30 شهریور 1404
احمد ساجدی
ریشههای وقوع جنگ تحمیلی و شکل گرفتن دفاع مقدس
جنگ تحمیلی نتیجه محاسبات دولتهایی بود که از سقوط شاه به عنوان «ژاندارم غرب در منطقه» متضرر شده بودند. این دولتها نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از فروپاشی حکومت پهلوی به کار بستند، ولی در این تلاش شکست خوردند. دامنزدن به شورشهای قومی در غرب و جنوب کشور،[1] استفاده از به اصطلاح اهرم حقوق بشر علیه ایران،[2] متهم ساختن ایران به نقض حقوق اقلیتهای دینی،[3] تحریمهای اقتصادی،[4] و در مرحله بعد: ترور مقامات[5] و مردم، بمبگذاری و انفجار در نقاط مختلف کشور، و در نهایت: هدایت شبکههای براندازی و کودتا[6] مراحل مختلف اعمال فشار دشمنان برای به زانو درآوردن انقلاب در فاصله ۱۹ ماه حد فاصل پیروزی انقلاب تا تحمیل جنگ بر ایران بود. از اینرو تحریک عراق به جنگ علیه ایران نتیجه شکست همه تلاشهای پیشین برای به تسلیم واداشتن انقلاب بود.
داوطلبی صدام برای جنگ
در میان سران همسایه ایران، صدامحسین از ابتدا نسبت به ایران کینه داشت. این کینه زائیده نارضایی صدام نسبت به مفاد پیمان 1975 الجزایر در مورد تقسیم حدود اختیارات دو طرف در اروندرود است.[7] با سقوط شاه، وی موقعیت را برای اعاده آنچه تصور میکرد در چارچوب پیمان الجزایر از دست رفته، مناسب دید.
صدام انگیزهها و محرکهای دیگری نیز در این جنگ داشت. او سودای رهبری اعراب و ژاندارمی منطقه خلیج فارس را در سر داشت.[8] تجزیه ایران و جداکردن خوزستان و انضمام آن به عراق از دیگر اهداف او بود.[9] حتی با صراحت گفته بود: «ما از تجزیه و انهدام ایران، ناراحت نمیشویم.»[10]
اقدامات صدام قبل از شروع جنگ
وقتی در ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ حسنالبکر رئیس جمهوری عراق با ارسال پیامی برای امام خمینی برقراری نظام جمهوری اسلامی ایران را به وی تبریک گفت،[11] صدام مرحله اول تصمیم خود را عملی ساخت. او پس از جذب مهرههای مورد اعتماد خویش در کادر رهبری حزب بعث، در ۲۵ تیر همان سال حسنالبکر را در کودتایی آرام و بدون خونریزی کنار نهاد و خود زمام امور عراق را بر عهده گرفت.[12] سپس اقدامات خود را علیه ایران عملی کرد.
صدام به تدریج به سرکوب شیعیان متمایل به انقلاب اسلامی پرداخت،[13] در تبلیغات گسترده خود، موجی از ایرانهراسی در منطقه به راه انداخت و جمهوری اسلامی را به دخالت در امور داخلی اعراب متهم، و در سطح بینالمللی نیز علیه ایران تبلیغات فراوانی کرد.[14] در این میان دستگیری شماری از جاسوسان عراق در فروردین ۱۳۵۸ در خوزستان نیز عامل دیگری بود که منجر به تیرگی روابط و فراخواندن سفرای دو کشور شد و زمینه را برای افزایش دشمنی صدام فراهم ساخت.[15]
از سوی دیگر عراق برای ارزیابی توان دفاعی ایران و فراهمکردن مقدمات جنگ، حملات محدودی به مناطق مرزی آغاز کرد.[16] در تابستان ۱۳۵۸ نیروهای هوایی عراق چندبار به مرزهای جنوب و غرب ایران تعرض کردند[17] این تجاوزات با تشدید خصومت آمریکا علیه ایران بیشتر شد.[18] (از فروردین ۱۳۵۸ تا ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، حدود ۲۸۹ تجاوز مرزی عراق به ایران به ثبت رسید و وزارت خارجه ایران یادداشتهای اعتراضآمیزی در این رابطه برای دولت عراق فرستاد.)[19]
حملات ایذایی عراق علیه ایران در آغاز سال ۱۳۵۹ تشدید شد. بعثیها از یکسو اقوام داخل ایران را به شورش علیه دولت و تجزیهطلبی تشویق کردند و از سوی دیگر، ایرانیان را به اتهامات واهی از عراق اخراج نمودند. [20]
رژیم صدام در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ آیتالله سیدمحمدباقر صدر و خواهرش بنتالهدی را که از مریدان امام خمینی بودند به شهادت رساند.[21] در ۱۰ اردیبهشت همان سال نیز ۲ دیپلمات ایرانی را توسط عوامل خود در لندن پس از گروگانگیری به شهادت رساند.[22] مزدوران حکومت صدام سپس رشته انفجارهایی در تأسیسات نفتی ایران در استان خوزستان به راه انداختند.[23]
همچین از آغاز شهریور ۱۳۵۹ شهرهای مرزی ازجمله قصرشیرین، سومار، مهران، آبادان و خرمشهر پی در پی زیر آتش سلاحهای سبک و سنگین عراق قرار گرفتند.[24]
صدام روز ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ در جلسه فوقالعاده «مجمع ملی عراق» طی سخنانی لغو موافقتنامه الجزایر و «حاکمیت انحصاری عراق بر اروندرود» را اعلام و ایران را تهدید به جنگ کرد. وی در همین سخنرانی نسخه قرارداد الجزایر را در برابر دوربینهای تلویزیونی پاره کرد.[25] در همین روز کاردار ایران در بغداد به وزارت خارجه احضار و با ابلاغ یادداشتی رسمی، لغو یکجانبه پیمان 1975 الجزایر رسماً به وی ابلاغ شد.[26] حکومت بغداد سپس در ۳۰ شهریور ۱۳۵۹ نامهای به 8 شخصیت و سازمان جهانی نوشت و آنان را از تصمیم خود برای جنگ آگاه کرد. سپس در 31 شهریور 1359 حمله سراسری به خاک ایران را آغاز نمود.[27]
