انقلاب اسلامی نتایج جستجو

گفت‌و‌گو/خبر

گفت‌وگو با حسین شاه‌حسینی/ اعدام وزیر ضد انگلیس به دست طرفداران امریکا

سیدحسین فاطمی در نوزدهم آبان 1333، سالی پس از کودتای مشترک انگلیس و آمریکا بر ضد دولتی ملی در ایران، با حکم دادگاهی نظامی، در تهران اعدام شد. فاطمی 37 ساله که به گفته کرومیت روزولت، از طراحان کودتای 28 مرداد، به دستور شخص شاه و پیش از دستگیری، محکوم به اعدام شده ‌بود، پس‌ از کودتا، تا ششم اسفند 1332 که توسط سرهنگ مولوی دستگیرشد، مخفی بود. او که یک بار در دولت مصدق و به دست فداییان اسلام ترور شده‌ بود، بار دیگر به هنگام انتقال از شهربانی هدف تیغ دارودسته شعبان بی‌مخ و چاقوکشان دولتی قرار گرفت و به شدت زخمی شد که با حمایت خواهرش از مرگ نجات یافت و در بیمارستان ارتش تحت درمان و عمل جراحی قرار گرفت تا برای دادگاه فرمایشی آماده ‌گردد. او را طبق دستور دادستان نظامی به زندان لشکر 2 زرهی (واقع در پادگان قصرتهران) انتقال دادند و در دادگاه نظامی غیرعلنی، روی برانکارد، حاضر کردند و پس از ده روز حکم اعدامش صادر شد و در ساعت چهاروهفت دقیقه بامداد چهارشنبه 19 آبان 1333، در محل لشکر 2 زرهی به جوخه اعدام سپرده‌ شد. او که همواره با انگلستان و عواملش در ستیز بود، پس از کودتا به دست عوامل آمریکا اعدام شد. جناز‌ه فا‌طمی را در شهرری، گورستان ابن‌بابویه و در کنار شهدای 30 تیر 1331 به خاک سپردند. سیدحسین فاطمی، وزیر امور خارجه ‌دولت دکتر محمد مصدق بود. فاطمی در کودتای نافرجام 25 مرداد 1332 از طرف گارد شاهنشاهی دستگیر و پس از چند ساعت آزاد شد. عصر همان روز در میدان بهارستان علیه شاه سخنرانی تندی کرد و در روزنامه تحت مدیریتش باختر امروز نیز همان‌ها را بازتکرار کرد و از لزوم تغییر حکومت پهلوی سخن گفت. سخنی که شاه را بسیار رنجاند و پس از کودتا سبب مرگش شد. درباره اعدام فاطمی و زمان و زمانه این اقدام با حسین شاه‌حسینی، از اعضای اولیه «جبهه ‌ملی ایران» و «شورای نهضت مقاومت ملی» که پس از کودتا از سوی ملیون تشکیل شده بود، گفت‌وگو کرده‌ایم. شاه‌حسینی پس از انقلاب اسلامی در دولت موقت، مدتی سرپرستی سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک را بر عهده داشت. • شما با مرحوم فاطمی آشنایی داشتید؟ من از طریق جبهه ملی ایران با ایشان آشنایی داشتم، ولی مستقیما با ایشان ارتباطی نداشتم، ولی کار سیاسی که می‌کردم به‌خصوص مبارزات ملی‌شدن‌ صنعت نفت، مرحوم فاطمی آمد و نقش مؤثری در این مبارزات داشت، و من هم آن موقع در نهضت مقاومت ملی بودم، جزء شورای مرکزی نهضت بودم. • نهضت مقاومت ملی بعد از کودتا تشکیل شد. بله. بعد از آن تشکیل شد. ولی بیشتر زندگی‌ دکتر فاطمی در بعد از 28 مرداد روشن شده. او پیش از 28 مرداد مقام مناسب دولتی داشته ولی بعد از 28 مرداد که شاه او را گرفت، دکتر فاطمی را جامعه ایران پذیرفت وگرنه جامعه ایران به او مشکوک بود. به خصوص خود نهضت مقاومت در دوره هجدهم مجلس شورای ملی که در انتخابات شرکت کرد و فهرست داد، اصلاً اسم فاطمی را در لیست نگذاشت. فاطمی آن موقع در زندان هم بود ولی با وجود این در شک و تردید بودند. ● یک دوره‌ای به او مشکوک می‌شوند. بله، همان موقع بود و فعالیت‌های دکتر فاطمی در نوشته‌هایی که حاج سید رضا زنجانی در زندان نوشت و نظریاتی که داد و مطالبی که گفت و گفتار او و شجاعتی که نشان داد، شناخته شد، وگرنه پیش از آن، دکتر مصدق، حتی بخشی از جبهه ملی که منحرف شدند و رفتند، بیشترش تقصیر فاطمی بوده. به‌ خاطر کینه‌ها و بغضی که نسبت به فاطمی داشتند. فاطمی که با حداکثر سن 40 ساله آمده شده وزیر امور خارجه، شده سخنگوی دولت، شده معاون دولت، همه سمت‌های دکتر مصدق را در اختیار گرفته. فاطمی مشیر و مشاور از هر حیث شده. ایشان پیش از کودتای 28 مرداد آمد. آن موقعی که آمد روزنامه «باختر امروز» را در بدو امر منتشر می‌کرد، در آن شرایط مکی با ایشان خیلی رفیق بود، دکتر بقایی خیلی با ایشان رفیق بود و همچنین آقای حائری‌زاده هدایتش می‌کرد و از این جهت دکتر فاطمی به وسیله ارتباطاتی هم که با آنها داشت در بدو امر شناخته شد، وگرنه حتی مبارزات دکتر فاطمی از زمان ملی شدن صنعت نفت و از دوره چهاردهم شروع نشده، چون مسائل مربوط به ملی شدن صنعت نفت از دوره چهاردهم در این مملکت است که اولین دوره‌ای است که رحیمیان آمده وکیل شده که انتخابات بعد از شهریور 1320 بود. همان زمانی که رضاشاه رفته، اولین انتخابات او بوده که شهریور 20 توده‌ای‌ها نماینده به مجلس فرستادند. آقای رحیمیان آمده طرح ملی شدن صنعت نفت را داده، و خیلی‌ها آن را امضا کردند و دکتر مصدق در دوره چهاردهم آن را امضا نکرد. علت چیست؟ گفته آقا متفقین در ایران هستند، روس‌ها هم هستند، الان سر و صدایشان درمی‌آید، توده‌ای‌ها داخل مملکت هستند و قوای متفقین حتی در خیابان‌های تهران و قزوین دارند راه می‌روند و طرح این مسئله در شرایط موجود اصلاً صلاح نیست و از این جهت طرح را متوقف کردند. اواخر دوره چهاردهم مسئله نفت به وسیله لایحه گس ـ گلشائیان طرح شده. روزنامه‌هایی اظهارنظر کردند، آقای دکتر فاطمی هم به دلیل اینکه در اصفهان سوابقی داشته، مبارزاتی کرده، یک بار هم زندان افتاده، و چون سبک بیانش، سبک روزنامه‌نگاری‌اش، با سبک محمد مسعود یکسان شده، همه‌اش طرفدار ضعفا و فقرا هستند و چپ هم نمی‌زنند، از این جهت عنوان پیدا کرده، وگرنه روزنامه باختر امروز که نمی‌توانست به یکباره باختری شود که تمام مسائل را طرح کند. و صداقت و درستی که در مقابل مصدق نشان داده خیلی مؤثر بوده. اصلاً آیین‌نامه تأسیس جبهه ملی ایران به وسیله همین آقای حسین مکی و فاطمی نوشته شده بود. کینه‌توزی فاطمی نسبت به سیاست انگلستان از اول بوده. اول هم که او را گرفتند می‌گفت مدرس را هم انگلیس‌ها گرفتند، انگلیسی‌ها شاه را وادار کردند تا مدرس را به اطراف مشهد بفرستد و بعد به این نحو عمل کند. فاطمی به هیچ وجه من‌الوجوه کسی نبوده که بیاید از سایرین بگیرد، تفکر خودش ضدانگلیسی بوده و انگلیس‌ها را عامل اصلی بدبختی ملت ایران می‌داند. • پس چرا جبهه ملی با او مخالف بود؟ آیا صرفاً به خاطر جوانی‌اش بوده؟ رقابت، چون به دلیل رقابت‌ها بعضی از آنها جذب شدند. شما در تاریخ که نگاه می‌کنید می‌بینید که حسین مکی صد هزار رأی در انتخابات دوره هفدهم تهران آورده و وکیل اول تهران شده، آقای فاطمی خیلی کمتر از آنها رأی آورده. در نهضت آنکه نشان داده می‌شده حائری‌زاده بوده، چرا؟ یک مبارزاتی اواخر دوره پانزدهم به عنوان اقلیت کرده، مکی کرده، عبدالغدیر آزاد کرده، دکتر بقایی کرده و حائری‌زاده، بعد دکتر مصدق در کنار اینها به صحنه آمده. آن موقع فاطمی هنوز فاطمی نبود. نویسنده روزنامه برادرش بود. سال 1318 رفته پاریس و تحصیلات روزنامه‌نگاری کرده و دکتری گرفته و برگشته به ایران، و در روزنامه‌ها یواش یواش اسمی از او آمده. بعد صاحب امتیاز روزنامه باختر شده. دکتر فاطمی از موقعی در روزنامه باختر شروع به نوشتن کرده که تقریباً 50 درصد مسئله نفت در جامعه ایران حل شده. ولی صادقانه آمده، زبانش هم زبان مردمی بوده، از توده‌های مردم هم بوده و مطلبی که شاید کمتر کسی به آن توجه کرده باشد این است که تمام مقالات فاطمی، از روز اولی که نوشته همه‌اش بوی مذهب می‌دهد. ● این، تأثیر آیت‌الله زنجانی روی ایشان نبود؟ زنجانی بعداً پیدا شده. • خودش بچه آخوند بود. چون بچه آخوند بوده و اعتقاد داشته، نه اینکه مذهب را وسیله قرار دهد، اعتقاد داشته. حتی شما می‌بینید همه جوان هستند، خوش‌گذرانی‌هایی دارند، اما از خوش گذرانی برای فاطمی هیچ کسی خبری ندارد، بیشتر کارش نویسندگی بوده و کوشش می‌کرده با سیاست انگلستان بجنگد. یعنی جنگیدنش بر مبنای اعتقاد درونی‌اش بوده. با دیکتاتوری مخالف ذاتی بوده نه اینکه بیاید تحت‌تأثیر سیاست‌های روز قرار بگیرد. آن روزی که می‌آید به پسر آقای دکتر مصدق می‌گوید که این پدرت بالاخره ما را به کشتن می‌دهد و اختیار نمی‌دهد، بگذارد تکلیف را یکسره کنیم، این به آن کینه و بغضی بازمی‌گردد که نسبت به سیاست‌های استعماری پیدا کرده و در این مورد شدید و قوی نظر می‌داده. البته آنهای دیگر هم آن اعتقاد را داشتند ولی جرأتش را نداشتند. به قول مرحوم دکتر صدیقی که می‌فرمود فاطمی بسیار زود آمد ولی خوب رشد کرد. چون فهمید اصل دشمنی ایران چه کسانی هستند و چه کسانی هستند که منافع ملی ایران را از بین می‌برند. و هم شجاع بود، هم نویسنده و هم فهمیده.   • این نشان می‌دهد که جبهه ملی هم با دکتر مصدق میانه چندان مناسبی نداشته که وزیرش و کسی را که دست راستش بوده و همه کاره دولتش بوده، تنها گذاشته. نه. تنها نگذاشته، نظریات دکتر مصدق تا آن موقع اعمال شده. دکتر مصدق، فاطمی را که مریض بوده به دادگاه لاهه برده. او مشاورش بوده، از او نظر می‌گرفته، چرا که به او اعتماد داشته. این اعتماد یک مقدار کینه برای یک عده ایجاد کرده. • چون وقتی هم که به خانه دکتر مصدق ریختند تا او را بگیرند، آقای فاطمی جلوتر رفته بود، همان موقع شایعاتی در موردش درست کرده بودند که او را گرفته‌اند و هیچ کس به کمکش نیامد که او را فراری بدهد یا مخفی کند. ایشان فرار کرده، در فراری د‌ادنش وقتی از آن خانه بیرون آمده، رفته دو ـ سه شب خانه بعضی از رفقای خودش. • قشقایی‌ها؟ نخیر، قشقایی‌ها پیشنهاد کردند ولی به اصالت قشقایی‌ها اعتقادی نداشت. همان اعتقادی که دکتر مصدق به قشقایی‌ها نداشت، زیرا محتمل است که اگر اینها در موضع قدرت قرار بگیرند ممکن است یکباره تحت تأثیر قرار بگیرند و مملکت را دچار بحران کنند. به میهن‌دوستی آنها اعتقاد داشت ولی میهن‌دوستی تا آخر که توأم با خودخواهی نباشد. میهن‌دوستی قشقایی‌ها توأم با خودخواهی بوده ولی میهن‌دوستی آقای فاطمی همه‌اش با صداقت و درستی بود. • فاطمی در آن دو ـ سه روز کجا بود؟ آن دو روز اول در خانه دو تا از رفیق‌های خودش بود. یکی‌اش خانه آقای دکتر رضا بود، جایی بود که هیچ کدام از اعضای کمیته نهضت مقاومت ملی از آن مطلع نشدند، ولی لحظه‌ای مطلع شدند که به خانه احمد توانگر (از اعضای کمیته نهضت مقاومت ملی به نمایندگی از بازار که سابقاً با مکی و آقای فاطمی خیلی ارتباط داشت) رفته ‌بود. روز سوم به بعد به منزل آقای توانگر می‌رود. چند روزی آنجا بود. آقای توانگر موقعی از عناصر اصلی حزب سوسیالیست بود. یک مقدار جنبه چپ‌گرایی داشت. او با آقایان مرتبط بود، با این افسر هم در ارتباط بود، آنها هم برای مدتی موقت برای آقای فاطمی این جا را در نظر گرفتند. • افسر کیست؟ همان افسری که فاطمی در منزلش بود. مدتی در خانه آقای احمد توانگر بود. از خانه احمد توانگر به خانه آن افسر می‌رود. • محمود محسنی... بله، محسنی. • محسنی توده‌ای بود؟ بله، توده‌ای بود. منتها افسرهای توده‌ای هم توده‌ای نبودند که با سیاست‌های روس همکاری کنند. • به هرحال چپ بودند. آیا کیانوری هم در این انتقال نقش داشته؟ چون مدعی شده من به محسنی گفتم او را پناه بده. نخیر، احمد توانگر که فاطمی در خانه‌اش بوده با سازمان حزب توده ارتباط گرفته، چون آقایی بود در حزب توده که معمم می‌شد، آمده بود در نهضت مقاومت ملی و می‌خواست با آقای زنجانی کار کند؛ به‌نام قُدوه.(چون با احمد توانگر رفیق بود،) او به آقایان گفته ‌بود و آنها هم آقای محسنی را معرفی کردند و او هم دربست خانه را در اختیار اینها گذاشت. • یعنی خود فاطمی خبر داشته که اینها چپ بودند، توده‌ای بودند؟ خود فاطمی دید آقای توانگر را داشته. که حزب توده جا بده نیست. • حزب توده که منحل شده بود، ساز مخالف می‌زد، با دولت مصدق هم مخالفت داشت، فاطمی چطور شد که پذیرفت به آنجا برود؟ برای این بود که کسی تصور این را نمی‌کرد که این کار توفیق پیدا کند؛ دو ماه یا سه ماه... • یعنی فکر می‌کردید کودتا برگردد؟ بله، شدید، به دلیل اینکه ما در نهضت مقاومت ملی خبرهایی داشتیم که شبکه حزب توده قدرتش این قدر است، نیروی مردمی‌اش این قدر است. در اولین ماه مهری که فرارسید، آقای زنجانی از مردم خواست که بازار را تعطیل بکنید. شما ببینید با آن جوّ خفقان که حاج سیدرضا زنجانی آن موقع آنقدر شناخته‌ شده‌ نبود و هنوز کاشانی قدرت داشت، آمد بازار تهران را تعطیل کرد، شدید تعطیل کرد. آن موقع که من عضو نهضت مقاومت ملی بودم بازار را تعطیل کردند، زنجانی را گرفتند. زنجانی را آقای تیمور بختیار گرفت و آورد توی حظیره‌القدس.(1) من روبه‌روی آقای زنجانی نشسته بودم. چون کمیته تدارکات بودم، من را هم گرفتند آوردند. من را که گرفتند آوردند، من اول در زندان بودم، بعد از دو ـ سه روز من را به حضور آقای بختیار آوردند. سرهنگ مولوی هم آن کنار بود، مولوی من را می‌شناخت. چون من در تیم‌های ورزش بودم، تیم راگبی ارتش را تمرین می‌دادم. او من را می‌شناخت، به آقای بختیار گفت این شاه‌حسینی از ورزشکارهاست و این رفقای استوار ما را خیلی تمرین داده. به حساب می‌خواست به من کمکی کرده باشد. بختیار هیچ نگاه نکرد. آقای زنجانی خیلی راحت، عبایش روی کولش بود، آمد آنجا نشست. آقای بختیار شروع کرد گفت: آقا؟ گفت: بفرمایید چه کار دارید؟ گفت: اینجا تشریف آوردید یا شما را آوردند؟ گفت: من را آوردند، حالا هم نمی‌دانم من را کجا ببرند، اسیر دست اینها هستیم. گفت: آقا این اعلامیه را شما نوشتید؟ گفت: بله. گفت: خود شما؟ گفت: بله. گفت: به چه شکل نوشتید؟ گفت: نوشتم، من اعتقادم این است، من اجتهاد کردم. اجتهاد من این است که بازار را تعطیل کردیم به عنوان اعتراض که وظیفه مذهبی‌ام را انجام دادم. این هی روی اجتهاد تأکید می‌کرد، بختیار از پشت میز بلند شد آمد بغل دستش نشست. گفت: حضرتعالی فرمودید اجتهاد، ولی مردم می‌آیند می‌ریزند، آتش می‌زنند. گفت: آقا جان من نوکر امام زمان[عج] هستم، با امام زمانم حرف دارم، امام زمانم هم با من حرف دارد، من نوکر شاه نیستم. شما نوکری شاه را بکنید، من هم نوکری امام زمان[عج] را می‌کنم. بختیار عصبانی شد، هیچی نگفت، بلند شد رفت. زنجانی هم بلند شد عبایش را روی کولش انداخت آمد از در اتاق بیرون [رفت]. من را در راهرو گرفتند بردند، آقای زنجانی را هم به اتاق بردند. دیگر من خبر نداشتم [تا] بعد از اینکه من از زندان آزاد شدم، بعد از 8-27 روز یا 8-37 روز آزاد شدم. از آقای زنجانی پرسیدم: چه شد؟ گفت: من را آن روز به یک اتاق بردند، من آن روز ناهار نخورده بودم، ناهار به من دادند، عصری هم آمدند من را به خانه‌مان بردند. • فاطمی از خانه محسنی به کجارفت، چه‌کسی آنجا را به او معرفی کرده بود؟ فاطمی به خانه محسنی رفت ولی ارتباط داشت. ارتباطش با محسنی نبود، ارتباطی که داشت ما اعتقادمان این است که با احمد توانگر بود. و آن نامه‌هایی که اول داده بود به وسیله احمد توانگر بود تا به زندان افتاده. ولی آخرین روزی بود که قرار بود خانه محسنی باشد. جای دیگری تهیه شده بود ولی متأسفانه آن روز... • کجا قرار بود برود؟ یک جای دیگر. • مشخص نیست. بله، آقای زنجانی به یک کس دیگر مأموریت داده بود که خانه‌ای پیدا کند که با زنجانی بیشتر ارتباط داشته باشد. • فاطمی زمانی که در زندان بود، بعد از آن ضرب و جرحی که شده بود و مدتی که در زندان بود، ظاهراً می‌گویند آیت‌الله زنجانی هم زندان بوده و با هم یک مکاتباتی داشتند. بله، به این نحو بوده. • آقای زنجانی دوباره برای چه در زندان بود؟ برای کار نهضت مقاومت ملی، برای اعلامیه‌ها، برای تعطیل شدن‌ها، برای اعتراضات. برای تمام آن کارهایی که بعد از کودتای دکتر مصدق انجام گرفته، نقش اصلی‌اش را زنجانی داشته. یعنی اعلامیه‌هایی اگر تهیه می‌شده، به دست زنجانی می‌رسد، زنجانی به وسیله من، یا احمد توانگر یا عباس رادنیا می‌رساند به دست آقای دکتر عبدالله خان معظمی یا به دست دیوان‌بیگی می‌رساند تا آنها اصلاحات سیاسی رویش بکنند. به محض اینکه آنها اصلاحات می‌کردند، زنجانی می‌گفت برای چاپ و توزیع برود. • می‌گویند با این مکاتباتی که دکتر فاطمی و آیت‌الله زنجانی با هم در زندان داشتند، آیت‌الله زنجانی برایش جا می‌افتد که فاطمی، فاطمی است نه آن چیزی که علیه ‌او می‌گفتند. جبهه ملی چه نگاهی نسبت به فاطمی پیدا می‌کند؟ صریح به شما عرض کنم، عموم‌شان به دلیل اینکه زنجانی در جلسات کمیته مرکزی به شدت اعتراضات بسیار زیادی به آنها کرد؛ چون تنها زنجانی شخصیتی بود که حرفش گیرا بود، یعنی کسانی که کوچک‌تر بودند، اگر زنجانی حرفی می‌گفت، حرف او را قبول می‌کردند. وقتی آقای بازرگان و آقای بختیار این کار را کردند و اعلامیه منتشر شد، شاید جلسه دومش بود که آقای زنجانی به همه که در جلسه جمع شدند با کمال خفت و خواری گفت: منِ معمم چه اشتباهی کردم، هر چه به شما گفتم گوش نکردید، اصلاً آن اعلامیه را نباید می‌دادیم، حالا که دادیم باید به جبران آن با فاطمی ارتباط داشته باشیم. قرار شد خودش از فاطمی عذرخواهی کند، اختیار را به او دادند که از فاطمی عذرخواهی کند که همین کار را کرد. به وسیله پیکی که بود عذرخواهی کرد. او هم تشکر کرد و گفت که: پیام شما رسید و بسیار متشکرم. اشتباه در این بوده، بعضی‌ها هنوز در خواب سیاست انگلستان هستند که می‌تواند افرادی را تحت تأثیر بگذارد. • یعنی همچنان این توهم نسبت به فاطمی بوده که بعد از اینکه آقای زنجانی این کارها را کرد، باز هم جبهه ملی هیچ اقدامی نکرد. چون می‌گویند آیت‌الله زنجانی برای آزادی یا حداقل تخفیف حکم فاطمی خیلی کوشش کرد. خیلی کوشش کرد، به دلیل اینکه اصلاً آن موقع رهبری جبهه ملی قدرت اجرایی نداشت. وقتی جبهه ملی سازمانی پیدا کرد، دوباره جلسه رجال پیدا شد و جبهه ملی‌ها دور و بر هم جمع شدند، آمدند سه چهار تا از نهضت مقاومت ملی انتخاب کردند که جلسه جبهه ملی تشکیل بشود، وگرنه اداره کننده نهضت مقاومت ملی بود. هیچ حرکتی، نه نهضت آزادی داشت، نه جایی. رهبری با آیت‌الله ‌زنجانی بود. موقعی که کمیته رجال و جبهه ملی تشکیل شد، یواش یواش از آقای زنجانی، که در تشکیل کمیته رجال نقش داشت، دعوت کردند ولی نرفت. صریح گفت: شما رجال سیاسی هستید و همه با هم می‌توانید کار سیاسی بکنید. من آخوندم، نمی‌توانم کار بکنم.   • دادگاه دکتر فاطمی، دادگاه غیر علنی بود. کسی از داخل دادگاه خبر ندارد. باز هم آقای سرهنگ بزرگمهر بعضی از مطالبی را که مربوط به دکتر مصدق بود با زنجانی در میان می‌گذاشت، زنجانی با وکلایش حرف می‌زد و بعد دکتر فاطمی هم مطالبی را که با آن یادداشت‌هایی که به آن خانم می‌داده می‌آورده، بعضی از مطالب را گفته بوده و بعضی از مطالب را آن سرهنگی که اسمش را یادم رفته؛ چون دادگاه، دادگاه ارتشی بوده به مسائل ارتشی آشنا بوده، با آقای دکتر صدیقی مذاکره می‌کنند و باز حاج سید رضا زنجانی از طریق همان خانم... •کدام خانم؟ یک خانمی بود که دکتر فاطمی کاغذها را به او می‌داد؛ یکی از دخترهای مرحوم حاج سید رضا زنجانی، رئیس یک آزمایشگاه خون بود. آن خانم، بعدازظهرها در آن آزمایشگاه کار می‌کرده، و صبح‌ها در زندان به عنوان پرستار کار می‌کرده و رابط این کار بوده. اسامی‌شان را نمی‌دانم ولی من خودم آن خانم را دیدم. او اطلاعات را بیرون می‌آورده، بدون چون و چرا نوشته‌ها را می‌آورده می‌داده، جواب هم می‌گرفته و می‌برده. • نهضت مقاومت ملی نسبت به دادگاه فاطمی چه واکنشی داشت؟ ما معترض بودیم نسبت به اینکه این دادگاه، دادگاه صحیحی نیست، همان طور که در مورد دکتر مصدق بود و در نتیجه به هیچ وجه شایستگی ندارد و اگر فرض می‌کنیم برای دکتر فاطمی طبق قوانینی که داشتند باید رأی به کشتن می‌دادند، نباید مریض را بکشند. روزی که ما صبح اول وقت شنیدیم که ایشان را کشتند، آمدیم، آقای زنجانی گفت: چند تایی بروید ببینید و ناظر باشید. دخالت اگر بخواهید بکنید هیاهو راه می‌افتد. دخالت نکردیم. وگرنه چطور می‌شود یک دفعه در چنین شرایطی دکتر فاطمی در آرامگاه شهدای سی‌ام تیر دفن می‌شود در حالی که خود دکتر مصدق را نگذاشتند در آنجا دفن بشود. چطور می‌شود که یک دفعه آنجا قبری پیدا می‌شود و می‌آیند دکتر فاطمی را دفن می‌کنند. به دلیل این است که مسئله به این نحو شده، به صرف اینکه خواهر دکتر فاطمی شجاعت نشان داده و آنچه که زنجانی به او گفته، کرده، گفته: شماها که برادر من را کشتید اجازه بدهید محل دفنش را من معلوم کنم. آقای زنجانی گفت: کنار شهدای سی تیر دفن شود. • آنها هم پذیرفتند؟ آنها حرف آن زن را پذیرفتند نه حرف زنجانی را یا کس دیگر را. وقتی پذیرفتند ما هم در اسرع وقت اقدام کردیم و نگذاشتیم که خبری شود، زود شستیم و زود دفنش کردیم. • شما کی از جریان اعدام با خبر شدید؟ سر ساعت 8 صبح. • کی به شما خبر داد؟ آقای زنجانی؛ خود آقای زنجانی سر ساعت 7:30 من و داریوش فروهر را خبر کرد چون شبش آنجا بودیم. شب تا ساعت 11 که آنجا بودیم... • کجا بودید؟ خانه مرحوم زنجانی بودیم، آقای زنجانی کسانی را مشخص کرده بود، آخرین نفرش رئیس مجلس شورای ملی، سردار فاخر حکمت، ایشان قول صد در صد داده بود که: اعدام نمی‌کنیم، اعلیحضرت می‌گویند اعدام نکنید؛ هر چه هم زنجانی به او گفته بود: نه. شهشهانی رفته بود (پیش شاه) که شاه خیلی نسبت به او اعتماد داشت، ولی سردار را که فرستادند، شاه صریح به سردار گفته بود: نه، نمی‌کنیم. ولی عملاً کرده و در نتیجه سردار تلفن کرده که: ما گفتیم، ایشان هم گفته عملاً نمی‌کنیم. زنجانی گفت: ولی من یقین دارم اعدام می‌کنند. از رادیو هم نشنیده‌ بود، به او خبر دادند. من و فروهر را خبر کرد، کاری از من برنمی‌آمد، فروهر هم بلند شد، فقط کاری که کردیم رفتیم خانه فاطمی سر بزنیم. دیدیم در خانه خواهرش مأمور گذاشته‌اند. زنجانی گفته بود: به هیچ وجه واکنش نشان ندهید. هر واکنشی نشان دهید شرایط بدتر می‌شود. زنجانی گفت: کوشش کنید و او را به ابن‌بابویه ببرید. به کسی نگویید، چند نفری بروید آنجا باشید که اگر کمکی خواستند شما بکنید. • شما با چه کسانی رفتید؟ من با ماشین، با ماشین شخصی هم نرفتم، تاکسی گرفتم رفتم شهرری تا خود حضرت عبدالعظیم[ع] و از آنجا آمدیم. به صرف اینکه آمدیم حدود یک ساعت طول کشید تا داریوش هم آمد. • دیگر چه کسانی آمدند؟ داریوش خودش آمد با 6-5 نفر دیگر. از رفقایی که آمدند هیچ کدام شناخته شده نبودند. اینها که آمدند 6-5 تایی به مجردی که آمدند جنازه را با خودشان بردند. ما هم باز دنبالش نرفتیم که سر خاک برویم و ببینیم. فقط مطمئن شدیم که اینجا آوردند، آنجا هم کنار قبر شهدای سی تیر هم رفتیم. • از خانواده‌اش، خانمش بود یا نه؟ نه، خواهرش بود. • زن و بچه‌اش کجا بودند؟ زنش نیامد، زنش در خانه بود. • در فاصله کودتا تا اعدام فاطمی، از زن و بچه او هیچ خبری نیست. هیچ خبری نیست، ولی در عین حال زنجانی با خواهرش ارتباط داشت. و تا اندازه‌ای با سعید، دکتر سعید فاطمی که خواهرزاده فاطمی بود، یک خرده هم با او ارتباط داشت. منتها نه بسیار زیاد، زیاد با او در این مورد قاطی نمی‌شدند. • واکنش جبهه ملی نسبت به اعدامش چه بود؟ یا شورای نهضت مقاومت ملی. معمرین چند دسته بودند، یک عده تفکر سیاسی‌شان بر مبنای تفکرات سوسیالیست‌های دکتر خنجی بود، یک عده دیگرشان طرفدار مماشات بودند مثل آقای صالح، یک عده‌شان تندروی داشتند مثل دکتر صدیقی، به این شکل زندگی می‌کردند. آقای دکتر صدیقی متأثر بود، خیلی ناراحت بود، در هر شرایطی ناراحت بود. اینهایی که در کانون دکتر صدیقی بودند خیلی ناراحت بودند. آقای صالح هم می‌گفت: ما اقداماتی کردیم ولی نتیجه‌ای حاصل نشده. و همه آنها نیرویشان را پشت سر آقای زنجانی گذاشته بودند که بشود کاری کرد، نتوانستند و قبول نکردند. [در حالی که] شخصاً خود شاه نسبت به حاج سید رضا زنجانی، یعنی خانواده زنجانی یک احترام بالایی قائل بود، به دلیل مسائل شهریور 1320 و قیام آذربایجان. بعد از اینکه قیام آذربایجان به نتیجه نرسید و از مملکت فرار کردند رفتند، شاه از جامعه علمیه طرفدار اعلیحضرت دعوت کرد که شرفیاب شوند. همه شرفیاب شدند، آمیرزا سید محمد بهبهانی، حاج سید رضا را هم گفته بودند باید بیاید. مرحوم حاج سید رضا خودش این را تعریف کرد، گفت: همه رفتیم آنجا، اعلیحضرت از جامعه روحانیت تشکر کرد که در مورد مسائل آذربایجان خدمت کردند، آقایان زنجانی و...، اینها همه رفتند تجهیز کردند، نیروی چریک تهیه کردند، غیر چریک... گفت: همه ما نشسته بودیم، طبق معمول شاه که می‌آید همه ایستاده‌اند، بعد شاه می‌آید می‌نشیند، بعد سایرین باید بنشینند. گفت: من که اول رفتم دیدم من برای چه بایستم، حوصله ایستادن نداشتم، من نشستم، سایرین هم به من تأسی کردند، نشستیم. بعضی‌ها هم که مثل من بودند فکر کردند به خاطر سنم است، نشستند. سیگارم را هم درآوردم و شروع کردم به کشیدن. اعلیحضرت که تشریف آوردند در اتاق، همه بلند شدند، ما هم بلند شدیم و نشستیم. بعد کاسه سکه آوردند، به هر کدام به مناسبت یادبود آن روز سکه‌ای دادند، آقای بهبهانی می‌گفت: من برای فلانی و فلانی هم برمی‌دارم. او می‌گفت و می‌خندید. گفت: آقایان روحانیون خیلی خدماتی به مملکت کردند، من‌جمله همین مسئله، خواسته‌ای اگر داشته باشند شاید بتوانیم خواسته‌شان را تأمین کنیم. گفت: آقای بهبهانی و حاج میرزا عبدالله چهل‌ستونی، این دو تا برگشتند گفتند: اعلیحضرت یک کاری بکنند که به این عرق‌فروشی‌ها جواز ندهند. این دو تا دیگر چیزی نگفتند و شاه گفت: بله ما هم کوشش کردیم که دیگر بعد از این جواز کسب به مشروب فروشی‌ها ندهند. گفت: من برگشتم گفتم اعلیحضرت که این قدرت را دارند خب همان‌هایی که هست جلویشان را بگیرید ولی برایشان کار پیدا کنید. چون اگر آمد عرق نفروخت، باید کار بکند، کار به آنها بدهید که بکنند. از این کلاه‌ها بدهید به جای عرق بفروشند؛ ولی نه اینکه فردا صبح ببندند، ما هم ببینیم هزار تا دکان است که این هزار تا دکان بیکار ماندند. اگر درشکه جای تاکسی آمد، برای درشکه‌چی‌ها هم کار پیدا کردند. به آنها گفتند اجازه دارید بروید تصدیق بگیرید، خانواده امینی به آنها قسط داد که بروند تاکسی بگیرند بیایند بایستند تاکسی راه بیفتد، نه اینکه به آنها بگویند شما غلط بکنید. این گفت تمام شد، اعلیحضرت هم گفت: بله آقا درست می‌فرمایند، حالا یک فکری می‌کنیم. گفت: بلند شدیم بیاییم، آقای بهبهانی گفت: این آقای زنجانی خانواده‌اش خیلی به ما در زنجان کمک کرده. خود ایشان هم به جبهه آمده بود. بعد دست زنجانی را گرفته و گفته: نسبت به آیت‌الله بهبهانی شما چه جایگاهی دارید؟... گفت: ایشان از علما هستند مثل علمای دیگر، ما هم از شاگردان ایشان هستیم؛ حالا اگر اختلافی داریم شما از خورش بادمجان بدتان می‌آید، من از خورش بادمجان خوشم می‌آید و در نتیجه اختلاف در اینجاست، مطلب دیگری نداریم. بعد بهبهانی رفت. شاه گفت: اگر ما کاری با شما داشته باشیم باید چه کنیم؟ گفت: هیچی، ماشین می‌فرستید من بلند می‌شوم می‌آیم. منتها روز قبلش باید بگویید. گفت: این برخوردم با شاه بوده. شاه هم امیر اسدالله علم را دنبال آیت‌الله زنجانی فرستاده بود، چند دفعه، که یک بارش خود من بودم. یک دلال هم داشت به نام حسن کلانتری که او هم در خانه زنجانی می‌آمد و می‌رفت، همسایه آقای زنجانی بود. گزارش کار زنجانی را او همیشه به شاه می‌داد. شاه هم خیلی از این خوشش آمده بود، نامه داد که: اصلاحات ارضی این را می‌گوید، شما هر جور بفرمایید در مورد املاک شما عمل می‌کنیم. این هم نوشت: ما هم رعیت امام زمان[عج] هستیم، امام زمان[عج] فرمودند نسبت به آقایان، حکومت هر تصمیمی می‌گیرد اگر دیدید با موازین شرع منطبق نیست با او مخالفت کنید. من با اصلش مخالفم. یعنی جوابش را داده بود، آن هم خود ما دیدیم که شاه از او خواسته بود. و در نتیجه رویه خاصی داشت. جبهه‌ ملی‌ها زنجانی را می‌خواستند، ولی زنجانی آخوندی نبود که تسلیم جبهه شود. او هم رعایت مذهب را می‌خواست بکند، هم رعایت سیاسی و مدیریت... آشیخ عبدالکریم حائری مرجع تقلید را اداره می‌کرده. اداره آشیخ عبدالکریم آن موقع که کشف حجاب بود و آن موقع که کلاه‌برداری و تغییر لباس بود، آن را اداره کرده. حالا آمده، این خود به خود نمی‌آید حرف بختیار را بشنود. مثلاً آقای دکتر بختیار خیلی به آقای زنجانی اظهار ارادت می‌کرد. موقعی که نخست‌وزیر شد با آقای شریفی نامی و آقای ابوالفضل قاسمی نامی سه تایی بلند شدند رفتند خانه آقای زنجانی که اجازه بدهید یک روز هلی‌کوپتر بیاید شما هم تشریف بیاورید سر آرامگاه دکتر مصدق برویم. گفته: آقا این کارها را شما نمی‌خواهید بکنید. اصلاً نخست‌وزیری را قبول نمی‌کردید که حالا بخواهید سر مزار مصدق بروید، نمی‌خواهیم آقاجان. این را شریفی، دستیار آقای بختیار به من گفت که الان هم فرانسه است. ولی شجاعت و صراحتی که فاطمی داشت به هیچ وجه من‌الوجوه دوستان مصدق نداشتند. صریح‌اللهجه، با دوستش کاملاً دوست، با دشمنش هم کاملاً دشمن. به هیچ وجه من‌الوجوه در کار سیاسی رودربایستی نداشت. اگر می‌گفت نه، نه است، اگر می‌گفت آره، آره. مگر اینکه قانعش کنید. او باطناً نسبت به نظام سلطنتی در ایران نظر مخالف داشت. • بعد از کودتا ، تنها دکتر فاطمی اعدام شد. بله، کریم‌پور شیرازی را هم آتش زدند. • او که دولتی نبود. از دولتی‌ها فقط فاطمی بود. آیا جرم فاطمی بالاتر از جرم مصدق بود؟ بله. • فقط به خاطر پرخاشی که به شاه می‌کرد؟ نخیر، به دلیل اینکه او کشش حرفش در حدی بود که می‌توانست جامعه را بگرداند. ولی دکتر مصدق به این نحو نبود. دکتر مصدق در تمام طول زندگی‌اش هیچ نگفت پسر پهلوی، همیشه می‌گفت اعلیحضرت همایونی، همایونی حتی! دو نفر در جبهه ملی بودند که این طوری حرف می‌زدند، یکی آقای مصدق بود، یکی هم دکتر صدیقی. من یک روز از آقای دکتر صدیقی پرسیدم، گفت: پیرمردی است بالاخره در این مملکت بوده، مدتی سلطنت داشته، زنش هم ملکه است، مادرش هم مادر اعلیحضرت است، اسامی را برایشان انتخاب کردند. تاریخ باید قضاوت بکند که اینها خوب بودند یا بد، من اسمش را بد نخواهم آورد. • ولی فاطمی می‌گفت پسر پهلوی. بله، به خصوص بعد از اینکه آن واقعه برایش اتفاق افتاد. چون شاه نسبت به او علاقه‌مند بود و می‌خواست او را تسخیر کند. نکرد و نتوانست. او همیشه می‌گفت: من حرف‌هایی را که با شاه می‌زنم به مصدق هم می‌روم می‌گویم. مصدق هم به من می‌گوید اینها را بگو، بگو که شاید ارشاد شود.   • گفته شده شاه بعد از اینکه بعد از کودتا به ایران برگشت، از او پرسیدند: با اینها می‌خواهی چه کار کنی؟ گفته بود: مصدق را سه سال زندان می‌کنیم، فاطمی را اعدام می‌کنیم. فاطمی را هم هنوز نگرفته بودند. یعنی این محاکمه نمایشی بود که می‌خواستند حکم را اجرا کنند. بله. می‌خواستند حکم را اجرا کنند. فاطمی را خیلی زود محاکمه کردند و زود هم کشتند. شاه احساس کرده بود که بودن فاطمی در جامعه ایران، به دلیل اینکه زمینه‌های مردمی هم دارد می‌تواند جای مصدق را پر کند که اگر مصدق را روزی از کار بردارند به نحوی که مجلس تشکیل شود و بگویند مردم رأی عدم اعتماد دادند، برای اینکه هیاهوی مردم بخوابد با فاطمی کنار می‌آمد. • با اعلام خبر اعدام فاطمی، جامعه چه واکنشی نشان داد؟ جامعه ضربه خورده بود، چپ‌ها هم همه کنار رفته ‌بودند، حزب توده هم می‌گفت: او قبول نکرد با ما همکاری کند تا از زندان خارجش کنیم. روش او حتی با روش نهضت مقاومت ملی که می‌خواست به مبارزه ادامه بدهد و نظریاتی که آقای عبدالله خان معظمی، دیوان‌بیگی، اینهایی که در مجلس پیدا کرده بودیم و همین طور ابوالفضل لسانی و چند نفر دیگری را که پیدا کرده بودیم، مطابقت نمی‌کرد. ما به عنوان یک حزب انقلابی نبودیم. ما یک گروه متشکل غیر انقلابی قانونی بودیم . بعضی شعارهای آقای فاطمی اصلاً از انقلاب هم جلوتر رفته بود. • می‌خواهم باز به این نکته برگردم که آیا دکتر فاطمی باز هم با حزب توده در زندان ارتباط داشته که به او گفتند: تو را بیرون می‌آوریم و او قبول نکرده؟ بله. همان طور که به مصدق گفتند. • شما می‌فرمایید از این می‌ترسیدند که مبادا توده مردم به سمتش بیایند و او را زود اعدام کردند. ولی وقتی اعدامش کردند هیچ اتفاقی هم نیفتاد. این خصلت مردم ایران است. گلسرخی در دادگاه حرف می‌زد. هر شب در روزنامه‌ها می‌نوشتند. ولی بعد گلسرخی را اعدام کردند. فقط هر کسی می‌دید، می‌گفت: متأسفم فوت کرد. می‌گفتند: امسال سر خاکش برویم، نه؛ امسال از او تجلیل کنیم، نه. خصوصیات ایرانی همین است. البته خصوصیات روحانیت این نیست، همچنان از خصوصیات امام حسین(ع) سخن می‌گوید. اما رجال سیاسی ما این طور نیستند. فاطمی را دارد، کریم‌پور شیرازی را دارد، ولی همین جور گذشته، حالا یک روزی اگر به حکومت رسیدند بگویند: بله، آنها این کارها را می‌کردند. بقاء دسته سیاسیون این است که نگه دارد، ما متأسفانه نداریم. نقطه ضعف ما این است. • پس به خاطر همین است که بعد از اعدام فاطمی، کسی سراغ اعضای دادگاه هم نرفت که بازخواستی بکند یا احیاناً کاری انجام دهد. نرفت، فقط بعضی‌ها که تازه آمدند بکشند، یکی دوتایشان آمدند رئیس دادگاه را کشتند. افشارطوس را کشتند، قتله‌اش را هم گرفتند، قتله را از زندان آزاد کردند و آمدند بیرون و بعد سمت گرفتند. چه تیمسار منزه، چه مزینی. خاصیت کادر سیاسی ایران، آنچه که من دیدم، پیگیری کار نیست و روحانیت را، که طبق دستور ائمه اطهار(ع) این پیگیری را می‌کند، نگه داشته. ● آقای فاطمی با آقای شمس قنات‌آبادی هم ارتباطی داشتند؟ بله، به دلیل اینکه مکی ارتباط داشت، آقا شمس هم داشت، منتها آقا شمس از قدرت فاطمی سوءاستفاده می‌کرد. هیچ موقع تو روی فاطمی نایستاد. محسن بگدلی در روزنامه «شلاق»ش به فاطمی بد گفت. ولی مجمع مسلمانان مجاهد طرفدار شمس قنات‌آبادی، نگفت، حتی خود فداییان اسلام، امیرعبدالله کرباسچیان که مدیر روزنامه فداییان اسلام بود هیچ حرفی به فاطمی نزد. کاشانی نسبت به فاطمی علاقه‌مند بود به دلیل اینکه می‌گفت این بچه مسلمان است و به راستی هم در میان رجال کابینه آقای مصدق، فاطمی پایبند بود. بچه آخوند بود؛ گفتم که شما تمام مقالاتش را نگاه می‌کنی یک آیه در آن دارد، یک استناد دارد. فاطمی یک بار کشته نشده، سه بار کشته شده. ما ارباب قلم زیادی داشتیم، عشقی را داشتیم، آقای فرخی یزدی را داشتیم، اینها یک بار کشته شدند؛ اما این بنده خدا را سه بار کشتند. یک دفعه آقای عبدخدایی آمد زد، دفعه دوم آمدند او را گرفتند جلوی شهربانی با کارد و چاقو زدند، دفعه سوم هم با برانکارد بردند برای اعدام. نیروهای ملی به دلیل آن تحلیل‌های روشنفکرانه که دارند می‌گویند: آقا، آن روز تمام شد، فکر حال را بفرمایید. آن روز مربوط به آن روز بود. هر چه بگویی تجربه آن روز به درد امروزت می‌خورد، می‌گوید: نه. • از فرصتی که به ما دادید سپاسگزارم. پی‌نوشت: 1ـ حظیره‌القدس، محفل بهاییان در تهران (بین تقاطع چهارراه حافظ - آیت‌الله طالقانی - چهارراه شهید نجات‌اللهی و خیابان سمیه‌ کنونی؛ محل حوزه هنری) بود که پس از تخریب در اختیار رکن دوم ستاد ارتش قرار گرفت و حتی ساواک نیز پاره‌ای از بازجویی‌های خود را در این مکان انجام می‌داد.

سعید علامیان: «برای تاریخ می‌گویم» قصد روشنگری دارد

«زندگی پرماجرای محسن» نامی است که محسن رفیق‌دوست بر زندگی 75 ساله خود گذاشته و سعید علامیان در جلد دوم کتاب «برای تاریخ می‌گویم»* خاطرات دهه دیگری از سرگذشت او در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی را نوشته است؛ مجموعه‌ای که شاید تا سال دیگر جلد سوم آن نیز منتشر شود. سعید علامیان می‌گوید: «محسن رفیق‌دوست آدم پرماجرایی است. کسی نبوده که یک‌جا آرام بنشیند و تنها به مسئولیتی که به او واگذار شده بسنده کند. رفیق‌دوست کسی است که انقلاب اسلامی را حاصل یک عمر مبارزه خود می‌داند. طبیعی است که نسبت به حوادث و مسائل پیرامون انقلاب بی‌تفاوت نباشد و خصلت ذاتی‌اش او را به صحنه وقایع بکشاند.» جلد دوم «برای تاریخ می‌گویم» به خاطرات و وقایعی می‌پردازد که در سال‌های 1368 تا 1378 اتفاق افتاده است. کتاب فراهم آمده از 24 جلسه مصاحبه محسن رفیق‌دوست است و درباره 257 موضوع از میان اخبار و گزارش‌های سیاسی و اقتصادی. او بیش از مصاحبه گفته است: «آنچه را می‌دانم، می‌گویم و آنچه را نمی‌دانم می‌گویم نمی‌دانم و آنچه را می‌دانم و نمی‌خواهم بگویم می‌گویم نمی‌گویم.» در این گفت‌وگو با سعید علامیان، تدوین‌کننده و نویسنده خاطرات محسن رفیق‌دوست، درباره‌ سابقه نویسندگی‌اش و همچنین درباره جلد دوم «برای تاریخ می‌گویم» صحبت کردیم. ● آقای علامیان، شما از اوایل دهه‌ 1360 وارد عرصه‌ مطبوعات شدید و از دهه‌ 1380 به نویسندگی کتاب روی آوردید، آیا از کار ژورنالیستی خسته شدید؟ نه، طبیعت روزنامه‌نگاری به نویسندگی کتاب ختم می‌شود. کمتر دیده شده افرادی که وارد روزنامه‌نگاری شدند تا پایان ژورنالیست باقی بمانند. حرفه‌ ژورنالیستی با نویسندگی کتاب پیوندهایی دارد. معتقدم عمق ژورنالیست روآوردن به نوشتن کتاب است. دیده شده، کسانی که قلم ژورنالیستی داشته‌اند و بعد به سراغ نویسندگی کتاب آمدند قلم روان‌تری نسبت به نویسندگان دیگر دارند، به طور مثال از میان نویسندگان ایرانی ذبیح‌الله منصوری، جلال آل‌احمد، مرتضی سرهنگی و... را می‌توان نام برد و از میان خارجی‌ها، مارکز، نمونه‌ خوبی است چون مخاطب را توانسته جذب کند. ● چرا؟ کسی که در مطبوعات فعالیت می‌کند، برای مخاطب عام می‌نویسد و مردم از هر قشری روزنامه را می‌خوانند و روزنامه‌نگار باید این هنر را در خودش پرورش دهد که نثر روان و رسایی داشته باشد. خود من زمانی که در مطبوعات مشغول به کار بودم، سال‌ها با ذهن رزمندگان [دفاع مقدس] درگیر بودم و خاطرات‌ آنها را می‌نوشتم، البته گزارش‌های جنگی را به عنوان خبر تنظیم نمی‌کردم و اطلاعات رسمی سپاه پاسداران و ستاد مشترک ارتش را از زبان خودشان بیان می‌شد. من سعی می‌کردم از زبان رزمنده، خاطره بنویسم. این مسئله هم برای افراد رزمنده جالب بود، چون خبرنگار درباره زندگی شخصی‌شان، در میان جنگ از آنها می‌پرسید و از طرفی برای افراد پشت جبهه هم جالب بود که چه اتفاق‌هایی برای رزمندگان می‌افتد. به همین دلیل ناخودآگاه به این سو کشیده شدم که این خاطرات می‌تواند عمیق‌تر باشد. چون در زمان جنگ [تحمیلی عراق علیه ایران]، دست نویسنده در استفاده از اطلاعات محرمانه جنگی بسته بود و موضوع دیگر اینکه، جنگ مسئله روز مردم محسوب می‌شد. زمان که گذشت حس کردم بهتر است این خاطرات در قالب کتاب منتشر شود. ● نخستین کتابی که نوشتید چه بود؟ سال‌های گذشته هفته‌نامه‌ای را در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) منتشر می‌کردم که صاحب امتیاز آن آستان مقدس حضرت عبدالعظیم(ع) بود. در آن مکان وقایعی رخ می‌داد و کراماتی دیده می‌شد. من آن خاطرات را با عنوان «پشت پنجره ضریح» منتشر کردم. اما درباره کارهای جنگی نخستین اثر با نام «مأموریت در ساحل نیسان» بود. این کتاب خاطرات سرتیپ ارتش محمود فردوسی است. ایشان فرمانده گردان 222 تانک لشکر 16 قزوین بودند. من با ایشان در بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس آشنا شدم و عملیات نصر را که عملیات ارتش بود را در آن نوشتم. کتاب در سال 1385 جایزه هم گرفت و بعد از آن به سراغ شهید [روایت زندگی] حسن باقری رفتم. ● شهید حسن باقری قبل از رفتن به جبهه در روزنامه جمهوری، روزنامه‌نگار بودند، آن روزها با ایشان همکار نبودید؟ نه، شهید حسن باقری اول مهرماه 1359 به منطقه جنگی رفت و من فروردین سال 1360 به روزنامه رفتم. در آن دوره با شهید [اسماعیل] افراسیابی که گزارش‌نویس ورزشی بود، آشنا شدم. ● شما از سال 1386 مشغول کتاب روایت زندگی شهید حسن باقری شدید. گفت‌وگویی با شما درباره جلد اول کتاب «برای تاریخ می‌گویم» صورت گرفته است. در آن گفت‌وگو مطرح کردید که در مؤسسه شهید باقری با اسناد فراوانی روبه‌رو شدید که یکی از آنها موضوع تدارکات دفاع مقدس و صحبت از محسن رفیق‌دوست است و این بهانه‌ای شد به سراغ ایشان بروید. در حالی که شما سال‌ها در زمان جنگ خاطرات رزمندگان را جمع‌آوری می‌کردید و رفیق‌دوست یکی از ارکان جنگ بود. آن روزها شناخته شده نبود! من میان رزمندگان بودم؛ در حالی که ایشان در رأس بودند و مسلماً میان رزمندگان حرفی از ایشان نبود. ● در آن دوره که فعالیت مطبوعاتی داشتید با ایشان گفت‌وگو نداشتید؟ حوزه من اقتصاد نبود و بنیاد مستضعفان [با ریاست ایشان] مربوط به حوزه اقتصادی می‌شد. به همین دلیل آشنایی من به شکل مستقیم نبود. جرقه اصلی شناخت بیشتر ایشان مربوط به نامه‌های حسن باقری و درخواست او بود که بیشتر آنها را آقای رفیق‌دوست اجابت کرده بود. در واقع نگارش کتاب درباره حسن باقری، بهانه‌ای شد تا به سراغ ایشان بروم. زیرا رفیق‌دوست ناگفته‌های بسیاری از تدارکات جنگ داشت. با این نگاه به سراغ فتح‌الله جعفری [رئیس موسسه شهید حسن باقری] رفتم و با او حرف زدم. اما آشنایی و کنجکاوی درباره ایشان مسیر سؤال‌های مرا تغییر داد. چون خود رفیق‌دوست لقب «عمله انقلاب» را به خودش نسبت می‌داد و حتی گفت: «کسی نمی‌تواند مرا از این سمت عزل کند.» سوابق او نشان می‌داد که در بسیاری از جریانات، چه قبل از انقلاب و چه بعد از آن نقش داشته، او ارتباط صمیمانه‌ای با امام خمینی(ره) داشته و هر جا که مشکلی رخ می‌داد، سعی در حل آن مسئله داشته است. در واقع رفیق‌دوست، انقلاب اسلامی را حاصل یک عمر مبارزه می‌داند؛ و طبیعی بود که نسبت به مسائل آن بی‌اهمیت نباشد.   ● شما به فعالیت‌های ایشان در قبل از انقلاب اشاره می‌کنید. در حالی که «برای تاریخ می‌گویم» به حوادث بعد از انقلاب برمی‌گردد و جای خالی سؤال‌ها درباره ارتباط‌ ایشان با بازاریان قبل از انقلاب دیده می‌شود! کتابی درباره ایشان از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده بود که به سوابق قبل از انقلاب اشاره داشت. من فکر کردم که این کار صورت گرفته و شاید سوژه سوخته باشد. سعی کردم به شکل مختصر در پاورقی‌های کتاب به این موضوع بپردازم. دیگر اینکه بعضی از جواب‌های ایشان به حوادث قبل از انقلاب مربوط می‌شد. اما در خاطره‌نگاری نقش مصاحبه‌کننده و پرسش‌ها همین‌جا مشخص می‌شود و نویسنده‌ کتاب در تدوین آن نقش هنرمندانه خود را باید اجرا کند. شاید در این‌باره باید تجدیدنظری صورت بگیرد. ● وقتی جلد دوم کتاب «برای تاریخ می‌گویم» را خواندم و خدمات زیادی که آقای رفیق‌دوست انجام دادند را مورد بررسی قرار دادم سؤالی ذهن من را درگیر خود کرد؛ اینکه چرا با همه‌ این خدمات، در میان عامه مردم حرف‌های دیگری گفته می‌شود و برای برخی افراد جامعه شبهاتی درباره ایشان وجود دارد؟ آیا رسانه و مطبوعات در این نگاه نقش داشته‌اند؟ زمانی که قرار شد با ایشان مصاحبه کنم، ذهن خود من با ایشان در بعضی از مسائل زاویه داشت. هر چند که من دیگر سعید علامیان دهه 1360 نبودم و خیلی از مسائل برایم روشن شده بود. اما من متأثر از محیطی بودم که در آن کار می‌کردم؛ آن محیط با ایشان زاویه داشت. حتی گاهی در بعضی از پرسش‌هایم مجبور بودم کلام ایشان را قطع کنم و از سر تعجیل سؤالی بپرسم که برایم رفع شبهه شود؛ تا جایی که ایشان با خنده به من گفتند: «بازجو هم این‌گونه سؤال نمی‌پرسید که تو می‌پرسی!»   ● خدمات ایشان هم قبل از انقلاب قابل‌توجه است و هم بعد از آن؛ چرا این زاویه به وجود آمده بود؟ آیا پذیرفتن مسئولیت در بنیاد مستضعفان و جانبازان باعث این حواشی برای ایشان شد؟ بله، این حرف و حدیث‌ها به ساختار بنیاد برمی‌گشت، چون بنیاد مستضعفان، نهادی برآمده از فرمان رهبر انقلاب بود و در مورد اموال باقیمانده که از خاندان پهلوی بود، با حکم دادگاه نظر می‌داد و بخش جانبازان با آن ترکیب شده بود. این نوع ترکیب و ساختار، سؤال‌هایی را در برخی ذهن‌ها ایجاد می‌کرد. تا جایی که وقتی من درباره شکل‌گیری بنیاد و عملکردشان سؤال می‌کردم خود ایشان به من گفت: «چرا نمی‌پرسی به جای اینکه جانبازها را حمایت کنی، چرا برج می‌سازی؟!» و من در پاسخ ایشان گفتم: «بله دقیقاً حرف بنده همین است» و ایشان گفتند: «این حرف اصلاً از ریشه غلط است. از کجا بیاوریم جانبازها را اداره کنیم؟ ما باید از محل درآمدهایمان کار بکنیم و از نظر اقتصادی، فکر کردن برای گذران روز، غلط‌ترین فکر است. آن جانبازی که الان نیاز دارد، سه سال دیگر، ده سال و یا بیست سال دیگر بودجه‌اش از کجا تأمین شود. به همین دلیل باید فکر درآمدسازی باشیم که یکی از آنها برج‌سازی است. ● همان برج ونک پارک؟ بله، هرچند که رفیق‌دوست معتقد بود این برج، جای جزیی و کوچکی از بنیاد است و در موردش بزرگ‌نمایی شده، اما یکی از دغدغه‌های ذهنی من بود. ● پاسخ هم گرفتید! بله، نگاه ایشان درباره مسائل اقتصادی با من متفاوت بود؛ در حالی که من [در دهه 1360] در مکانی کار می‌کردم که اصولاً با بازار زاویه داشت. متأسفانه گاهی قضاوت‌ها به جو و گاهی جبر زمانه برمی‌گردد. در اوایل انقلاب گروه‌هایی مثل چپی‌ها و توده‌ای‌ها وکمونیست‌ها فعالیت چشم‌گیری داشتند. جوان‌های آن دوره در پی عدالت‌جویی و حامی کارگر بودند و شعارهای آنها به نوعی فریبنده بود. این تفکر تا سال‌ها بعد از انقلاب در افکار آدم‌ها ریشه دوانده بود. هم‌نسلان من با کتاب‌های دکتر شریعتی شروع کردند تا جایی که این نوع از کتاب‌ها در مقاطعی هم ممنوعه به حساب می‌آمد. بعدها جلوی در دانشگاه تهران کتاب‌هایی مثل «مادر» و «چگونه فولاد آب دیده شد» به چشم می‌آمد که برای کمونیست‌ها بود. آگاهی ما گوش دادن به چند سخنرانی بود؛ مثل [سخنرانی‌های] آقای هادی غفاری و آقای [فخرالدین] حجازی؛ دیگر اینکه هر آنچه می‌شنیدیم، قبول می‌کردیم؛ در حال حاضر بمب اطلاعات سرازیر شده است، هر چند که معایب خودش را دارد، اما قابل مقایسه با زمان‌ گذشته نیست. این‌ها را می‌گویم که بدانید دلیل زاویه داشتن با بازار و آدم‌هایی که از دل بازار بیرون آمده بودند چه بود. در حالی که با رشد زمان بعدها فهمیدیم که رشد و توسعه مثل بارانی بر سر جامعه می‌بارد. ممکن است که باران به کویر و دریاچه بریزد. اما باران ثروت است. با رشد و توسعه، پولدارها، پولدارتر می‌شوند، اما فقیرها فقیرتر نمی‌شوند. ● شما از آقای رفیق‌دوست درباره مسائل اقتصادی سؤال‌های زیادی کرده‌اید. با توجه به شبهاتی که درباره ایشان گفته می‌شد، می‌توانیم بگوییم «برای تاریخ می‌گویم» نوعی دفاعیه از ایشان است؟ هرگز؛ من قصد روشنگری داشتم، کلمه‌ای هم از کتاب سانسور نشده است. من تکلیف خودم را با خواننده در مقدمه کتاب مشخص کردم. آقای رفیق‌دوست پیش از این گفته بود: «آنچه را می‌دانم می‌گویم، آنچه را نمی‌دانم می‌گویم نمی‌دانم و آنچه را می‌دانم و نمی‌خواهم بگویم می‌گویم نمی‌گویم» و ایشان بر عهد خود در موارد نمی‌دانم‌ها و نمی‌خواهم بگویم‌ها پایبند بوده و تکلیف مصاحبه‌کننده و خواننده روشن است. ● اما این می‌دانم‌ها و نمی‌خواهم‌ بگویم‌ها، ‌من خواننده را اذیت می‌کند! به طور مثال در قضیه‌ ماجرای اختلاس که برادر ایشان متهم بود انتظار شنیدن پاسخ‌های جامع‌تر دارم و آقای رفیق‌دوست در پاسخ سؤال شما می‌گوید که از خود آقای اژه‌ای بپرسید! بله؛ در آن مورد من به آقای رفیق‌دوست گفتم این قضیه مهم است و باید گفته شود اما پاسخ‌های ایشان نشان می‌داد که این یک محاکمه سیاسی بوده است. حتی در این‌باره گفت: «هر سؤالی بپرسی همه را جواب می‌دهم. به شرطی که جرات چاپ کردنش را داشته باشی!» البته قبل از این مسئله گفت: «من از همه آدم‌هایی که در این 18 سال گذشته [تا سال 1392] یعنی از سال 1374 تا الان [یعنی سال 1392]، در مورد این پرونده صحبت‌های ناروا کرده‌اند می‌پرسم در کجای مطالبی که در روزنامه‌ها و نمازجمعه و جاهای دیگر نوشته و گفته شده اسمی از محسن رفیق‌دوست برده شده! و آنهایی که در طول این سال‌ها به من ظلم کردند چگونه جواب خدا را می‌دهند. براساس چه اطلاعاتی؟ در حالی که این موضوع هیچ ربطی به من نداشت و من از آنهایی که ناآگاهانه این ظلم را کردند گذشتم اما حق ندارم از آنهایی که آگاهانه صدمه زدند بگذرم.» ● در حال حاضر بیش از دو سال از چاپ جلد نخست «برای تاریخ می‌گویم» می‌گذرد و چند ماهی است که جلد دوم کتاب منتشر شده است. واکنش افراد عام و خاص درباره این کتاب چه بوده است؟ افراد خاص یعنی کسانی که در وقایع انقلاب حضور داشته‌اند، بعد از خواندن کتاب با من صحبت کردند و آن را جذاب دیده بودند. دوم اینکه کسی تا به حال مطالب را تکذیب نکرده است. البته چند نفر تماس گرفتند و ‌گفتند چرا بعضی مسائل را راوی روایت کرده است. نظر مخاطبان عام هم متفاوت بوده. چند نفری در نمایشگاه کتاب به من گفتند که با خواندن این کتاب تصمیم گرفتیم هیچ نوع قضاوتی درباره افراد نکنیم. متأسفانه در جامعه ما با خیلی از مسائل، سطحی برخورد می‌شود. اگر از همین مسئله درس بگیریم و طبق تعالیم اسلامی تجسس بی‌مورد انجام ندهیم کمک زیادی به بهبود جامعه کرده‌ایم. متأسفانه این جریان در حال حاضر هم در جامعه دیده می‌شود. ترور کردن آدم‌ها به اشکال مختلف است. گاهی با بمب و یا گاهی با قلم و افرادی بی‌پروا و بی‌فکر دست به این کار می‌زنند و گاهی دیگر نمی‌توان آن مسئله را درست کرد. از گذشته گفته‌اند آب ریخته را نمی‌توان جمع کرد. ● درباره برخی پاسخ‌ها که آقای رفیق‌دوست نمی‌خواستند بیان کنند؛ آیا این روش به تاریخ شفاهی ضربه نمی‌زند؟ درست است که کتاب، عنوان تاریخ را در پیشانی خود دارد، اما نوعی از کتاب‌ها، در حوزه تاریخ، تولید روایت شفاهی برای تاریخ است. این کتاب روایتی را برای کل تاریخ بیان می‌کند. در واقع معتقدم کتاب‌های تاریخ شفاهی، روایت شفاهی افرادند نه تاریخ شفاهی، برای اینکه تاریخ شفاهی انقلاب نوشته شود باید بازیگران هر انقلاب روایت‌های مختلفشان را بیان کنند. تاریخ از زبان‌های آدم‌های مختلف در زمان‌های مختلف گفته می‌شود و نگاه آدم‌ها درباره موضوع‌های مختلف متفاوت است. ● یکی از مسائلی که در تاریخ شفاهی مهم به نظر می‌رسد بحث صداقت است! نظر شما در این باره چیست؟ بله، اما ما نمی‌توانیم به دنبال صداقت سخن آن فرد برویم و امکان محدودی برای راستی آزمایی وجود دارد. دوم اینکه در تاریخ شفاهی، تواتر مطرح است و زمان و نگاه افراد مختلف آن رخداد را مشخص می‌کند. ● به نظر می‌رسد جوانان امروز علاقه‌مندی کمتری نسبت به حوزه تاریخ دارند، چقدر تاریخ شفاهی می‌تواند این نسل را جذب کند؟ قبول دارم. به همین دلیل من عنوان کتاب را «برای تاریخ می‌گویم» انتخاب کردم. اگر نام کتاب [عنوانی] تاریخی بود، شاید علاقه‌مندان کمتری برای خواندن داشت. از گذشته تا به امروز یکی از درس‌هایی که دانش‌آموزان از آن فراری هستند درس تاریخ است. در حالی که باید راهی پیدا کنیم تا جذب این درس شوند. برای مثال اگر کودکی بیمار می‌شود و از خوردن قرص امتناع می‌کند، او را به ترفندهای مختلف مجبور می‌کنیم تا آن قرص را بخورد. تاریخ هم جزء ملزومات و واجبات زندگی انسان است. اگر هر نسلی را از عقبه خودش منقطع کنی، در هویت آن، نقص ایجاد می‌شود. در مورد انقلاب اسلامی هم این گونه است. نسل حاضر باید بدانند پیشینه انقلاب اسلامی چیست و چه کسانی برای آن زحمت کشیده‌اند، جانبازهای جامعه را بشناسند و بدانند آنان جزء نخبه‌های جنگ بودند و بسیاری از کسانی که شهید شدند، جزء بهترین‌های علمی ما بودند. ● شنیدم که کتاب «برای تاریخ می‌گویم» به زبان استانبولی ترجمه شده و منتشر می‌شود. به نظر شما چرا این کتاب انتخاب شده است؟ خوبی کار ترجمه این است که ناشر آن را انتخاب می‌کند. من مخالف این هستم که کتاب را خودمان به زبان دیگری ترجمه کنیم. کتاب مثل فرش می‌ماند. کسانی که طالب آن هستند نفیس‌های آن را می‌برند. درباره ناشر استانبولی کتاب «برای تاریخ می‌گویم» هم باید بگویم که کتاب‌هایی درباره‌ احمدشاه مسعود و حافظ اسد و آیت‌الله خامنه‌ای منتشر کرده است و این اتفاق می‌تواند مثبت باشد. ● آیا «برای تاریخ می‌گویم» جلد سومی هم دارد؟ اگر دارد تفاوتش با دو جلد قبلی چیست؟ احتمالا سال آینده جلد سوم آن نیز منتشر شود و درباره دهه سوم پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. آقای علیرضا کمری در جایی گفته‌اند که دهه‌ اول انقلاب دهه تحکیم انقلاب است؛ انقلاب، کشتی توفان‌زده‌ای است و هر کسی سُکّان را می‌گیرد. در کنار امام خمینی(ره) هم افراد زیادی ابتکارهای خود را به کار گرفتند تا وضعیت این کشتی ثابت شود. دهه دوم، توسعه اقتصادی است و تحولات اقتصادی انجام شده است و دهه‌ سوم توسعه سیاسی است؛ به گونه‌ای که شکاف‌ها و اختلاف‌های سیاسی چشمگیر است و رفیق‌دوست کسی است که جامع‌الاطراف است و در حوزه‌ها‌ی جنگ، سیاست و اقتصاد صاحب‌نظر است. با اینکه جزء حزب مؤتلفه اسلامی است اما با گروه‌ها و طیف‌های سیاسی گوناگون در ارتباط و در واقع اخلاق ایشان مردمی است. ● در هر حال، با خواندن کتاب با شخصیت پیچیده‌ای روبه‌رو می‌شویم؛ شاید به همین دلیل است که آقای رفیق‌دوست در پاسخ شما درباره نام کتاب، عنوان «زندگی پرماجرای محسن» را می‌گوید و شعری در این باره می‌سراید؛ اگر امکان دارد چند بیت آن را بخوانید. چرا نامردی اندر جهان بسیار گردید؟ چرا نفس بشر در این زمان بیمار گردید؟ چرا مردان حق خاموش بنشینند در کنجی؟ چرا روح بداندیشان و بدخواهان چنین پروار گردید؟ * کتاب «برای تاریخ می‌گویم: خاطرات محسن رفیق‌دوست – جلد دوم (۱۳78 - ۱۳68)» به عنوان چهل‌وهفتمین کتاب خاطرات دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، در 426 صفحه، با قطع رقعی و در تیراژ 2500 جلد توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. «برای تاریخ می‌گویم: خاطرات محسن رفیق‌دوست – جلد اول (۱۳۶۸ - ۱۳۵۷)» به عنوان سی‌وسومین کتاب خاطرات تولید شده در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی توسط سعید علامیان نوشته و تدوین و تاکنون از سوی انتشارات سوره مهر در چند نوبت منتشر شده است.

«روزنامه 1357» بخش جدیدی در پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، این سایت از روز 13 مهر 1394، همزمان با سی‌وهفتمین سالگرد ایام هجرت امام خمینی(ره) از عراق به پاریس در سال 1357، بخش جدیدی را با عنوان «روزنامه 1357» به مخاطبان ارایه می‌کند. روز 12 مهر آن سال، امام خمینی(ره) در اعتراض به خفقان سیاسی موجود در عراق از این کشور خارج شدند و چند روز بعد در نوفل لوشاتو (در حومه پاریس) مستقر شدند. در مدت چهار ماه اقامت در فرانسه، نوفل لوشاتو مهم‌ترین مرکز خبری جهان شد و جمع بیشتری از مردم جهان با اندیشه و قیام ایشان آشنا شدند. در بخش جدید پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی با عنوان «روزنامه 1357» صفحه نخست مهم‌ترین روزنامه‌های پاییز و زمستان سال پیروزی انقلاب (اطلاعات و کیهان) به مرور و متناسب با روز انتشار آنها در همان سال منتشر و روند پیروزی انقلاب اسلامی براساس مهم‌ترین عنوان‌های خبرهای مطبوعات دیده و خوانده می‌شود. البته بیشتر مطبوعات به دنبال حمله نظامیان حکومت پهلوی به دفترهای روزنامه‌های مهمی مانند اطلاعات و کیهان از 15 آبان 1357 اعتصاب کردند و این اعتصاب 61 روز ادامه داشت. در مرور آن ایام و متناسب با سالگرد روزهایی که مطبوعات اصلی آن روز کشور در اعتصاب به سر می‌بردند، برای ارایه روند وقایع منجر به سقوط حکومت پهلوی، از صفحه‌های نخست روزنامه‌هایی که منتشر می‌شده‌اند، استفاده خواهد شد و از تاریخ پایان اعتصاب، صفحه نخست روزنامه‌های اطلاعات و کیهان، در بخش «روزنامه 1357» قرار می‌گیرد. امام خمینی(ره) رهبر انقلاب اسلامی، در 16 دی ماه سال 1357 ضمن تشکر از روزنامه نگارانی که دراعتراض به سانسور مطبوعات دست به اعتصاب زده بودند خواهان پایان این اعتصاب شدند. متن پیام ایشان چنین است: «بسمه تعالى‏ از اعتصاب کنندگان محترم مطبوعات که زیر بار سانسور دیکتاتورى نرفتند، تشکر مى‏کنم. و اکنون که دولت غیر قانونى جدید مدعى برداشتن سانسور است، آقایان به کار ادامه دهند و از اعتصاب بیرون آیند تا تکلیف ملت با دولت غیر قانونى معلوم شود. مقتضى است سایر اعتصاب کنندگان محترم به اعتصاب خود ادامه دهند، که امید است پیروزى نزدیک باشد، ان‌شاء‌اللَّه تعالى. روح اللَّه الموسوی الخمینى»

انتشار پژوهش «مرتضی مطهری و انقلاب اسلامی» در مسکو

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، اثر پژوهشی «مرتضی مطهری و انقلاب اسلامی در ایران» به قلم پژوهشگر روسیه‌ای، اسماعیل عبادوللین، از سوی بنیاد مطالعات اسلامی و توسط مؤسسه انتشاراتی صدرا در مسکو منتشر شد. بنیاد مطالعات اسلامی روسیه در این باره خبر داد که این اثر با استفاده از منابع پژوهشی تألیف و با مقدمه سید جواد میری، عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، همراه با تصایر در 400 صفحه سامان یافته است. پس از فهرست منابع در پایان اثر، منابع مطالعاتی به زبان‌های روسی، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و فارسی نیز آمده است. این تک‌نگاری به معرفی شهید مطهری به عنوان یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌ها و نظریه‌پرداز انقلاب اسلامی و تبیین ایده‌های فلسفی ـ سیاسی و ابعاد تأثیرگذاری تئوریک وی در انقلاب اسلامی ایران می‌پردازد. نویسنده اثر، اسماعیل عبادوللین، فارغ‌التحصیل مقطع دکتری در رشته تاریخ از دانشگاه فدرال کازان ـ تاتارستان است. وی رساله دکتری خود را با عنوان «شهید مطهری و نقش او در شکل‌گیری ایدئولوژی انقلاب اسلامی ایران» دفاع نموده و اکنون رساله او به صورت کتاب توسط بنیاد مطالعات اسلامی روسیه منتشر شده است. نویسنده در کتاب «مرتضی مطهری و انقلاب اسلامی در ایران»، ضمن تبیین ابعاد اندیشه دینی و فهم عمیق آیت‌الله مطهری از اسلام و سنت دینی از یک سو، به توجه وی نسبت به مسائل دنیای معاصر و تلاش برای پاسخ‌گویی به آنها نیز می‌پردازد. وی معتقد است: «مطهری نمونه‌ای از‌ یک متفکر و اندیشمند اسلام‌گرا بود که هم سنت دینی را خوب فهم کرد و هم مرد زمان خود بود. او زمان معاصر را خوب می‌شناخت و به پرسش‌های مطرح در جامعه خود آگاه بود و پاسخ‌های خوبی به آنها داد.» این اثر، شامل دو بخش است؛ یکی زندگینامه سیاسی و فکری شهید مطهری است که تقریبا 200 صفحه است و بخش دوم تحلیل افکار سیاسی شهید مطهری با تأکید بر نظریه تکامل اجتماعی انسان و برخی دیگر از اندیشه‌های وی که مربوط به عرفان سیاسی و حماسه حسینی است. مؤلف در نظر دارد به بررسی افکار دیگر نظریه‌پردازان انقلاب اسلامی که در پیروزی نهضت انقلابی مردم ایران نقش کلیدی داشتند، بپردازد و پس از بررسی جداگانه دیدگاه‌های هر کدام، در نظر دارد کتاب جامعی در این زمینه بنویسد.

کتاب «آیت‌الله محمدتقی نصیری به روایت اسناد ساواک» منتشر شد

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، کتاب «آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی نصیری به روایت اسناد ساواک» از سوی اداره کل اطلاعات استان سمنان با همکاری مرکز بررسی اسناد تاریخی در ‫272 صفحه و با شمارگان هزار نسخه منتشر شد.‬ این کتاب اسناد مبارزات آیت‌الله محمدتقی نصیری (‏‫۱۳۱۰ -‏‬ ۱۳۹۳) در ایام نهضت امام خمینی(ره) و در فاصله سال‌های 1343 تا 1357 را در بر دارد.‬ آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی نصیری، از مدیران حوزه علمیه سمنان و شاگرد امام خمینی (ره) شامگاه 20 شهریور 1393 درگذشت. وی سال ۱۳۱۰ هجری شمسی در سمنان به دنیا آمد و پس از تحصیل در حوزه‌های علمیه قم و مشهد به این شهر بازگشت و ۵۰ سال در خدمت مردم این منطقه بود. او که پدر شهید محمد صادق نصیری است، از محضر بزرگانی چون آیت‌الله العظمی بروجردی و امام خمینی (ره) کسب فیض کرد و با مدیریت و تدریس در حوزه علمیه سمنان به تربیت و پرورش شاگردان پرداخت و حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی، رئیس جمهوری، از شاگردان وی بوده است. کتاب «آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی نصیری به روایت اسناد ساواک» 25 شهریور 1394 در مراسمی در شهر سمنان رونمایی شد.

انتشار ترجمه کتاب «شرح اسم»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، ترجمه کتاب «شرح اسم: زندگینامه آیت‌الله سید علی حسینی خامنه‌ای (1357- 1318)» به زبان تركی استانبولی، به همت انتشارات كوثر در تركیه منتشر شد. این کتاب شرحی بر زندگی آیت‌الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای از تبار و تولد تا سال‌های كودكی و نوجوانی و كارنامه‌ای از مبارزات سیاسی و فعالیت‌های اجتماعی ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی را در بر دارد. اسناد ساواك، شهربانی و دادرسی ارتش حکومت پهلوی درباره دوران مبارزه و تبعید آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای نیز در این اثر گردآمده است. اسماعیل بندری، ترجمه این اثر از فارسی به تركی استانبولی را بر عهده داشته است. چاپ دوم متن فارسی كتاب «شرح اسم: زندگی‌نامه آیت‌الله سیدعلی حسینی‌خامنه‌ای (۱۳۵۷ش - ۱۳۱۸ش)» سال گذشته در 10 هزار نسخه عرضه شد. چاپ نخست این اثر 50 هزار جلد شمارگان داشت. هدایت‌الله بهبودی، پژوهشگر و نویسنده تاریخ و نویسنده کتاب «شرح اسم» اواخر سال گذشته گفت: مشغول نوشتن زندگینامه امام خمینی(ره) هستم که فکر می‌کنم این مشکل‌ترین کار و وظیفه‌ای است که به عهده گرفتم. بهبودی در یکی از نشست‌هایی که با محوریت بررسی کتاب «شرح اسم» برگزار شد، گفت: این کتاب می‌تواند نوعی شناخت اصولی نسبت به رهبر انقلاب را ارائه دهد. چرا که پیش از این، اثر مکتوبی و اینگونه پیرامون ابعاد گوناگون زندگی ایشان وجود نداشته است. این کتاب با ارائه شناختی تاریخی از زندگی ایشان می‌تواند نگاه‌ها را نسبت به این شخصیت عمیق‌تر و گسترده‌تر کند. خوانندگان کتاب‌های تاریخی هیچ‌گاه به نوع قالب کتابی که مطالعه می‌کنند فکر نخواهند کرد. چرا که درون مایه کتاب برای ایشان در اولویت قرار دارد. اما این بار و در این کتاب تلاش بر آن بود تا علاوه بر بیان حقایق تاریخی مربوط به شخصیت اصلی اثر، قالبی نیز برای آن و در جهت علاقه مخاطب تعریف شود.

کشتار دیگری مثل کشتار هفدهم شهریور که غالباً بی‌توجه به آن هستند

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب اسلامی چهارشنبه 18 شهریور 1394 در دیدار هزاران نفر از قشرهای مختلف مردم، ماه شهریور را حاوی خاطراتی پرمعنا خواندند و خاطرنشان کردند: در همه‌ حوادث این ماه از جمله کشتار مردم بی‌گناه به دست رژیم پهلوی در ۱۷ شهریور ۵۷، شهادت رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر کشور در ۸ شهریور ۶۰، ترور شهید آیت‌الله قدوسی و شهید آیت‌الله مدنی در همین ماه و حمله‌ صدام به ایران در ۳۱ شهریور ۵۹، ردپای مستقیم یا غیرمستقیم آمریکا مشاهده می‌شود. ایشان با ابراز نگرانی از فراموش‌شدن تدریجی این خاطرات تأمل‌برانگیز به‌ویژه در ذهن جوانان کشور، از کم‌کاری دستگاه‌های مسئول در این زمینه انتقاد کردند و افزودند: این‌گونه حوادث عبرت‌آموز نباید در حافظه‌ تاریخی ملت کمرنگ شود، چرا که اگر نسل جوان از شناخت و ریشه‌یابی این‌گونه خاطرات تاریخی و ملّی، بازماند در شناخت راهِ حال و آینده‌ کشور دچار خطا خواهد شد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با بازخوانی برخی نشانه‌ها از حاکمیت مطلق آمریکایی‌ها در دوران رژیم پهلوی خاطرنشان کردند: همه‌ ارکان حکومت طاغوت از جمله هیأت دولت و شخص شاه تابع آمریکا بودند و مقامات آمریکایی از طریق دست‌نشاندگان خود همچون فرعون بر ملت مظلوم ایران حکومت می‌کردند، اما امام بزرگوار همچون موسای زمان، به پشتوانه‌ ملت، آن بساط را از این سرزمین کهن، برچید. رهبر انقلاب، پایان‌یافتن منافع نامشروع آمریکایی‌ها در ایران را علت اصلی کینه‌ورزی و دشمنی پایان‌ناپذیر آنها با جمهوری اسلامی و ملت ایران برشمردند. بخشی از متن کامل بیانات رهبر معظم انقلاب که در پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌ سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) منتشر شده، چنین است: «ماه شهریور هم از ماه‌های پرخاطره است. هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷، یعنی چند ماه به پیروزی انقلاب، در همین میدان شهدای تهران، عوامل رژیم طاغوت مردم بی‌پناه را به رگبار مسلسل بستند و تعداد زیادی - که هنوز هم برای ما معلوم نیست لکن تعداد کثیری [بودند]- از مردم را در آن میدان به قتل رساندند. در همین ماه شهریور، ترور ناجوانمردانه‌ رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر کشور - مرحوم شهید رجایی و مرحوم شهید باهنر- اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور، ترور شهید آیت‌الله قدّوسی - دادستان کلّ کشور- اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور، شهادت امام‌جمعه‌ تبریز [آیت‌الله شهید سیّداسدالله مدنی‌] به‌دست منافقین اتّفاق افتاد. در همین ماه شهریور - روز آخر شهریور- حمله‌ نظامی رژیم بعثی صدّام به کشور اتّفاق افتاد. اینها خاطرات عجیبی است، پرمعنا است، پُرمغز است. در همه‌ این حوادث، رژیم آمریکا پشت قضیّه بود؛ عوامل آمریکایی بودند که یا به‌طور مستقیم کمک کردند یا تشویق کردند یا حدّاقل چشمشان را بر این جنایات بستند. جوان‌های ما باید این خاطرات را فراموش نکنند؛ یکی از چیزهایی که بنده نگران آن هستم، این است که این نسل جوانِ بالنده‌ ما که بحمدالله، هم آگاه و با بصیرت است، هم دارای انگیزه است، آماده به‌کار است، وسط میدان است، انقلابی است، به تدریج این حوادث مهم را، این عبرت‌های بزرگ دوران معاصر را از یاد ببرد؛ این کم‌کاری ما است، کم‌کاری دستگاه‌های مسئول است؛ این حوادث نباید کهنه بشود؛ حافظه‌ تاریخی یک ملّت نباید ضعیف بشود. اگر جوان‌های ما در سرتاسر کشور این حوادث را ندانند، تحلیل نکنند، عمق‌یابی نکنند، در شناخت کشورشان و در شناخت آینده دچار اشتباه خواهند شد. جوان‌ها باید این حوادث را درست بشناسند و بدانند که چه شد، چه اتّفاق افتاد، چه کسی بود؛ اینها را باید جوان‌ها بفهمند. یک کشتار دیگری مثل کشتار هفدهم شهریور، در هشتم بهمن در همین میدان انقلاب در اینجا اتّفاق افتاد که غالباً بی‌توجّه به آن هستند؛ عوامل رژیم افتادند به جان مردم. از خاطرات این ژنرال آمریکایی [ژنرال رابرت هایزر] که در روزهای آخر عمر رژیم گذشته برای نجات رژیم به تهران آمده بود، نقل کردند؛ او می‌گوید من ژنرال‌های شاه را جمع کردم و به آنها گفتم که لوله‌های تفنگ‌ها را پایین بیاورید؛ یعنی مسلّحین رژیم شاه که با مردم مواجه بودند، خیلی اوقات تیرهای هوایی می‌زدند که مردم را بترسانند، این آقا به ژنرال‌های شاه توصیه می‌کند و می‌گوید لوله‌ تفنگ‌ها را بیاورید پایین و به مردم بزنید؛ آنها هم اینجا در این میدان انقلاب به این دستور عمل کردند؛ لوله‌های تفنگ را پایین آوردند، مردم را هدف قرار دادند، عدّه‌ زیادی را به شهادت رساندند؛ ولی اثر نکرد، مردم عقب نرفتند، مردم ادامه دادند. بعد یکی از فرماندهان ارتش شاه - ارتشبد قره‌باغی- می‌آید پیش هایزر و می‌گوید این دستور تو فایده‌ای نداشت و مردم را نتوانست به عقب براند. هایزر در خاطراتش می‌نویسد که چقدر اینها تحلیل‌های کودکانه‌ای دارند! یعنی چه؟ یعنی [می‌گوید] توقّع قره‌باغی این بود که با یک بار مردم را به رگبار بستن قضیّه تمام می‌شود؛ نه، باید ادامه پیدا کند، باید هرجا با مردم مواجه می‌شوند، آنها را قتل‌عام کنند! آمریکا این است؛ آمریکا ۲۵ سال در این کشور حاکمیّت مطلق داشته است؛ به ژنرال‌های رژیم شاه این‌جور دستور می‌دهد؛ در زمینه‌های اقتصادی، در زمینه‌های سیاسی، در زمینه‌های امنیّتی، در زمینه‌های سیاست خارجی، در ایران حرف حرف آمریکایی‌ها بود؛ حاکمیّت مطلق آمریکا در دوران رژیم طاغوت. این‌جور رژیمی بر کشور ما حکومت می‌کرد که افسرش هم تابع آمریکایی است، وزیر دارایی‌اش هم تابع او است، وزیر دفاعش هم تابع او است، نخست‌وزیرش هم تابع او است، خود شاه هم تابع آمریکا است؛ بی‌چون‌وچرا! یک چنین رژیمی بر این مملکت حکومت می‌کرد. آمریکا در کشور ما فرعونیّت می‌کرد، مثل فرعون: یَستَضعِفُ طآئِفَةً مِنهُم یُذَبِّحُ اَبنآءَهُم وَ یَستَحیِ نِسآءَهُم؛ [سوره‌ قصص، بخشی از آیه‌ ۴] با مردم ما این‌جور رفتار می‌کردند؛ موسای زمان آمد، تخت‌وبخت این فرعون و دنباله‌روهای او را واژگون کرد و از بین برد؛ انقلاب این است. یک‌سال و دو ماه بعد از همین حادثه‌ شهریور - یعنی در آبان ۱۳۵۸- جوانان امام بزرگوار ما، جوانان پیرو خطّ امام، رفتند این جاسوس‌خانه‌ آمریکا را فتح کردند؛ آمریکایی‌ها را دست‌بسته و چشم‌بسته اسیر خودشان کردند؛ موسی‌ این‌دفعه فرعون را این‌جور شکست داد. حالا بعضی می‌گویند چرا آمریکایی‌ها با ایران بدند؟ خب علّتش همین است؛ ایران یکسره در مشت آمریکا بود، در دست آمریکا بود؛ همه‌ اجزای اصلی وجود کشور با اراده‌ آمریکایی‌ها حرکت می‌کرد؛ امام آمد و به‌وسیله‌ این مردم، آمریکا را از این مملکت بیرون کرد؛ باید هم دشمن باشند، باید هم دشمنی بکنند؛ و دارند می‌کنند، همین حالا دارند دشمنی می‌کنند...»

انتشار کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم»

مولف کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم» گفت: تا پیش از این اثر، تنها یک مجموعه مقالات مرتبط با انقلاب اسلامی در جهرم وجود داشت، در همین راستا از سال 1386 با همراهی سیدابوالفضل رضوی به بررسی و جمع آوری حوادث جهرم از دوران باستان تا دوران انقلاب اسلامی پرداخته‌ایم. وحید کارگر جهرمی، یکی از مولفان «انقلاب اسلامی در جهرم» در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی اظهار کرد: در این اثر با همکاری سیدابوالفضل رضوی به بررسی حوادث جهرم از دوران باستان تا دوران انقلاب پرداخته‌ایم. وی با اشاره به اینکه کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم» طی هفته‌های اخیر، از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، گفت: ما از سال 1386 پژوهش این کتاب را آغاز کردیم و به نقش آیت‌الله سید عبدالحسین موسوی نجفی لاری در تاثیر بر فرهنگ و عقاید مردم شهر جهرم پرداختیم. کارگر جهرمی خاطرنشان کرد: در ادامه کتاب به زندگی آیت‌الله سید حسین آیت‌اللهی، نوه آیت‌الله لاری اشاره شده است. او در 15 خرداد 1342، به دلیل حمایت از امام خمینی(ره) دستگیر و زندانی می‌شود و بعدها به عنوان امام جمعه جهرم، فعالیت‌های انقلابی خود را ادامه می‌دهد. مولف کتاب «انقلاب اسلامی در جهرم» ادامه داد: تا پیش از این اثر، تنها یک مجموعه مقالات مرتبط با انقلاب اسلامی در جهرم وجود داشت. پس از این که تصمیم گرفتیم تا این اثر را منتشر کنیم، با افراد زیادی مصاحبه کردیم. علاوه بر آن از اسناد موجود در کتابخانه‌هایی از جمله مرکز اسناد انقلاب، کتابخانه ملی ایران، کتابخانه و مرکز اسناد مجلس، کتابخانه ریاست جمهوری و مرکز مطالعات تاریخ معاصر ایران استفاده کردیم. وی در پایان به تالیف اثر جدیدش اشاره کرد و گفت: در حال تالیف اثری درباره زندگی و اندیشه آیت‌الله سید عبدالحسین لاری هستم که پس از تکمیل، از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر می‌شود. کتاب «آقای مهربان»، خاطرات آقای مهربان، از فعالان انقلاب و دفاع مقدس نیز از سوی این مولف منتشر شده است که به چهارمین جشنواره تولیدات استانی حوزه هنری ارایه شده است.

برگزاری نمایشگاه و نشست تخصصی «لاله‌های شهریور 57»

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر که در دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری فعال است، اجرای نمایشگاه و نشست تخصصی «لاله‌های شهریور 57» را بر عهده دارد. براساس اعلام این کتابخانه، نمایشگاه و نشست تخصصی «لاله‌های شهریور 57» به مناسبت سی‌وهفتمین سالگرد حمله نظامیان حکومت پهلوی به اجتماع و تظاهرات مردم تهران، ساعت 15 دوشنبه 16 شهریور 1394 افتتاح می شود. این برنامه با حضور علی‌محمد بشارتی که وقایع 17 شهریور 1357 را از نزدیک شاهد بوده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، از جمله مسئولان و شخصیت‌های سیاسی جمهوری اسلامی ایران بوده است، محسن مومنی‌شریف، رئیس حوزه هنری و جمعی از نویسندگان و پژوهشگران تاریخ و ادبیات انقلاب اسلامی، در گالری شماره یک خانه عکاسان آغاز می‌شود. دومین نشست «لاله‌های شهریور 57» سه‌شنبه 17 شهریور 1394 از ساعت 10 صبح آغاز می‌شود. در این برنامه، شاهدان میدان ژاله (شهدا) در جمعه 17 شهریور 1357، عباس ملکی (عکاس) و اکبر براتی خاطرات آن روز را بازگو می‌کنند و در ادامه، این میهمانان به پرسش‌های حاضران درباره وقایع آن ایام پاسخ می‌دهند. سومین نشست هم ساعت 15 چهارشنبه 18 شهریور 1394 با سخنرانی هدایت‌الله بهبودی، نویسنده و پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی آغاز و در ادامه، مراسم ادای احترام به شهیدان انقلاب اسلامی برگزار می‌شود. همچنین برگزیدگان مسابقه فرهنگی «لاله‌های شهریور 57» معرفی می‌شوند. در فاصله برگزاری این نشست‌ها، مجموعه کاملی از منابع مكتوب و نشریات، عکس‌ها و فیلم‌های مرتبط با وقایع 17 شهریور 1357 در نمایشگاه «لاله‌های شهریور 57» ارایه می‌شود. این نمایشگاه واقع در طبقه همکف ساختمان مرکزی حوزه هنری در تهران، خیابان سمیه، نرسیده به تقاطع خیابان حافظ، بعد از ظهر 16 شهریور و از ساعت 9 تا 17 روزهای 17 و 18 شهریور 1394 آماده بازدید مخاطبان است. نشست‌های تخصصی نیز در زمان مشخص شده، در همین محل برگزار می‌شوند. رئوف گوهریان، مسئول کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران درباره محتوای نمایشگاه «لاله های شهریور 57» گفت: محتوای نمایشگاه مطابق نمایشگاه‌های قبلی برگزار شده توسط این کتابخانه، بر سه عنصر متن، صدا و تصویر متمرکز شده است. به صورتی که در بخش متن، منابع مکتوب از جمله کتاب‌ها و نشریاتی که به نوعی به این حادثه 17 شهریور پرداخته‌اند بررسی شده و در نهایت200 عنوان کتاب و نشریه در معرض دید بازدیدکنندگان قرار می‌گیرد. وی افزود: در کتابشناسی توصیفی 17 شهریور هم منابعی که مستقلا به این موضوع پرداخته‌اند را معرفی کرده‌ایم. در بخش تصویر نیز فیلم مستند 45 دقیقه‌ای درباره واقعه 17 شهریور، در طول نمایشگاه پخش می‌شود و در کنار آن یک نسخه از فیلم در قالب لوح فشرده به بازدیدکنندگان عرضه می‌گردد. در این نمایشگاه موضوعات شاخص 17 شهریور به روایت مطبوعات مطرح آن دوره و همچنین اسناد ساواک را با عنوان «17 شهریور در آینه اسناد» آورده‌ایم. گوهریان گفت: در نمایشگاه «لاله‌های شهریور 57» و در بخش تصویری آن زندگینامه و آلبوم عکس‌های 89 شهیدی را که در آمار رسمی بنیاد شهید مطرح شده، به همراه شعارهای مردمی رایج درآن دوره نشان داده‌ایم و در همین راستا از تمامی دانشگاه‌ها و مراکز تاریخ پژوهشی و اسنادی فعال در زمینه تاریخ انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر برای حضور در این نمایشگاه دعوت به عمل می‌آوریم.

کتاب «تاریخ انقلاب اسلامی در گیلان» منتشر می‌شود

محمد پرحلم، مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری استان گیلان در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی از تالیف کتاب تازه‌اش خبر داد و اظهار کرد: در حال حاضر در حال تهیه کتابی درباره تاریخ انقلاب اسلامی در استان گیلان هستم. وی با اشاره به این که کتاب در مرحله نهایی قرار دارد، افزود: این اثر شامل روزشمار انقلاب اسلامی از تاریخ یک مهر 1357 تا یک اسفند همان سال است و تمامی وقایع رخ داده در استان گیلان را به صورت روزشمار روایت می‌کند. این مولف گیلانی درباره نحوه تدوین اثرش گفت: این کتاب در واقع حاصل همکاری من و آقای مرادیان گروسی از پژوهشگران پیشکسوت گیلانی ا‌ست که خود از شاهدان عینی بسیاری از وقایع بود و اسناد خطی و دست نوشته‌هایش را نیز در تدوین اثر به کار بردیم. وی با اشاره به ضرورت تالیف روزشمار انقلاب اسلامی در گیلان، تصریح کرد: هر بار که به خاطرات انقلاب مراجعه می‌کردیم، می‌دیدیم که در این حوزه دچار فراموشی مفرط هستیم و تنها شمایی از اتفاقات را در ذهن داریم. به همین دلیل از سال 1389 شروع به ثبت و ضبط خاطرات مرتبط با انقلاب اسلامی در گیلان کردم. پرحلم خاطرنشان کرد: این اثر با مراجعه به تمامی اسناد از جمله اسناد به جای مانده از سوی ساواک، عکس، سند و مصاحبه با شاهدان عینی وقایع در دست تکمیل است و بنا داریم تا در ایام دهه فجر سال جاری آن را به بازار نشر عرضه کنیم.

