انقلاب اسلامی :: غائله «ترکمن‌صحرا»

غائله «ترکمن‌صحرا»

12 مرداد 1404

احمد ساجدی

«ترکمن‌صحرا» منطقه وسیعی در استان گلستان در شمال ایران، میان اترک‌رود، گرگان و دریای خزر است. این منطقه به مرکزیت گنبدکاووس، اقوام گوناگونی از ترکمن، فارس، ترک، بلوچ، سیستانی و کرد را در خود جای داده ‌است.[1] بندرترکمن (بندرشاه سابق) نیز از بنادر عمده این منطقه است.[2] ترکمن‌صحرا به علت حاصلخیزی و اراضی مرغوب، در دوران پهلوی، مورد طمع فئودال‌ها، مقامات ارتش و منتسبین دربار بود. آنان با تکیه بر نیروی نظامی، بهترین و بیشترین اراضی منطقه را به تملک خود درآوردند.

جمعیت ترکمن‌صحرا از اقوام گوناگون و فِرَق مختلف اسلامی تشکیل شده است. حکومت پهلوی در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی با سوءاستفاده از تفاوت‌های قومی و مذهبی مردم تلاش کرد ترکمن‌ها را در مقابل انقلابیون قرار دهد[3] این وضعیت که موجب اختلافات داخلی بود، زمینه‌ای فراهم ساخت تا پس از سقوط شاه، گروه‌هایی مانند سازمان چریک‌های فدایی خلق[4] در منطقه حضور یافته و با شعار «دفاع از خلق ترکمن» و برانگیختن حس ملی‌گرایی، بیش از پیش به اختلافات قومی و مذهبی دامن بزنند.

چریک‌های فدایی پس از انقلاب به بهانه دفاع از حقوق ترکمن‌ها به ایجاد تنش و التهاب میان مردم پرداختند[5] و در 27 بهمن 1357 «کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن» را به عنوان پوششی برای پیشبرد سیاست‌های خود ایجاد کردند.[6] این تشکل، علاوه بر فعالیت فرهنگی، برای اجرای نقشه‌های سیاسی سازمان، طرح‌هایی مانند خلع‌ سلاح پاسگاه‌های ژاندارمری و انتقال سلاح به گنبد را در اولویت برنامه‌های خود قرارداد[7] و سپس منطقه را در دو مرحله [بهمن ۱۳۵۷ تا فروردین 1358]، و [بهمن 1358] به آشوب کشاند.

دور اول غائله

مرحله اول این آشوب از فردای پیروزی انقلاب آغاز شد. بعد از آنکه شهربانی گنبد به تسخیر جوانان انقلابی و مسلمان درآمد، چریک‌های فدایی خلق تلاش کردند مردم ترکمن را نسبت به حامیان انقلاب، بدبین کنند. با تحریکات برنامه‌ریزی‌شده آنان، جمعی از افراد بومی به شهربانی هجوم بردند و بخشی از سلاح‌های موجود را تصاحب کردند.[8] «کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن» که این نقشه را مدیریت می‌کرد، ستاد مرکزی خود را در خانه فرماندار منصوب حکومت پهلوی در گنبد قرار داد و در روستاهای ترکمن‌نشین، شوراهای دهقانی برپا کرد،[9] روستائیان را مسلح نمود،[10] و به مصادره اراضی مالکان پرداخت. دولت موقت انقلاب اسلامی نیز در روزهای نخستین تأسیس خود، قدرتی برای مقابله با این اقدامات نداشت.

وضعیت، مرحله به مرحله به سمت تنش و آشوب پیش می‌رفت. چریک‌های فدایی که در این آشوب‌ها نقش مستقیم داشتند، در ۱۸ اسفند ۱۳۵۷ به بهانه تغییر نام «بندر شاه»، درگیری‌ها و هرج و مرج گسترده‌ای به وجود آوردند.[11] آنان در جریان این آشوب‌های برنامه‌ریزی شده و هدفمند، مرگ یک نوجوان را بهانه قرار داده و با تبلیغات مسموم خود زمینه تعطیلی شهر را فراهم کردند.[12] سپس تظاهرات گسترده‌ای علیه نهادهای انقلابی گنبد کاووس از جمله کمیته‌های انقلاب به راه انداختند و موجب تعطیلی مدارس شدند.[13] رفتار آنان به تدریج زمینه را برای ورود سایر مخالفان به عرصه آشوب‌ها فراهم ساخت.[14] این عده که معرکه‌گردان فتنه‌انگیزی‌های گنبد کاووس بودند،[15] در شعارهای خود، ارتش را مجموعه‌ای «ضد خلقی» می‌نامیدند[16] و از ضرورت انحلال آن سخن به میان می‌آوردند.[17] افراد این سازمان آشکارا از جدایی‌خواهی و تجزیه‌طلبی حمایت می‌کردند[18] و وقتی در ۱۹ اسفند ۱۳۵۷ میان مردم با هواداران «کانون خلق ترکمن» درگیری‌هایی رخ داد،[19] آنان بر دامنه اقدامات و فعالیت‌ها و تبلیغات خود علیه ارتش و کمیته‌های انقلاب افزودند.[20]