به هر حال عواملی مانند بحرانهای داخلی ایران و شورشهای قومی در خوزستان و کردستان،[28] شرارتهای مجاهدین خلق،[29] آماده نبودن ارتش ایران برای ورود به یک جنگ فراگیر، جوانبودن سپاه پاسداران،[30] همسو نبودن انقلاب اسلامی با اهداف ابرقدرتهای شرق و غرب،[31] هراس دولتهای عرب خلیج فارس از صدور انقلاب به این کشورها،[32] و... انگیزههای صدام برای حمله به ایران بود. تصور او از ضعف قوای ایران، تأثیر زیادی بر تصمیم او برای جنگ داشت. وی بر این باور بود که ارتش ایران از هم پاشیده و توان مقابله با ارتش عراق را ندارد.[33] اطلاعات فراریان ایرانی، وی را متقاعد کرده بود که با ضربات هوایی و حمله وسیع زرهی، ارتش ایران به زانو درخواهد آمد.[34] عراق از نظر اقتصادی نیز در اوج بود و دومین تولیدکننده مهم نفت اوپک بهشمار میرفت.[35]
رژیم صدام با این تصورات بعد از ظهر روز ۳۱ شهریور 1359 از زمین و هوا و دریا به ایران حمله کرده و مراکز نظامی و فرودگاههای چندین شهر ازجمله فرودگاه مهرآباد تهران را بمباران نمود.[36] اولین اطلاعیه خبری درباره شروع جنگ نیز عصر روز 31 شهریور از سوی آیتالله خامنهای که نماینده امام خمینی در شورای عالی دفاع و امامجمعه تهران بود، منتشر شد.[37]
نیروی زمینی عراق از سه محور شمالی، جنوبی و میانی وارد ایران شد. سپاه یکم عراق از محور کردستان و آذربایجان غربی حمله کرد و ارتفاعات مشرف بر شهرهای مریوان، بانه، پیرانشهر، سردشت و پاوه را به اشغال خود درآورد.[38] سپاه دوم عراق از سمت کرمانشاه و ایلام؛ همچنین سپاه سوم که نیمی از ارتش عراق را تشکیل میداد از خوزستان وارد کشورشد.[39] در همان روزهای نخست، بخشهایی از پنج استان مرزی کشور (خوزستان، ایلام، کرمانشاه، آذربایجان غربی و کردستان) و ده تا پانزده هزار کیلومتر مربع از مساحت ایران به اشغال عراق درآمد.[40] شهرهای نفتشهر، قصر شیرین، مهران، سومار، فکه، بستان، هویزه، موسیان، نوسود و بیش از سه هزار روستا اشغال شدند.[41] آبادان محاصره شد و خرمشهر پس از مقاومتی ۳۴ روزه در ۴ آبان ۱۳۵۹ به تصرف نیروهای بعثی درآمد.[42]
عملیات متقابل ایران
تحولات سال اول جنگ چندان به نفع ایران نبود و بیتدبیری بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران که جانشین فرمانده کلقوا نیز بود از دلایل این ناکامیها بود.[43] نیروهای ایران پس از عزل بنیصدر توسط امامخمینی در خرداد ۱۳۶۰ بهتدریج سازماندهی شدند و سلسله عملیاتی را علیه متجاوزان آغاز کردند. در مهر ۱۳۶۰ در عملیات «ثامنالائمه» محاصره آبادان شکسته شد.[44] در بهار ۱۳۶۱ در عملیات «فتحالمبین» بخش زیادی از زمینهای اشغالی جنوب و در ۳ خرداد ۱۳۶۱ در عملیات «الی بیتالمقدس» خرمشهر آزاد شد.[45] سپس رشته عملیاتهای بزرگی با نامهای رمضان، والفجر، مسلمبن عقیل، خیبر، بدر، کربلا، و... توانستند در فاصله ۱۳۶۱ تا ۱۳۶۶ بیشترین مناطق اشغال شده کشورمان را از وجود نظامیان بعثی خارج سازند.
حمله به مناطق غیرنظامی
رژیم صدام هرچند در آغاز جنگ، مناطق مسکونی ایران را بمباران میکرد؛ اما از اسفند ۱۳۶۳ حمله به شهرها و مناطق مسکونی را گسترش داد و به بسیاری از مدارس، مساجد و منازل مردم حمله کرد. این حملات تا جمعه ۱۹ فروردین ۱۳۶۷ ادامه یافت.[46] «بر اثر حملات موشکی و هوایی عراق به مناطق مسکونی و غیرنظامی شهرهای ایران، نزدیک به هشتاد هزار تن شهید یا مجروح شدند.»[47]
کاربرد سلاحهای شیمیایی
رژیم عراق در طول جنگ بارها از جنگافزارهای شیمیایی استفاده کرد. در این حملات هزاران تن از غیر نظامیان و رزمندگان ایرانی شهید و زخمی شدند. عراق نخستین بار در دی ۱۳۵۹ علیه ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرد.[48] از ۱۳۶۲ در جریان عملیات خیبر نیز رزمندگان ایران مورد حمله شدید شیمیایی قرار گرفتند[49] و ۱۷۰۰ نفر از آنان به وسیله عامل عصبی «تابون» زخمی شدند یا به شهادت رسیدند.[50]
سال ۱۳۶۲ در جریان پسگیری ارتفاعات مهران از عراق نیز، بعثیها از سلاح شیمیایی علیه نیروهای ایرانی استفاده کردند.[51] در استفاده از سلاحهای شیمیایی در منطقه فاو پنج هزار تن از رزمندگان ایران زخمی و 200 تا 300 تن به شهادت رسیدند[52] گازهایی که عراق استفاده میکرد، از نوع خفهکننده و سیانور بود.[53]
در جریان عملیات کربلای ۴ و ۵ در منطقه شلمچه بیش از 50 بار نیروهای ایرانی بمباران شیمیایی و بیش از 3 هزار تن از رزمندگان ایرانی مجروح شدند.[54] سال ۱۳۶۶ ارتش عراق حملات شیمیایی خود علیه اهداف نظامی و غیرنظامی را به اوج رساند. در اسفند همان سال شهر حلبچه عراق پس از عملیات آزادسازی در عملیات کربلای ۱۰، بهشدت بمباران شیمیایی شد.[55] در مجموع عراق در طول جنگ علیه ایران۲۴۰ بار از سلاح شیمیایی استفاده کرد. در گزارش ایران به سازمان ملل اسناد این حملهها ثبت و منتشر میشد؛ ولی عراق هیچ اقدامی برای توقف آن نمیکرد.[56]
پشتیبانان رژیم صدام
در طول جنگ همه قدرتهای آن روز در کنار رژیم عراق بودند. بسیاری از کشورها آشکارا از تعرض عراق حمایت میکردند؛[57] ازجمله اتحادیه عرب و تعدادی از کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند عربستان، برخی از کشورهای خاورمیانه مانند مصر، اردن و امارات و نیز تعدادی از کشورهای غرب قاره آفریقا، آشکارا حامی عراق بودند.[58] کشورهای غربی، بهویژه فرانسه کمکهای نظامی، تبلیغاتی و اطلاعاتی خود را در اختیار عراق قرار دادند[59] حتی شاه اردن گلوله جنگی را به سوی ایران شلیک کرد و مشوق صدام در حمله به ایران شد.[60]
