به وزارت خارجه با طبقهبندی سری و غیرقابل رؤیت برای بیگانگان، ضمن تعریف و تمجید از آموزگار نوشت: «مأمورین آمریکایی را تحت تأثیر قرار داده است... اشتهار آموزگار به اینکه عامل دست آمریکا در کابینه است قبلاً ذکر گردید... همراهی مستمر وی با مقامات رده بالای سفارت آمریکا کمک میکند تا وی موضع خود را به عنوان آلت دست آمریکا حفظ کند...»[10]
البته در سفارت آمریکا این نحو اعتماد به جمشید آموزگار مورد تردید و نقد برخی مأمورین دیگر سفارت بود و گاهی او را مورد سوءظن در صداقت و متابعت از آمریکا میدانند، ولی آنچه در این اسناد آشکار است، اعتماد و روابط گسترده جمشید آموزگار با مأمورین سیا و اعضای سفارت آمریکا است که همگی به نوعی جاسوسان درجه یک دولت آمریکا بودند.
- 28 ژانویه 1965/ 8 بهمن 1343. فردی به نام بهمن روشن [ممکن است اسم مستعار باشد] که از کارکنان وزارت خارجه ایران است و ظاهراً برای آمریکاییان جاسوسی میکرد، در گزارشهای خود به چارلز.ان.راسیاس دبیر دوم سفارت آمریکا گفته است که تصور میکند: «... آموزگار عامل سیا باشد، مانند فرزانگان دیگر... آموزگار و پدرش(خانواده آموزگار) نسبتاً ناگهانی کاملاً مشهور شدند بدون این که روش مشخصی برای رسیدن به این منظور مشاهده شده باشد...»[11]
- 28 آوریل 1965/ 8 اردیبهشت 1344. راسیاس دبیر دوم سفارت پس از شرحی درباره آموزگار نوشت: «سوابق آمریکایی وی تأثیر زیادی بر وی داشته است و او بدون تردید دوست ایالات متحده و حامی اصلاحات خواهد ماند...»[12]
- 6 می 1965/ 16 اردیبهشت 1344. «تمایلات آموزگار نسبت به ایالات متحده دوستانه است و با گروههای متجدد که شامل بسیاری از ایرانیان تحصیل کرده در آمریکا میباشند، ارتباط دارد. بعضیها میگویند وی احساس میکند متعهد است که تمایلات آمریکایی خود را به حداقل برساند تا این تصور را که وی مهره آمریکایی است از بین ببرد. ما با توجه به این مطلب که او نه تنها زبان ما را میداند بلکه منظور ما را نیز میفهمد، حدس میزنیم در زمان تصدی وزارت دارایی روابط خوبی با وی داشته باشیم. اما با توجه به اینکه وی میخواهد به صورت مهره ما جلوهگر نشود، نباید از وی انتظار داشته باشیم در بسیاری از مجادلههای ما به نفع ما وارد عمل شود.»[13]
- 29 ژانویه 1966/ 9 بهمن 1344. سفیر آمریکا در ایران جولیوس سی. هولمز پس از ذکر تردیدها درباره آموزگار نوشت: «مهدی سمیعی... اما به نظر من او هم مانند آموزگار اساساً یکی از منابعی میباشد که ما روی آن حساب میکنیم.»[14]
- 21 مارس 1966/ 1 فروردین 1345. «... آموزگار در آمریکا تحصیل کرده است و علاقهمند به همکاری صادقانه با ایرانیان تجددگرای تحصیل کرده آمریکا میباشد که در واقع بسیاری از آنها دوستان او هستند. در سال 1960 موقتاً پیشرفتش کُند شد که یکی از علل آن همکاری نزدیک با آمریکا بود. او در سالهای اخیر در نظر دارد این ارتباط را به حداقل برساند. اگرچه دوست آمریکا است، کوشش میکند از هر عملی که باعث شود به عنوان مهره آمریکا قلمداد شود، پرهیز کند...»[15]
- 10 آوریل 1969/ 21 فروردین 1348. مکان: خانه سیروس فرمانفرمائیان. شرکتکنندگان: جمشید آموزگار وزیر دارایی و جان.ا.آرمیتاژ رایزن سیاسی سفارت. موضوع گفتوگو: کمبود گوشت و انتشار لیست افراد وابسته به سازمان سیا. آرمیتاژ در این گزارش نوشت:
«آموزگار گمان میکرد عنصری از فراماسونها در کار فاش ساختن لیست سیا(CIA) دست داشته است. وی گفت که چندی پیش از او خواسته شده بود به آنها ملحق شود، اما چون نفع ویژهای در این امر نمیدیده امتناع ورزیده بود.