رخدادهای روزهای پایانی سال 1357 مانند: حمله به خودروی حامل هیئت نمایندگان امام خمینی که برای رسیدگی به اوضاع جاری عازم منطقه شده بودند، موضع‌گیری چریک‌های فدایی علیه ارتش و کمیته‌های انقلاب اسلامی، تهدید به نبرد مسلحانه از سوی هواداران کانون، تصرف کمیته انقلاب اسلامی و... نشانه‌های آشکار آغاز یک بحران جدی بود.[21]

اوضاع چنان ملتهب شده بود که حتی بازداشت یک کاسب گران‌فروش به دست مأموران کمیته‌های انقلاب، زمینه درگیری شدید این گروهک با افراد کمیته را به وجود آورد؛ درگیری خونینی که یک کشته نیز به همراه داشت.[22] چریک‌های فدایی به بهانه مرگ مشکوک این فرد، طی روزهای ششم و هفتم فروردین ۱۳۵۸ جمعی از سربازان ارتش و سپس رئیس شهربانی شهر را در دو عملیات جداگانه به گروگان گرفتند.[23] آنگاه با تهدید و ارعاب علیه کارکنان شهربانی و آموزش و پرورش، موفق شدند ساختمان‌های مرکزی این دو را در شهر گنبد کاووس به تصرف خود درآورند.[24]

از فروردین ۱۳۵۸ به تدریج تمامی بخش‌های شهر تعطیل و تهیه مواد غذایی و مایحتاج روزمره مردم با مشکل جدی مواجه شد.[25] چریک‌های فدایی که تا این مرحله از برنامه‌ریزی خود برای ایجاد تنش و آشوب در شهر، موفق شده بودند، به تدریج راه‌ها و جاده‌های منتهی به گنبد کاووس را بستند و بر بام ساختمان‌های مرتفع شهر سنگرسازی کردند.[26] این تنش‌ها تا این مرحله ۲۰ کشته از هواداران طرفین یا از مردم به همراه داشت.[27]

روز هشتم فروردین آقای «خوشرویی» سرپرست فرمانداری گنبد به خبرنگاران اظهار داشت: «... شهر در کنترل هیچ‌کس نیست و صدای تیراندازی متناوب از هر طرف به گوش می‌رسد»[28]

دامنه درگیری بین هواداران مسلح کانون، با کمیته‌های انقلاب و دیگر نهادهای دولتی گسترش یافت. عناصر مسلح کانون در 20 نقطه شهر سنگربندی کردند. برای تأمین سلاح نیز چریک‌های فدایی، پاسگاه «داشلی برون» در 60 کیلومتری شرق گنبد را تصرف و خلع‌سلاح کردند. در حالی که هر روز به تعداد کشته‌شدگان و مجروحان اضافه می‌شد، حامیان این گروهک برای کمک از دیگر شهرها به گنبد آمده و نقاط حساس شهر را تصرف می‌کردند. آتش درگیری‌ها با ورود «نقی حمیدیان» عضو ارشد سازمان چریک‌های فدایی از تهران به گنبد و با پیام وی مبنی بر اینکه: «به‌زودی اسلحه از سوی سازمان خواهد رسید و سازمان به وظائف و تعهدات خود عمل خواهد کرد» افزایش یافت.[29]

تصرف پاسگاه‌های مرزی

در ادامه این آشوب‌ها چریک‌های فدایی موفق شدند تقریباً تمامی خطوط مرزی با شوروی و از جمله ۱۸ پاسگاه موجود در این منطقه را به تصرف خود درآورند.[30] آنان تنها دو پاسگاه مرزی را نتوانسته بودند در اختیار بگیرند.[31] روس‌ها اگرچه مدعی بی‌طرفی بودند[32] ولی در عمل از چریک‌های فدایی و از همه ناراضیان چپ و کمونیست در مناطق بحرانی ایران حمایت می‌کردند. منابع خبری جمهوری ترکمنستان شوروی که دیدگاه مسئولان کرملین را انتشار می‌دادند در آن زمان در برنامه‌های خود مردم ایران را به قیام علیه دولت مرکزی فرا می‌خواندند و تلاش می‌کردند در صفوف آنان ایجاد اختلاف کنند.[33]