کشورهای عربی بهویژه کویت و عربستان با فرستادن کمکهای مالی و نظامی به عراق بخشی از هزینههای این کشور در جنگ را بر عهده گرفتند. عربستان از حامیان اصلی عراق بود. از مجموع 70 میلیارد دلار کمکهای مالی کشورهای حوزه خلیج فارس به عراق، 30 میلیارد دلار سهم عربستان بود.[61] کویت نیز 14 میلیارد دلار کمک نقدی و بیش از 16 میلیارد دلار کمکهای خدماتی در اختیار عراق قرار داد.[62] امارات یک میلیارد دلار و قطر 500 میلیون دلار تا اواخر سال ۱۹۸۱م به عراق کمک کردند.[63] مصر، اردن و سودان نیروهای نظامی نیز به کمک صدام فرستادند که ۲۴۶ تن از آنان به دست قوای ایرانی اسیر شدند.[64]
روسها نیز از پشتیبانان عراق در جنگ بودند.[65] پیمان دوستی پانزدهساله عراق و شوروی، اختلافات فکری و سیاسی ایران و شوروی ازجمله مخالفت ایران با حضور روسها در افغانستان و دستگیری عوامل جاسوسی آنان در ایران، مسکو را حامی صدام قرار داد. هواپیماهای میگ ۲۵، تانکهای تی۷۲ و انواع موشکهای سام و اعزام بیش از یکهزار مشاور و تکنسین، بخشی از کمکهای شوروی به عراق بود.[66] بیشتر کشورهای اروپایی با کمکهای اقتصادی، سیاسی و نظامی از صدام پشتیبانی کردند.[67] فرستادن ۶۰ فروند هواپیمای جنگی میراژ و شماری هواپیمای سوپراتاندار و موشکهای پیشرفته اگزوسه به عراق از جمله خدمات فرانسویها بود.[68] این کشور همچنین 7 میلیارد دلار کمک مالی به صورت وام و اعتبار در اختیار عراق قرار داد.[69] انگلستان نیز از مهمترین شرکای نظامی عراق بود.[70]
آمریکا علیرغم ادعای بیطرفی، از یک هفته پس از آغاز جنگ برای کمک به رژیم عراق اعلام آمادگی کرد.[71] جلسه صدام با برژنیسکی مشاور امنیت ملی جیمی کارتر در خرداد ۱۳۵۹ در مرز اردن، چراغ سبز آمریکا به عراق برای حمله به ایران بود.[72] عراق در طول جنگ از کمکهای اطلاعاتی و تسلیحاتی آمریکا بهره میبرد. پس از سفر دونالد رامسفلد به بغداد و دیدارش با صدام (30 آذر 1363) و بهبود روابط آمریکا و عراق و متعاقب سفر طارقعزیز به واشنگتن، دولت آمریکا اعتباری به مبلغ ۸۴۰ میلیون دلار برای واردات مواد غذایی و وامی به مبلغ یک میلیارد دلار برای کمک به توانایی ساخت سلاح، در اختیار عراق قرار داد.[73] ریگان رئیسجمهور آمریکا ضمن تأمین اعتبار برای عراق، شرکتهای آمریکایی، فرانسوی، ایتالیایی و انگلیسی را تشویق کرد تا با تعویق زمان بازپرداخت بدهیهای عراق موافقت کنند.[74] از 1362 تا 1367 آمریکا بارها جنگافزارهای شیمیایی را در پوشش «محمولههای مبارزه با آفات کشاورزی» به عراق تحویل داد.[75] سال ۱۳۶۶ نیز عملاً به سود صدام وارد جنگ شد و به سکوهای نفتی ایران در خلیج فارس حمله کرد و حتی هواپیمای مسافربری ایران را سرنگون کرد.[76]
در مجموع کشورهای شوروی، چین، فرانسه، آمریکا، انگلیس، آلمان، برزیل، کلمبیا، اسپانیا، آفریقای جنوبی، اتریش، ایتالیا و یوگسلاوی، مهمترین منابع ارسال تسلیحات با فنآوری پیشرفته به عراق بودند.[77]
برابر آمار بنیاد شهید، در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران 218 هزار و 867 ایرانی شهید یا مفقود شدند. تعداد اسیران ایران در عراق 44 هزار نفر و اسیران عراق در ایران 70 هزار نفر بود.[78] تعداد 162 هزار نفر نیز از عراقیها کشته شدند.[79]
جنگ تا پاییز ۱۳۶۱، یکمیلیون و پانصد هزار نفر آواره بر جای گذاشت[80] و در ادامه جنگ به مرز دو میلیون و نیم تن نیز رسیدند.[81]
جنگ و مجامع بینالمللی
سازمان ملل از آغاز تجاوز عراق به ایران بدون محکوم کردن متجاوز، تنها طرفین را به پایان دادن جنگ توصیه میکرد. جنبش عدم تعهد که ایران و عراق هر دو از اعضای آن بودند در سایه کارشکنی عراق نتوانست در ایجاد صلحی پایدار نقشآفرین باشد. این جنبش تنها پس از صدور قطعنامه ۵۹۸ از مواضع دو کشور تشکر کرد.[82] سازمان کنفرانس اسلامی نیز هیئتهایی برای رفع اختلافات دو کشور تشکیل داد، ولی به دلیل روحیه قومیتگرایی و حمایت برخی از اعضای مؤثر آن از عراق، در کار خود موفق نبود.[83]
از سوی شورای امنیت سازمان ملل چندین قطعنامه در اینباره صادر شد که تنها قطعنامه ۵۹۸ تا حدودی به معرفی متجاوز و پایان جنگ کمک کرد.[84] این قطعنامه که در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ تصویب شد، دارای نکتههایی به سود ایران بود و برای نخستین بار نقض قواعد و اصول جنگ را نقد میکرد و خواستار تشکیل هیئتی بیطرف برای شناسایی آغازگر جنگ، عقبنشینی نیروهای متخاصم، آزادی اسرا و دریافت غرامت بود.[85] قدرت نظامی ایران، اطمینان ابرقدرتها به شکست نهایی عراق و همسویی آمریکا و شوروی برای دست نیافتن ایران به پیروزی قاطع، از دلایل تصویب این قطعنامه بود.[86]
به پیشنهاد عدهای از مسئولان نظام، امام خمینی در ۲۷ تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت.[87] مجاهدین خلق ایران که در عراق مستقر بودند، این پذیرش را نشانه ضعف ایران تلقی کردند و از غرب کشور به ایران حمله کردند،[88] اما حملاتشان درهم شکسته شد.
