انقلاب اسلامی نتایج جستجو

مقالات

انقلاب اسلامی در خرم‌آباد(2)

خرم‌آباد یکی از شهرهای مهم غرب ایران و مرکز استان لرستان است که نقش مهمی در انقلاب ‌اسلامی‌ ایران ایفا کرد. در این گزارش که در دو بخش تنظیم شده، به مبارزات مردم این شهر در سال‌های 1356 و 1357 پرداخته می‌شود. در بخش نخست وقایعی از سال 1356 و همچنین سال 1357(تا اول آبان این سال) بازخوانی شد. اینک بخش دوم این گزارش در پی می‌آید. روز دوم آبان 1357 در اعتراض به کشتار روز قبل جمعیتی در حدود بیست هزار نفر با علم‌های سیاه به تظاهرات پرداختند. عصر این روز تظاهرکنندگان سینما رنگین ‌کمان را به آتش کشیدند. گروهی دیگر از آنان نیز قصد حمله به زندان شهربانی را داشتند که توسط مأموران پراکنده شدند. عده‌ای نیز از کنار پادگان شماره چهار عبور کردند که با تیراندازی مأموران متفرق شدند. پنجم آبان خرم‌آباد شاهد یک راهپیمایی سی‌هزار نفری بود. در این راهپیمایی یکی از روحانیون مهم‌ترین خواسته‌های مردم از جمله بازگشت امام‌ خمینی(ره) به کشور و آزادی زندانیان سیاسی را مطرح کرد. در این روز راهپیمایان اسامی سه خیابان به نام‌های پهلوی، سعدی و ششم بهمن را به ترتیب به امام خمینی(ره)، شهدا و عامری تغییر دادند. در راهپیمایی این روز 9 نفر از مردم مجروح شدند. شب‌هنگام یازدهم آبان اعلامیه‌های دست‌نویسی در خیابان‌های خرم‌آباد تحت عنوان قطعنامه فرهنگیان مبارز خرم‌آباد و توابع توزیع شد. اعلامیه مذکور در سی‌ ماده تنظیم شده بود که از جمله آنها انحلال سازمان اطلاعات و امنیت و مجازات عاملان کشتارهای اخیر بود. در این اعلامیه بر محاکمه رئیس شهربانی استان و دو تن از افسران شهربانی تأکید شده بود. روز بعد تظاهراتی با حضور پانزده هزار نفر از فرهنگیان، دانش‌آموزان و بازاریان و کارمندان، در حالی که عده‌ای از روحانیون در جلوی آنها حرکت می‌کردند، برگزار شد. در حالی که ساواک خبر از برگزاری تظاهرات پراکنده در روز سیزدهم آبان می‌دهد مطبوعات اذعان می‌کنند که تظاهرات عظیم یکصد‌هزار نفری در خرم‌آباد برگزار شده است. این راهپیمایی با برپایی نماز جماعت پایان یافت.(1) بر اساس دعوت قبلی دانشجویان شاخه لرستان دانشگاه جندی‌شاپور، در روز چهاردهم آبان 6 ‌هزار نفر از فرهنگیان، دانشجویان و دانش‌آموزان خرم‌آباد در مقابل این دانشگاه اجتماع کرده و پس از استماع سخنرانی چند نفر و صدور قطعنامه در خیابان‌های شهر راهپیمایی کردند. مراکز آموزشی شهر در این ایام تعطیل و اعتصاب در اداره‌ها مشهود بود. در روز بیستم آبان عده‌ای از دانش‌آموزان و فرهنگیان روستاهای اطراف خرم‌آباد در این شهر راهپیمایی کردند. ماموران 65 نفر از تظاهرکنندگان را دستگیر کردند. شب هنگام سی‌ام آبان در حالی که نیروی گارد شهربانی خرم‌آباد جهت استقرار در پایگاه خود واقع در بیرون شهر عازم آنجا بود، در بین راه مورد حمله عده‌ای مهاجم قرار گرفت که از تپه‌ها و جنگل‌های اطراف جاده به سوی آنها تیراندازی می‌کردند. نیروهای شهربانی با تیراندازی متقابل به سمت آنها تقاضای نیروی کمکی از ژاندارمری و ارتش کردند. در این درگیری که پنج ساعت به طول انجامید یکی از مأموران مجروح شد.