با این حمایت‌های امیدوارانه، چریک‌های فدایی نیز شبکه‌ای از مزدوران را به سوی خود جذب کرده بودند. از جمله، با اغفال دانش‌آموزان گنبد کاووس، به هر یک از آنان مبلغ ۳۰۰ تومان به صورت دستمزد ماهانه پرداخت می‌کردند تا اهداف سازمان را در شهر برآورده سازند.[34] این در حالی بود که از یک سو چریک‌های فدایی بسیاری از افراد و مزدوران خود را از شهرهای دیگر به گنبد کاووس فراخوانده بودند[35] و از سوی دیگر نیروهای مسلح کمیته‌های انقلاب نیز از شهرهای مختلف برای کمک به پاسداران گنبد، راهی این شهر شده بودند.[36] هر روز خبرهایی از کشتار مردم معترض به دست عناصر گروه‌های چپ، که بر بخش اعظم شهر و بسیاری از روستاهای منطقه مسلط شده بودند، به گوش می‌رسید.[37]

عملکرد دولت موقت

دولت موقت مهندس بازرگان علیرغم همه این شرارت‌ها ترجیح می‌داد بحران را از طریق مذاکره حل و فصل کند و حتی‌المقدور از درگیری اجتناب ‌ورزد.[38] دولت موقت با فرستادن هیئتی برای مذاکره با چریک‌های فدایی، خواهان توقف درگیری‌ها شده بود.[39] افراد هیئت اعزامی مدعی بودند که مشکلات منشاء داخلی ندارد و از بیرون استان هدایت می‌شود. از این‌رو همه مردم را دعوت به خویشتن‌داری و آرامش برای حضور در همه‌پرسی ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ می‌کردند.[40]

«کانون خلق ترکمن» داوری افراد دولت موقت را غالباً نمی‌پذیرفت.[41] مقامات محلی و اعضای هیئت‌های اعزامی به گنبد به سرعت به این نتیجه رسیدند که چریک‌های فدایی از عوامل اصلی غائله گنبد هستند.[42]

روز هفتم فروردین مذاکراتی میان فرستادگان دولت با سخنگویان «کانون خلق ترکمن» برگزار شد و مقرر گردید درگیری‌ها ظرف ۷۲ ساعت متوقف شود.[43] آرامشی شکننده در گنبد برقرار شد و با تلاش هیئت دولت، توافقنامه‌ای چهارماده‌ای نیز امضا شد[44] ولی درگیری‌ها متوقف نشد و با گروگان گرفته‌ شدن سرگرد ده‌نژاد رئیس شهربانی، عملاً مذاکرات و توافقات بی‌نتیجه ماند. در این روز 12 نفر کشته و 40 نفر زخمی شدند.[45]

در روزهای پرآشوب فروردین 1358، هیئت‌های مختلف دولتی و غیردولتی در شرایط نبود امنیت، با مشقت فراوان وارد گنبد می‌شدند. این رفت و آمدها سبب گستاخ‌تر شدن چریک‌های فدایی به عنوان عناصر اصلی ناامنی شده بود. آنان شرایط 8 گانه‌ای برای آتش‌بس، اعلام کرده بودند که از جمله آنها بازگرداندن اسناد، مدارک و سلاح‌های در اختیار ستاد مرکزی شوراها در منطقه، تشکیل شورای نمایندگان خلق ترکمن، خلع سلاح عوامل انتظامی شهر و... بود که فرستادگان دولت طبعاً نپذیرفتند و در نتیجه حملات دوسویه افزایش یافت.[46]

دولت رسماً عامل اصلی وقایع گنبد و کردستان را «طیف گروه‌های کمونیستی با همراهی ساواک و دربار» معرفی کرد.[47] نیروهای مذهبی - انقلابی نیز پذیرش آتش‌بس از سوی «کانون خلق ترکمن» را فرصتی برای تجدید قوای چریک‌های فدایی تلقی کرده و مذاکرات هیئت اعزامی دولت با آنان را به منزله به رسمیت شناختن موجودیت ضدانقلاب می‌دانستند.