امام خمینی با استناد به نظرات مسئولان نظام، به مصلحت ندید و آتشبس را پذیرفت و از مسئولین خواست این مسئله را برای مردم تبیین کنند.[89] ایشان خود نیز در اینباره به روشنگری پرداخت که موجب التیام مردم بهویژه رزمندگان شد.[90] امام در پیامی به مناسبت سالگرد کشتار حجاج، در سال ۱۳۶۶ پذیرش قطعنامه را در آن شرایط به مصلحت ملت و نظام شمرد و آن را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد[91] و در پیام ۳ اسفند ۱۳۶۷ با تأکید بر اینکه ایران در جنگ یک لحظه نیز پشیمان از عملکرد خود نبوده، جنگ و صلح مردم ایران را برای ادای تکلیف دانست و خاطرنشان کرد همه پیامبران خدا نیز مأمور به تکلیف بودند نه به نتیجه.[92]
در آن زمان افزایش توان نظامی عراق، همگرایی آمریکا و شوروی، پشتیبانی گسترده قدرتهای منطقهای و جهانی از عراق،[93] تشدید بمبارانهای شیمیایی غیر نظامیانِ ایران توسط بعثیها،[94] نگرانی از احتمال دستیابی عراق به بمب اتم، مخالفت کشورهای عربی هوادار ایران مانند لیبی و سوریه با پیشروی ایران به داخل عراق،[95] ورود علنی آمریکا به صحنههای جنگ از جمله حملات آن کشور به سکوها، پایانههای دریایی، هواپیمای مسافری و... و کاهش توان اقتصادی ایران برای ادامه نبرد،[96] ازجمله عوامل پذیرش قطعنامه از سوی ایران بود.
پس از پذیرش قطعنامه، مذاکرات وزرای خارجه دو کشور زیر نظر سازمان ملل آغاز شد و حجتالاسلام اکبر هاشمی رفسنجانی رئیسجمهور وقت ایران و صدام حسین با یکدیگر نامهنگاری کردند.[97] در نتیجه، عراق در ۱۱ مرداد ۱۳۶۹ به قطعنامه ۱۹۷۵ الجزایر تن داد[98] و روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۹ را روز مبادله اسرا اعلام کرد.[99] در 18 آذر ۱۳۷۰ نیز دبیرکل سازمان ملل، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرد[100] و عقبنشینی دو طرف به سوی مرزهای بینالملل آغاز شد.[101]
مدیریت امام در جنگ
یکی از علل سربلندی ملت، دولت و قوای مسلح ایران در جریان دفاع مقدس، شیوه مدیریت جنگ از سوی امام خمینی بود. امام با پیامها و رهنمودهای خود، مهمترین عامل در اقتدار نیروهای مسلح، تحکیم وحدت میان آنان، و بسیج عمومی مردم به حمایت از این نیروها بود.
با آغاز جنگ، امام در فاصله ۳۱ شهریور تا ۸ مهر ۱۳۵۹ طی ۹ روز، ۹ پیام برای مردم، رزمندگان اسلام، علما و روحانیون، مرزنشینان، دانشآموزان و حتی ارتشیان عراق صادر کرد و با مدیریت روزهای آغازین جنگ، راه صحیح مواجهه با وضعیت جدید را به همه مردم و مسئولان نشان داد.[102]
امام از آغاز جنگ تکلیف مسئولان کشور در مواجهه با هیئتهای بینالمللی را نیز روشن کرد و خط صحیح تبلیغاتی را پیش روی آنان گشود. ایشان در ۲۸ مهر ۱۳۵۹ در دیدار «حبیب شطی» دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی که برای برقراری آتشبس در جنگ تلاش میکرد، اظهار داشت:
«اینطور امکان ندارد. دولتها اگر میخواهند عملی انجام دهند باید با مهاجم قتال کنند. مسئله نزاع بین یک حکومت با حکومت دیگر نیست. هجوم یک حزب بعثی بر یک حکومت اسلامی است. بر ما و بر شما و بر همه مسلمین واجب است که او را به جای خودش بنشانند.»[103]
دید راهبردی و درایت امام از عوامل اصلی شکست نقشههای رژیم عراق در طول دوره جنگ بود.[104] ایشان همیشه از عملیاتهای نظامی مطلع بود. سیداحمد خمینی گزارش رویدادهای جنگ را از مسئولان میگرفت و در اختیار ایشان میگذاشت.[105] اعضای شورای عالی دفاع گاه در حضور ایشان جلسه برگزار میکردند.[106] رهنمودهای ایشان همواره مطابق با واقعیت و امیدآفرین بود.[107] خود ایشان عمدتاً در مسائل راهبردی جنگ تصمیم میگرفت.[108] ازجمله آزاد شدن شهر سوسنگرد در آبان ۱۳۵۹،[109] شکست محاصره آبادان در مهر ۱۳۶۰[110] و آزادسازی مهران در تیر ۱۳۶۵[111] با فرمان امام انجام شد. امام با ارائه راهبرد «راه قدس از کربلا میگذرد»، از یک خطای راهبردی جلوگیری کرد و رزمندگانی را که برای مبارزه با اسرائیل به لبنان رفته بودند به کشور بازگرداند.[112]
توصیههای امام به رزمندگان، از ویژگیهای منحصر به فرد رفتار مدیریتی امام در جنگ بود. امام بر رعایت اصول اسلامی و انسانی در جنگ تأکید داشت. از رزمندگان میخواست به غیر نظامیان حمله نکنند،[113] اسرای دشمن را میهمان اسلام و جمهوری اسلامی ایران بدانند و با آنان چون برادر خود رفتار کنند.[114] ایشان پایبندی به اسلام و دستورات دینی را از امتیازات نیروهای ایران در برابر ارتش عراق میشمرد.[115]