(2) در اوایل آذر دبیرستان‌ها و مدرسه عالی بهداشت و شاخه دانشگاه جندی‌شاپور در خرم‌آباد کماکان تعطیل بود. در روز پنجم آذر به مناسبت همدردی با شهدای اخیر مشهد بازار و مغازه‌های خرم‌آباد بسته بود. در تظاهرات و درگیری‌های روز یازدهم آذر دو مأمور و یک نفر از مردم مجروح شدند. روز بعد تظاهرکنندگان به دفتر استخدامی نیروی دریایی حمله کرده و آن را به آتش کشیدند. با تیراندازی مأموران پنج نفر از مردم مجروح و یک نفر دستگیر شد. به دنبال سخنرانی‌های انقلابی یکی از روحانیون اعزامی از قم، مأموران انتظامی در شب هفدهم آذر این روحانی را دستگیر کردند. در جریان دستگیری وی عده‌‌ای از مردم شعارهای انقلابی سردادند که با تیراندازی مأموران متفرق شدند. در روز هجدهم آذر عده‌ای از مردم اقدام به تظاهرات کردند و با سنگ و آجر به مأموران حمله کردند. با تیراندازی مأموران یک نفر به شهادت رسید و چند نفر نیز مجروح شدند.(3) در روز عاشورای حسینی صبح و عصر تظاهراتی برپا شد. در تظاهرات عصر مردم وارد استانداری شده و بر روی دیوارهای آن شعارنویسی کردند. ساواک خرم‌آباد به منظور کنترل اوضاع 22 نفر را که بیشتر آنها از فرهنگیان بودند دستگیر کرد. خانواده‌های این فرهنگیان به منزل شیخ مهدی قاضی یکی از روحانیون مشهور شهر رفتند و خواهان آزادی همسران خود شدند. برادر شیخ مهدی قاضی به آنها قول داد که به کمک برادرش همه آنها را آزاد خواهد کرد. سپس مقداری پول به همسران دستگیرشدگان داد اما آنها از پذیرش پول خودداری کردند. سرانجام در روز بیست‌وششم آذر چهل نفر از پنجاه نفری که در سطح استان دستگیر شده بودند آزاد شدند و به خرم‌آباد بازگشتند. ساواک آزادی این افراد را اقدامی اشتباه توصیف می‌کند. دوم دی ماه در دزفول خودرویی مورد سوءظن مأموران واقع می‌شود که در نتیجه متوقف و در بازرسی از آن مقداری اعلامیه به همراه مواد لازم برای ساخت بمب به دست آمد. دو تن از سرنشینان این خودرو از اهالی خرم‌آباد بودند که بازداشت شدند. در گزارش ساواک از روزهای ابتدایی دی ماه دو نفر به اسامی محمد رهبر و نکویی که از قضات دادگستری خرم‌آباد بودند به عنوان گردانندگان اعتصاب‌ها و تظاهرات شهر معرفی شده‌اند. به گفته ساواک این دو در رسیدگی به شکایات نیز از افراد انقلابی حمایت می‌کنند و رئیس دادگستری نیز به دلیل محدودیت اختیارات قادر به جابه‌جایی آنان نبوده است. روز هفتم دی‌ ماه تظاهراتی در خرم‌آباد برپا شد و در تظاهرات روز بعد چند نفر مجروح شدند. به گفته ساواک در تظاهرات روز نهم دی تعدادی از مردم با سلاح‌های مختلف به سوی مأموران تیراندازی کردند. در درگیری‌های شدیدی که در این روز روی داد دو نفر از مردم به شهادت رسیدند و پانزده نفر نیز مجروح شدند. پنج نفر در این راهپیمایی دستگیر شدند. تظاهرات روز بعد در سطح بسیار گسترده‌ای برگزار شد و در شهر شایع شد که شاه از کشور فرار کرده است. در این روز به کلانتری بخش 3 خرم‌آباد حمله شد و تعدادی از موسسه‌های دولتی و خصوصی دچار آتش‌سوزی شدند. در درگیری‌های این روز چند نفر مجروح شدند. زنجیره تظاهرات در خرم‌آباد همانند سایر شهرهای ایران پایانی نداشت. در روز یازدهم دی نیز تظاهرات گسترده‌ای در خرم‌آباد روی داد و در طی آن راه‌بندان‌های متعدد و آتش‌سوزی‌های زیادی رخ داد. درگیری‌های این روز منجر به شهادت یک نفر و مجروح شدن 21 نفر شد. برابر گزارش شهربانی خرم‌آباد، روز یازدهم دی ‌ماه شهر خرم‌آباد به صورت یک شهر سوخته و جنگ‌زده درآمده بود و موانع متعددی که در خیابان‌ها وجود داشت مانع از انجام فعالیت‌های شهربانی می‌شد، اما مسئولین مربوطه هیچ تلاشی در جهت پاکسازی شهر انجام نمی‌دادند.