19 مرداد 1404
احمد ساجدی
روز 24 مرداد 1361 با پخش اعترافات یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق از سیمای جمهوری اسلامی ایران، جزئیات فجیعترین جنایت افراد این سازمان در رابطه با ربودن سه پاسدار و شکنجه آنان و سپس زنده به گور کردن آنها، فاش شد. این سه نفر که شاهرخ طهماسبی(۲۸ ساله)، طالب طاهری (۱۶ ساله) و محسن میرجلیلی(۲۵ ساله) نام داشتند، اتهامشان «عضویت در کمیته انقلاب اسلامی» بود! آنان پس از شکنجههای شدید و در حالی که هنوز نیمه جانی داشتند، در دو منطقه گمنام و بیابانی تهران زنده به گور شدند. یک روز پس از این اعترافات، تصاویر اجساد آنان از سیمای جمهوری اسلامی ایران پخش شد.[1]
شکنجه، دستور تشکیلاتی مجاهدین خلق
عملیات آدمربایی و سپس شکنجه افراد ربوده شده که با هدف «کسب اطلاعات» از آنان صورت میگرفت، اقدام خودسرانهای نبود، بلکه یکی از راهکارهای تشکیلاتی و برنامهریزی شده سازمان مجاهدین خلق در دهه 60 به شمار میرفت. این روش که خاطره رفتار شکنجهگران ساواک را در اذهان زنده میکرد، علاوه بر سه پاسدار یاد شده، در مورد تعداد قابل توجهی از افراد بیگناه دیگر نیز در آن سالها به اجرا گذارده شد.
یکی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در کتاب خود تحت عنوان «مجاهدین خلق در آئینه تاریخ»، به این راهکار جدید در اقدامات تروریستى سازمان اشاره کرده است:
«... در پى ضربات شدید در اوایل سال 61 و لو رفتن بسیارى از خانههاى تیمى، سازمان دستور داد افراد مشکوکى را که در حوالى خانههاى تیمى مشاهده مىکنند، ربوده و سپس آنها را براى کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار دهند. این عملیات نوظهور توسط سازمان، «عملیات مهندسى» نام گرفت... تحلیل در مورد «عملیات مهندسى» نیز این بود که: کار مهندسى خیلى پیچیدهتر از کار عملیاتى است و در آن احتمال بریدن از سازمان هست. ما شکنجه مىکنیم چون مجبوریم ولى وقتى که حاکم بشویم، نمىکنیم. جنگ ما با رژیم، جنگ دو سازمان مهندسى است، هر کدام بیشتر شکنجه کند، برنده است. در پى این رهنمود سازمان در مردادماه 61، سه پاسدار به نامهاى طالب طاهرى، محسن میرجلیلى و طهماسبى توسط افراد واحدهاى عملیاتى مجاهدین در تهران ربوده مىشوند. این سه پاسدار ابتدا به یک خانه تیمى در خیابان بهار برده مىشوند. مسئولان درجه اول سازمان از جمله مهدى کتیرایى و حسین ابریشمچى براى کسب اطلاعات از آنها به این خانه مىآیند و شروع به شکنجه پاسداران کمیته با ضربات کابل به کف پا و سایر نقاط بدن مىکنند، با مشت دندانهاى آنها را مىشکنند، روى پاهاى کابلزده آنان آب داغ مىریزند و به پشت کمر یکى از آنها، اتوى داغ مىچسپانند. بعد با تزریق سیانور ، آنها را کشته و مخفیانه در یکى از باغهاى اطراف تهران دفن مىکنند و...»[2]
اما ابعاد واقعى آنچه که به نام «عملیات مهندسى» توسط سازمان انجام شد، گستردهتر از آن بود که با این گزارش خلاصه، بتوان آن را بهطور کامل تبیین کرد.