وحدت نیروها از سفارشات همیشگی امام به مسئولان و رزمندگان بود. ایشان همواره به مسئولان نظامی سفارش میکرد با یکدیگر متحد و به قانون و مقررات پایبند باشند.[116]
نوع مدیریت و تبلیغات و رهنمودهای امام در جریان دفاع مقدس سبب شد صدای انقلاب اسلامی به جهان برسد و مظلومیت مردم ایران و ستم متجاوزان ثابت شود و دوست و دشمن شناسایی گردند.[117] امام صدای اسلامخواهی در آفریقا و علاقه مردم جهان به اسلام را از آثار دفاع مقدس میدانست و ادای تکلیف را هدف اصلی حضور در این جبهه میشمرد[118] در نگاه ایشان، کناررفتن پرده تزویر از چهره جهانخواران، شناخت دوستان و دشمنان، از میانرفتن ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب، ایجاد حس اعتماد بین ملتها برای توان مبارزه با قدرتها و ابرقدرتها، از دستاوردهای دفاع مقدس بود.[119]
یکی از هنرهای ممتاز امام در مدیریت تحولات انقلاب و جنگ، به میدان آوردن خیل عظیم مردم بود. وی با بهصحنهآوردن مردم، انقلاب و جنگ را مردمی ساخت. ارتش عراق از آغاز جنگ غالباً با مقاومت مردمی روبهرو میشد. بیشترین مقاومت مردمی در خرمشهر و بستان شکل گرفت و مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر و سوسنگرد موجب شد تا اهواز و آبادان و شادگان و ماهشهر سقوط نکنند.[120] با هجوم قوای عراق به گیلانغرب در روزهای نخست مهر ۱۳۵۹ گروههای رزمی مردمی بودند که راه را بر دشمن سد کردند و مانع از سقوط شهر و تسلط عراق بر ارتفاعات راهبردی منطقه شدند.[121]
با مدیریت امام، زنان نیز به موازات مردان نقش مهمی در پیشبرد اهداف جنگ ایفا کردند. آنان افزون بر سهم بزرگ آمادهکردن رزمندگان برای نبرد، خود نیز در جنگ، بیش از چهار هزار شهید داشتند.[122] با تهاجم عراق، برخی از بانوان در شهرهای مورد هجوم همچون خرمشهر به نگهبانی، حفر سنگر، محافظت از مهمات و رسیدگی به زخمیها اشتغال داشتند.[123] جمعآوری کمکهای مردمی، تهیه لباس و مواد غذایی برای رزمندگان و حضور در ستادهای امداد و درمان، عرصه دیگر فعالیت بانوان بود.[124] امامخمینی همراهی زنان در دفاع مقدس با مردان را در تاریخ اسلام بینظیر میخواند[125] و فداکاری آنان در جبهه و پشت جبهه را موجب افتخار میشمرد.[126]
دستاوردهای دفاع مقدس
در عرصه فناوری نظامی: در خلال سالهای دفاع مقدس، تحول در حوزه صنایع دفاعی، از جمله ساخت انواع موشکها، پیشرفت در امور هوا فضا، افزایش توان پدافند هوایی، ساخت انواع هواپیما، بالگرد و کشتی، ساخت انواع جدید هواپیماهای سبک شناسایی (پهپاد) و... این باور را در مراکز دانشگاهی و علمی - پژوهشی کشور ایجاد کرد که خواستن، توانستن است. همچنین مقابله با پدیده «اتکاء به بیگانه» و رشد فناوری توسط متخصصان و نخبگان داخلی، نوعی فرهنگ خودباوری بود که در اندیشه رزمندگان در دوران دفاع مقدس تجلی کرد. تحریم تسلیحاتی ایران باعث شد که:
- نیروهای داوطلب مردمی در سازمان رزمی سپاه پاسداران به کارگرفته شدند و با گسترش تواناییهای ایران، به عنوان قدرت بازدارنده در برابر تعرض بعثیها، مطرح شدند.
- ارتش از وابستگی نظامی به بیگانگان خصوصاً آمریکا بیرون آمد و قابلیتها و توانمندیهای خود را به نمایش درآورد.
- اندیشههای دفاعی امام خمینی تبیین و مردم با فرهنگ جهاد و شهادت آشنا شدند.
- شکست ارتش بعثی که از حمایت بینالمللی برخوردار بود باعث شد که دیگر کسی فکر حمله به ایران را در سر نپروراند.
- ابتکارات فنی و مهندسی نظامی و طراحی نیازهای ویژه دوران دفاع مقدس از دستاوردهای بینظیر آن دوران است و رزمندگان اسلام موفق شدند با استفاده از این توانمندیها به موفقیتهای چشمگیری برسند.
- تجربه جدید و منحصر به فرد ایران در نحوه شناسایی و تأمین نیروی انسانی داوطلب، و «آموزش در حین نبرد» از دستاوردهای موفق دوران دفاع مقدس است.
در عرصه سیاسی و امنیتی: دفاع مقدس، ماهیت بسیاری از گروههای مخالف انقلاب را آشکار کرد. احزاب دموکرات، کومله، مجاهدین خلق، فدائیان خلق، و... در خلال جنگ، وابستگی خود را به صدام آشکار کردند و شاید بدون طی کردن سالهای دفاع مقدس، اثبات این حقیقت در جامعه آسان نبود.