(4) در تظاهرات روز هجدهم دی به گفته ساواک تعدادی از تظاهرکنندگان که مجهز به سلاح گرم بودند تیراندازی کردند که در نتیجه سه مأمور مجروح شدند. پنج نفر از مردم نیز به دنبال تیراندازی مأموران مجروح و تعدادی نیز شهید شدند. آمار دقیق شهدا در این روز روشن نیست. روز بعد نامه‌ای از طرف روحانیون شهر در رابطه با تظاهرات روز گذشته تسلیم مقامات شهر خرم‌آباد شد که طی آن تقاضای خروج گارد از شهر و واگذاری امنیت شهر به روحانیون را مطرح کرده بودند. شب هنگام بیست‌وسوم دی ‌ماه تظاهرات پراکنده‌ای در سطح شهر برگزار شد که توأم با تیراندازی از جانب تظاهرکنندگان بود. این تظاهرات تا ساعت یک نیمه‌شب ادامه داشت. روز بعد تظاهرات بزرگ و آرامی که به گفته ساواک ده‌هزار نفر از مردم در آن شرکت داشتند برپا شد. در این راهپیمایی سه نفر از انقلابیون سخنرانی کردند و مردم را به شرکت در تظاهرات روز اربعین ‌حسینی دعوت کردند. در روز سی‌ام دی عده‌ای از چماقداران طرفدار رژیم شاه که ساواک تعداد آنها را هزاران نفر ذکر می‌کند به کنار جاده‌های اطراف خرم‌آباد آمده و به خودروهایی که عکس شاه بر روی آنها نصب نبود حمله می‌کردند. متعاقب آن نیروهای انقلابی در داخل شهر به حالت بسیج درآمدند تا در صورت حمله چماقداران به شهر با آن مقابله کنند، اما هجوم آنها به شهر صورت نگرفت.(5) روز هفتم بهمن تظاهراتی در خرم‌آباد برگزار شد. بر روی یکی از پلاکاردهایی که مردم در دست داشتند نوشته شده بود «ما مردم مسلمان خرم‌آباد خواستار برقراری جمهوری اسلامی به رهبری امام‌خمینی هستیم». ده روز بعد نیز تظاهراتی در حمایت از نخست‌وزیری مهندس بازرگان در خرم‌آباد برگزار شد.(6) پی‌نوشت‌ها: 1- روزنامه رستاخیز، ش 1055، صص 4 و 13 2- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 17، ص 40 3- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 19، ص 238 4- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 23، ص 33 5- روزنامه‌ اطلاعات، ش 15765، ص 6 6- روزنامه کیهان، ش 10631، ص 4 منابع: ـ انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک (دوره 25 جلدی)، ناشر: مرکز بررسی اسناد تاریخی ـ روزنامه‌های اطلاعات، رستاخیز، کیهان

انقلاب اسلامی در خرم‌آباد(1)

خرم‌آباد یکی از شهرهای مهم غرب ایران و مرکز استان لرستان است که نقش مهمی در انقلاب ‌اسلامی‌ ایران ایفا کرد . در این گزارش و در دو بخش به بررسی مبارزات مردم این شهر در سال‌های 1356 و 1357 پرداخته می‌شود. در بخش نخست، سیر وقایع تا اول آبان 1357 دنبال شده است. به مناسبت رحلت آیت‌الله سید مصطفی ‌خمینی، مجلس ختمی صبح روز ششم آبان سال 1356 در حوزه علمیه کمالیه خرم‌آباد برگزار شد. در این مراسم عموم روحانیون و عده کثیری از مردم خرم‌آباد شرکت داشتند. ساواک در یکی از گزارش‌های دی ‌ماه 1356 به فعالیت‌ها و صحبت‌های یکی از دبیران ورزش دبیرستان‌های خرم‌آباد اشاره می‌کند. به گفته ساواک وی در مواقع مناسب و در محیط‌ کار مطالب انتقادآمیزی بیان کرده و درباره اقدامات امام‌ خمینی(ره) سخن می‌گوید. در تاریخ یازدهم دی، شب‌هنگام شش قاب عکس مربوط به شاه از یک مدرسه راهنمایی واقع در یکی از روستاهای بخش چگنی خرم‌آباد برداشته می‌شود.