06 مهر 1404
احمد ساجدی
روز 9 مهر ۱۳۶۱ بر اثر انفجار مهیب بمب در میدان امام خمینی و در ابتدای خیابان ناصر خسرو تهران، 83 نفر از عابران، کسبه و رهگذران شهید و بیش از 800 نفر دیگر مجروح شدند. این حادثه به فاصله سه هفته پس از انفجار بمب نیرومند در یک ایستگاه اتوبوس در خیابان خیام اتفاق افتاد که دهها نفر را شهید یا مجروح کرد.[1]
حادثه میدان امام خمینی در ساعت 20:30 روز جمعه و بر اثر انفجار یک بمب 150 کیلوگرمی که در یک کامیون خاور جاسازی شده بود، به وقوع پیوست. شدت انفجار به حدی بود که تا صدها متر از محل انفجار هیچ شیشهای سالم نماند و صدای انفجار در سراسر تهران شنیده شد. در محل انفجار گودالی به قطر شش متر و عمق سه متر ایجاد شد. ساختمان 14 طبقه مخابرات تهران نیز آسیب جدی دید و برق اطراف میدان امام خمینی قطع شد. چند بنای تاریخی در اطراف محل انفجار نیز دچار آسیب شد. ساختمان مسافرخانه ۵ طبقه موسوم به «زیبا پارک» در نبش خیابانهای ناصرخسرو و امیرکبیر که کامیون حامل بمب در مقابل آن پارک شده بود، نیز به کلی تخریب شد و اکثر مسافران و خدمه حاضر در آن شهید یا مجروح شدند. در میان مسافران شهید شده این مسافرخانه، چند کودک یک تا پنج ساله نیز دیده میشدند. همچنین دهها خودرو که در اطراف محل حادثه پاک شده و یا در حال تردد بودند منهدم شدند و به سه اتوبوس عبوری نیز خسارات قابل توجهی وارد آمد.[2]
این انفجار ساعاتی پس از شروع عملیات موفقیتآمیز «مسلمبن عقیل» در جبهه میانی (منطقه سومار – مندلی) به وقوع پیوست. در جریان این عملیات در فاصلهای کوتاه ۷ هواپیمای عراقی ساقط شد، ۷۹ تانک و نفربر عراق منهدم گردید، بیش از ۴ هزار نفر از قوای بعثی کشته یا زخمی شدند و نیروهای ارتش و سپاه در 100 کیلومتری بغداد مستقر شدند.[3]
پس از این عملیات رژیم صدام تلاش کرد از ظرفیت سازمان مجاهدین خلق برای تشدید اقدامات تروریستی در داخل کشور و منحرف ساختن افکار عمومی مردم ایران از جبههها استفاده کند. حادثه انفجار در میدان امام خمینی(9 مهر)، یک مورد هواپیماربایی (۱۲ مهر)، ترور آیتالله اشرفی اصفهانی (23 مهر) و... نتیجه این تلاش بود.[4]
پیام و فرمان امام خمینی
پیام امام خمینی که بلافاصله پس از این حادثه منتشر شد حاوی سه نکته بود:
الف: ارج نهادن به اهالی مستضعف و فقیر جنوب شهر که بار اصلی اینگونه صدمات را بر دوش میکشند:
«انفجار جنایتبار عظیمی که شب گذشته صدای مهیب آن را شنیدیم و حجم عظیم آن را در وسائل ارتباط جمعی خواهید دید و شنید، در جنوب شهر تهران در بین جماعت مظلومی که از طبقه مستضعف و مستمند تشکیل میشود، اتفاق افتاد و صدها بیگناه و مظلوم را شهید و مجروح کرد. کودکان نورس را در آغوش مادران به هلاکت رساند و شرافت و انسانیت را به سوگ نشاند، و چهره قبیح آمریکائیان منافق و منحرف را بیشتر ظاهر کرد. اینان انتقام شکست مفتضحانه خود را از مظلومان متعهد به اسلام جنوب شهری میگیرند، و شکست خود را از چشم آنان میبینند. جنوب شهریهای محروم و طبقه مظلوم در طول تاریخ با تعهد به ارزشهای انسانی و اسلامی، بیشتر و مصممتر در مقابل قدرتها و وابستگان و دلباختگان به آنها بپاخاسته و میخیزند. اینان هستند که با مشت گره کرده خود و حضور دائم در صحنه اسلام، قدرتها را درهم میکوبند، و طمعکاران را که به دنبال قدرتها هستند، مأیوس میسازند.»[5]