«کانون خلق ترکمن» همه‌پرسی تعیین هویت نظام را که در 10 فروردین آغاز شده بود،[48] تحریم کرده و حتی تهدید کرده بود که با کسانی که در صف رأی دیده شوند برخورد سختی خواهد کرد.[49] افراد کانون حتی به بالگرد هیئت اعزامی ستاد انتخابات وزارت کشور اجازه ‌نشستن در گنبد را ندادند.[50] با وجود این، 14 نفر از روحانیان و عالمان برجسته منطقه در اطلاعیه مشترکی ضمن دعوت مردم به حضور در همه‌پرسی تصریح کردند به جمهوری اسلامی رأی خواهند داد.[51] این در حالی بود که تعدادی از رهبران مذهبی ترکمن‌ نیز گفته بودند از ترس جان خود قادر به خروج از منزل نیستند.[52] با وجود همه تهدیدها و فشارهای گروه‌های چپ، همه‌پرسی با حضور بسیاری از مردم گنبد کاووس برگزار شد و اکثریت مردم به جمهوری اسلامی رأی دادند[53] و پس از همه‌پرسی، تظاهرات گسترده‌ای نیز به حمایت از جمهوری اسلامی ایران در شهر به راه افتاد.[54]

 ورود ارتش

 تا روز 11 فروردین درگیری‌ها ادامه پیدا کرد[55] و دولت اعلام کرد در صورت تسلیم‌نشدن شورشیان، ارتش وارد عمل خواهد شد.[56] در 14 فروردین نیروهای اعزامی ارتش در میان استقبال پرشور مردم وارد گنبد شدند.[57] ارتش پس از ورود دستور داد افراد مسلح شهر را ترک کنند.[58] رفته‌رفته امنیت در شهر و حومه آن برقرار شد.[59] طباطبایی استاندار مازندران می‌گفت عوامل حکومت گذشته از جمله نیروهای ساواک، زمین‌داران بزرگ، هژبر یزدانی و ابوالفتح آتابای در منطقه حضور داشته و در فتنه‌انگیزی‌ها دست داشتند.[60] در جریان این ناآرامی‌ها عده‌ای از مسئولان و مقامات حکومت پهلوی از جمله «رحمان‌قلی سیدین» نماینده گنبد در مجلس شورای ملی و برادرش «منصور سیدین» در حالی که مشغول تیراندازی بودند، دستگیر شدند. نیروهای اعزامی ارتش، در اولین مرحله از رویارویی خود با ضدانقلاب مسلح، دو آتش‌بار را کشف و ضبط کردند و ساختمان آموزش و پرورش گنبد کاووس را نیز از اشغال آنان خارج کردند و آن را به کمیته انقلاب اسلامی تحویل دادند.[61] در جریان این انتقال، اسناد و مدارکی در مورد مداخله افراد غیر بومی در این آشوب‌ها به دست آمد.[62]

با مداخله ارتش، عالمان بزرگ ترکمن از مواضع دولت جانبداری و هدف ارتش را تأمین حقوق انسانی و مذهبی و اجتماعی مردم اعلام کردند و از مخالفین خواستند سلاح را زمین بگذارند.[63] عالمان ترکمن جنگ‌افروزی‌ها را کار گروه‌های غیرمسئول و به نام خلق ترکمن دانستند و اعلام کردند این جنگ‌افروزی‌ها از نظر عالمان دینی ترکمن مردود و مرتکبان، مسئول عواقب کارهای خود خواهند بود.[64]

دور دوم غائله

 عملکرد ارتش در گنبد کاووس، آرامش را به شهر بازگرداند ولی ریشه بحران را برطرف نکرد و درگیری‌ها تا بهمن ۱۳۵۸ کم و بیش ادامه یافت.[65] در خلال سال ۱۳۵۸ چریک‌های فدایی عمدتاً به جای درگیری با ارتش سرگرم مصادره اراضی مالکان بزرگ و همچنین تبلیغات گسترده علیه نظام جمهوری اسلامی نزد روستائیان بودند. آنان حتی موفق شده بودند تعدادی از روستائیان را علیه دولت و ارتش بسیج کنند. بعضی از روستائیان تحریک شده حتی از بازداشت مأموران دولتی نیز ابایی نداشتند و هیچیک از نیروهای سپاه پاسداران یا کمیته‌های انقلاب را نزد خود نمی‌پذیرفتند.[66] این وضعیت با گذشت زمان و افزایش آگاهی مردم کمرنگ‌تر شد. به تدریج ترکمن‌ها با بومیان غیر ترکمن ارتباط معنوی بیشتری برقرار کردند[67] و میان آنان روابط بهتری برقرار شد. در ادامه این آگاهی‌ها، مردم رفته‌رفته با نمادهای کمونیستی از جمله داس و چکش نیز به مخالفت برخاستند.[68] تا اینکه روز ۱۹ بهمن ۱۳۵۸ چریک‌های فدایی به بهانه سالگرد واقعه سیاهکل با شعار «خودمختاری برای ترکمن صحرا» درگیری تازه‌ای با نهادهای انقلابی به راه انداختند.[69] آنان در آستانه این درگیری مقادیر زیادی مواد غذایی برای خود ذخیره کرده و سنگرهای جدیدی در سطح شهر احداث کرده بودند.[70]