(1) ساواک در بولتن ویژه‌ای در تاریخ پنجم بهمن سال 1356 به فعالیت‌های دو نفر انقلابی مذهبی در خرم‌آباد اشاره کرده است. بر اساس مطالب این بولتن، این دو نفر که کتاب‌های دکتر ‌شریعتی و نوار سخنرانی‌های روحانیون را در اختیار داشتند قصد داشتند اعلامیه‌هایی در جهت پشتیبانی از روحانیون تهیه و تکثیر کرده و در سطح شهر خرم‌آباد و حتی در سطح استان لرستان توزیع نمایند. آنان با افراد دیگری در خرم‌آباد و مناطق دیگر در ارتباط بودند و کاملاً تحت مراقبت ساواک قرار داشتند. چنان که ساواک به یکی از اعلامیه‌هایی که هنوز تکثیر و توزیع نشده بود، دست یافته بود. با این حال آنها توانستند دو اعلامیه به مناسبت ششم بهمن، سالروز برگزاری رفراندم انقلاب سفید و علیه این طرح حکومت پهلوی تهیه و درسطح شهر توزیع نمایند. سرانجام ساواک توانست پس از مراقبت‌های زیاد این دو را در روز بیست‌وچهارم اسفند سال 1356 دستگیر کند. در بازرسی از منازل آنان تعدای کتاب و اعلامیه‌های انقلابی و عکس امام خمینی(ره) به دست آمد. فردای آن روز یکی از دانش‌آموزان دانشسرای مقدماتی دختران خرم‌آباد در مراسمی که به مناسبت روز ششم بهمن ترتیب یافته بود، در هنگام اجرای نمایشنامه به طور غیر‌منتظره‌ای اظهار داشت: «در این کشور هیچ قانونی وجود ندارد، اصلاً من قانون و دولت را نمی‌بینم، همه چیز درهم است، قانون کجاست؟ آن را به من نشان دهید». مسئولین مربوطه قبل از پایان نمایش از ادامه کار وی جلوگیری کردند. در مراسمی که به مناسبت پانزدهم بهمن، سالروز نجات محمدرضا پهلوی از ترور برگزار شد، تعداد اندکی از مردم شرکت داشتند و این باعث گلایه و انتقاد ساواک شد. بر طبق رأی کمیسیون امنیت اجتماعی شهر خرم‌آباد در تاریخ ششم فروردین سال 1357 دو نفر از انقلابیون مذهبی که نقش فعالی در شهر داشتند به نام‌های عبدالرزاق ‌زین‌الدینی و ماشاءالله کریما به مدت سه سال تبعید شدند. فردای آن روز نیز یکی از روحانیون فعال به نام سیدشکرالله ‌طاهری(2) به مدت سه سال تبعید شد. روز هشتم فروردین سه نفر از فعالان مبارزات در خرم‌آباد در حال توزیع اعلامیه‌های امام خمینی(ره) و سایر علمای قم دستگیر شدند که در بازرسی از منازل آنان نیز کتاب و اعلامیه‌های انقلابی به ‌دست آمد. نیمی از مغازه‌های بازار و خیابان‌های شهر خرم‌آباد در روز دهم فروردین تعطیل بود و در مسجد جامع این شهر هزار نفر از مردم، مجلسی به مناسبت چهلم شهدای شهر تبریز برگزار کردند. پس از پایان این مجلس عده‌ای از آنان در خیابان‌ها راهپیمایی کردند. در گزارش ساواک از روزهای پایانی فروردین سال 1357 به فعالیت‌های شخصی به نام حجت‌الاسلام ‌فخرالدین رحیمی(3) امام جماعت مسجد علوی خرم‌آباد اشاره شده است. وی در جریانات چهلم واقعه شهدای قم مردم را تشویق و تحریک می‌کرد و