در عرصه اقتصادی و فرهنگی: از جمله برکات دفاع مقدس، تقویت اعتماد به نفس و خودباوری بود. ملت ایران به این نتیجه رسید که کشور باید با تکیه بر توانمندیهای بومی، اداره شود. تأثیر این خودباوری، بعد از جنگ در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و فناوریهای نوین علمی، نمود عینی داشته که از جمله عبارتند از:
- احیای روحیه قناعت و صرفه جویی
- خودکفایی در تولید بسیاری از کالاها و تجهیزات اساسی در مقابل تحریمهای اقتصادی
- رشد باورهای دینی و معنوی
- احیای این تفکر که «توجه به نتیجه جنگ»، فرع بر «انجام آن به عنوان یک تکلیف الهی» است.
- تولد تفکر بسیجی به عنوان ایدئولوژی کارآمد دفاع مقدس.
- رواج فرهنگ سادهزیستی به جای فرهنگ رفاهطلبی در میان اکثر طبقات مردم.
نکته پایانی اینکه ۸ سال جنگ و وجود همه تحریمها، تنگناها و مشکلات، نتوانست کمترین نشانهای از کمبودهای تغذیهای خاص دوران جنگ، قحطیهای بدیهی دوران جنگ، ناامنیهای مولود دوران جنگ، و دیگر معضلات و عوارض ناشی از جنگ را در ایران به وجود آورد. ارزش این دستاورد، بدون مطالعه وضعیت سایر ممالک جنگزده به راحتی قابل فهم نیست.
پینوشتها:
[1]. نخستین تحریکات خصمانه عناصر ضدانقلاب با هدایت بیگانگان در کردستان و به فاصله ۴۸ ساعت پس از پیروزی انقلاب، در صبح ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ با حمله به پادگان مهاباد و محاصره آن آغاز شد. روزنامه اطلاعات، ۲۵ بهمن ۱۳۵۷، ص ۲.
[2]. نخستین قطعنامه با عنوان «نقض حقوق بشر در ایران» در 27 اردیبهشت 1358 از سوی «جاکوب جاویتس» سناتور یهودی آمریکا در اعتراض به اعدام جنایتکاران حکومت پهلوی در سنای آمریکا منتشر شد.؛ روزنامه اطلاعات، 28 اردیبهشت 1358، ص 8؛ همان، 30 اردیبهشت 1358، ص 12.
[3]. اعدام امیرعباس هویدا در 18 فروردین 1358 سرآغاز انتشار بیانیهها و موضعگیریهای مخالفان انقلاب در مورد آنچه که «نقض حقوق بهائیان و دیگر اقلیتهای مذهبی در ایران» خوانده میشد، بود.
[4]. نخستین تحریم اقتصادی آمریکا علیه ایران، در اول خرداد ۱۳۵۹ اعمال شد.؛ روزنامه اطلاعات، 1 خرداد 1359، ص 1.
[5]. نخستین مقامی که در جمهوری اسلامی ایران ترور شد سرلشکر ولیالله قرنی بود که در 3 اردیبهشت 1358 توسط گروه فرقان به شهادت رسید.؛ روزنامه اطلاعات، 3 اردیبهشت 1358، ص 1.
[6]. از جمله «کودتای نقاب» بود که قرار بود از طریق پایگاه شهید نوژه همدان به اجرا درآید ولی در 19 تیر 1359 کشف و خنثی شد.
[7]. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، روزهای پایداری، عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 1، ۱۳۹۳، ج 1، ص ۵۳۷–۵۳۸.
[8]. فوزی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، ۱۳۸۴، ج 2، ص 6.
[9]. هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۵۹، انقلاب در بحران، به اهتمام عباس بشیری، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 1، ۱۳۸۴، ص ۲۳۳.
[10]. برزگر، علیرضا، روزشمار جنگ تحمیلی، انتشارات سروش، 1389، ص 96.
[11]. طاهرخانی، رضا، روزنگار جامع ایران پس از انقلاب اسلامی، نشر شهر، بهمن 1390، ص 54.
[12]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۶ تیر ۱۳۵۸، ص 1.
[13]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، انتشارات سوره مهر، ج ۳، ۱۳۹۴، ص ۱۷.
[14]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، دوازده نامه، متن نامههای مبادلهشده بین رؤسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق در سال ۱۳۶۹، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 1، ۱۳۸۶، ج 1، ص ۶۸–۷۴.
[15]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۵ فروردین ۱۳۵۹، ص ۴.
[16]. حبیبی، حمید، گروگانگیری و آغاز جنگ ایران و عراق، تهران، معارف، چ 1، ۱۳۸۲، ص ۱۳۶ – ۱۳۷.
[17]. نخعی، هادی و حسین یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، پیدایش نظام جدید، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۷۵، ج 2، ص ۷۰۲، ۷۶۶ - ۷۹۵.
[18]. دفتر سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، گذری بر دو سال جنگ، بیجا، ص ۱۹۷ – ۲۱۸.
[19]. خامنهای، سیدعلی، پایگاه اطلاعرسانی مشرق، ۲ مهر ۱۳۹۱.
[20]. حوزه، مجله جنگ در آینه مبانی، ۱۱۶ – ۱۱۷.
[21]. رجبی، محمدحسن، علمای مجاهد، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، پاییز ۱۳۸۹، ص ۲۹۶.
[22]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۳ اردیبهشت ۱۳۵۹، ص 1.
[23]. دایرهالمعارف انقلاب اسلامی، همان، همان ص.
[24]. دفتر سیاسی سپاه، گذری بر دو سال جنگ، همان، ص ۶۵.
[25]. شیخالاسلام، حسین، مصاحبه، مجله شاهد یاران، ش ۴۱ – ۴۲، ۱۳۸۸، ص ۲۹؛ منصوری لاریجانی، اسماعیل، بررسی حقوقی، سیاسی تجاوز رژیم عراق به جمهوری اسلامی ایران، تهران، تابان، بیتا، ص ۵۸.
[26]. فوزی، همان، ص 18 - 19.
