جمعهها خون جای بارون میچکه... - ۱۷شهریور و یادگارهایی که ویران شد
امید ایرانمهر
پیادهروها بینهایت شلوغ بود و جایی برای منتظر ایستادن نبود. ناچار توی کریدور پاساژی حوالی میدان امام حسین [که این روزها به زیر گذری نیمهکاره تبدیل شده] منتظر ماندم تا همکارم [بهرنگ رجبی] برسد. ۱۰ دقیقهای همان جا ایستادم و در این زمان کوتاه شاید صدها نفر آدم جورواجور از کنارم گذشتند که بیشترشان بیآنکه جلوی پایشان را نگاه کنند، سرگرم ورانداز ویترینها بودند تا شاید در این واپسین روهای تابستان...