عده‌ای از جوانان را دور خود جمع کرده و به تکثیر و توزیع نوارهای مذهبی می‌پرداخت. در همین ایام یکی از مشاورین تحصیلی آموزش و پرورش خرم‌آباد در بازدید از یکی از مدارس در مورد صمد بهرنگی و نحوه مرگ وی سخنان تحریک‌آمیزی بیان کرد که حساسیت ساواک را برانگیخت. در آخرین روز فروردین ‌ماه فرد یا افراد ناشناسی عکس شاه را در دبستان بدر روستای ماسور از توابع خرم‌آباد پاره کردند. یکی از افراد فعال در خرم‌آباد آیت‌الله سید‌اسدالله‌ مدنی(4) بود که در این شهر در تبعید به سر می‌برد. با توجه به ارتباطاتی که وی با روحانیون خرم‌آباد برقرار کرد و محبوبیت او بین مردم، ساواک پیشنهاد داد که پس از پایان دوران تبعید از بازگشت وی به خرم‌آباد جلوگیری شود. در روز هفدهم اردیبهشت سیدفخرالدین‌ رحیمی، روحانی فعال خرم‌آباد، در سخنرانی خود در مسجد علوی به شهدای حوادث شهرهای یزد و جهرم و اهواز اشاره کرد و گفت که «ما باید مراسم فاتحه این شهدا را پرشکوه‌تر از مجالس شهدای تبریز برگزار کنیم.» در این روز یکی از روحانیون به نام محمدمهدی روشنی(5) با تعدادی اعلامیه، از قم به منزل فخرالدین‌ رحیمی آمد و اعلامیه‌ها را در اختیار وی قرار داد. تعدادی از این اعلامیه‌ها، همان روز در سطح شهر توزیع گردید. همچنین در این روز سیدفخرالدین‌ رحیمی به دو نفر مأموریت داد تا تعدادی پرچم سیاه در خیابان ششم بهمن نصب کنند که این دو توسط مأمورین انتظامی دستگیر شدند. قبل از برگزاری مراسم چهلم شهدا، شخصی به نام خورشیدی اعلامیه‌های امام خمینی(ره) و مراجع قم را توزیع کرد. به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای یزد و جهرم و اهواز در روز نوزدهم اردیبهشت مجلس یادبودی در مسجد سلطانی خرم‌آباد برگزار شد و حجت‌الاسلام هاشم ‌نیازی به سخنرانی پرداخت و شهدای این شهرها را با شهدای کربلا مقایسه کرد. در پایان این مراسم عده‌ای شعار سر دادند و قصد انجام تظاهرات در خیابان‌ها را داشتند که مأمورین از این کار ممانعت کردند. دوازده نفر از مردم نیز توسط مأمورین بازداشت شدند. سرانجام در روز بیستم اردیبهشت به دنبال فعالیت‌های گسترده دو روحانی، یعنی حجت‌الاسلام نورالدین‌ رحیمی(6) و روشنی، بر اساس رأی کمیسیون امنیت اجتماعی، آن دو به سه سال تبعید محکوم شدند.(7) در روز بیست‌وهشتم اردیبهشت نیز در مسجد موسی‌بن‌جعفر(ع) به منظور دعا برای سلامتی آیات‌عظام گلپایگانی و مرعشی نجفی مراسمی برگزار شد. بر اساس گزارش ساواک تعدادی اعلامیه در روز چهاردهم خرداد توسط مستخدم مسجد کوچک خرم‌آباد، در این مسجد توزیع شد. در این اعلامیه مردم به نرفتن به محل کسب و کار در روز 15 خرداد 1357 دعوت شده بودند. همچنین ساواک به فعالیت‌های فردی روحانی به نام شیخ عباسعلی ‌صادقی اشاره کرده و پیشنهاد خروج موقت وی از استان و یا تبعید او را داده است. با صدور اعلامیه آیات عظام قم درباره شهدای قم و تبریز و باخبر شدن روحانیون خرم‌آباد از صدور این اعلامیه، آنان تلاش کردند نمازهای جماعت را تعطیل کرده و کسبه را به تعطیلی مغازه‌ها تشویق کنند. این فعالیت‌ها باعث شد که در روز بیست‌وهفتم خرداد در برخی از مساجد خرم‌آباد نماز جماعت برگزار نشود. چنان که پیشتر نیز اشاره شد آیت‌الله