چریک‌های فدایی به همین مناسبت بیش از ۱۰ هزار نفر از افراد خود را از نقاط مختلف کشور به گنبد انتقال داده و زمینه یک راهپیمایی علیه نظام جمهوری اسلامی ایران را به وجود آوردند.[71] این راهپیمایی برگزار شد و به سرعت به درگیری انجامید. چریک‌های فدایی با سلاح سرد و گرم و از جمله با نارنجک به حامیان جمهوری اسلامی اعم از مردم و پاسداران انقلاب حمله کردند. این حمله که با کشته و مجروح شدن شماری از طرفین همراه شد،[72] بیش از گذشته اقشار مختلف مردم را به عرصه درگیری با چریک‌های فدایی کشاند و سبب بالا رفتن آمار قربانیان دو طرف شد.[73] سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز که در اردیبهشت 1358 شکل گرفته بود، نیروهایی وارد درگیری کرد.[74] در جریان این درگیری‌ها ۱۲ نفر از افراد سپاه[75] و از جمله معاون فرمانده سپاه گنبد کاووس به شهادت رسیدند.[76] در پی این حوادث، سپاه و کمیته‌های انقلاب، نیروهای ارتش را به یاری طلبیدند.[77] نیروهای ارتش نیز با دستور مستقیم شورای انقلاب در صبح روز ۲۲ بهمن 1358 به سمت گنبد کاووس به حرکت درآمدند و موفق شدند در مدت‌ کوتاهی در سراسر شهر امنیت و آرامش برقرار سازند.[78] عملیات ارتش که با ۳۶ کشته از طرفین همراه بود،[79] توانست نفوذ گروه‌های چپ در منطقه را تا سرحد امکان کاهش دهد.[80]

پس از این حوادث آیت‌الله بهشتی، رئیس شورای انقلاب اسلامی، در مصاحبه‌ای چریک‌های فدایی را عامل اصلی هرج و مرج و ناامنی معرفی کرد و آنان را سرزنش نمود.[81]

حوادث گنبد کاووس در سال‌های بعد سبب انشقاق و جدایی در داخل چریک‌های فدایی خلق شد و آنان را به دو دسته اکثریت و اقلیت تقسیم کرد. در این تقسیم‌بندی «اقلیت»، حامی ادامه مبارزه مسلحانه علیه جمهوری اسلامی باقی ماند و «اکثریت»، از مبارزه به ظاهر آرام حزب توده علیه انقلاب حمایت کرد و به این حزب نزدیک‌تر شد.[82]

فعالیت فرستادگان امام خمینی

فروردین ۱۳۵۸ آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی، داماد امام خمینی‌ در رأس هیئتی همراه با آیت‌الله سیدکاظم نورمفیدی، با روحانیان ترکمن ملاقات و به درخواست‌های آنان رسیدگی کردند.[83] در هشتم آبان این سال امام خمینی دو نفر از عالمان دینی قم (آیت‌الله ابراهیم امینی و حجت‌الاسلام علی‌اکبر مسعودی خمینی) را برای رسیدگی به مسائل و مشکلات گنبد کاووس به آن منطقه اعزام کرد.[84] امام از این دو نفر خواست مردم منطقه را از توطئه‌های دشمنان اسلام آگاه سازند.[85] امام روز دهم آذر نیز، در پیامی به مردم کردستان و ترکمن‌صحرا، ضمن مطمئن‌ساختن آنان در زمینه توجه دولت به خواست‌های قومی و ملی مردم منطقه، از عموم آنان خواست در همه‌پرسی قانون اساسی شرکت کنند.[86] در پاسخ به خواست امام خمینی، در اسفند 1358 تعداد 200 نفر از عالمان و شخصیت‌های مذهبی ترکمن طی نامه‌ای پشتیبانی خود را از ایشان و و عملکرد دولت در منطقه آشوب‌زده گنبدکاووس اعلام کردند.[87]

آیت‌الله ابراهیم امینی در سال ۱۳۶۲ نیز به نمایندگی از طرف امام‌ خمینی برای بار دوم به منطقه رفت و با عالمان منطقه گنبد و حومه دیدار و به اوضاع درسی و معیشتی آنان رسیدگی کرد.