وی خاطرنشان کرد که [اردشیر] زاهدی وزیر امورخارجه تا حد زیادی از علنیشدن لیست مزبور مضطرب است و آن را عملی غیرمسئولانه و بدخواهانه میداند. زاهدی ظاهراً کوششهایی را که برای کشف منشاء این قضیه صورت میگیرد تشویق میکند. آموزگار گفت که نکته جالب نامهایی است که در هیچیک از دو لیست (فراماسون یا سیا) نیستند. آشکارا منظور وی[اسدالله] علم بود...»[16]
لازم به توضیح است که در اردیبهشت سال 1347 کتاب فراموشخانه و فراماسونری در ایران نوشته اسماعیل رائین چاپ و منتشر شد و اسامی بسیاری از درباریان عضو فراماسونری را که از کارگزاران دولت و مجلس بودند با مدارک و عکسهای مربوطه و لژهای آن به چاپ رساند. انتشار این کتاب موج عجیبی در جامعه ایجاد نمود و بسیاری از مردم و افراد آگاه را به تکاپو انداخت. در پی انتشار این کتاب، سردمداران فراماسونرهای ایران که غالباً وابسته به انگلیس بودند، در صدد انتقام بر آمدند و اواخر سال 47، اقدام به انتشار اسامی 55 نفر از وابستگان سازمان سیا در ایران نمودند. در این لیست نام جمشید آموزگار اولین نفر لیست بود و از گروه مشاورین او که 5 نفر بودند و قبلاً سند و اسامی آنان ذکر شد، عبدالرضا انصاری و امیرخسرو افشار قاسملو جزو لیست مذکور بودند.[17] (سند شماره 1)
- 27 اوت 1969/ 5 شهریور 1348. رایزن سیاسی سفارت جان.ا.آرمیتاژ در دو نامه جداگانه درباره جمشید آموزگار، او را محصول اصل چهار ترومن معرفی میکند و درباره صمیمیت او و خانوادهاش با سفیر آمریکا آرمین. اچ(هنری). مایر مینویسد: «وی و همسرش گاهی با خانواده مایر بریچ بازی میکنند.»[18]
14 فوریه 1972/ 25 بهمن 1350. در دیدار سفیر آمریکا داگلاس مک آرتور دوم و جمشید آموزگار، سفیر آمریکا از وضع مالیاتهای سنگین بر شرکتهای آمریکایی اظهار ناراحتی میکند و آموزگار پس از بیان مطالبی درباره مبارزه با فساد از طرف شاه در نهایت میگوید: «به مدیران اجرایی شرکتهای آمریکایی اطمینان میدهم که مشکلات خود را با افراد مناسبی در وزارتخانه مطرح نمایند و اگر احساس میکنند تصمیمات این مقامات بیپایه و غیرمعقول است، میتوانند مشکل خود را مستقیماً با من طرح نمایند و من شخصاً پرونده را بررسی خواهم کرد.» سفیر اظهار قدردانی نموده و این کار را مناسب دانسته است.[19]
_ سپتامبر 1977/ مهر 1356. در این زمان جمشید آموزگار نخست وزیر بود. گزارش مذکور خلاصهای از زندگی آموزگار است و با توجه به توضیح سطور اول نامه، به نظر میآید درصدد انتقال راهبرد حمایت آمریکا از نخستوزیری آموزگار است. در سطور اول نامه نوشته شده: «اطلاعات امنیت ملی. افشای بدون مجوز محکومیت جنایی دارد. این گزارش توسط دفتر مراجعات مرکزی تهیه و در مواقع لزوم با سازمان سیا نیز هماهنگ شده است. اساس این گزارش مبتنی بر گزارشهای وزارت خارجه که از طریق سفارت آمریکا در تهران ارسال شده است، میباشد. سؤالات خود را برای آقای ویلیام چاید کل ارسال نمایید.»[20]