ب: مرتبط ساختن این انفجار با اخبار پیروزیهای رزمندگان اسلام در جبههها. امام خمینی با اشاره به عملکرد تروریستهای منافق خاطرنشان ساخت: «یکی از انگیزههای باطل آنان، آن است که اذهان ملت ایران و ملتهای مظلوم جهان را از شکست مفتضحانه آمریکا در جنگ صدام عفلقی و راندهشدن او از ایران، منحرف و به این فاجعه بزرگ متوجه کنند، و بهانه به دست رسانههای گروهی خارجی دهند تا با تبلیغات دامنهدار خود بر این شکست بزرگ آمریکا و نوکر بیارادهاش صدام، پردهپوشی کنند، و یا از حجم بزرگ پیروزی رزمندگان شجاع بکاهند.»[6]
ج: فرمان تشکیل هیئتی برای رسیدگی به خانوادههای شهدای این حادثه و جبران خسارات وارده: «جناب آقای نخستوزیر موظف میباشند که هیأتی برای رسیدگی به خانوادههای شهدا و خسارت وارده تعیین نمایند، و در صورت احتیاج مظلومان این واقعه، به آنان کمک و خسارات را تأمین نمایند.»[7]
متعاقب فرمان امام خمینی، آقای دکتر عباس شیبانی رئیس وقت دانشگاه تهران از سوی نخستوزیر مأمور پیگیری و ارتباط با خسارتدیدگان این حادثه شد. همچنین هیئت وزیران موافقت کرد که صندوقی برای کمک به تأمین خسارات ناشی از این انفجار به مبلغ 500 میلیون ریال اختصاص یابد تا زیر نظر نماینده نخستوزیر به مصرف برسد.[8]
فردای روز انفجار، آقای سیدحسین موسوی تبریزی دادستان کل انقلاب اسلامی نیز در مصاحبهای اظهار داشت: «عوامل این حادثه شناسایی شده، تحتِتعقیب هستند و با مشخصاتی که از آنان به دست آمده به زودی دستگیر و مجازات خواهند شد.»[9]
این حادثه در زمان وقوع، با طرح انتقادات و پرسشهای متعددی توسط مطبوعات پیگیری شد. آقای علیاکبر ناطق نوری وزیر کشور در مصاحبهای اظهار داشت: «کامیون حامل بمب در مقابل ورودی جنوبی تونل زیرگذر عابران در میدان امام خمینی که در زمان انفجار بسیار شلوغ و پر تردد بود، پارک شده بود. اینکه چگونه کامیون در آن نقطه و در نبش میدان به راحتی اجازه پارککردن یافته، سئوالی است که پلیس و نیروی انتظامی باید پاسخگو باشند و من موضوع را پیگیری خواهم کرد.» وی همچنین درباره علت عفو و آزادی افراد وابسته به گروههای سیاسی که در آن زمان به مناسبتهای مختلف رخ میداد، با نگرانی اظهار داشت: «این سئوال را نیز باید از شورای عالی قضایی پرسید.»[10]
ریشه حادثه انفجار بمب در میدان امام خمینی را میتوان در اظهارات یکی از فرماندهان تیمهای تروریستی سازمان مجاهدین خلق به نام «مرتضی ناصحپور» با نام مستعار «علی» جستوجو کرد. وی که در مرداد ۱۳۶۱ یعنی کمتر از دو ماه قبل از انفجار مورد نظر به فرماندهی یک تیم ترور سازمان منصوب شده بود، در اظهاراتی «ترور مردم عادی و رده پایین» را مجاز دانسته و دستور آن را نیز به عوامل خود داده بود. وی هدف از کشتن مردم را «ایجاد رعب و وحشت در جامعه و خارج کردن مردم از صحنه» خوانده بود. او به «حمایت مردم از روند مبارزه دولت با مجاهدین خلق» اشاره کرده و تصریح کرده بود: «ضربات وارده به سازمان مجاهدین خلق در زمستان سال ۱۳۶۰ و بهار ۱۳۶۱ به دلیل همکاری وسیع تودههای مردم با دولت امکانپذیر شده بود.» نامبرده سپس اضافه کرد: «در تشکیلات، به ما میگفتند ما باید انتقام اینه را بگیریم و نباید ساده بگذریم.»[11]
آقای محمد محمدی ریشهری اولین وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ایران[12] در کتاب «خاطرات» خود راجع به انفجار روز ۹ مهر 1361 میدان امام خمینی مینویسد: «عامل این انفجار به نام «رضا نظری» قبلاً در انفجار نخستوزیری (۸ شهریور ۱۳۶۰) نیز دست داشته و بعد از انفجار میدان امام خمینی، در حادثه انفجار پرتلفات میدان راهآهن در اول شهریور ۱۳۶۳ - که ۱۹ شهید و ۳۵۸ مجروح بر جای گذاشت[13] - نیز ایفای نقش کرده بود.»