پس از بازگشت آرامش به منطقه، 30 نفر از عالمان ترکمن‌صحرا طی دیداری با حجت‌الاسلام صادق خلخالی حاکم شرع دادگاه‌های انقلاب اسلامی، خواستار مجازات عوامل فتنه گنبدکاووس شدند. آنان همچنین استقرار دائمی ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را در این منطقه خواستار شدند.[88]

غائله ترکمن‌صحرا نهایتاً با محاکمه و اعدام 4 نفر از سران بازداشت‌شده که عموماً از چریک‌های فدایی بودند خاتمه یافت[89] و به مرور زمان ارتباط فرهنگی دولت با مردم و روابط با عالمان و روحانیان منطقه ترکمن‌صحرا گرم‌تر و صمیمی‌تر شد.[90]

پنجم مرداد ۱۳۵۹ جمعی از روحانیان گنبد کاووس و ترکمن‌صحرا با امام خمینی ملاقات کردند. امام در این دیدار ضمن نکوهش عملکرد کمونیست‌ها و مارکسیست‌ها در ایران، مجلس شورای اسلامی را موظف کرد تا عملکرد گروه‌ها و اقدامات دولت را رسیدگی کند تا مبادا به نام اسلام کارهایی مطابق با کمونیسم و مارکسیسم انجام گیرد. امام تأکید کردند: «چنانچه چیزی‌‎ ‎‌بر خلاف موازین از مردم اخذ شده است برگردانند و اگر اشخاصی برخلاف اسلام عمل‌‎ ‎‌کردند بازخواست بشوند.»[91]

در ادامه رهنمودهای امام خمینی، دولت جمهوری اسلامی نیز، رفع مشکلات مردم منطقه را جزو برنامه‌های خود قرار داد و توانست مردم ترکمن را از گروه‌های ضدانقلاب جدا سازد.[92] سپاه پاسداران، کمیته‌های انقلاب و سایر نهادهای انقلابی نیز تلاش کردند با رسیدگی بیشتر به نیازمندی‌های مردم منطقه، زمینه نارضایتی در گنبد را از بین ببرند.[93] شورای انقلاب نیز، موضوع زمین‌دارکردن کشاورزان نیازمند و بی‌بضاعت را در دستور کار قرار داد[94] در این راستا، طرحی که در ۲۵ شهریور ۱۳۵۸ به شورای انقلاب ارائه شده بود و شورا آن را در ۱۱ اسفند همان سال تصویب کرده بود[95] با هدف رسیدگی به مشکلات اقتصادی کشاورزان مورد پیگیری قرار گرفت. از جمله این تلاش‌ها، تأسیس هیئت‌های هفت‌نفره در سراسر کشور بود.[96] با پیگیری‌های دولت در این خصوص، هزاران هکتار زمین در دشت گرگان از طریق این هیئت‌ها به روستائیان اعم از ترکمن و غیره واگذار شد.[97] جهاد سازندگی نیز طرح‌هایی مانند راهسازی، سدسازی، تأمین آب نوشیدنی و کشاورزی در روستاها و شهرهای گنبد و مراوه‌تپه و مینودشت و کلاله انجام داد.[98] تعامل مسئولان نظامی و سیاسی با مردم، حمایت مردم از نظام اسلامی را در پی داشت. ترکمن‌های گنبد و حومه در جریان جنگ تحمیلی همانند دیگر اقوام ایرانی در دفاع از کشور نقش داشتند و جوانان بسیاری از ترکمن‌ها به شهادت رسیدند.[99]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. فروتن، اشکان، گنبد کاووس، اداره کل فرهنگ وارشاد اسلامی استان گلستان، چ 1، ۱۳۹۰، ج 2، ص ۱۵۹ - ۱۶۵.

[2]. فرید، یدالله، جغرافیا و شهرشناسی، مرکز بهداشت بندرترکمن، چ 1، ۱۳۸۱، ص ۹۴.

[3]. فاطمی، امیرعلی، عبور از بحران، روزنامه رسالت، ۲۲ تیر ۱۳۸۸، ص ۱۷.

[4]. روزنامه کیهان، ۱۴ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[5]. کریمی، عرفان، گنبد در آتش فتنه ضدانقلاب، روزنامه رسالت، ۲۳ بهمن ۱۳۹۰، ص ۱۷.

[6]. روزنامه انقلاب اسلامی، ۸ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[7]. نادری، محمود، چریک‌های فدایی خلق، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ج2، 1390، ص 26 - 27.

[8]. فاطمی، عبور از بحران، همان، ص ۱۷.

[9]. احمدی فراهانی، علی، آغازین نغمه‌های ناسازگاری، مروری بر زمینه‌ها و پیامدهای سه غائله چپ در تاریخ انقلاب اسلامی، روزنامه جوان، ۵ اسفند ۱۳۹۲، ص ۹.

[10]. روزنامه انقلاب اسلامی، ۸ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[11]. نخعی و یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، پیدایش نظام جدید، ج 1، ص ۳۱۶.

[12]. احمدی فراهانی، همان، ص ۹.

[13]. مهرشاد، انقلابی همزاد بحران، ۴۲.