اسدالله ‌مدنی که در خرم‌آباد به حالت تبعید به سر می‌برد همچنان به فعالیت‌های خود ادامه می‌داد و این امر باعث شد که کمیسیون امنیت اجتماعی خرم‌آباد در تاریخ پانزدهم تیر ماه وی را به بندرکنگان از توابع بوشهر تبعید کند، اما بنا به درخواست فرماندار بوشهر محل تبعید وی به مهاباد تغییر یافت. قرار بود آیت‌الله مدنی در سر راه خود به مهاباد از خرم‌آباد عبور کند. ساواک به منظور جلوگیری از استقبال مردم از وی، از مقامات بالادست تقاضا می‌کند مسیر حرکت او را تغییر دهند. روز ششم مرداد مجلس ختمی به مناسبت درگذشت آیت‌الله ‌معصومی‌همدانی در خرم‌آباد برگزار شد که در آن یکی از روحانیون از قدرت و نفوذ فراوان روحانیون در بین مردم سخن گفت. به دنبال فعالیت‌های گسترده حجت‌الاسلام فخرالدین‌رحیمی، سرانجام در مرداد ماه، ساواک تصمیم به تبعید وی گرفت. در پی تبعید او، دو تن از روحانیون خرم‌آباد از یکی از روحانیون انقلابی مقیم قم به نام شیخ ‌محمد آل‌اسحاق دعوت کردند تا ضمن پذیرش امام جماعتی مسجد علوی، به جای حجت‌الاسلام فخرالدین‌رحیمی، در ماه‌ مبارک‌ رمضان نیز به ایراد سخنرانی بپردازد. وی بلافاصله به خرم‌آباد آمد و با روحانیون انقلابی شهر ارتباط برقرار کرد. پس از سخنرانی انقلابی او در شب اول ماه مبارک رمضان، شهربانی وی را احضار و به او تذکر داد. آل‌اسحاق در جواب گفت که چنانچه از منبر رفتن وی جلوگیری شود، در شهر انقلاب خواهد کرد. به دنبال این جریانات در روز هجدهم مرداد عده‌ای از مردم خرم‌آباد که ساواک تعداد آنها را هزار نفر ذکر کرده است در مسجد علوی اجتماع کرده و سپس در خیابان‌ها راهپیمایی کردند. در این راهپیمایی شیشه‌های ساختمانهای استانداری و حزب‌رستاخیز شکسته شد. مأمورین انتظامی سرانجام به کمک مأموران ژاندارمری و تیپ 84 خرم‌آباد توانستند مردم را متفرق کنند. در حوادث این روز یک مأمور مجروح و شیخ‌ محمد آل‌اسحاق به همراه هفده نفر از مردم دستگیر شدند. قرار شد آل‌اسحاق به تهران اعزام گردد تا پس از تشکیل پرونده از طریق دادسرای نظامی مورد محاکمه قرار گیرد. همچنین قرار شد در جلسه آینده شورای هماهنگی استان در مورد سه تن از روحانیون فعال شهر تصمیم‌گیری شود. به دنبال دستگیری شیخ‌ محمد آل‌اسحاق، در بازرسی از محل سکونتش تعداد زیادی نوار کاست از سخنرانی‌های امام‌خمینی(ره)، آیت‌الله ‌مکارم‌شیرازی و آیت‌الله‌ فلسفی به دست آمد. ساواک در مورد پیشینه فعالیت‌های شیخ‌ مهدی قاضی(8) گزارش می‌داد که وی از سال 1342 در زمره طرفداران امام‌ درآمده و در بین روحانیت خرم‌آباد نفوذ زیادی یافت، تا آنکه به ریاست حوزه علمیه این شهر انتخاب شد. به گفته ساواک او به طور مداوم وجوهی را از کسبه و بازاریان به عنوان سهم امام جمع‌آوری و از طریق رابطین خود در قم برای امام به خارج از کشور می‌فرستاد. در پی دستگیری شیخ‌ محمد ‌آل‌اسحاق و اعزام وی به تهران چند تن از روحانیون فعال و انقلابی خرم‌آباد به اسامی شیخ ‌مهدی ‌قاضی، شیخ ‌عباسعلی‌ صادقی، نورالدین ‌رحیمی و سیدجعفر ورامینی با تشکیل جلسه‌ای تصمیم می‌گیرند ورامینی در شب نوزدهم مرداد در مسجد علوی سخنرانی کند. وی در شب مزبور سخنرانی تندی علیه حکومت پهلوی ایراد می‌کند. روز بعد