[27]. پارسادوست، منوچهر، نقش عراق در شروع جنگ همراه با بررسی تاریخ عراق و اندیشههای حزب بعث، تهران، شرکت سهامی انتشار، چ 1، ۱۳۶۹، ص ۳۶۳ - ۳۹۳.
[28]. همت، محمدابراهیم، تحلیل شهید همت از چگونگی آغاز جنگ تحمیلی، مجله شاهد یاران، ش ۱۰۴، ۱۳۹۳، ص ۴۲ - ۴۳.
[29]. محمدپور، محمد، بررسی بحران کردستان در آستانه جنگ تحمیلی، مجله پژوهشنامه دفاع مقدس، شماره ۹، ۱۳۹۳، ص ۵۴–۵۹.
[30]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، روزهای پایداری، عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب، چ اول، ۱۳۹۳، ج 1، ص ۱۲۹.
[31]. فوزی، همان، ج 1، ص ۹–۱۱؛ حبیبی، گروگانگیری و آغاز جنگ، ص ۶۷ – ۷۴.
[32]. ابوغزاله، عبدالحلیم، جنگ ایران و عراق، ترجمه نادر نوروز شاد، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ اول، ۱۳۸۰، ص ۵۱.
[33]. درویشی، جنگ ایران و عراق، فرهاد و دیگران، ریشههای تهاجم، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، چ اول، ۱۳۷۸، ج 1، ص ۳۰.
[34]. میلر، جودیت و لوری میلروی، صدام حسین و بحران خلیج فارس، ترجمه احمد قاضی، تهران، زرین، چ اول، ۱۳۷۰، ص ۱۸۸.
[35]. لوی، جک اِس و فروئلیچ میک، علل وقوع جنگ ایران و عراق، ترجمه یعقوب نعمتی و روجنی، مجله نگین ایران، شماره ۳۷، ۱۳۹۰، ص ۱۲۲.
[36]. داوری، گزارش هجوم هوایی عراق، ۹۹؛ سامرائی، ویرانی دروازه شرقی، ۶۵، هاشمی رفسنجانی، انقلاب در بحران، ۲۱۶.
[37]. خامنهای، پایگاه اطلاعرسانی مشرق؛ رضایی، جنگ به روایت، ۶۴.
[38]. شیرزادی، سیری بر مجاهدتهای شهید مرادعلی، ۱۱۵–۱۱۷.
[39]. رضایی، جنگ به روایت فرمانده، به اهتمام پژمان پورجباری، تهران، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، چ اول، ۱۳۹۰، ص ۶۰–۶۱.
[40]. رضایی، جنگ به روایت، ص ۲۴.
[41]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۷۸.
[42]. مرکز مطالعات، روزشمار جنگ ایران و عراق، همان، ج 4، ص ۵۶۵.
[43]. خامنهای، سیدعلی، روزنامه اطلاعات، ۳۰ خرداد ۱۳۶۰.
[44]. روزنامه اطلاعات، 6 مهر 1360، ص 1.
[45]. روزنامه اطلاعات، 4 خرداد 1361، ص 1.
[46]. روزنامه رسالت، ۲۰ فروردین ۱۳۶۷، ص 2.
[47]. ابوغزاله، جنگ ایران و عراق، ص 240.
[48]. برزگر، همان، ص 99.
[49]. نیکخواه، محمدباقر، جنایت جنگی، تهران، مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، چ اول، ۱۳۹۱، ص ۱۳۰–۱۳۳؛ ابوغزاله، جنگ ایران و عراق، ص ۱۷۶.
[50]. یکتا، حسین، رونوشت شیمیایی تجاوز، بررسی کاربرد تسلیحات شیمیایی از سوی عراق، مجله زمانه، شماره ۳۶، ۱۳۸۴، ص ۴۷.
[51]. ابوغزاله، جنگ ایران و عراق، ص ۱۴۰–۱۴۱.
[52]. رضایی، جنگ به روایت، ص ۱۶۳.
[53]. آویگدور، هاسکورن، طوفان بیپایان، سلاحهای سمی و بازدارندگی، ترجمه عباس مخبر، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی، چ اول، ۱۳۷۹، ص ۳۷۱–۳۷۵.
[54]. آویگدور، طوفان بیپایان، ص ۳۷۱.
[55]. ایزدی، یدالله، بمباران شیمیایی حلبچه، مجله نگین، شماره ۴۴، ۱۳۹۱، ص ۷.
[56]. مرکز امور حقوقی بینالملل معاونت حقوقی و امور مجلس ریاست جمهوری، احراز قضایی استفاده عراق از سلاحهای شیمیایی در طول جنگ تحمیلی علیه ایران، مجله حقوقی بینالمللی، شماره ۳۴، ۱۳۸۵، ص ۲۱۱.
[57]. هاشمی رفسنجانی، روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ص ۱۲.
[58]. علیزاده، همایون، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نسبت به جهان عرب، مجله مطالعات خاورمیانه، شماره ۴، ۱۳۷۷، ص ۱۴.
[59]. درویشی، جنگ ایران و عراق، همان، ص ۵۹–۶۰؛ ولایتی، علیاکبر، حرفی از هزاران، مجموعه مقالات گفتگوها و سخنرانیها، تهران، امیرکبیر، چ اول، ۱۳۹۰، ص ۴۱۸.
[60]. جبوری، حامد علوان، روایت جنگ تحمیلی از زبان افسر ارشد حزب بعث، روزنامه کیهان، ۱۵ مهر ۱۳۹۶، ص ۶.
[61]. عظیمی، رقیه سادات، عربستان سعودی، چاپشده در مجموعه مباحث کشورها و سازمانهای بینالمللی، تهران، وزارت امور خارجه، چ دوم، ۱۳۷۵، ص ۱۲۶.
[62]. قادری کنگاوری، روحالله، تحلیلی بر میزان کمکهای مالی ـ تسلیحاتی منطقهای و فرامنطقهای به عراق در جنگ تحمیلی علیه ایران، مجله مطالعات دفاع مقدس، شماره ۳۲، ۱۳۸۹، ص 64.
[63]. قادری کنگاوری، همان، همان ص.
[64]. جعفری، مجتبی، پایگاه اطلاعرسانی خبری تحلیلی عصر ایران، ۲۹ شهریور ۱۳۹۳.
[65]. صحیفه امام، ج 18، ص ۵۵.