سابقه ارتباط جمشید آموزگار با سازمان سیا در اسناد ساواک
به جز لیست اسامی 55 نفر از وابستگان سازمان سیا که در بالا به آن اشاره شد، سوابق دیگری نیز از اشتهار ارتباط و بلکه عضویت جمشید آموزگار در سازمان سیا در اسناد ساواک به چشم میخورد. نمونههایی از آن عبارتند از:
- ساواک در گزارش زندگی مختصر وی در زمانی که وزیر بهداری بود (اواخر سال 42 و سال 43) مینویسد: «حسن شهرت متوسط، به نام مأمور سیا معروف است.»[21] همین مطلب در زمانی که وی وزیر کشور بود (از 53 تا 56) تکرار میشود.[22]
- در زمانی که آموزگار وزیر دارایی بود (سال 44) نامه بدون تاریخ و امضایی خطاب به شاه پخش میشود که در قسمتی از آن چنین آمده است: «شاهنشاها، جمشید آموزگار پسر حبیباللّه آموزگار دالاندار اصطهباناتی ـ عضو رسمی و قسم خورده سیا ـ جاسوس آمریکا و انگلیس و عضو سابقهدار فراماسون ـ نوکر حلقه به گوش دکتر امینی ـ خائن و دزد مرموز و خاموش را بشناسید ـ این مرد که خود را دکتور [دکتر] بهداشت معرفی نموده در زمانی که میبایستی درس بخواند به دستور پدر به خدمت سیا، دستگاه جاسوسی آمریکا درآمد، این به جای آنکه مانند جوانان با شرف ایرانی درس بخواند به فراگرفتن فنون جاسوسی و خیانتکاری و خرابکاری پرداخت و در آن رشته متخصص بینالمللی گردید...» و در پایان نامه متذکر میشوند که او با کمک سازمان سیا و فراماسونری و ... قصد تصاحب پست نخستوزیری را دارد.[23]
- ساواک در تاریخ 18 اردیبهشت 1344، اشتهار آموزگار به عضویت در سازمان سیا و تقویت او از طرف آمریکا را در بین عدهای از مردم مطرح میکند.[24] (سند شماره 2)
- ساواک برای بار چندم(احتمالاً در سال 44 و 45 که آموزگار وزیر دارایی بود) مینویسد: «سابقه سیاسی اطلاعیه مورخه 23 /2 /44 با تقویم ب 3،[25] حاکیست که نامبرده عضو سازمان سیا بوده و از طرف مقامات آمریکایی تقویت میشود.»[26] (سند شماره 3)
- تاریخ 25 آبان 1344 ساواک نوشت: «بین بعضی از محافل سیاسی شهرت دارد که برادران آموزگار (دکتر جمشید و دکتر منوچهر آموزگار) مانند دکتر علی امینی نخستوزیر پیشین ایران عضو «سیا» هستند و به وسیله آمریکاییها حمایت و تحمیل شدهاند.»[27]
- ساواک در 6 تیر 1346 نوشت: «... شایعه عضویت دکتر آموزگار در سازمان سیا چه در وزارت دارایی و چه خارج از این وزارتخانه بیشتر سر زبانها افتاد و مخالفین نامبرده این مطلب را مصراً اشاعه میدهند.»[28]
