از حماسه برترید

شهید اندرزگو پیش از ازدواج با من[1] فعالیتها و مبارزات جدی خود را علیه رژیم شاه آغاز کرده و حتی با نام مستعار «ابوالحسن نحوی» به خواستگاریم آمدند، اما ازدواج ما هرگز روند و شدت این مبارزه را کاهش نداد. از این منزل به آن منزل و از این شهر به آن شهر رفتن، جزء لاینفک زندگی ما شد. بخاطر دارم اولین بار یکسال پس از ازدواجمان بود که شهید اندرزگو به خانه آمده و گفتند: «باید از اینجا برویم.» آن زمان در چیذر تهران ساکن بودیم. مهدی فرزند اولم 3 ماه داشت، او را برداشته و به قم رفتیم. دو ماه اول بدون اینکه وسایل زندگی همراهمان باشد در منزل طلبهای از دوستان همسرم مهمان شدیم.