ریشهری مینویسد: «رضا نظری به فاصله کمتر از دو ماه پس از شروع به کار وزارت اطلاعات یعنی در تاریخ ۱۹ مهر ۱۳۶۳ شناسایی شد و قبل از آنکه بتواند اقدام تروریستی بعدی خود را انجام دهد، دستگیر گردید. وی قصد داشت اینبار با یک انفجار جدید در مقابل مسجد امام خمینی بازار تهران، شمار دیگری از مردم بیگناه تهران را به خاک و خون بکشد.[14]
عامل انفجار، از کردهای تجزیهطلب بوده که با رژیم صدام ارتباط داشته است. طرح انفجار مزبور نیز در عراق برنامهریزی شده بود که با همکاری سازمان مجاهدین خلق و عناصر ضد انقلاب کرد به اجرا در آمد.[15]
پس از این حادثه، آقای میرحسین موسوی نخستوزیر به عیادت مجروحان رفت و در مصاحبهای در یکی از بیمارستانها گفت: «مطلب مهم این است که در کنار فعالیتهای منسجم دولت، تصویب طرح سازمان اطلاعاتی در کشور میبایست تسریع شود و برادران نماینده مجلس شورای اسلامی باید این مسئله را مورد توجه قرار دهند تا طرح مزبور هر چه سریعتر به مرحله اجرا درآید. من انتظار دارم برادران نماینده به مسئولیتی که دولت در قبال این مسائل دارد توجه داشته باشند و هر چه زودتر تکلیف این طرح را روشن کنند؛ زیرا طرح مزبور میتواند در مقابله با این حرکات (تروریستی) مؤثر باشد.»
پس از این اظهارات، موضوع تهیه و تصویب طرح سازمان اطلاعاتی کشور بهطور جدی در دستور کار دولت و مجلس شورای اسلامی قرار گرفت و توافق شد لایحه قانونی تأسیس وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ایران تهیه و به مجلس شورای اسلامی ارائه شود.[16]
در نتیجه قانون تأسیس وزارت اطلاعات در ۲۷ مرداد ۱۳۶۲ در مجلس شورای اسلامی تصویب و در ۱۰ شهریور همان سال پس از تأیید شورای نگهبان به دولت ابلاغ شد.[17]
روز ۱۲ مهر ۱۳۶۱ و در سومین روز شهادت قربانیان حادثه تروریستی میدان امام خمینی، به دعوت جامعه روحانیت مبارز تهران، مراسمی در مسجد امام خمینی بازار برگزار شد. در این مراسم که جمعی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و مقامات لشکری و کشوری به همراه صدها هزار نفر از کسبه و اهالی محل وقوع حادثه و اقشار مختلف مردم شرکت داشتند، حجتالاسلام فضلالله محلاتی نماینده مردم محلات و دلیجان در مجلس شورای ملی درباره فلسفه شهادت در اسلام سخنرانی کرد. وی در اظهارات خود موکداً از دستگاه قضایی خواست در برخورد با گروههای تروریست و ضد انقلاب از خود قاطعیت بیشتری نشان دهد.[18]
پینوشتها:
[1]. روزنامه جمهوری اسلامی، 16 شهریور 1361، ش 947، ص 1 - 8؛ روزنامه کیهان، 16 شهریور 1361، ش 11669، ص 1 - 2.
[2]. روزنامه جمهوری اسلامی، 10 مهر 1361، ش 967، ص 1 - 8؛ روزنامه کیهان، 10 مهر 1361، ش 11689، ص 1 - 18.
[3]. برزگر، علیرضا، روزشمار جنگ تحمیلی، انتشارات سوره مهر، ۱۳۸۹، ص ۵۷۰؛ روزنامه جمهوری اسلامی، 10 مهر 1361، ش 967، ص 1.
[4]. علایی، حسین، تاریخ تحلیلی جنگ ایران و عراق، انتشارات مرز و بوم، تهران، ۱۳۹۵، ج ۱، ص ۵۷۲ - ۵۷۳.
[5]. صحیفه امام، ج 17، ص 16.
[6]. صحیفه امام، همان، ص 17.
[7]. صحیفه امام، همان، ص 17.
[8]. روزنامه همشهری، موضوع: «انفجار بمب منافقین، میدان امامخمینی تهران را به خاک و خون کشید»، کد مطلب: 117848، یکشنبه 16 آذر 1399.
[9]. روزنامه جمهوری اسلامی، 11 مهر 1361، ش 968، ص 1 - 12.
[10]. همان، ص 6.
[11]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، مژسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پاییز ۱۳۸۵، ج 2، ص ۷۲۰.
[12]. روزنامه اطلاعات، 25 مرداد 1363، ش 17375، ص 1 - 2.
[13]. روزنامه جمهوری اسلامی ۳ شهریور ۱۳۶۳، ش 1516، ص 1 - 8؛ روزنامه اطلاعات، 3 شهریور ۱۳۶3، ش 17382، ص ۱ - ۲.
[14]. «خاطرهها»، خاطرات آیتالله محمدی ریشهری، ج 3، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
[15]. خبرگزاری مهر، موضوع: «ماجرای بمبگذاری در میدان توپخانه چه بود ؟؛ روایت شاهدان عینی»، تاریخ: 11 اسفند 1401، کد خبر: 5722726.
[16]. روزنامه همشهری، موضوع: «ماجرای بمبی که وزارت اطلاعات را تأسیس کرد!»، دوشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۱.
[17]. مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، موضوع: «قانون تأسیس وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی».
[18]. روزنامه جمهوری اسلامی، 13 مهر 1361، ش 970، ص 1 - 2؛ روزنامه اطلاعات، 13 مهر 1361، ش 16836، ص 3.
تعداد بازدید: 42