این روحانیون تصمیم می‌گیرند تا همه روحانیون خرم‌آباد را دعوت کنند تا طی دو شب آینده در مسجد علوی متحصن شده و اقدامات خود را دنبال نمایند. با توجه به این فراخوان و اوضاع متشنج خرم‌آباد، صادقی و ورامینی احضار و تذکر لازم به آنها داده می‌شود. این دو روحانی در جواب اظهار می‌دارند که تا پنج روز در مسجد علوی متحصن شده و سخنرانی خواهند کرد. آنان خواستار تعقیب رئیس شهربانی و آزادی آل‌اسحاق شدند و تهدید کردند اگر به خواسته‌های آنان ترتیب اثر داده نشود کفن پوشیده و تا پای مرگ مبارزه خواهند کرد.(9) در جلسه شورای هماهنگی استان تصمیم گرفته شد شیخ ‌مهدی ‌قاضی و فرزندش محمد دستگیر و به زندان کمیته مشترک ضدخرابکاری در تهران اعزام شوند. در پی این جریانات روز بیست‌وسوم مرداد پنج نفر از روحانیون فعال شهر دستگیر شدند. مردم از این اقدام برآشفته شده و تظاهرات کردند و در نتیجه تیراندازی ماموران ارتش پهلوی، سه نفر از مردم خرم‌آباد به شهادت رسیدند. به دنبال این اتفاق، روز بیست‌وسوم مرداد امامان جماعت مساجد خرم‌آباد از برپایی نماز جماعت خودداری کردند که این امر حساسیت و نگرانی ساواک را در پی داشت. به گزارش ساواک، در روز چهارم شهریور ده نفر از نمازگزاران مسجد صاحب‌الزمان(عج) کوهدشت خرم‌آباد پس از اقامه نماز با شعار «زنده‌باد خمینی» تظاهرات کردند که همگی آنان دستگیر شدند. به نوشته مطبوعات ده‌هزار نفر از مردم خرم‌آباد در روز سیزدهم شهریور راهپیمایی کردند. راهپیمایان بر سر مزار شهدا رفته و سپس در خیابان‌ها تظاهرات خود را ادامه دادند. در درگیری‌های این روز شیشه‌های اداره‌های دولتی شکسته شد. مردم در این راهپیمایی خواستار مجازات قاتلین شهدا و بازگشایی مسجد علوی شدند.(10) به گزارش ساواک سه نفر از راهپیمایان دستگیر شدند. در شب پانزدهم شهریور هم احمد‌ متوسلیان(11) در حالی که مشغول تکثیر اعلامیه‌های امام ‌خمینی(ره) درباره کشتار مردم اصفهان و شیراز و فاجعه سینما رکس آبادان بود دستگیر شد. در بازرسی از منزل وی تعدادی کتاب و نوارهای مذهبی به دست آمد. او تحویل ساواک گردید و تحت شکنجه‌های سخت قرار گرفت، اما در دادگاهی که در تاریخ هفتم آذر برگزار شد به دلیل فقدان مدارک از اتهام اقدام علیه امنیت کشور تبرئه شد.(12) به گفته ساواک در روز شانزدهم شهریور مغازه‌های شهر تعطیل بود و عده‌ای زن و مرد در مقابل فاطمیه خرم‌آباد اجتماع کرده و شعارهایی به طرفداری از امام ‌خمینی(ره) سر دادند. آنان قصد رفتن به مزار شهدا را داشتند که با تیراندازی ماموران متفرق شدند. این افراد در دسته‌های پراکنده به مزار شهدا رفتند و دوباره جمع شدند. این عده که تعداد آنها به دو‌هزار نفر رسیده بود به سمت شهر حرکت کردند. مأموران به متفرق کردن آنها پرداختند و در نتیجه تیراندازی، یک زن و یک کودک مجروح شدند. شب‌‌هنگام در مسجد جامع شهر، شیخ‌ محمد ‌حجتی‌بروجردی طی سخنانی به راهپیمایی و تیراندازی این روز اشاره کرد و به شدت شاه را مورد حمله و انتقاد قرار داد. در شب بعد اعلامیه دستنویسی در سطح شهر توزیع شد که طی آن به مناسبت کشتار هفده ‌شهریور تهران دو روز تعطیل عمومی در خرم‌آباد اعلام شده بود. پس از کشتار هفده ‌شهریور، در خرم‌آباد شایع شد