[14]. روزنامه انقلاب اسلامی، ۸ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰؛ فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷.

[15]. روزنامه اطلاعات، ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، ص ۳۰.

[16]. نخعی و یکتا، همان، ص ۱۲۵.

[17]. مهرشاد، احمد، انقلابی همزاد بحران، مجله امتداد، ش ۵۵، ۱۳۸۹، ص ۴۲.

[18]. عمادی، حسین، خاطرات حجت‌الاسلام شیخ‌حسین عمادی، تدوین ایرج تبریزی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۸۷، ص ۱۳۵؛ قزوینی، سیدرضا، کارنامه فدائیان خلق در گنبد، ضمیمه روزنامه جام جم، 1 تیر۱۳۹۰، ص ۵.

[19]. کانون فرهنگی و سیاسی خلق ترکمن، زندگی و مبارزه خلق ترکمن، ۱۳۵۸، ص ۱۶۸ – ۱۶۹.

[20]. فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷.

[21]. نخعی و یکتا، همان، ص 316 ـ 319؛ زندگی و مبارزه خلق ترکمن، ص 343 – 412.

[22]. روزنامه کیهان، 8 فروردین ۱۳۵۸، ص ۳.

[23]. نخعی و یکتا، همان، ص ۵۴۹؛ کریمی، گنبد در آتش فتنه ضدانقلاب، ص ۱۷.

[24]. روزنامه کیهان، ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، ص ۱.

[25]. عمادی، خاطرات، همان، ص ۱۳۷.

[26]. روزنامه کیهان، 7 فروردین ۱۳۵۸، ص ۳.

[27]. فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷.

[28]. سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی، مقاله: « مقاومت مردم ترکمن در مقابل ضدانقلاب/ وحدت علمای شیعه و سنّی در جنگ گنبد»، کد خبر: ۴۸۰۷.

[29]. نخعی و یکتا، همان، ص 471.

[30]. عمادی، خاطرات، ص ۳۰۸ – ۳۱۲؛ نخعی و یکتا، همان، ص ۵۵۰.

[31]. قزوینی، کارنامه فدائیان خلق، ص ۵.

[32]. نخعی و یکتا، همان، ص ۵۵۶.

[33]. روزنامه اطلاعات، ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، ص ۳۰؛ فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷.

[34]. روزنامه اطلاعات، ۱۵ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[35]. عمادی، خاطرات، ص ۳۰۵.

[36]. روزنامه اطلاعات، ۱۵ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[37]. بشارتی، علی‌محمد، علل وقوع جنگ تحمیلی و عدم پذیرش آتش‌بس، مجله حضور، ش ۴۲، ۱۳۸۱، ص۷۲؛ یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج 2، ص ۲۶۷.

[38]. هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال‌های ۱۳۵۷ – ۱۳۵۸، انقلاب و پیروزی، به کوشش عباس بشیری، دفتر نشر معارف انقلاب، چ 1، ۱۳۸۳، ص ۲۳۲.

[39]. احمدی فراهانی، همان، ص ۹.

[40]. خلیلی، اکبر، گام ‌به ‌گام با انقلاب، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ 1، ۱۳۷۷، ج 2، ص ۸۴.

[41]. کانون فرهنگی، زندگی و مبارزه خلق ترکمن، ص ۵۵ – ۵۶.

[42]. نخعی و یکتا، همان، ص ۵۵۲.

[43]. کانون فرهنگی، زندگی و مبارزه خلق ترکمن، ص ۶۴.

[44]. روزنامه کیهان، ۱۴ فروردین ۱۳۵۸، ص ۷.

[45]. نخعی و یکتا، همان، ص 471.

[46]. نادری، محمود، همان، ص 31.

[47]. نخعی و یکتا، همان، ص 472.

[48]. احمدی فراهانی، همان، ص ۹.

[49]. احمدی فراهانی، همان، ص ۹.

[50]. ملایی توانی، زندگی‌نامه سیاسی آیت‌الله طالقانی، نشرنی، 1388، ص 379.

[51]. احمدی فراهانی، همان، ص ۹؛ نخعی و یکتا، همان، ص ۵۵۴.

[52]. روزنامه اطلاعات، روزنامه، ۱۱ خرداد ۱۳۵۸، ص ۳.

[53]. روزنامه اطلاعات، روزنامه، ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، ص ۱.

[54]. کانون فرهنگی، زندگی و مبارزه خلق ترکمن، ص ۱۲۶.

[55]. فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷؛ روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۱ فروردین ۱۳۵۸، ص ۱.

[56]. کانون فرهنگی، زندگی و مبارزه خلق ترکمن، ص ۱۳۳.

[57]. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج 2، ص ۱۲۵.