سیستان و بلوچستان برای دومین سال متوالی میزبان جشنواره شعر انقلاب است

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی انقلاب اسلامی، محسن ذوالفقاری، رئیس حوزه هنری استان سیستان و بلوچستان طی حكمی از سوی فاضل نظری، معاون هنری حوزه هنری به سمت دبیر اجرایی پنجمین جشنواره شعر انقلاب منصوب شد. ذوالفقاری با تایید این خبر، به خبرنگار پایگاه اطلاع‌رسانی انقلاب اسلامی گفت: سال گذشته و در پی برپایی موفق چهارمین جشنواره شعر انقلاب در استان سیستان و بلوچستان، از ریاست حوزه هنری درخواست کردیم تا جشنواره بعدی شعر انقلاب نیز در استان ما برگزار شود. وی با اشاره به اینکه در جشنواره پیشین نیز سمت دبیر اجرایی را بر عهده داشته، ادامه داد: چهارمین دوره جشنواره شعر انقلاب، در واقع نخستین تجربه برگزاری جشنواره ملی در سطح استان سیستان و بلوچستان بود که با همکاری مسئولان و استقبال خوب جوانان و شاعران استان با سطح کیفی خوب و شکوه هر چه تمام‌تر برگزار و در ادامه باعث ایجاد علاقه‌مندی جوانان استان به شعر و به خصوص شعر انقلاب شد. دبیر اجرایی پنجمین جشنواره شعر انقلاب خاطرنشان کرد: تا پیش از این جشنواره شعر انقلاب به صورت دو سالانه برگزار می‌شد که با درخواست و پیشنهاد ما، این جشنواره سالانه و برای دومین سال متوالی، در سال جاری و همزمان با ایام دهه فجر در شهر زاهدان میزبان شاعران و علاقه‌مندان است. ذوالفقاری تصریح کرد: آخرین مهلت ارسال آثار حداکثر تا تاریخ 30 آبان سال جاری است و هنرمندان می‌توانند پس از ثبت نام در سایت www.artfest.ir و درج کد رهگیری، آثار خود را به نشانی تهران، خیابان سمیه، نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، طبقه همکف، دبیرخانه مرکزی جشنواره‌های حوزه هنری ارسال کنند. وی در پایان گفت: با توجه به اینکه دانشکده ادبیات دانشگاه زاهدان یکی از وزنه‌های ادبی در سطح کشور است، قصد داریم تا امسال پنجمین جشنواره سراسری شعر انقلاب را به صورت علمی‌تر و با همکاری این دانشگاه برگزار کنیم. در همین راستا، مراسم شب شعر و اختتامیه این جشنواره نیز در این دانشگاه برگزار می‌شود. لازم به ذکر است که محسن ذوالفقاری رئیس حوزه هنری استان سیستان و بلوچستان، امروز (8 شهریور 94) طی حکمی از سوی فاضل نظری، معاون هنری حوزه هنری به سمت دبیر اجرایی پنجمین جشنواره شعر انقلاب منصوب شد. در این حکم آمده است: «نظر به برگزاری جشنواره شعر انقلاب در استان سیستان و بلوچستان و بنا به پیشنهاد مدیر مرکز محافل و جشنواره‌های حوزه هنری، به موجب این حکم به عنوان دبیر اجرایی پنجمین جشنواره شعر انقلاب منصوب می‌شوید. امید است که با اتکال به حضرت حق و بهره‌مندی از تجربه‌های ارزشمند جنابعالی و مجموعه ذی‌ربط و بهره‌گیری از امکانات موجود در استان از رهگذر هماهنگی با دبیر محترم هنری جشنواره و مرکز محافل و جشنواره‌های حوزه هنری، شاهد برپایی باشکوه این جشنواره ادبی منطبق با ارزش‌های انقلاب اسلامی و اهداف عالی حوزه هنری باشیم.» پنجمین جشنواره سراسری شعر انقلاب، بهمن ماه 1394 و به میزبانی استان سیستان و بلوچستان برگزار می‌شود.

نگارش و تدوین دو عنوان کتاب درباره وقایع انقلاب اسلامی در سمنان

مرتضی حاجیان‌نژاد، مولف سمنانی در گفت‌وگو با خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی اعلام کرد: در حال تالیف دو کتاب با موضوع انقلاب اسلامی در استان سمنان هستم. وی افزود: تاکنون بیش از 90 درصد مراحل تالیف و تدوین کتاب «روزشمار انقلاب در سمنان» انجام شده است. همچنین نیمی از مراحل کتاب دیگرم با عنوان «انقلاب اسلامی در سمنان به روایت اسناد» نیز طی شده است. حاجیان‌نژاد درباره روند انجام کار و ضرورت تالیف این کتاب‌ها گفت: این دو اثر که با حمایت سازمان حوزه هنری استان سمنان و به شیوه پژوهشی و کتابخانه‌ای شروع شده، با استفاده از منابع و اسناد موجود در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی، مرکز اسناد انقلاب و کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی حوزه هنری در حال تکمیل است. تاکنون بیش از 500 تا 600 سند مرتبط با وقوع انقلاب در سمنان جمع آوری شده و به روایت سال‌های 1342 تا 1357 در این استان می‌پردازد. وی خاطرنشان کرد: وقتی به روند انقلاب در سایر استانها نگاه کردم، دیدم شهرهایی که نقش کمرنگ‌تری در پیروزی انقلاب داشتند و به لحاظ مکانی نیز از پایتخت هم دور بودند، اسناد مرتبط را جمع آوری و در قالب کتاب منتشر ساخته‌اند، اما سمنان با وجود موقعیت استراتژیکی خود، تاکنون تنها یک اثر با عنوان «تجسم یک باور» را منتشر ساخته که به روند انقلاب به روایت تصویر در گرمسار و سمنان می‌پردازد. مرتضی حاجیان‌نژاد، امسال و در چهارمین جشنواره تولیدات استانی حوزه هنری با یک عنوان کتاب با عنوان «رد پایی بر آسمان» شامل خاطرات عبدالوهاب ناظمیان شرکت کرده است. چهارمین جشنواره آثار و تولیدات مراکز استانی حوزه هنری از ۷ تا ۹ مهرماه سال جاری به میزبانی حوزه هنری اصفهان برگزار می‌شود.

حوزه نشر انقلاب اسلامی در نخستین هفته شهریور

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، بر اساس اطلاعات آماری که از سوی سایت موسسه خانه کتاب منتشر شده است، حوزه نشر انقلاب اسلامی در نخستین هفته شهریورماه سال جاری (بازه زمانی 31 مرداد تا 5 شهریورماه 1394) را با چهار عنوان کتاب تازه پشت سر گذاشت. از این تعداد یک عنوان چاپ نخست و سه عنوان نیز تجدید چاپی است. در میان این آثار کتاب «باد در شاخه‌های بید: داستان بلند درباره‌ انقلاب اسلامی ایران» نوشته روح‌الله درویشی که از سوی انتشارات كتاب تارا منتشر شده، تازه‌ترین اثر منتشر شده حوزه انقلاب اسلامی در هفته اخیر است. رمضانی، مدیر مسئول انتشارات کتاب تارا، با اشاره به این نکته که کتاب «باد در شاخه‌های بید: داستان بلند درباره‌ انقلاب اسلامی ایران» نخستین اثر در حوزه انقلاب است که از سوی این انتشارات راهی بازار نشر می‌شود، گفت: تاکنون کتابی از سوی مولفان حوزه انقلاب دریافت نکرده بودیم اما با دریافت این اثر و مطالعه محتوا، به انتشار آن علاقه‎مند شدیم. وی ادامه داد: این اثر در واقع خاطرات دایی مولف است که خود از فعالان انقلاب بود و داستان آن در روستای مالکی در اطراف شهرستان ماهشهر، واقع در استان خوزستان رخ داده است. مدیر مسئول انتشارات کتاب تارا اظهار کرد: در این روستا دو جوان به نام‌های شیخ ولی‌الله و شیخ فضل‌الله، به قیام علیه حکومت شاه و مبارزه با کدخدا و ژاندارمری منطقه می‌پردازند. در مبارزات این دو جوان که بعدها در طول جنگ به شهادت رسیدند، ماجراهایی در روستا رخ می‌دهد که بعدها از زبان شیخ فضل الله (دایی مولف) بازگو شده و حاصل آن امروز به صورت کتاب منتشر شده است. فهرست آثار تازه ‌نشر حوزه انقلاب اسلامی در نخستین هفته شهریورماه سال جاری (بازه زمانی 31 مرداد تا 5 شهریورماه 1394) چنین است: ـ باد در شاخه‌های بید: داستان بلند درباره‌ انقلاب اسلامی ایران/ نوشته روح‌الله درویشی/ انتشارات كتاب تارا/ 88 صفحه/ چاپ نخست/ یک هزار نسخه/ 6 هزار تومان ـ خاطرات سیاسی - اجتماعی دكتر صادق طباطبایی: جنبش دانشجویی ایران/ نوشته صادق طباطبایی/ انتشارات چاپ و نشر عروج (وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)/ 484 صفحه/ (در3جلد ) جلد 1/ چاپ چهارم/ یک هزار نسخه ـ خاطرات سیاسی - اجتماعی دكتر صادق طباطبایی: لبنان، امام صدر و انقلاب فلسطین/ نوشته صادق طباطبایی/ چاپ و نشر عروج (وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)/ 600 صفحه/ (در3جلد ) جلد 2/ چاپ چهارم/ یک هزار نسخه ـ خاطرات سیاسی - اجتماعی دكتر صادق طباطبایی: شكل‌گیری انقلاب اسلامی ایران/ نوشته صادق طباطبایی/ انتشارات چاپ و نشر عروج (وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)/ 504 صفحه/ (در3جلد ) جلد 3/ چاپ چهارم/ یک هزار نسخه.

رقابت 29 عنوان کتاب انقلاب اسلامی در چهارمین جشنواره تولیدات استانی حوزه هنری

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، در چهارمین جشنواره آثار و تولیدات مراکز استانی حوزه هنری که از ۷ تا ۹ مهرماه سال جاری به میزبانی حوزه هنری اصفهان برگزار می‌شود، در مجموع 118 اثر در بخش فرهنگ و مطالعات پایداری ارایه شده است. از میان این آثار، 29 عنوان کتاب در سه رده پژوهش و تحقیق، زندگینامه داستانی و داستان‌های مستند تاریخی و خاطره نویسی و تاریخ شفاهی به موضوع انقلاب و باقی به دفاع مقدس پرداخته‌اند. در میان کتاب‌های با موضوع انقلاب، چهار اثر در رده پژوهش و تحقیق، یک اثر در رده زندگینامه داستانی و داستان‌های مستند تاریخی و 24 اثر در رده خاطره نویسی و تاریخ شفاهی قرار می‌گیرند. نویسندگان 13 استان از جمله آذربایجان غربی، اردبیل، البرز، خراسان شمالی، خراسان جنوبی، سمنان، فارس، کرمان، گیلان، گلستان، لرستان، مرکزی و یزد در آثار تالیفی و تدوینی خود به روایت انقلاب اسلامی با خاطرات و همچنین روزشمار وقایع تاریخی مراکز استان‌ها پرداخته‌اند. استان خراسان شمالی با ارائه 10 عنوان کتاب با محور انقلاب اسلامی و مهدی الهی‌فرد، مولف این استان با تدوین 9 عنوان کتاب در این حوزه به ترتیب پرکارترین استان و مولف در این جشنواره به شمار می‌آیند. از سوی دیگر استان‌های البرز، خراسان جنوبی، سمنان، فارس، گلستان، گیلان، لرستان و مرکزی، هر کدام با یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی در در چهارمین جشنواره آثار و تولیدات مراکز استانی حوزه هنری حاضر شده‌اند. فهرست آثار ارایه شده با موضوع انقلاب در چهارمین جشنواره آثار و تولیدات مراکز استانی حوزه هنری، به تفکیک استان به این شرح است: آذربایجان غربی سه اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان‌های «پیر پیشگام» ازمصطفی قلی‌زاده علیار، «خاطرات مهدی یوسف‌زاده» از حسین غفاری و «ابد + ده سال» از هادی عابدی اردبیل یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان‌ «ظهر روز بیست و سوم» از ساسان ناطق البرز سه اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان‌های «نقش سرخ سرو» از مریم بذرافشان، «صلای صبح» از خانزاد محمودی و «آفتاب حصار» از سعیده محرمی و سمیر کتف خراسان جنوبی یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان «13 امامی‌ها» از سیدعلی‌اکبر سوفاری خراسان شمالی 10 اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان‌های «آیه‌ها و آیینه‌ها» از مهدی شیرزادی، «پابرهنه‌ها»، «پینه به دست‌ها»، «رضا و نارضا»، «طعم انقلاب»، «فریاد در خاموشی»، «کاخ و کوخ»، «مشت و درفش»، «ناگفته‌های راز» و «خاطرات آقا معلم» از مهدی الهی‌فرد سمنان یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان «سرو سور» از محمود امامی فارس یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان «آقای مهربان» از وحید کارگر جهرمی کرمان دو اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان‌های «24 آذر 57» از وحید محمدی پایندر و «خاطراتی از وقایع انقلاب اسلامی در زرند» از مهدی سهرابی زرندی گلستان یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان «اشارت زلال» از محسن ربانی گیلان یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان «سال‌های خاکستری» از علی امیری لرستان یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان «روزهای روشن» از رمضان تیموری مرکزی یک اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان «تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در اراک» از یوسف نیک‌فام یزد سه اثر در حوزه انقلاب اسلامی با عنوان‌های «تاریخ انقلاب اسلامی در یزد» از محمودجواد بهبودزاده، «گزیده افتخار» و «روزشمار انقلاب اسلامی در یزد» از محمدرضا كلانتری سرچشمه

انتشار 15 عنوان کتاب درباره تاریخ انقلاب اسلامی

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، بر اساس اطلاعات آماری سایت موسسه خانه کتاب، حوزه نشر انقلاب اسلامی دومین ماه از تابستان (بازه زمانی 1 تا 31 مرداد 1394) را با 15 عنوان کتاب تازه پشت سر گذاشت. از این تعداد 9 عنوان چاپ نخست و 6 عنوان نیز تجدید چاپی است. حوزه نشر انقلاب اسلامی در نخستین ماه از تابستان 1394، بسیار پرکار ظاهر شده و 42 عنوان کتاب تازه را منتشر کرده بود؛ اما در مرداد ماه با کاهش کتاب‌های تازه انتشار یافته مواجه شد و 15 عنوان کتاب تازه را در این حوزه راهی بازار نشر کرد. لازم به ذکر است که در این ماه ناشران شهرستانی نسبت به ناشران تهرانی، سهم بیشتری در انتشار کتاب‌های حوزه انقلاب اسلامی داشتند. علاوه بر این، براساس آمارهای اعلام شده از سوی موسسه خانه کتاب، انتشارات «مركز اسناد انقلاب اسلامی»، با انتشار سه عنوان کتاب از جمله «ارتش در گذار از بحران‌های انقلاب (پیوند ماندگار)»، «انقلاب اسلامی در جهرم» و «همراه پیر پاك: خاطرات ولی چه‌پور» به عنوان پرکارترین ناشر حوزه انقلاب اسلامی در مرداد 1394 به شمار می‌آید. پس از آن ناشرانی همچون «آوای بی‌رنگ»، «دفتر نشر معارف» و «دفتر انتشارات اسلامی» هر یک با انتشار دو عنوان کتاب در این حوزه، از دیگر ناشران پرکار این حوزه هستند. فهرست آثار تازه ‌نشر حوزه انقلاب اسلامی در مرداد 1394 به شرح زیر است: «ارتش در گذار از بحران‌های انقلاب (پیوند ماندگار)» نوشته سیدحسین محمدیودود،‌ ناشر مركز اسناد انقلاب اسلامی، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات، 984 صفحه، وزیری (گالینگور)، چاپ نخست، دوهزار نسخه، 33 هزار تومان. «انقلاب اسلامی ایران» نوشته سیدناصر محرابینیا، ناشر باقیات، 24 صفحه، چاپ نخست، یک هزار نسخه، سه هزار تومان. «انقلاب اسلامی در جهرم» نوشته ابوالفضل رضوی و وحید كارگرجهرمی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، موسسه فرهنگی هنری و انتشارات، 888 صفحه، چاپ نخست، یک هزار نسخه، 33 هزار تومان. «تاثیر انقلاب اسلامی ایران بر بیداری اسلامی» نوشته محمدجواد انتظاری، ناشر آراسپ، 40 صفحه، چاپ نخست، یک هزار نسخه، 6 هزار تومان. «تاریخ سیاسی معاصر ایران» نوشته سیدجلال‌الدین مدنی، ناشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، 704 صفحه، (در2جلد )، جلد نخست، چاپ هجدهم، یک هزار نسخه. «تاریخ سیاسی معاصر ایران» نوشته سیدجلال‌الدین مدنی، ناشر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، دفتر انتشارات اسلامی، 520 صفحه، (در2جلد )، جلد دوم، چاپ هجدهم، یک هزار نسخه. «تاریخ و فرهنگ زنوز در سیر حوادث» نوشته مصطفی سمیعیزنوزیان، ناشر آوای بی‌رنگ، 164 صفحه، چاپ نخست، یک هزار نسخه، هفت هزار تومان. «جلوه اسلام: پیرامون اسلام، انقلاب و اهل بیت (علیهم السلام)» محقق: فاطمه امیدی، ناشر منادی تربیت، 162 صفحه، چاپ دوم، یک هزار نسخه، پنج هزار تومان. «خلیل آسا: شخصیت و نهضت امام خمینی (ره) به روایت سیدحمید روحانی، محمدحسن رحیمیان، و سیدهادی خسروشاهی» نوشته سیدمجتبی مجاهدیان، ناشر دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها)، 120 صفحه، چاپ نخست، یک هزار نسخه، چهار هزار و 500 تومان. «دانسته‌ها و ندانسته‌های یك انقلاب: 60 پرسش و پاسخ» نوشته محسن نصری، ناشر حدیث راه عشق، 336 صفحه، چاپ نهم، سه هزار نسخه، 10 هزار تومان. «مدیریت بحران‌های سیاسی - امنیتی در اندیشه امام خمینی (ره)» نوشته قاسم طاهری، ناشر آرنا، 216 صفحه، چاپ نخست، یک هزار نسخه، 14 هزار تومان. «مرند در صد سال اخیر» نوشته مصطفی سمیعیزنوزیان، ناشر آوای بی‌رنگ، 212 صفحه، چاپ نخست، یک هزار نسخه، هشت هزار تومان. «مستوره آسمانی» نوشته محمد فائق‌فرجی، ناشر نگین سبز، 96 صفحه، چاپ دوم، دوهزار نسخه، سه هزار و 300 تومان. «نگرش‌شناسی تاریخ‌نگاری انقلاب اسلامی» نوشته یعقوب توكلی، ناشر دفتر نشر معارف (وابسته به نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها)، 72 صفحه، چاپ نخست، یک هزار و 500 نسخه، دو هزار و 500 تومان. «همراه پیر پاك: خاطرات ولی چه‌پور» نوشته ولی چه‌پور، ناشر مركز اسناد انقلاب اسلامی، 280 صفحه، چاپ دوم، یک هزار نسخه، 10 هزار تومان.

سندی از بازخوردهای آتش‌سوزی سینما رکس آبادان

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، 28 مرداد 1357 یادآور سالروز فاجعه آتش سوزی در سینما رکس آبادان است. شب بیست و هشتم مرداد 1357 هنگامی که جمعی از شهروندان آبادانی برای تماشای فیلم «گوزن‌ها» ساخته مسعود کیمیایی به سینما رکس رفته بودند، گروهی خرابکار، سالن سینما را به آتش کشیدند. شاهدان عینی گزارش کردند نخستین گروه از ماموران آتش نشانی پس از ۳۰ دقیقه به سینما رکس رسیدند اما دریافتند هیچکدام از شیرهای آتش نشانی کار نمیکند. یکی از شاهدان بعدها این اتهام را مطرح کرد که مرکز شهربانی که فقط یک کوچه با سینما رکس فاصله داشت در لحظات نخستین حادثه برای آزادی افرادی که در آتش گرفتار آمده بودند، کوشش چندانی نکرد. امام خمینی (ره) در همان زمان با ارسال پیامی این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران به ویژه مردم ستمدیده آبادان و به خانواده داغدیدگان تسلیت گفتند. در این پیام آمده است: من گمان نمی‌کنم هیچ مسلمانی، بلکه انسانی دست به این فاجعه وحشتناک بزند جز آن که به نظایر آن عادت نموده اند و خوی درندگی و غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفان شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر انداخته اند و با فداکاری از هم‌میهنان خود دفاع میکنند مرتکب شده باشند بلکه خود شاه در این حادثه عاملیت دارد. موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، در همین رابطه سندی از ساواک را منتشر کرده که در آن با عنوان «سخنرانی تحریك‌آمیز» به سخنرانی آیت‌الله مصطفی محقق داماد در 31 مرداد همان سال، یعنی سه روز پس از حادثه سینما رکس آبادان اشاره شده است. البته در آن زمان و در اسناد رسمی، تاریخ سال براساس تاریخ شاهنشاهی اعلام می‌شد. در متن این گزارش محرمانه ساواک آمده است: «بعدازظهر و عصر روز 31 / 5 / 2537 واعظی به نام محقق داماد ضمن سخنرانی مذهبی در مسجد حبیب موسی در كاشان درباره آتش سوزی سینما ركس آبادان صحبت نموده و اظهار داشته است (ما هنوز نظریه در این مورد نداده‌ایم ولی باید توجه كنید چرا درهای سینما بسته بوده و كلید در پیدا نشده، چرا آتش‌نشانی حاضر نشده و وقتی هم كه حاضر شده آب نداشته، چرا وقتی یك صلوات بلند می‌فرستید ده تا ماشین آب‌پاش به سرتان می‌ریزند، چند روز پیش یك كارخانه پتوبافی در قم آتش گرفته بود اثری از آتش‌نشانی نبود ولی سر چهارراه‌ها ماشین‌های آتش‌نشانی برای آب ریختن بر سر چهارطلبه مستقر شده بود من می‌گویم آدم‌كشی در نظر ما منفور است چه به نحو گلوله و مسلسل چه به نحو آتش سوزی اگر آدم‌كشی بد است چرا با هلی‌كوپتر گلوله بر سر مردم مشهد می‌ریزند مسلمان كه آدم نمی‌كشد، طلبه 20 ساله‌ای در جریان گذشته قم با اصابت گلوله به گلویش از طرف دشمنان ما كشته شد این جوان در كوچه ما است چند روز بعد برادرش به در منزل یكی از همسایگان برای طلب بخشش آمده كه برادرم چند روز پیش در اینجا كشته شد و برای دفاع از خود دو آجر از دیوار شما كنده، این مسلمان است چرا با حقه‌بازی آتش‌سوزی را به عده‌ای نسبت می‌دهید). ارزیابی: اظهار مطالب صحت دارد. گیرندگان: دفتر ویژه اطلاعات، كمیته مشترك ضد خرابكاری»

کتاب‌ تازه‌ای از مجموعه‌ «پایگاه‌های انقلاب» منتشر می‌شود

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، تا پایان شهریور ماه امسال دو عنوان کتاب تازه در حوزه تاریخ حکومت پهلوی و وقایع انقلاب اسلامی از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی راهی بازار نشر می‌شود. «مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک» و «شهناز پهلوی» عنوان دو کتابی هستند که ظرف چند هفته آینده از سوی این موسسه منتشر می‌شوند. کتاب «مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک» پنجمین اثر از مجموعه «پایگاه‌های انقلاب اسلامی» به شمار می‌آید که تالیف آن یک سال و نیم زمان برده است. در مجموعه «پایگاه‌های انقلاب اسلامی» تاکنون به نقش مساجدی از جمله مسجد جامع بازار تهران، مسجد ارک تهران، مسجد جلیلی، مسجد هدایت و مدرسه فیضیه قم در روند شکل گیری انقلاب اسلامی و اهمیت این اماکن در اسناد ساواک پرداخته شده است. به گفته دست‌اندرکاران تالیف این دو اثر، در تالیف کتاب «شهناز پهلوی» سه سال زمان صرف شده است. این اثر پس از انتشار در مجموعه «زنان دربار به روایت اسناد ساواک» یا «زنان عصر پهلوی» قرار می‌گیرد و هفتمین عنوان این مجموعه است که به شرح زندگی و تحرکات زنان نام آشنای دوره پهلوی براساس اسناد ساواک می‌پردازد. شهناز پهلوی اولین فرزند محمدرضا پهلوی و تنها فرزند او از ازدواج با فوزیه فؤاد است. در میان کتاب‌های مجموعه «زنان دربار به روایت اسناد ساواک» یا «زنان عصر پهلوی»، اسناد ساواک درباره زنانی همچون فرح پهلوی، فریده دیبا، اشرف و شمس پهلوی جمع آوری و در قالب کتاب منتشر شده است.

انتشار چهار مجموعه از اسناد ساواک

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، مرکز بررسی اسناد تاریخی از ابتدای سال 1394 تاکنون، چهار عنوان کتاب تازه از جمله «احسان نراقی به روایت اسناد ساواک»، «مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک»، کتاب دوم «بدون شرح به روایت اسناد ساواک» و جلد دوم «اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک» را منتشر کرده است. کتاب «احسان نراقی به روایت اسناد ساواک» درباره احسان نراقی از نزدیکان دربار پهلوی و از چهره‌های تأثیرگذار آن حکومت در عرصه‌های علمی و دانشگاهی است که رئیس «موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی» بود. او رابطه نزدیکی با پرویز ثابتی، مدیرکل اداره سوم ساواک داشته و از این طریق سیاست‌های حکومت پهلوی را دنبال می‌کرده است. اسناد به کار برده شده در محتوای این کتاب به ترتیب تاریخی تدوین شده است. اولین سند کتاب مربوط است به 19/9/1333 و آخرین سند کتاب نیز گزارشی است مربوط به 5/10/1357 که در آن نام نراقی به عنوان وزیر احتمالی آموزش و پرورش در کابینه شاپور بختیار ذکر شده است. «مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک» عنوان یکی دیگر از تازه‌های نشر مرکز بررسی اسناد تاریخی است که در سال 1394 منتشر شده و ضمن معرفی مصطفی الموتی‌نیا، اسناد مرتبط با وی را به ترتیب تاریخ ارائه می‌کند. اولین سند کتاب «مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک» آگهی است که درباره این شخص در «روزنامه داد» به تاریخ 5/10/1325 منتشر شد و در آن الموتی‌نیا هرگونه انتساب خود با اعضای حزب توده را رد کرده است. سند پایانی کتاب نیز استعلامی است به تاریخ 3/11/1357 راجع به صلاحیت الموتی‌نیا برای صدور امتیاز روزنامه صبح امروز. کتاب «بدون شرح به روایت اسناد ساواک» سومین اثر تازه منتشر شده از سوی این مرکز است که اسناد متنوعی از دوره پهلوی در آن منتشر شده و تجزیه و تحلیل آن بر عهده خواننده قرار گرفته است. بنا بر اعلام روابط عمومی مرکز بررسی اسناد تاریخی، این جلد به دنبال استقبال علاقه‌مندان از جلد اول به سبک و سیاقی متفاوت تهیه شده و منبعی برای پژوهشگران برای شناخت بهتر ماهیت حکومت پهلوی خواهد بود. کتاب دوم «بدون شرح به روایت اسناد ساواک» در ده فصل تهیه شده که در ابتدای هر فصل مقدمه کوتاهی راجع به اسناد آن بخش آمده است. اولین سند کتاب گزارشی به تاریخ 16 بهمن 1327 راجع به سید حسن تقی‌زاده و سند پایانی کتاب نیز مربوط به 15/11/1357 است. آخرین اثر تازه انتشار یافته از سوی مرکز بررسی اسناد تاریخی، جلد دوم «اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک» نام دارد که با هدف آشنایی مردم با رویدادها و اتفاقات دوره پهلوی تدوین شده و نمایان‌گر وضع آن حکومت و نگرش‌های حاکم بر آن است. در جلد دوم «اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک» در مجموع 71 موضوع مورد بررسی قرار گرفته و برای هر کدام چندین سند ارائه شده است.

خاطراتی از وقایع انقلاب در دو استان ایران

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، کتاب «روزهای روشن» به عنوان نخستین جلد از مجموعه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در لرستان به همت واحد ادبیات مقاومت و پایداری حوزه هنری استان منتشر شد. سامان سپهوند، مسئول واحد ادبیات مقاومت و پایداری این حوزه با اعلام این خبر افزود: این کتاب وقایع انقلاب اسلامی را در قالب خاطرات حجت‌الاسلام و المسلمین حاج شیخ مهدی روشن روایت می‌کند که به قلم رمضان تیموری تدوین یافته است. حاج شیخ مهدی روشن از چهره‌های فعال دوران انقلاب اسلامی در لرستان است که حضورش در کنار شهید محراب آیت‌الله سید اسدالله مدنی در مبارزات برای پیروزی انقلاب اسلامی سبب تبعید و زندانی شدن او در دوران حکومت پهلوی شد. عضویت در شورای فرماندهی سپاه پاسداران، ریاست عقیدتی سیاسی لشکر 84 خرم‌آباد، دبیری ائمه جمعه لرستان و ریاست عقیدتی سیاسی ژاندارمری ناحیه لرستان بخش‌هایی از مسئولیت‌های او پس از پیروزی انقلاب اسلامی بوده است. کتاب «روزهای روشن» در 214 صفحه و توسط انتشارات سوره مهر در مرداد ماه 1394 انتشار یافته است. همچنین سالاری‌زاده، رئیس حوزه هنری استان کرمان، در گفت‌وگویی، از چاپ و انتشار کتاب خاطراتی از وقایع انقلاب اسلامی در زرند خبر داد. وی گفت: این کتاب شامل مجموعه خاطرات مبارزان شهرستان‌های زرند و کوهبنان است که طی سه سال گذشته تدوین شده است. سالاری‌زاده افزود: کتاب «خاطراتی از وقایع انقلاب اسلامی در زرند» تصویری از دوران حکومت پهلوی در این دو شهرستان را ارائه می‌دهد. وی گفت: این کتاب به قلم مهدی سهرابی زرندی، در 528 صفحه و در تیراژ 1500 نسخه با قیمت 29900 تومان توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار کتاب شده است. این کتاب، خاطرات اقشار مختلف در جریان مبارزات مردم زرند و کوهبنان را با ذکر جزییات و بر پایه اسناد در بر دارد.

بازخوانی سوابق انقلابی روستائیان

«بازخوانی سوابق انقلابی روستائیان» از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی «بازخوانی سوابق انقلابی روستائیان» را منتشر کرد. در این بازخوانی از سه کتاب «انقلاب اسلامى در ورامین» نوشته محمدعلی حاجی بيگی کندری، «انقلاب اسلامی در كرمانشاه» نوشته دكتر روح‌الله بهرامی و «عملیات مرصاد و سرنوشت منافقین» نوشته محمدعلی صدرشیرازی استفاده شده است. در بخشی از این بازخوانی می‌خوانیم: از نقش روستائیان و عشایر در دفاع از مرزهای ایران می‌توان عملیات مرصاد و بسیاری از موارد دیگر اشاره كرد. یكی از ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران مشاركت اقشار مختلف مردم روستاها و عشایر در انقلاب اسلامی و فعالیت این طبقات در كنار فعالیت‌های مردم در شهرهای بزرگ بود. در این راستا نادیده گرفتن نقش مردم روستاها و عشایر مناطق مختف در انقلاب اسلامی نهایت بی انصافی و ناسپاسی در حق این مردم است. بازخوانی سوابق انقلابی روستائیان به نقش روستائیان در فرازهای تاریخ معاصر ایران از جمله وقوع قیام 15 خرداد 42 در ورامین، مشارکت مردم روستایی و عشایر در عملیات مرصاد، مقابله با حادثه بمباران شیمیایی سردشت و نیز تلاش مردم روستای فردو می‌پردازد. مولف (حسین مولایی) درباره نقش روستائیان در عملیات مرصاد می‌نویسد: «در حالی كه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) برنامه خود را بر خیال خام حمایت های مردمی قرار داده بودند مردم در اولین لحظات ورود این نیروها چنان با این گروههای فریب خورده برخورد كردند كه در نهایت به شكست فاجعه بار آنها منتهی گشت. در واقع امر مردم روستاهای ایران بودند كه در اولین گام تاكتیك «گلوله برفی» سازمان مجاهدین را در هم پیچیدند.» وی می‌افزاید: «همانطور كه مشاهده می‌شود بیش از دو سوم از شهدای جنگ تحمیلی از روستائیان هستند كه برای دفاع از انقلاب به جبهه‌ها رفتند و جان خود را برای برقرار ماندن جمهوری اسلامی تقدیم كردند.» مقاله «بازخوانی سوابق انقلابی روستائیان» به تالیف حسین مولایی، از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است.

سندی از تحرکات تروریستی اولین رئیس ساواک

سندی از تحرکات تروریستی نخستین رییس ساواک در صفحه توئیتر (یکی از شبکه‌های اجتماعی) منتشر شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی به نقل از مرکزاسناد انقلاب اسلامی، صفحه توئیتر این مرکز به مناسبت سالمرگ تیمور بختیار سندی از تحرکات تروریستی نخستین رییس سازمان ساواک در لبنان را منتشر کرد. ساواک در سال ۴۷ درباره تیمور بختیار، نخستین رئیس سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی گزارش می‌دهد كه تیمور بختیار در حین حمل غیرقانونی سلاح در لبنان بازداشت می‌شود. در این سند سازمان اطلاعات و امنیت رژیم پهلوی (ساواک) در سال 1347 از حمل غیرقانونی سلاح توسط تیمور بختیار در لبنان گزارش داده و در این گزارش جزئیات محاکمه دادستانی بیروت از تیمور بختیار را عنوان کرده است. متن کامل این سند به شرح ذیل است: درباره سپهبد بازنشسته تیمور بختیار نامبرده بالا در ساعت 9:30 روز 23/1/47 به اتهام حمل اسلحه قاچاق توسط عوامل رکن دوم لبنان بازداشت و به زندان "حبس الرمال" تحویل گردیده. اسلحه‌های مزبور در داخل یک دستگاه اتومبیل لندرور جاسازی شده بود و هنگام پیاده کردن لندرور از کشتی توسط مأمورین مربوطه کشف و ضبط گردیده است. گذرنامه وی توسط دادستان نظامی بیرون اخذ و محاکمه مقدماتی روز 21/1/1347 در دادگاه نظامی شروع گردیده است. تیمور بختیار در دادگاه خود را معرفی و مدعی بوده که قصد وی از مسافرت شکار می‌باشد ولی طبق اطلاع هدف وی مسافرت به کشورهای سوریه، عراق و سپس عربستان سعودی بوده. ضمنا به علت عزیمت بازپرس مربوطه به شهر صیدا ادامه محاکمه تا روز 27/1/47 به تعویق افتاده و به دستور دادستان نظامی نامبرده همچنان در زندان به سر می برد. علی هذا مراتبط جهت اطلاع اعلام می‌گردد. رئیس سازمان اطلاعات و امنیت کشور – سپهبد نصیری

فراخوان پنجمین جشنواره شعر انقلاب

پنجمین جشنواره شعر انقلاب در دو بخش شعر و پژوهش فراخوان خود را منتشر كرد. شركت كنندگان تا 30 آبان 1394 فرصت دارند آثار خود را پس از ثبت نام در سایت www.artfest.ir به دبیرخانه جشنواره ارسال كنند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، به نقل از سایت خبری حوزه هنری، حوزه هنری سیستان و بلوچستان، پنجمین جشنواره شعر انقلاب را در دو قالب شعر نو و كهن در بهمن ماه 1394 برگزار می‌كند. بخش‌های این جشنواره شامل دو بخش شعر (مجموعه شعر و تك اثر) و پژوهش (بررسی شعر انقلاب اسلامی، كتاب و مقاله) می‌شود. موضوعاتی كه در فراخوان این جشنواره آمده، بدین شرح است: مسائل و اتفاقات سال‌های قبل از انقلاب و روزهای پیروزی انقلاب، سنگ‌اندازی‌های گروه‌های معاند پس از انقلاب همچون ترورها، فتنه‌ها، منافقین، تأثیر انقلاب در منطقه و جهان در شكل گیری جریاناتی از قبیل بیداری اسلامی و نهضت‌های آزادی بخش، تهدیدهای پیدا و پنهان دشمنان انقلاب و فرصت‌های به دست آمده در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، تكریم چهره‌های شاخص انقلاب، مبارزین و شهدا، انقلاب و وحدت جهان اسلام. این جشنواره در مجموع 50 نفر از شركت كنندگان را در دو بخش شعر و پژوهش به مرحله پایانی دعوت خواهد كرد كه در صورت حضور و شركت در كارگاه‌ها و نشست‌های تخصصی علاوه بر كمك هزینه ایاب و ذهاب، مبلغ 5.000.000 رالد نیز به آن‌ها اهدا می‌كند. همچنین فرصت انتشار یك مجموعه اثر به نفرات برگزیده در بخش مجموعه شعر و تك اثر و نفر برگزیده در بخش پژوهش توسط انتشارات سوره مهر نیز از جوایز دیگر این جشنواره است. آخرین مهلت ارسال آثار حداكثر تا تاریخ 30 آبان 1394 است و هنرمندان می توانند پس از ثبت نام در سایت www.artfest.ir و درج كد رهگیری آثار خود را به نشانی تهران، خیابان سمیه، نرسیده به خیابان حافظ، حوزه هنری، طبقه همكف، دبیرخانه مركزی جشنواره‌های حوزه هنری ارسال كنند. اختتامیه جشنواره و مراسم معرفی نفرات برتر جشنواره بهمن ماه 1394 و در استان سیستان و بلوچستان برگزار می‌شود.

انتشار خاطراتی از نقش همافران در پیروزی انقلاب

کتاب «همافر» شامل خاطرات خود نوشت مهدی نوروزی درباره نقش همافران در پیروزی انقلاب است که به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، به نقل از سایت خبری انتشارات سوره مهر، نوروزی، درباره کتاب «همافر» گفت: در این کتاب سعی شده تا آیندگان را با تاریخ انقلاب اسلامی و ریشه‌های انقلاب آشنا کنم، تا نسل‌های آینده بدانند ریشه‌های انقلاب اسلامی از کجا نشات گرفته است. وی در ادامه با بیان اینکه همافران کمر شاه را شکستند، افزود: در کتاب «همافر» درباره فعالیت همافران در به ثمر رسیدن پیروزی انقلاب نوشته شده است. او همچنین درباره ویژگی زمانی خاطراتش در کتاب نیز گفت: خاطراتم از سال 1347 زمانی که به استخدام نیروی هوایی ارتش درآمده‌ام آغاز شده و تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه دارد. کتاب «همافر» تولید دفتر ادبیات انقلاب اسلامی است و در چهارصد صفحه و در قطع رقعی توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است.