طراحان عملیات
«عملیات مهندسی» طرحی بود که در جلسهای توسط تعدادی از رهبران سازمان مجاهدین خلق برنامهریزی شد و برای اجرا در داخل سازمان ابلاغ گردیده بود. شرکتکنندگان در این جلسه سری عبارت بودند از :
- مسعود رجوى؛ رهبر سازمان مجاهدین خلق
- على زرکش یزدى؛ با نام مستعار «فرهاد رضوى»: عضو مرکزیت و معاون رهبرى سازمان
- محمود عطایى؛ با نامهاى مستعار «حسن کریمى» و «عسکر»: عضو مرکزیت و مسئول کل عملیات
- مهدى افتخارى؛ با نامهاى مستعار «عباس اراکى» و «فتحالله»: عضو شوراى مرکزى و طراح و هدایتکننده عملیات
- محمدمهدى کتیرایى؛ با نامهاى مستعار «یدالله»، «رحیم» و «خلیل»: عضو شوراى مرکزى و طراح و هدایتکننده عملیات
- حسین ابریشمچى؛ با نامهاى مستعار «محمود»، «شیرزاد» و «رحمت»: عضو مرکزیت نهاد و مسئول اجرایى عملیات
- محمد شعبانى؛ با نامهاى مستعار «حمید» و «نادر»: عضو مرکزیت نهاد و مسئول اجرایى عملیات[3]
ربایندگان و شکنجهگران
طرح موسوم به «عملیات مهندسی» در مرداد 1361 در مورد سه تن از پاسداران کمیته انقلاب اسلامی به اجرا گذارده شد. جواد محمدی با نام مستعار طاهر، رضا شاملو با نام مستعار قاسم، نبی ضیائینژاد با نام مستعار حسن، و رضا میرمحمدی با نام مستعار فرهنگ، ربایندگان سه پاسدار مورد نظر بودند. همچنین مسعود قربانی، مهران اصدقی، مصطفی معدنپیشه، جواد محمدی، شهرام روشنتبار، رضا هاشملو، ناصر فراهانی و رضا میرمحمدی شکنجهگران پاسداران بودند.[4]
چگونگی وقوع جنایت
محل وقوع جنایت مجاهدین خلق دو نقطه تهران بود. بدین معنی که یکی از پاسداران در نقطهای و دو پاسدار دیگر در نقطه دیگر شکنجه شدند:
شاهرخ طهماسبی ۲۸ ساله عضو کمیته مرکزی انقلاب پس از شناسایی و ربودهشدن در یکی از خیابانهای تهران، به خانهای تیمی در خیابان سهروردی، کوچه باغ، منتقل شد، اما صاحبخانه پس از مشاهده صحنه انتقال، به این رفتار مشکوک شد و موضوع را به نیروهای انتظامی اطلاع داد. مجاهدین خلق نیز که متوجه آگاهی صاحبخانه شده بودند، قبل از رسیدن مأموران، شاهرخ را به خانه دیگری در خیابان خواجه نظامالملک که متعلق به یک زوج تشکیلاتی عضو مجاهدین خلق بود انتقال دادند. شاهرخ در همین خانه به مدت 10 روز توسط افراد مجاهدین خلق شکنجه شد و به شهادت رسید. جسد وی را در یک کارتن بزرگ پیچیدند و با طناب بستهبندی کردند و شبانه با یک خودرو سوبارو وی را به محلهای در اطراف عباسآباد بردند و در آنجا دفن کردند.[5]
در جنایت دیگر که همزمان با دستگیری و شکنجه شاهرخ طهماسبی صورت گرفت، طالب طاهری ۱۶ ساله و محسن میرجلیلی ۲۵ ساله در حوالی خیابان کارون توسط افراد سازمان مجاهدین خلق ربوده و به خانهای در خیابان بهار برده شدند. ربایندگان به پاسداران دستگیرشده که آنان نیز عضو کمیته مرکزی انقلاب اسلامی بودند، گفتند که از طرف کمیته مأمور چند سئوال هستند، اما پاسداران در محل بازجویی به محض آنکه تصویر موسی خیابانی را بر دیوار دیدند، متوجه شدند که توسط مجاهدین خلق ربوده شدهاند.[6] آنها را در همان خانه از یکدیگر جدا کردند، یکی را به داخل حمام که به پوششهای ضخیم ضد صدا مجهز شده بود بردند و دیگری را به یکی از اتاقها منتقل کردند و در همان خانه مورد شدیدترین شکنجهها قرار دادند. سپس پیکر نیمهجان آنان را به محله باغ فیض در غرب تهران انتقال دادند و در آنجا زنده به گور کردند.[7]
یکی از کسانی که در برنامهریزی نحوه شکنجه محسن میرجلیلی و طالب طاهری نقش داشت، شخصی به نام «عبدالوهاب فرجی» بود. وی که پس از این جنایت موفق به فرار از کشور شده بود، در خرداد سال ۱4۰۲ در جریان درگیری پلیس آلبانی با اعضای سازمان مجاهدین خلق به هلاکت رسید.[8]
موضع مرکزیت سازمان در سالهای دهه 60، تبلیغ و تبیین «عملیات مهندسی» بود. افراد مجاهدین خلق اینگونه توجیه شده بودند که «ما برای بقا و حاکم شدن بر مردم ایران، مجبور به شکنجه پاسداران و البته مردم حامی انقلاب هستیم. پس هرکس بیشتر شکنجه کند، برندهتر است.»[9]
این تحلیل پس از تحمیل ضربات متعدد به سازمان مجاهدین خلق در سال 1360 که مهمترین نمونه آن در ۱۹ بهمن 1360 و حمله به خانه تیمی موسی خیابانی و کشته شدن وی بود، و به خصوص بعد از دو حملهای که در مرداد 1361 (قبل از حادثه شکنجه پاسداران) رخ داد، تهیه و تنظیم شد و به عناصر سازمان القا گردید.[10]
یکی از ضربات مهلکی که سازمان مجاهدین خلق در مرداد 1361 دریافت کرده بود، در روز 5 مرداد اتفاق افتاد. در این روز در جریان یک عملیات گسترده و فراگیر با عنوان «عملیات شهید مظلوم بهشتی» ۳۹ نفر از اعضای رده بالا و کادرهای سازمان مجاهدین خلق شامل مسئولان تیمهای نظامی، تدارکاتی، مالی و مخابراتی دستگیر شدند. این عملیات توسط نیروهای کمیتههای انقلاب اسلامی صورت گرفت و دستگیرشدگان بعضاً در بسیاری از ترورهای کور شهری دست داشتند. در جریان این عملیات که با کشف تعدادی از خانههای تیمی متعلق به سازمان همراه بود، مقادیر قابل ملاحظهای سلاح و مهمات و مدارک درونسازمانی کشف شد.[11]
ضربه دوم روز 10 مرداد بود که طی آن نیروهای مشترک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، شهربانی، بسیج، دادستانی، و کمیتههای انقلاب اسلامی موفق شدند ۲۰ خانه تیمی متعلق به سازمان مجاهدین خلق را در سطح شهر تهران کشف کنند. در این عملیات نیز ۶۵ نفر از اعضای سازمان کشته یا مجروح شدند و از مراکز تیمی آنان مقادیری مهمات، اسناد و مدارک درونگروهی به دست آمد.[12]
مرکزیت سازمان مجاهدین خلق پس از این دو رشته عملیات، خواستار اجرایی شدن «عملیات مهندسی» شد. سران سازمان دستور دادند افراد مشکوکی که در حوالی خانههای تیمی مشاهده میشدند، ربوده و آنها را برای کسب اطلاعات مورد شکنجه قرار دهند.
دلیل اعلامشده عوامل شکنجه سه پاسدار کمیته نیز که پس از دستگیری اظهار کردند، «بیم از شناسایی خانههای تیمی مجاهدین خلق توسط پاسداران» بوده است.
شدت شکنجه پاسداران به حدی بود که اجساد آنان پس از نبش قبر، قابل شناسایی نبود. حسین طالبی، پدر شهید طالبی که در بهمن ۱۴۰۱ درگذشت، خاطره خود از شناسایی پیکر فرزندش را اینگونه بازگو کرده است: «وقتی به کمیته انقلاب رفتم، پیکر ۳ شهید را دیدم. پاسداران از من خواستند تا فرزندم را از میان این سه شهید شناسایی کنم؛ اما به دلیل رفتارهای غیر انسانی و شکنجههای وحشیانه منافقین فرزندم قابل شناسایی نبود. برای شناسایی طالب عاجز شده بودم که به یاد جای ترکشی که در کمر داشت، افتادم؛ از پاسداران خواستم تا پیکرها را به پشت برگردانند تا مگر از روی ترکش بدنش شناسایی شود. از این طریق توانستم فرزندم را شناسایی کنم.»[13]
گزارش دادستانی انقلاب اسلامی
دادستانی انقلاب اسلامی در کیفرخواست مستندی که پس از دستگیری عوامل این جنایت و محاکمه و مجازات آنها در مرداد ۱۳۶۳ انتشار داد چنین اعلام کرد:
1- پس از مفقود شدن برادر پاسدار کمیته مرکزی انقلاب اسلامی و برادر کفاش، ابتدا خسرو زندی یکی از عوامل شکنجه در تاریخ 22 مرداد 1361 توسط مردم حزبالهی، هنگام سرقت جهت انجام ترور، دستگیر میشود و با توجه به شواهد و مدارک به دست آمده از لانه تیمی وی، محل دفن و اختفای اجساد شکنجه شده 3 تن از برادران کشف میگردد.
2- بعد از یک سلسله پیگیری و با استفاده از اطلاعات قبلی، کلیه عوامل شکنجهگر مورد شناسایی واقع و تحت تعقیب قرار میگیرند و طی چند رشته عملیات، عدهای از آنان معدوم و برخی دیگر دستگیر میشوند.
3- از جمله افراد دستگیر شده در این رابطه، مهران اصدقی فرمانده اول نظامی گروهک تروریستی مجاهدین در تهران و یکی از عوامل اصلی شکنجه میباشد، که پس از دستگیری تا مدتها سعی در کتمان جزئیات و حقایق مربوط به این جنایت سهمگین مینماید. وی پس از بازداشت، با تنی چند از تروریستهای تحت مسئولیتش - از جمله محمدرضا نادری و خسرو زندی - مواجهه داده میشود و جرایم و اتهاماتش به وی تفهیم میگردد؛ ولی در جلسات اولیه بازجویی، صرفااً به گوشهای از جنایات بیشمار خود اعتراف مینماید و موذیانه از بیان جزئیات شکنجه برادران پاسدار طفره میرود. وی به بیان اکاذیب و مطالب ساختگی در رابطه با نحوه شکنجه این برادران میپردازد و اطلاعات خود را خصوصاً در رابطه با جریان شکنجه اظهار نمیدارد.
4- ابتدا اصدقی اظهار میدارد که سه جسد کشف شده در بیابانهای باغ فیض متعلق به سه برادر پاسدار میباشد؛ ولی در تحقیقات بعدی، پس از گذشت یک سال و نیم، مشخص میشود که این سه جسد شکنجه و مُثله شده متعلق به دو برادر پاسدار شهید طالب طاهری و شهید محسن میرجلیلی و برادر کفاشی به نام شهید عباس عفتروش بوده و پاسدار شهید شاهرخ طهماسبی در لانه تیمی دیگر، توسط افراد همین شاخه از گروهک مجاهدین مورد شکنجه واقع شده و جسدش در محل دیگری در اطراف شهر تهران انداخته شده است. البته جسد مذکور، که بهوسیله افراد این گروهک شکنجه و مورد ضرب و جرح شدید قرار گرفته بود، در آن ایام توسط مأمورین انتظامی کشف، و به عنوان مجهولالهویه به پزشک قانونی منتقل و در یکی از قطعات بهشت زهرا(س) دفن شده بود.
5- در سال 1363، در مراحل بعدی بازجویی، مهران اصدقی پس از گذشت یک سال و نیم از بازداشت خود، با مشاهده تمام و کمال مدارک و شواهد مستدل جنایات خود و پس از تفهیم کلیه جرایمی که مستقیمااً در آن دست داشته؛ به ناچار به جزئیات کاملاً جدیدی از اعمال بسیار فجیع و ددمنشانه خود و سایر عوامل شکنجه اعتراف مینماید. برگههای بازجویی ارائه شده، سیر تدریجی اقاریر و همچنین جدیدترین اعترافات وی را نشان میدهد. – دادستانی انقلاب اسلامی تهران – مرداد 1363[14]
درخواست جامعه مدرسین حوزه علمیه قم از مردم
پیکرهای سه پاسدار شهید روز 25 مرداد 1361 از میدان بهارستان با حضور صدها هزار نفر از مردم تشییع و در قطعه شهدای بهشت زهرا(س) به خاک سپرده شد. در همین روز جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با انتشار بیانیهای ضمن محکوم کردن این جنایت هولناک از عموم مردم در سراسر کشور درخواست کرد «در معرفی بقایای گروه تروریستی منافقین با مسئولین کشور نهایت همکاری و مساعدت را بنمایند.» در این بیانیه از دستگاه قضایی نیز اکیداً درخواست شده بود «علیه بانیان اینگونه جنایات وحشیانه، کمترین ترحمی از خود نشان ندهد.»[15]
مراسم بزرگداشت شهدای پاسدار
روز ۲۶ مرداد ۱۳۶۱ مراسم بزرگداشت سه پاسدار یادشده با حضور مردم در مدرسه عالی شهید مطهری برگزار شد. در این مراسم آیتالله محمدرضا مهدوی کنی عضو فقهای شورای نگهبان، حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری وزیر کشور و سرپرست کمیتههای انقلاب اسلامی، آیتالله محمد امامیکاشانی رئیس دیوان عدالت اداری، تعدادی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی به همراه جمع زیادی از اقشار مختلف مردم شرکت داشتند.[16]
پینوشتها:
[1]. خبرگزاری جمهوری اسلامی، بولتن ویژه، ش ۱۴۹؛ سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، پاییز 1385، ج ۲، ص 708 - ۷۱۲.
[2]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ص 697.
[3]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ص 699.
[4]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ص 700.
[5]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ص 708.
[6]. پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، آرشیو مقالات، مقاله: «شکنجه و سازمان تروریستی مجاهدین خلق».
[7]. سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ص 709؛ مشرقنیوز، موضوع: «شکنجهگر عملیات مهندسی چه کسی بود؟»، کد خبر 1501393، تاریخ انتشار: 31 خرداد 1402.
[8]. مشرق نیوز، همان.
[9]. خبرگزاری رکنا، موضوع: «ماجرای شکنجه و زنده به گور شدن سه پاسدار در تهران/ سادیسم سازمانی فرقه رجوی»، کد خبر: 918381، تاریخ: 21 مرداد 1402.
[10]. خبرگزاری ایرنا، موضوع: «سادیسم سازمانی فرقه رجوی»، 21 مرداد 1402، کد خبر: 85195885.
[11]. روزنامه جمهوری اسلامی 6 مرداد 1361، ش 914، ص 1 - 12؛ روزنامه کیهان،6 مرداد 1361، ش 11636، ص 1 و2.
[12]. روزنامه جمهوری اسلامی 11 مرداد 1361، ش 918، ص 1 - 3؛ روزنامه کیهان 11 مرداد 1361، ش 11640، ص 1 - 15.
[13]. مشرق نیوز، همان.
[14]. پایگاه اطلاعرسانی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، آرشیو مقالات، مقاله: «شکنجه و سازمان تروریستی مجاهدین خلق»؛ سازمان مجاهدین خلق، پیدایی تا فرجام، همان، ص 698 - 699.
[15]. روزنامه جمهوری اسلامی 26 مرداد 1361، ش 930، ص 1 - 5.
[16]. روزنامه جمهوری اسلامی 27 مرداد 1361، ش 931، ص 1 - 11.
تعداد بازدید: 338