[58]. روزنامه کیهان، 14 فروردین ۱۳۵۸، ص ۲.

[59]. روزنامه کیهان، ۱5 فروردین ۱۳۵۸، ص ۲؛ احمدی فراهانی، همان، ص ۹.

[60]. روزنامه کیهان، 8 فروردین ۱۳۵۸، ص ۳.

[61]. روزنامه کیهان، ۱2 فروردین ۱۳۵۸، ص ۱.

[62]. فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷.

[63]. نخعی و یکتا، همان، ص ۵۵۵.

[64]. روزنامه کیهان، ۷ فروردین ۱۳۵۸، ص ۷.

[65]. کریمی، گنبد در آتش فتنه ضدانقلاب، ص ۱۷.

[66]. یکتا، روزشمار جنگ ایران و عراق، ج 2، ص ۳۲۴.

[67]. فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷.

[68]. فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷؛ مهرشاد، انقلابی همزاد بحران، ص ۴۰.

[69]. احمدی فراهانی، همان، ص ۹.

[70]. رضایی، محسن، روزنامه کیهان، ۱۵ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[71]. رضایی، همان‌جا.

[72]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲۰ بهمن ۱۳۵۸، ص ۴.

[73]. رضایی، محسن، روزنامه کیهان، ۱۵ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[74]. فوزی، همان، ص ۴۵۰ – ۴۵۵.

[75]. روزنامه جمهوری اسلامی، ۲1 بهمن ۱۳۵۸، ص ۴.

[76]. فوزی، همان، ص ۴۵۰ – ۴۵۵.

[77]. رضایی، محسن، روزنامه کیهان، ۱۵ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۰.

[78]. مهرشاد، انقلابی همزاد بحران، ص ۴۰.

[79]. روزنامه کیهان، 12 اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۱.

[80]. فاطمی، عبور از بحران، ص ۱۷.

[81]. حسینی بهشتی، روزنامه جمهوری اسلامی، همان، ص ۱۲.

[82]. مظفری، آیت، جریان‌شناسی سیاسی ایران معاصر، قم، زمزم هدایت، چ 5، ۱۳۸۹، ص ۱۳۲ – ۱۳۳.

[83]. حنیف، محمد، زندگینامه آیت‌الله شهاب‌الدین اشراقی، عروج، چ 1، ۱۳۹۲، ج 1، ص ۲۳۹–۲۴۱.

[84]. امینی، ابراهیم، خاطرات آیت‌الله ابراهیم حاج‌امینی نجف‌آبادی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چ 1، ۱۳۹۲، ص ۲۷۲ – ۲۷۵.

[85]. صحیفه امام، ج 10، ص 397.

[86]. صحیفه امام، ج 11، ص ۱۶۷.

[87]. روزنامه کیهان، 14 اسفند ۱۳۵۸، ص، ۱۰.

[88]. روزنامه انقلاب اسلامی، ۱ اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۴.

[89]. روزنامه انقلاب اسلامی، 8 اسفند ۱۳۵۸، ص ۳؛ رفیق‌دوست، محسن، برای تاریخ می‌گویم، خاطرات محسن رفیق‌دوست، به کوشش سعید علامیان، تهران، سوره مهر، چ 2، ۱۳۹۲، ص ۱۴۲.

[90]. جهاد، مجله، بازدید برادر زنگنه از منطقه گنبد و ترکمن‌صحرا، ش ۷۴، ۱۳۶۴، ص ۱۵ – ۱۶.

[91]. صحیفه امام، ج 13، ص ۶۴ – ۶۶.

[92]. احمدی فراهانی، همان، ص ۹.

[93]. کریمی، گنبد در آتش فتنه ضدانقلاب، ص ۱۷.

[94]. روزنامه کیهان، ۱۱ اسفند ۱۳۵۸، ص ۲.

[95]. کریمی، گنبد در آتش فتنه ضدانقلاب، ص ۱۷.

[96]. ستاد مرکزی و هیئت‌های هفت نفره واگذاری زمین، عملکرد هیئت‌های هفت نفره واگذاری زمین، تهران، چ 1، ۱۳۶۳، ص ۱۱ – ۷۸.

[97]. کنعانی، محمدامین، ایرانیان ترکمن، نگاهی به گذشته و حال، مجله مطالعات ملی، شماره ۴، ۱۳۷۹، ص ۲۲۶.

[98]. جهاد، مجله، همان، ص ۱۴–۱۵.

[99]. یاقوتی، حسین، شقایق‌های صحرا در گلستان انقلاب، زندگی و خاطره شهدای ترکمن، تهران، شاهد، چ 1، ۱۳۸۷، ج 1، ص ۱۵۹.



 
تعداد بازدید: 133


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: