انقلاب اسلامی نتایج جستجو

ادب و هنر

شعر:"آبادی ددان"

ملک از جمیع جهات آبادی است آباد از تدارک مرگ‌آوران تفنگ تانگ زره‌پوش خطوط ارتباطی خدعه زور و مسلسل و سرنیزه در هر سوی بلاد بپاخیزان در هر سوی بلاد ملت ایمان و چارسوی بسته‌ی میدان میدان دام در خون ستاده‌اند تل‌های سربلند شهادت تلهای بیشمار شهیدان بی‌اعتنا به همهمه‌ی توطئه‌گران بی‌اعتنا به پستی خبر رسمی ددان ارقام رسمی یک از هزار بر تارک خبرکشان جهانی جهانی از تفاهم سوداگران «اخبار هفته» و همدستان ملک از جمیع جهات آباد است آباد از نظارت طراحان طرح نمونه‌ی آبادان طرح شکنجه‌ی همگانی طرح شکنجه‌های نهانی معمار خارجی بنای داخلی برج و بنای قلعه‌ی دزدان مشرف به قوم دزدزده مشرف به سرپناه مشرف به زاغه عشرتکده مقابل زندان زندان مجاور نابودستان و گورگاه صداها حنجره‌ها نادیدنی بی‌سنگ و بی‌نشان ملک از جمیع جهات آباد است آباد از تمدن فرعونیان آباد از تمدن دگران فانتوم نئون پلیس پلاسکو کتبه‌های عهد جنون کویرهای عهد رفاه رواج صنعت و ماشین حرف ماشین وسوسه و تعریف ماشین تخئطه و تحریف ماشین شستن پاکی‌ها ماشین پخش پلیدی‌ها هم باشگاه باستانی غارتگران هم سینمای مرگ سینمای زنده‌سوزی انسان سیمای زنده‌سوزی انسان ملک از جمیع جهات آباد است در زیر بال باز عقابان عقابهای نقشه‌ی جغرافی عقابهای دشمن بیداری عقابهای شکاری شکار ماده و معنا شکار سکه و آزادی ملک از جمیع جهات آباد است ما نقشه‌ای برای ملک نداریم اما هوا به درد تنفس نمی‌خورد هوای خدعه و باروت هوای ظلم و دروغ و باغهای مشجر باغهای بالا باغهای فرستنده‌ی هوا انصاف نیست آلوده از نفس سمی ددان باشد ددان دشمن بیداران ددان دامگذار ددان دست‌نشانده ددان دست‌آموز ددان در پناه عقابان ملک از جمیع جهات آباد است اما هوا به درد تنفس نمی‌خورد فکری برای سم هوا باید کرد طاهره صفارزاده منبع: مجله گزارش هفته - شماره اول - اسفندماه 1357 طاهره صفارزاده در 27 آبان ماه 1315 در سیرجان به دنیا آمد. در خردسالی پدر و مادرش را از دست داد و نزد خواهرش پرورش یافت. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در کرمان گذراند و در سال‌های نوجوانی استعداد ادبی خود را در قالب‌های نظم و نثر هویدا کرد. پس از کسب دیپلم به شیراز رفت و تحصیلات دانشگاهی را در رشته‌ زبان و ادبیات انگلیسی آغاز کرد. با گذراندن دوره‌ کارشناسی، به کار تدریس زبان و ترجمه و ویراستاری مشغول شد. او در این دوره مجموعه شعر "رهگذر مهتاب" و مجموعه داستان "پیوندهای تلخ" را منتشر کرد و با نام مستعار "مردمک" به انتشار شعر در نشریات پرداخت. پس از آن صفارزاده تحصیلات دانشگاهی را در رشته‌ نقد ادبی در امریکا دنبال کرد. او پس از بازگشت به کشور در سال 1349 در دانشگاه ملی(شهید بهشتی) مشغول به فعالیت شد و به آموزش ترجمه پرداخت و عرصه‌ شعر را نیز در کنار فعالیت‌های دانشگاهی دنبال ‌کرد. نگاه متفاوت و نو او به شعر جدید فارسی باعث شد به سبک و زبان خاص خود برسد. در سال 1355عدم قبول عضویت اجباری در حزب رستاخیز به درگیری‌های متعددش با ساواک خاتمه داد و باعث اخراجش از دانشگاه شد. این دوره‌ خانه‌نشینی منجر به تحولی در درونش شد؛ او در این دوره تمام وقت خود را صرف مطالعات قرآني و خوانش تفاسير و متون مربوط به آن كرد. صفارزاده در سال 1356 كتاب "سفر پنجم"را كه دربرگيرنده اشعاری با مضامين ديني بود را به چاپ رساند. او درباره‌ جو عرصه‌ فرهنگ در دوره‌ پهلوی و تغییر برخوردی که در پی تغییر افکارش تجربه کرد می‌گوید: "تا آن زمان که من خیلی جوان بودم و شعرهای احساسی و ظریف و زنانه و یا اجتماعی ساده می‌گفتم سخت مورد استقبال رسانه‌های گروهی بودم و به عنوان یک استعداد کشف شده‌ مهم مورد تشویق قرار می‌گرفتم... همان وقت هم با آن که هنوز به یک پایگاه مشخص عقیدتی نرسیده بودم ذاتاً گوشه‌گیر بودم، تا آن‌جا که برایم امکان داشت از تبلیغات می‌گریختم و این خوشایندشان نبود... ولی از زمانی که آگاهانه از حق‌طلبی در برابر استثمار و به ویژه استعمار حرف زدم نفی شخصیت و توطئه سکوت و برنامه‌های فرمایشی همه‌جانبه اجرا شد..." او که عضو کانون نویسندگان ایران بود، در مهر این سال در شب‌های شعر انستیتو گوته (انجمن فرهنگی ایران و آلمان) - که در آن جلسات پس از سال‌ها رواج اختناق صدای نویسندگان و هنرمندان به گوش رسید- به شعرخوانی پرداخت. وی هم‌چنین در این سال به همراه عده‌ای دیگر از فعالان انقلابی در صدد پر کردن خلاء فرهنگی موجود در جامعه برآمد و "کانون فرهنگی نهضت اسلامی" را تاسیس کرد. فعالیت این مرکز بر آموزش رشته‌های گوناگون هنری متمرکز بود. هنرجویان کانون، بعد از انقلاب به متولیان عرصه‌ فرهنگ تبدیل شدند و این کانون زیربنای تشکیل "حوزه‌ی هنری" شد. صفارزاده با پیروزی انقلاب به ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه شهید بهشتی انتخاب شد. او علاوه بر فعالیت در عرصه‌ شعر، برای سال‌ها به تدوین و ویرایش کتاب‌های دانشگاهی پرداخت و در عرصه‌ ترجمه نیز آثاری را به نگارش درآورد. از آثار مهم صفارزاده ترجمه قرآن به زبان‌های فارسی و انگلیسی است که بیش از دو دهه از عمر خود را صرف به ثمر نشستن آن کرد. او در طول حیات خود به کسب عناوین متعددی نائل آمد که از میان آن‌ها می‌توان به انتخاب وی به عنوان شخصیت برگزیده‌سال 2006 میلادی از سوی سازمان نويسندگان آفريقا و آسيا اشاره کرد. او در چهارم آبان ماه 1387 به رحمت ایزدی پیوست. از وی دوازده مجموعه شعر، پنج کتاب گزیده اشعار، سیزده اثر ترجمه در حوزه‌های شعر و نقد در حیطه‌های گوناگون و یک مجموعه داستان به یادگار مانده است.

ژولیده نیشابوری

محمدحسن فرح‎بخشیان معروف به ژولیده نیشابوری در سال ۱۳۲۰ شمسی در منطقه‎ی فرح‌بخش نیشابور به دنیا آمد. کودکی و نوجوانی را در زادگاهش و در میان خانواده‎ی مذهبی‎اش گذراند. از نوجوانی علاقه به امامان و پیشوایان شیعه داشت و این علاقه را در قابل شعر بروز داد. تحصیلات را نیمه‎کاره رها کرد و راهی دیگر در پیش گرفت. در بیست و دو سالگی حادثه‎ای خطیر میسر زندگی‎اش را رقم زد:‌ در مجلس سخنرانی مشهور امام خمینی در خرداد 1342 قطعه شعری خواند و رژیم پهلوی به مکافات این عمل‎اش، به سرعت بازداشت‎اش نمود و سه سال و هشت ماه را در زندان به سر برد. پيام مردم ايران در اين زمان اين است سكوت در بر ظالم خلاف آيين است چوديد عكس خميني به خويش گفتاشاه كسي كه كاخ مرا زير وزبر كند اين است در زندان بود که آیت‎الله طالقانی در نخستین دیدار نام "ژولیده" را بر وی نهاد که بعدها نام مستعار و تخلص ادبی‎اش شد. به جز مدت زندان 42-45 تا پایان حکومت پهلوی دو بار دیگر به زندان افتاد که مدت این حبس‎ها بیش از شش ماه به طول نیانجامید. با پیروزی انقلاب سروده‎های او مانند دیگر سروده‎های انقلابی بر سر زبان‎ها افتاد. سرودهای انقلابی «در بهار آزادی جای شهدا خالی» و «ای شهیدان وطن پر لاله گلزار شماست» از آثار او در این دوره است. با آغاز جنگ تحمیلی وارد عرصه‎ی نبرد شد و به جبهه‎ها رفت و در میدان نبرد به مقام جانبازی نائل شد. در دهه‎های 1360 و 1370 کتاب‎ای متعددی در باره‎ی اسلام و ائمه و همچنین انقلاب و جنگ منتشر کرد. در نیمه‎ی نخست دهه‎ی 1380 آثار متعددی از وی به چاپ رسید: "ای‌ آس‍م‍ان‌ خ‍ون‌ گ‍ری‍ه‌ ک‍ن‌!"، "دلا ب‍س‍وز ک‍ه‌... اش‍ع‍ار م‍ذه‍ب‍ی"، "زی‍ارت‌ ع‍اش‍ورا ب‍ا ن‍ظم‌ و ن‍ث‍ر ف‍ارسی" (1381)، "گ‍ل‍ب‍ان‍گ‌ ع‍ش‍ق‌: غ‍زل‍ی‍ات‌" (1382)، "چ‍ه‌ ک‍ن‍م‌؟ دل‍م‌ م‍ی‌س‍وزد: اش‍ع‍ار م‍ذه‍ب‍ی‌" (1383) و "همراز با حافظ" (1384). او در 19 مهر ماه 1386 بر اثر سکته‎ی قلبی دارفانی را وداع گفت و در گلزار شهدای حسین رضا ورامین در کنار فرزند شهیدش به خاک سپرده شد.

شعر: "نوروز انقلاب"

سرو فرمانروای ملک جم بود بدورانی که شاه عاری از مهر جهان در ظلمت و رنج و الم بود از آن انسان‌نمای دیو سیرت از آن جرثومه ظلم و ستم بود دل ملت بسان لاله پر خون دل بیغم نبد گر بود کم بود بجز طاغوتیان در خاک ایران دل آزادگان دریای غم بود چو هنگام حلول سال می‌شد بجای هفت سین سودا و سّم بود درون سفره بیچاره مردم سخن از سکر و سرکوب قلم بود هراس از سلطه و سلول و ساواک نشان از هفت سین چندین رقم بود ولیکن در کنار سفره شاه سگ و سگباز و سگبان همقدم بود سریر و سکه و سرمایه و سود مهیا بهر آن کان ظلم بود کنار هفت‌سینش هفت شینی لب شیرین و شهد و شیر هم بود شراب و شاهد و شمع و شقایق فراهم بهر آن عبدالصنم بود هماره شیرمرغ و جان آدم کبابش مغز پاکان عجم بود شرابش بود خون نوجوانان که هر جا بود شه باغ ارم بود چه غم گر ملتی بی‌خانمان است چه دلهائی که از جورش دژم بود چه گلهائیکه پرپر شد ز ظلمش ز بیدادش چو قامتها که خم بود چه مادرها که از کف داده فرزند خروشید آنکه را در سینه دم بود مبدل آه مردم شد بفریاد دم آهنگری نقش علم بود چنان کز بهر سرکوبی ضحاک ز پشت دم که مردی پاک دم بود تو گوئی کاوه حداد برخاست که مأمور خدای ذوالنعم بود مسیحا خوی و روح‌الله مثالی که بهر خلق امرش محترم بود بفرمانش جهانی سر نهادند که با آزاد مردان همقدم بود بنازم آن زعیم پاک دین را چو موم اندر کف آن محتشم بود بپاس حربه ایمان عدویش چو برگی در میان موج یم بود گرفتار بلا آن خائن پست کز اول رهسپر سوی عدم بود در آخر شد فنا آثار طاغوت بفرمان کریم ذوالنعم بود کلید فتح ما روح‌ خداوند بعالم هر کجا اهل قلم بود چو مردانی سرود عشق سرداد تحیت بر شهیدان مغتنم بود در این نوروز خوش ایرانیان را شعر بالا از اشعار مرحوم محمدعلی مردانی است که در نوروز 1358 سوده شده است. محمدعلی مردانی شاعر مذهبی و انقلابی در سال 1301 شمسی در روستایی نزدیک شهرستان خمین متولد شد. خانواده‌ی او به پیشه‌ی کشاورزی اشتغال داشتند و بسیار مرید اهل بیت بودند. وی از دوره‌ی كودكی به شعرو ادبیات علاقه داشت و در این عرصه پای نهاد. مردانی تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در خمین گذراند و برای تحصیل علوم قدیم به اراك رفت. او در سال 1331 به تهران مهاجرت کرد و در انجمن‏هاى ادبى وقت رفت و آمد کرد و خود را به عنوان شاعر اشعار مذهبى به هم‌عصرانش شناساند. مردانی در سال 1351 اقدام به تاسیس "انجمن نغمه‌سرایان مذهبی تهران" نمود. نخستین آثار منتشر شده از او به سال‌های 1353 و 1354 برمی‌گردد؛ او در این سال‌ها به ترتیب کتاب‌های "شکوه ایمان" (در مدحت ائمه معصومین صلوات‌الله علیهم اجمعین) و "اح‍ت‍ج‍اج‌ ب‍ان‍وی‌ ب‍زرگ‌ اس‍لام‌، ی‍ا، س‍ی‍اس‍ت‌ ش‍وم‌ و دف‍اع‌ م‍ظل‍وم‌" را منتشر کرد. مردانی با پیروزی انقلاب اسلامی بر فعالیت‌هایش افزود. او به عضویت شوراى شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى و نیز واحد ادبیات حوزه‏ هنرى سازمان تبلیغات اسلامى درآمد. علاوه بر این، وی در طول دوران جنگ تحمیلی به جبهه‌ها رفت و سالیانی را در سنگر مبارزه گذراند؛ وی تا سال‌های بعد صدمات جسمانی ناشی از جنگ را بر پیکر خود تحمل می‌کرد. او در پانزدهم اردیبهشت ماه 1378 درپی عارضه‌ی مغز از دنیا رفت. از محمدعلی مردانی بیش از 30 اثر منتشر شده‌است. موضوعات مطرح در این آثار پیرامون پیامبر اسلام و اهل بیت، انقلاب و امام، جنگ و سرداران شهید و همچنین مناسبت‌های اسلامی و انقلابی است. امین رمضانی

شعر: "هنگام گل چیدن"

هنگام گل چیدن به خون گر کشی خاک من، دشمن من بجوشد گل اندر گل، از گلشن من تنم گر بدوزی، به تیرم بسوزی جدا سازی ای خصم، سر از تن من‏ کجا می‏توانی، ز قلبم ربایی تو عشق میان من و میهن من؟! مسلمانم و آرمانم شهادت تجلی هستی است، جان کندن من مپندار این شعله افسرده گردد که بعد از من، افروزد از مدفن من نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش بتازد به نیرنگ تو، توسن من‏ کنون روی خلق است، دنیای جوشان همه خوشه خشم شد، خرمن من من آزاده، از خاک آزادگانم گل سرو می‏پرود، دامن من جز از جام توحید، هرگز ننوشم زنی گر به تیغ ستم، گردن من بلند اخترم، رهبرم از ره آمد بهار است و هنگام گل چیدن من شعر "هنگام گل چیدن" از اشعار مرحوم سپیده کاشانی است که در هنگامه انقلاب سروده است. سپیده کاشانی در مرداد 1315 در کاشان متولد شد. در نوجوانی به کتاب و شعر روی آورد. با ازدواج در اوایل دهه‌ی 1330 به تهران مهاجرت و تحصیلات دانشگاهی را در این شهر آغاز کرد. در دهه‌ی 1340 در همکاری با مطبوعات و با حضور در انجمن‌های ادبی، اشعار خود را مطرح ساخت. در 1353 نخستین مجموعه‌ی شعرش با نام "پروانه‌های شب" را به چاپ رساند. در دهه‌ی 1350 بانی برگزاری جلسات مذهبی بود. با پیروزی انقلاب اسلامی از سوی رادیو دعوت به همکاری شد و به عضویت شورای شعر و سرود رادیو درآمد. با آغاز جنگ تحمیلی رهسپار جبهه‌ها شد و از نزدیک شاهد ایثارگری-های مبارزان در عرصه‌ی دشوار نبرد بود؛ او خود نیز در این راه بی‌باک و دلاور بود. اعتقاد داشت:«امروز موقع‌ آن‌ رسیده‌ که‌ دیگر شعر را به عنوان‌ یک‌ سلاح‌ تیز و برّنده‌ جدی‌ بگیریم‌«. در میانه‌ی دهه‌ی 1360 به علت مشکلات خانوادگی (بیماری و درگذشت همسر) مدتی از فعالیت‌های ادبی فاصله گرفت. در آغاز دهه‌ی 1370 قصد داشت دومین مجموعه‌ی اشعارش را سال‌ها پس از نخستین کتاب‌اش به چاپ برساند، اما بیماری سرطان به سراغش آمد و توش‌وتوانش را گرفت. سپیده کاشانی در 24 بهمن 1371 راهی دیار باقی شد. به جز "پروانه‌های شب" و ده‌ها سرود انقلابی و پایداری در دهه-ی1360، باقی آثارش در نبودش منتشر شد: هزاران دامن گل (مجموعه اشعار، 1373)، سخن آشنا (مجموعه اشعار، 1373)، آنان که بقا را در بلا دیدند (دست‌نوشته‌های سفر جنوب، 1375) و مجموعه آثار (1389).

شعر: "سرباز"

علی موسوی گرمارودی از نام‌آوران عرصه‌ی شعر آیینی و انقلابی است. او در سال 1320 در شهر قم و در خانواده‌ای مذهبی به متولد شد. پس از کسب علوم قدیم نزد پدر، برای کسب علوم جدید راهی دانشگاه شد. او فعالیت‌های فرهنگی و هنری را در اواخر دهه 1340 آغاز و در کنار تحصیل، تدریس در مدارس را نیز پیشه کرد. در سال 1352 به دلیل فعالیت‌های سیاسی توسط ساواک دستگیر و راهی زندان کمیته ضد خرابکاری شد. گرمارودی مدت چهار سال را در زندان‌های رژیم شاه گذراند. با پیروزی انقلاب اسلامی مدتی سرپرست موسسه فرانکلین شد و پس از آن نیز عالم فعالیت‌های اجرایی را تجربه کرد. وی موفق به کسب مدرک دکتری در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران شد. فعالیت‌‌های گرمارودی در عرصه‌ی فرهنگ و ادب گسترده و متنوع است. انتشار نشریه‌ی ادبی "گلچرخ"، نگارش مطالب تحقیقی، ادبی و انتقادی در مطبوعات، حضور در رادیو و تلویزیون وساخت برنامه‌های ادبی، نگارش مجموعه‌های داستان، پژوهش پیرامون شاعران، ترجمه‌ی قرآن و صحیفه‌ی سجادیه و رایزنی فرهنگی ایران در خارج از جمله فعالیت‌های او در عرصه فرهنگ است. اما اصلی‌ترین فعالیت او شعر و شاعری است. او نخستین مجموعه شعرش به نام "عبور" را در 1349 منتشر کرد. با پیروزی انقلاب اسلامی مجموعه‌های بیشتری از او به چاپ رسید. تاکنون 9 مجموعه شهر از وی به چاپ رسیده است که برخی از آنها عبارتند از: سرود رگبار(1357)، خط خون (1363) و گزیده اشعار (1375). او که هم در قالب‌های سنتی (به خصوص قصیده) و هم شعر نیمایی و سپید می‌سراید، از کسانیست که در دهه‌های 1340 و 1350، مضامین مذهبی شیعه را در اشعار خود مورد استفاده قرار داد. گرمارودی در سال 1385 به عنوان چهره ماندگار در زمینه شعر انتخاب شد. همچنین در سال 1390 انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به پاس سال‌ها فعالیت‌های علمی و فرهنگی از وی تقدیر کرد. شعر زیر از سروده‌های ایشان در دی‌ماه 1357 است: سرباز امروز، زیر درختان سربازان چمباتمه نشسته بودند و هریک که تیری می‌افکند خود از پا می‌افتاد! *** وقتی به خانه آمد، سرباز مادر گفت: تفنگت را کنار بگذار و جامه دیگر کن! برادرت تیر خورده است بیا او را در باغچه‌ی خانه بنشانیم سرباز گفت: می‌دانم، مادر! خودم او را زده‌ام الان می‌آیم!

7