ولی عجیب است که در گزارش مورخ 16 و 25 مرداد 46 نوشت: «از شایعه عضویت دکتر آموزگار در سازمان سیا اطلاعاتی به دست نیامد.» و فقط به روش انتصاب افراد غیر شایسته و مدیریت وی اشاره میکند.[29] ولی در 2/2/48 و پس از انتشار لیست 55 نفره همکاران سازمان سیا در مدیران رژیم پهلوی - که قبلاً توضیح داده شد - نوشت: «اخیراً در هیئت دولت دودستگی عجیب رخ داده حتی مردم عادی از آن سخن میگویند. عدهای معتقدند که بعضی وزرا وابسته به سازمان سیا میباشند، از قبیل آموزگار، زاهدی، پرتو، حسن زاهدی، گودرزی...»[30] و در 9 اردیبهشت گسترش این خبر را در بین کارکنان پست و تلگراف یادآور میشود.[31]
- پس از انتصاب آموزگار به سمت وزیر کشور در 12/2/1353، ساواک در گزارش زندگینامه وی نوشت: «شایع است که مشارٌالیه عضو سازمان سیا بوده و از طرف کشور آمریکا تقویت میشود.»[32]
- در تاریخ 17 اردیبهشت 1353 فردی به نام دکتر محمد مقدسی از دفتر مرکزی حزب اتحاد ملی ایران نامهای به شاه مینویسد و در آن نسبت به انتصاب جمشید آموزگار به وزرات کشور اعتراض نموده و مینویسد: «تصدى مقام وزارت کشور به جمشید آموزگار که شایع است عضو رسمى سازمان جاسوسى و مأمور اجراى برنامههاى اجانب است، در رأس انقلاب ادارى و انتخابات مجلس شوراى ملى که به سرنوشت و حیات سیاسى کشور بستگى دارد، مغایر استقلال مملکت و مخالف فرمایشات شاهانه است...» (سند شماره 4)
نامبرده، زیر همین نامه در تاریخ 10 خرداد 53، سرنوشت نامه مذکور را چنین مینگارد: «دستگاه جاسوسى اجانب نه تنها از تقدیم آن به شرف عرض همایونى جلوگیرى به عمل آوردند، بلکه اینجانب را تهدید به قتل و مسمومیت و له کردن زیر چرخهاى اتومبیل نمودهاند که براى اطلاع ملت عزیز ایران و سازمان جهانى حقوق بشر اعلام میشود.»[33]
در تاریخ 5 شهریور 1357 استعفای جمشید آموزگار از نخستوزیری، از طرف شاه پذیرفته شد.[34] آموزگار پس از ترک ایران ابتدا به ایالت فلوریداى آمریکا و سپس به ایالت میامى رفته و با جهانگیر آموزگار شرکت ساختمانى تأسیس کرد.
آموزگار در نخستین سالهاى اقامت در آمریکا، با باشگاه «پان امپریال» همکارى داشت. ارتشبد غلامعلی اویسى(مشهور به قصاب تهران) و اردشیر زاهدى از گردانندگان این باشگاه بودند که هدف آن تلاش براى اتحاد ایرانیان مقیم آمریکا و اروپا و طرح نقشه براى مبارزه با جمهورى اسلامى ایران بود و با سازمان سیا همکاری میکرد. سرمایه این باشگاه از محل اجاره ساختمان بزرگ بنیاد پهلوى در نیویورک تأمین مىشد که از طرف شاه در اختیار هوشنگ رام مدیرعامل فرارى بانک عمران گذشته شده بود. جمشید آموزگار، هوشنگ انصارى، جهانگیر آموزگار، فریدون هویدا، که به یاران اربعه مشهور بودند، مدیریت و پىگیرى امور فرهنگى این مجموعه را در دست داشتند. بیان نظرات و بازگویى حوادث سیاسى، اقتصادى گذشته کشور در مطبوعات فارسىزبان خارج از کشور به همراهى محمد باهرى، هوشنگ نهاوندى، داریوش همایون و عبدالمجید مجیدى از دیگر اقدامات آموزگار و هم مسلکانش علیه جمهورى اسلامى در غرب بود.[35]
جمشید آموزگار در 6 مهر 1395 در آمریکا درگذشت.
اسناد:
(سند شماره 1)
(سند شماره 2)
(سند شماره 3)
(سند شماره 4)
پینوشتها:
[1]. هری ترومن در راستای سیاست «تحدید نفوذ» در دور دوم ریاست جمهوری، در سخنرانی 20 ژانویه 1949(30 دی 1327)، اصولی را مطرح کرد که اصل چهارم آن پیشنهادی مبنی بر این بود که ایالات متحدهی آمریکا دانش فنی خود را برای پیشرفت در اختیار مناطق توسعه نیافته حامی آمریکا قرار دهد تا از نفوذ کمونیسم و تمایل کشورها به شوروی جلوگیری کند مجریان اصل 4 بعداً در ایران دفتری تأسیس کردند و کارمندانی را نیز به استخدام درآوردند؛ ولی هیچگاه کمک قابل اعتنایی به ایران نشد. یکی از اقدامات اصل 4 در ایران وارد کردن خر قبرسی برای اصلاح نژاد خر ایرانی بود که ابزاری برای مضحکهی ایرانیان شده بود. در واقع اصل 4 ترومن وسیلهای برای نفوذ در کشورهای هدف بود که همواره مقامات سیاسی را نیازمند به پرداخت صدقه از سوی ارباب، امیدوار نگه میداشت.(هوشنگ مهدوی، عبدالرضا، سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی، نشر البرز، چ سوم، 1375، ص 145-150). اصل چهار ترومن نفوذ و سیطره آمریکا را در همه عرصههای اجتماعی کشور گسترش داد و وابستگی همه جانبه ایران به آمریکا را پدید آورد. بنگرید به: قرشی، یوسف و جمیری، محمد، «اصل چهار ترومن در ایران»، فصلنامه تخصصى تاریخ معاصر ایران، پژوهشکده تاریخ معاصر ایران، س 12، ش چهلوششم، تابستان 1387)
[2]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جمشید آموزگار، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1382 ص 8 و 9 مقدمه.
[3]. همان.
[4]. «شگردهای سازمانهای جاسوسی»، سایت دانشگاه ادیان و مذاهب، به نشانی: https://urd.ac.ir/fa/29494/
[5]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1386، ج 8.
[6]. همان، ص 164 و 165.
[7]. جشن هنر شیراز به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، 1381، ص 53.
[8]. اسناد لانه جاسوسی آمریکا، همان، ص 167.
[9]. همان، ص 168 - 172.
[10]. همان، ص 176 و 177.
[11]. همان، ص 177.
[12]. همان، ص 181.
[13]. همان، ص 182.
[14] .همان، ص 186.
[15]. همان، ص 189 و 190.
[16]. همان، ص 201 و 202.
[17]. امیرتوکل کامبوزیا به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی، سال 1387، ص 251 - 254.
[18]. اسناد لانه جاسوسی، همان، ص 202 و 203.
[19]. همان، ص 203 و 204.
[20]. همان، ص 212.
[21]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جمشید آموزگار، همان، ص 43.
[22]. همان، ص 47.
[23]. همان، ص 62.
[24]. همان، ص 70.
[25]. تقویم ب یعنی: معمولاً قابل اعتماد است. و عدد 3 یعنی: ممکن است صحیح باشد. بنگرید به: «نقش اسناد ساواک در روشن ساختن زوایای تاریک تاریخ»، سایت مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به نشانی: https://psri.ir/?id=hq4vhw64
[26]. رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، جمشید آموزگار، همان، ص 71.
[27]. همان، ص 109.
[28]. همان، ص 202.
[29]. همان، ص 211 و 218.
[30]. همان، ص 268.
[31]. همان، ص 269.
[32]. همان، ص 330.
[33]. همان، ص 332.
[34]. همان، ص 451.
[35]. همان، مقدمه، ص سیوشش همچنین بنگرید به: فرهنگ ناموران معاصر ایران، ج 1، حوزه هنری سوره مهر، 1381، ص 338.
تعداد بازدید: 79