ترجمه کتاب «شرح اسم» به زبان کردی سورانی

مدیرکل تبلیغات اسلامی کردستان از انتشار ترجمه کردی کتاب «شرح اسم» به همت این اداره کل خبر داد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی به نقل از روابط عمومی اداره کل تبلیغات اسلامی استان کردستان، حجت‌الاسلام مسعود صفی یاری اظهار کرد: این کتاب در خصوص زندگینامه حضرت آیت الله خامنه‌ای، رهبر معظم انقلاب و نویسنده آن آقای هدایت الله بهبودی است و توسط جلیل محمودی به زبان کردی سورانی ترجمه شده است. وی با اشاره به اینکه این کتاب در ۲۱ بخش و در قالب ۳۲۰ صفحه ترجمه شده است، افزود: کتاب «شرح اسم» در دو هزار جلد منتشر و در اختیار علاقمندان قرار می‌گیرد. وی یادآور شد: این کتاب از سوی انتشارات موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی چاپ شده و اداره کل تبلیغات اسلامی کردستان نیز هم اکنون چاپ کتاب را به زبان کردی در دست اقدام دارد. مدیرکل تبلیغات اسلامی کردستان بیان کرد: اداره کل تبلیغات اسلامی کردستان در طول چند سال اخیر ۸۰ عنوان کتاب را منتشر کرده است و ۲۵ درس از زندگی امام خمینی(ره) از جمله آنهاست. کتاب «شرح اسم: زندگینامه آیت‌الله سید علی حسینی خامنه‌ای (1357- 1318)» نوشته هدایت‌الله بهبودی شرحی بر زندگی آیت‌الله سیدعلی حسینی خامنه‌ای از تبار و تولد تا سال‌های كودكی و نوجوانی و كارنامه‌ای از مبارزات سیاسی و فعالیت‌های اجتماعی ایشان تا پیروزی انقلاب اسلامی را در بر دارد. اسناد ساواك، شهربانی و دادرسی ارتش شاه درباره دوران مبارزه و تبعید آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای نیز در این اثر گردآمده است. چاپ دوم كتاب «شرح اسم: زندگی‌نامه آیت‌الله سیدعلی حسینی‌خامنه‌ای (۱۳۵۷ش - ۱۳۱۸ش)» سال گذشته در 10 هزار نسخه عرضه شد. چاپ نخست این اثر 50 هزار جلد شمارگان داشت. هدایت‌الله بهبودی، پژوهشگر و نویسنده تاریخ و مدیر دفتر ادبیات انقلاب اسلامی و نویسنده کتاب «شرح اسم» اواخر سال گذشته گفت: مشغول نوشتن زندگینامه امام خمینی(ره) هستم که فکر می‌کنم این مشکل‌ترین کار و وظیفه‌ای است که به عهده گرفتم.

دسترسی به 5600 عنوان کتاب در پایگاه علمی امام(ره) و انقلاب

پایگاه جامع اطلاعات علمی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی نهم خرداد 1394 با حضور حمیدرضا طیبی، رئیس جهاد دانشگاهی و مهدی فیض، معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی در دفتر جهاد دانشگاهی رونمایی شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، به نقل از خبرگزاری دانشجویان ایران، در آستانه بیست و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) پایگاهی به آدرس IMAMDOC.IR (پایگاه جامع اطلاعات علمی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی) با بیش از 5600 عنوان کتاب و 1500 مقاله علمی و پژوهشی پیرامون اندیشه‌های حضرت امام (ره) و انقلاب اسلامی رونمایی شد. پایگاه جامع اطلاعات علمی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی هم‌اکنون دارای بخش‌های بانک اطلاعاتی نشریات، مقالات امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی، کتاب نمای امام(ره) و انقلاب اسلامی و نویسندگان است. در این سایت از 96 فصلنامه علمی پژوهشی، آثار 910 نویسنده و 5594 عنوان کتاب با موضوع امام (ره) و انقلاب اسلامی که از سال 1357 تا پایان سال 1393 انتشار یافته است، استفاده شده و به گفته معاون فرهنگی جهاد دانشگاهی، در این سایت هر آنچه که برای یک پژوهشگر در حوزه امام (ره) و انقلاب ضروری باشد قابل دسترس است و این سایت به هیچ وجه موازی کاری نخواهد بود، چرا که کاری مکمل و فراتر از کارهای دیگری است که تا به حال شده است و اطلاعات آن به زبان‌های فارسی، ‌انگلیسی و عربی قابل دسترس است. تمام حقوق پایگاه جامع اطلاعات علمی امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی متعلق به مرکز فرهنگی دانشجویی امام، ولایت فقیه و انقلاب اسلامی (http://sccir.ir) است.

افتتاح نمایشگاه كتاب‌ها و اسناد قیام 15 خرداد 1342

رئیس حوزه هنری در آیین گشایش نمایشگاه كتاب و اسناد قیام 15 خرداد با عنوان نمایشگاه «آینه نهضت(1552)» گفت: شهدای قیام 15 خرداد از پیشگامان نهضت انقلاب اسلامی بودند و حق بزرگی بر گردن همه ما دارند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، به نقل از سایت خبری حوزه هنری، آیین گشایش نمایشگاه كتاب و اسناد قیام 15 خرداد با عنوان «آینه نهضت(1552)» به مناسبت پنجاه و دومین سالگرد این نهضت بعدازظهر 10 خردادماه 1394 با حضور حجت‌الاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان، از شاهدان وقایع انقلاب و تولیت مسجد جمکران و محسن مومنی شریف رئیس حوزه هنری در گالری ابوالفضل عالی حوزه هنری و نویسندگان و پژوهشگران عرصه ادبیات و تاریخ انقلاب اسلامی برگزار شد. محسن مومنی شریف، رئیس حوزه هنری، در آغاز این مراسم در سخنان كوتاهی ضمن گرامی داشتن یاد و خاطره امام خمینی(ره) و شهدای قیام 15 خرداد اظهار كرد: شهدای این قیام از پیشگامان نهضت انقلاب اسلامی بودند و حق بزرگی بر گردن ما دارند. وی اظهار كرد: از حجت‌الاسلام رحیمیان كه امروز به حوزه هنری تشریف آوردند برای شركت در افتتاحیه این نمایشگاه سپاسگزاریم. ایشان از یاران قدیمی امام بودند و هم در امر مبارزه فعال بودند و هم هنرمند توانایی هستند. رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی در پایان گفت: برگزاری نمایشگاه به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد یكی از اقداماتی است كه هر سال توسط حوزه هنری صورت می‌گیرد. این نمایشگاه در هر سال به فراخور شرایط با تنوع و گوناگونی موضوعات و رویكردهای ویژه‌ای برگزار می‌شود و من از همه دست‌اندركاران برگزاری این نمایشگاه صمیمانه تشكر می‌كنم. حجت‌الاسلام و المسلمین رحیمیان نیز در مراسم افتتاح نمایشگاه «آینه نهضت(1552)» گفت: خدمت فرهنگی به این انقلاب و نظام كه ثمره زحمات امام و شهدای انقلاب اسلامی است از هر نعمتی بابركت‌تر است و این توفیقی است كه به شما اهالی هنر و فرهنگ اعطا شده است. وی با بیان اینكه از 13 سالگی برای پیوستن به قیام امام خمینی(ره) از اصفهان به قم آمدم، افزود: هنوز نمی‌توانم حالات آن روزهایم را توصیف كنم كه چگونه نوجوانی 13 ساله تا آن حد عاشق مردی شده بود كه بیش از 50 سال با او اختلاف سنی داشت. یادم هست وقتی به خانه امام رسیدیم ماموران اجازه ندادند امام را ملاقات كنیم و ما به دیوارهای كاهگلی خانه امام دست می‌كشیدیم و دیوارها را می‌بوسیدیم و به شدت گریه می‌كردیم. وی با ارائه گزارشی از سیر تاریخی شكل‌گیری قیام 15 خرداد اظهار كرد: امام نهضت خود را با قیام امام حسین(ع) پیوند زد و اعلام كرد كه من سینه و قلب خود را برای سرنیزه‌های شما آماده كرده‌ام. امروز اصلا نمی‌توانیم موقعیتی كه داریم را با خفقان و فضای نظامی‌ای كه در آن دوران حاكم بود مقایسه كنیم. وی ادامه داد: از طرفی در آن زمان خفقان و تسلط جهنمی شاه و عواملش بر مردم وجود داشت، از سوی دیگر فضای فرهنگی به نوعی بود كه حتی در حوزه‌های علمیه كسی یارای مقاومت و انگیزه قیام علیه ظلم را نداشت. امام در چنین شرایط و اوضاعی پرچم قیام خود را بلند كرد و با شجاعت كار انقلاب را پیش برد. حجت‌الاسلام و المسلمین رحیمیان با بیان اینكه امام خمینی(ره) در مراحل مختلف مبارزه، سخنانی می‌فرمودند كه كسی در آن زمان نمی‌توانست اهمیت آنها را درك كند، افزود: به رئیس ساواك تهران حرفی زدند كه او درك نكرد و بعدها پای عواقبش نشست، به گورباچف روسی حرف‌هایی زدند و او گفت من بعد از 10 سال به عمق سخنان امام پی بردم، ولی افسوس كه دیر شده بود. همین امروز هم كسانی هستند كه هنوز حرف‌های امام را درك نمی‌كنند، البته شاید هم خود را به ندانستن زده‌اند! حجت‌الاسلام و المسلمین رحیمیان گفت: امام از آن دسته از رهبرانی نبود كه بنشیند و بگوید شما بروید مبارزه كنید و پیش بروید، بلكه خودشان همواره پیشرو بودند و دیگران سعی می‌كردند با ایشان همراه شوند. وی افزود: 15 خرداد از ایام الله است، روزی است كه در آن سیر تاریخ برای ما عوض شد. این روز در سرآغاز نهضتی قرار دارد كه امام درباره آن گفتند بیداری مردم در نهضت انقلاب اسلامی از علایم ظهور امام زمان(عج) است. ما هم دعا می‌كنیم كه این امر زودتر به وقوع بپیوندد. نمایشگاه «آینه نهضت (1552)» از سوی دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، از دهم خرداد 1394 به مدت سه روز و به مناسبت پنجاه‌ودومین سالگرد قیام 15 خرداد سال 1342 در نگارخانه زنده‌یاد ابوالفضل عالی در ساختمان مرکزی حوزه هنری واقع در تهران، خیابان حافظ، خیابان سمیه برپاست و در روزهای دوم و سوم نمایشگاه هم قرار است نشست‌هایی درباره قیام 15 خرداد 1342 در محل این نمایشگاه برگزار شود نمایشگاه «آینه نهضت(1552)» توسط کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران، وابسته به دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، برگزار شده است. رئوف گوهریان، مدیر این کتابخانه هم در این باره به خبرگزاری کتاب ایران گفت: بیش از 400 عنوان کتاب و نشریه درباره قیام 15 خرداد 1342، بیش از 10 ساعت فایل صوتی از تاثیرگذاران 15 خرداد، 13 تابلوی اینفوگرافی درباره زمینه‌ها و دلایل قیام 15 خرداد با تمرکز بر 15 شاخصه اصلی این قیام مانند نقش مساجد و بازار تهران، نقش شعار‌های مردمی، روزشمار 15 خرداد و نیز تصاویری گویاسازی شده از قیام 15 خرداد در نمایشگاه ارایه شده است.

برپایی نمایشگاه «آینه نهضت» در آستانه سالگرد قیام 15 خرداد

دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، نمایشگاه «آینه نهضت (1552)» را از دهم خرداد 1394 به مدت سه روز و به مناسبت پنجاه‌ودومین سالگرد قیام 15 خرداد سال 1342 برگزار می‌کند. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، نمایشگاه «آینه نهضت(1552)» ساعت 14 و 30 دقیقه دهم خرداد 1394 با حضور حجت‌الاسلام و المسلمین محمد حسن رحیمیان، از شاهدان وقایع انقلاب و تولیت مسجد جمکران و نویسندگان و پژوهشگران عرصه ادبیات و تاریخ انقلاب اسلامی در نگارخانه زنده‌یاد ابوالفضل عالی در ساختمان مرکزی حوزه هنری واقع در تهران، خیابان حافظ، خیابان سمیه گشایش می‌یابد و در روزهای دوم و سوم نمایشگاه هم قرار است نشست‌هایی درباره قیام 15 خرداد 1342 در محل این نمایشگاه برگزار شود و همچنین بیژن و امیر حاج‌رضایی، با حضور در نمایشگاه، درباره شهید طیب حاج‌رضایی سخن بگویند. طيب حاج رضايى (1298 - 1342 ش) در تهران به خلق و خوى عيارى شهرت داشت. او طرفداران فراوانى داشت و به علت داشتن تمايلات مذهبى و برپايى مراسم مذهبى، در مسير حمايت از نهضت امام خمينى(ره) قرار گرفت. رژيم پهلوى او را دستگير كرد و از وى خواست ‏كه اقرار كند پول گرفته تا حادثه 15 خرداد 1342 را در تهران ايجاد كند. اما طيب نپذيرفت و سرانجام در پادگان حشمتيه تهران به جوخه اعدام سپرده شد. طيب طبق ‏وصيت خود در حرم حضرت ‏عبدالعظيم(ع) در شهر ری به خاك سپرده شد.‏ نمایشگاه «آینه نهضت(1552)» توسط کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران، وابسته به دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، برگزار می‌شود. رئوف گوهریان، مدیر این کتابخانه، در این باره به خبرگزاری کتاب ایران گفت: نمایشگاه «آینه نهضت(1552)» بر سه اصل متن، صدا و تصویر برپا می‌شود و در بخش متن نمایشگاه قرار است کتاب‌های منتشر شده درباره قیام 15 خرداد به نمایش درآید. وی از معرفی 15 کتاب ویژه درباره قیام 15 خرداد در نمایشگاه آینه نهضت خبر داد و افزود: این آثار به صورت ویژه معرفی و در برابر دیدارکنندگان نمایشگاه قرار می‌گیرد. در بخش صدا، افراد موثر در قیام 15 خرداد دعوت می‌شوند و این رویداد تاریخی را در گفت‌وگو با آنها مرور می‌کنیم. همچنین خاطراتی از آنها که به صورت ضبط شده در اختیار دفتر ادبیات انقلاب اسلامی قرار دارد، ارایه می‌شود. مدیر کتابخانه تخصصی انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران ادامه داد: در بخش تصویر نمایشگاه نیز تصاویری از شعار‌ها و خواسته‌های مردم در روز 15 خرداد 1342 به نمایش در خواهد آمد. افزون بر این، اسناد ساواک و شهربانی در این باره و مسیر تظاهرات مردم در آن روزها را در قالب تصاویری نمایش می‌دهیم.

معرفی۶۵۰ اثر در نمایشگاه تازه‌های كتابخانه دفتر ادبیات انقلاب

ششمین نمایشگاه سالانه تازه‌های منابع كتابخانه انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران، وابسته به دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، با ارائه ۶۵۰ اثر تازه، یك‌شنبه ۳ خردادماه 1394 و هم‌زمان با سالروز آزادسازی خرمشهر در حوزه هنری برپا شد. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی انقلاب اسلامی، به نقل از سایت خبری حوزه هنری، در نخستین روز از برپایی این نمایشگاه، شخصیت‌ها و نویسندگانی همچون محسن مومنی‌شریف رئیس حوزه هنری، محمد حمزه‌زاده معاون هنری حوزه هنری، خسرو زینال‌پور معاون پژوهش و آموزش حوزه هنری، علیرضا كمری، حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، هدایت‌الله بهبودی، محسن غنی‌یاری، هادی مولوی‌دوست مدیركل روابط عمومی و امور بین الملل حوزه هنری، نصرت‌الله صمدزاده مدیر كتابخانه تخصصی جنگ، محسن كاظمی، احد گودرزیانی، محمد قبادی، محمدصادق فیض و جمعی دیگر از نویسندگان و هنرمندان و علاقه‌مندان به تاریخ معاصر و انقلاب كشورمان از آثار به نمایش گذاشته شده بازدید كردند. محسن مومنی شریف پس از بازید از این نمایشگاه در سخنان كوتاهی با بیان اینكه حوزه هنری یكی از مراكز اصلی تدوین و تالیف تاریخ انقلاب اسلامی است، اظهار كرد: حوزه هنری در این زمینه به غیر از تالیف و تولید و چاپ آثار، كار پژوهشی هم انجام می دهد و محل رجوع پژوهشگران، محققان و علاقه‌مندان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است و طبیعی است كه باید در این زمینه دارای كتابخانه‌های تخصصی و كاملی باشد. رئیس حوزه هنری همچنین درباره توجه این نهاد به منابع پژوهشی و تاریخی انقلاب اسلامی شهرستان‌های كشور، گفت: انقلاب اسلامی مردمی بود و همه مردم كشورمان در به وجود آمدن آن و همچنین نگاه داشتن‌اش نقش داشتند و می‌توان گفت یكی از دلایل ایستادگی انقلاب اسلامی طی این سال‌ها پشتیبانی تمام مردم كشورمان از این رخداد بزرگ باشد. به همین جهت هم حوزه هنری به منابعی كه توسط استان‌ها از تاریخ انقلاب اسلامی تهیه می‌شود توجه نشان می‌دهد و خود نیز در جهت تامین این گونه منابع اهتمام دارد. ۶۵۰ اثر تازه به كتابخانه انقلاب اسلامی اضافه شد رئوف گوهریان، مدیر كتابخانه انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران، نیز با بیان اینكه امسال ۶۵۰ جلد كتاب از تازه‌های نشر توسط این كتابخانه خریداری شده است، عنوان كرد: سعی كردیم تا همه ناشرانی كه در حوزه انقلاب اسلامی و تاریخ شفاهی كار می‌كنند را مورد توجه قرار دهیم و بتوانیم تازه‌های نشر یك سال گذشته كشورمان با موضوع انقلاب اسلامی را تهیه و در این نمایشگاه در دید علاقه‌مندان قرار دهیم. وی افزود: یك لوح فشرده از تمام منابع و اطلاعات كتاب‌شناسی از آثار نمایشگاه نیز تهیه شده است كه علاقه‌مندان می توانند از این لوح استفاده كنند. به غیر از كتاب‌های به نمایش در آمده، نشریاتی كه طی سال گذشته در حوزه انقلاب اسلامی چاپ شده بود و همچنین آثار شنیداری و دیداری را تهیه كردیم كه به علت محدودیت فضا، در نمایشگاه عرضه نشد و علاقه‌مندان می‌توانند این آثار را در كتابخانه انقلاب مشاهده كنند. گوهریان همچنین خاطرنشان كرد: یكی از دلایلی كه هر ساله كتابخانه انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران آثار تازه را از نمایشگاه بین‌المللی كتاب تهیه می‌كند این است كه دسترسی به آثار شهرستان‌ها در این نمایشگاه ساده‌تر و به لحاظ هزینه به صرفه‌تر است و می‌توانیم از این آثار هم كه بسیار حائز اهمیت هستند، بهره‌مند شویم. ششمین نمایشگاه سالانه تازه‌های منابع كتابخانه انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر ایران حوزه هنری یك‌شنبه و دوشنبه، ۳ و ۴ خردادماه در ساختمان مركزی حوزه هنری (راهروی غربی، طبقه همكف) برپاست.

4
...