[66]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۱۳۷–۱۳۹.
[67]. قادری کنگاوری، همان، ص ۶۱–۶۴.
[68]. قادری کنگاوری، همان، ص ۶۲–۶۳.
[69]. صالحی، حمید، نقش و عملکرد کشورهای اروپایی در طول جنگ عراق علیه ایران، مجله پژوهشنامه دفاع مقدس، شماره ۱، ۱۳۹۰، ص ۱۲۱.
[70]. قادری کنگاوری، همان، ص ۶۲.
[71]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۶۱.
[72]. رضایی، جنگ به روایت، ص 37.
[73]. علایی، حسین، روند جنگ ایران و عراق، تهران، نشر مرز و بوم، چ اول، ۱۳۹۱، جلد 2، ص ۸۱ –۸۲.
[74]. معرفتجو، علی، منطق جنگ خلیج فارس، مجله اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره ۴۲–۴۱، ۱۳۶۹، ص ۵۳.
[75]. قادری کنگاوری، همان، ص ۵۶.
[76]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۱۳۵.
[77]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۶۷–۶۹.
[78]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۲۶۸–۲۶۹.
[79]. انجمن گفتگو، پایگاه اطلاعرسانی، ۱۴ اسفند ۱۳۹۲.
[80]. فرزانه، محمدباقر، نگاهی به جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، مجله مشکوة، شماره ۱، ۱۳۶۱، ص ۱۰۳.
[81]. رضایی، جنگ به روایت، ص ۲۴.
[82]. امینیفر، شهلا، عراق جنبش عدم تعهد و جنگ ایران و عراق، مجله زمانه، شماره ۳۶، ۱۳۸۴، ص ۲۳.
[83]. کریمی، حجتالله، بررسی روند روابط ایران و عراق از پیروزی انقلاب اسلامی تا کنارهگیری حسن البکر، مجله نگین ایران، شماره ۳۸، ۱۳۹۰، ص ۱۳۷.
[84]. شیرودی، مرتضی، عملکرد سازمانهای بینالمللی در جنگ تحمیلی، مجله رواق اندیشه، شماره ۳۴، ۱۳۸۳، ص ۳ و 26.
[85]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۱۵۴–157.
[86]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۱۵۷–158.
[87]. روزنامه اطلاعات، 28 تیر 1367، ص 1.
[88]. فوزی، همان، جلد 2، ص 87؛ درودیان، پایان جنگ، ج 5، ص ۱۸۵ و 191.
[89]. هاشمی رفسنجانی، پایان دفاع، ص ۵۷۸ – 581.
[90]. فوزی، همان، ج 2، ص 83.
[91]. صحیفه امام، ج 21، ص ۹۲–93.
[92]. صحیفه امام، ج 21، ص ۲۸۴–285.
[93]. اردستانی، تنبیه متجاوز، ج 3، ص ۳۳۸–۳۴۱ و 388.
[94]. ایزدی، بمباران شیمیایی حلبچه، ص ۷–9.
[95]. اردستانی، تنبیه متجاوز، ج 3، ص ۳۸۸–۳۹۱.
[96]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص ۲۱۳–۲۱۴.
[97]. هاشمی رفسنجانی، دوازده نامه، ص ۲۰–640.
[98]. درودیان، پایان جنگ، ج 5، ص ۲۶۵ – 272.
[99]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ص 270.
[100]. روزنامه اطلاعات، 20 آذر 1370، ص 1.
[101]. فوزی، همان، ج 2، ص 90.
[102]. صحیفه امام، ج ۱۳، صص ۲۲۱ تا ۲۴۶.
[103]. صحیفه امام، ج ۱۳، ص ۲۸۲ و ۲۸۳.
[104]. رضایی، مصاحبه، ج 4، ص ۱۴۱.
[105]. هاشمی رفسنجانی، دفاع و سیاست، ص ۶۶.
[106]. درودیان، جنگ بازیابی ثبات، ص ۱۰۴.
[107]. خامنهای، سیدعلی، روزنامه اطلاعات، ۳۰ خرداد ۱۳۶۰، ص 12.
[108]. رضایی، آشنای غریب، ۸۹؛ درودیان، جنگ بازیابی ثبات، ص ۱۲۶.
[109]. خامنهای، سیدعلی، خاطرات و حکایتها، تهران، قدر ولایت، چ چهارم، ۱۳۸۰، ج 4، ص ۱۰۸.
[110]. صحیفه امام، ج 13، ص ۳۳۳.
[111]. برزگر، همان، ص 125.
[112]. درویشی، جنگ ایران و عراق، ۲۲۱.
[113]. امامخمینی، استفتائات، ج ۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چ اول، ۱۳۷۲، جلد 1، ص ۵۱۳.
[114]. صحیفه امام، ج 13، ص ۵۱۱–۵۱۲ و ج 14، ص ۸۴.
[115]. صحیفه امام، ج 13، ص ۲۹۳.
[116]. صحیفه امام، ج 13، ص ۳۰۹؛ ناگفتههای جنگ، خاطرات سپهبد شهید صیاد شیرازی، تدوین: احمد دهقان، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، ۱۳۷۸، ص ۱۵۹ و ۲۲۶.
[117]. صحیفه امام، ج 21، ص ۲۸۳–۲۸۴.
[118]. صحیفه امام، ج 21، ص ۲۸۳–۲۸۴.
[119]. صحیفه امام، ج 21، ص ۲۸۳.
[120]. رضایی، جنگ به روایت، ص ۶۲–63.
[121]. شیرزادی شیخسرخالدین، احمد، ساغر سیمرغ، سیری بر مجاهدتهای شهید مرادعلی پرندین، تهران، چاپخانه سپاه، چ اول، ۱۳۹۴، ص ۱۱۵– ۱۱۷.
[122]. آلمال، فرنگیس، زن، جنگ، ترجمه علیرضا کمری، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، ۱۳۸۰، ص 390.
[123]. عبداللهزاده، حسن، روزنامه ایران، ۳ خرداد ۱۳۹۳، ص 23.
[124]. عبداللهزاده، همان جا.
[125]. صحیفه امام، ج 13، ص 294.
[126]. صحیفه امام، ج 14، ص 317.
تعداد بازدید: 61