که چون سربازان ارتش از دستورات فرماندهان در مورد جلوگیری از تظاهرات اطاعت نمی‌کنند، لذا آنها برای سرکوب مردم از سربازان اسرائیلی استفاده می‌کنند. در روز شانزدهم مهر تظاهراتی در خرم‌آباد برگزار شد و مردم با چوب و لاستیک اقدام به افروختن آتش و راه‌بندان کردند. در این روز مدارس تعطیل و کارکنان بیمارستان 240 تختخوابی شیر و خورشید نیز با اعلام خواسته‌های صنفی خود دست از کار کشیدند. صبح و عصر روز بعد نیز تظاهرات ادامه یافت. تظاهرات عصر گسترده‌تر و شدیدتر بود و تظاهرکنندگان برای مقابله با گاز اشک‌آور زباله‌ها و لاستیک آتش می‌زدند. اکثر مغازه‌ها نیز در این روز تعطیل بود.(13) در روزهای هجدهم و نوزدهم مهر نیز اعتصاب و راهپیمایی با شدت و حدّت بیشتری ادامه یافت. در روز بیستم مهر دو نوع اعلامیه یکی با امضای حاج‌ سیدحسین جزایری و دیگری با امضای جمعی از روحانیون خرم‌آباد در سطح شهر توزیع شد. همچنین به مناسبت شب هفت شهدای خرم‌آباد بازار و اکثر مغازه‌ها در این روز تعطیل بود. برابر گزارش ساواک، یکی از پرسنل نظامی آمادگاه نظامی خرم‌آباد که در بخش ضداغتشاش خدمت می‌کرد به آنها گزارش داده که دو نفر با وی تماس گرفته و به وی پیشنهاد کرده‌اند در مقابل دریافت مبلغ زیادی پول کامیون‌های حامل مأمورین را به کوچه‌ها ببرد تا انقلابیون آنها را خلع سلاح کنند. آنها همچنین به وی پیشنهاد کرده‌اند تا با آنها به تهران برود تا طرح‌های دیگری که در مورد ترورها دارند به وی ابلاغ کنند. ساواک خرم‌آباد نیز تصمیم گرفت برای پیدا کردن سرنخ‌ها این کار انجام شود. در روز بیست‌وسوم مهر دانش‌آموزان دبیرستانی که همچنان از رفتن به مدارس خودداری می‌کردند، راهپیمایی کردند. مشابه این تظاهرات دانش‌آموزی روز بعد نیز برگزار شد و دانش‌آموزان اقدام به راه‌بندان از طریق آتش‌سوزی کرده و شیشه‌های یک خودروی ژاندارمری را شکستند. در روز بیست‌وپنجم مهر طبق دعوت قبلی حدود هزار نفر از معلمان و دبیران مقطع تحصیلی راهنمایی در خرم‌آباد و نواحی تابعه برای مذاکره با مدیر کل آموزش‌ و پرورش استان در دبیرستان پهلوی اجتماع کردند، اما چون دبیران دبیرستان‌ها حضور نداشتند در نتیجه گفت‌وشنودی صورت نگرفت و فرهنگیان حاضر به استانداری رفته و در آنجا متحصن و خواستار برکناری مدیرکل شدند. مدیرکل نیز از سمت خود استعفا داد. به نوشته مطبوعات در روزهای پایانی مهرماه پنج نفر از علمای فعال خرم‌آباد که در روز هشتم ماه مبارک‌ رمضان دستگیر و به تهران اعزام شده بودند آزاد شدند.(14) روز سی‌ام مهر مراکز آموزشی تعطیل بود و چون فرهنگیانی که در اداره کل آموزش‌ و پرورش از چند روز قبل اجتماع کرده بودند در مذاکره با مسئولین به نتیجه‌ای دست نیافتند لذا اقدام به راهپیمایی در سطح شهر کردند. در این راهپیمایی، ماموران مجبور به استفاده از ماشین آب‌پاش و پرتاب گاز اشک‌آور شدند. معلمان اعلام کردند که تا دهم آبان همچنان از رفتن به کلاس‌های درس خودداری خواهند کرد.(15) در اواخر مهر‌ماه جوانی هفده ساله در خرم‌آباد دستگیر و در زندان شهربانی توسط مأموران مورد تجاوز قرار می‌گیرد. انتشار این خبر در سطح شهر باعث افزایش نفرت مردم و گسترش تظاهرات خیابانی می‌شود. عصر روز اول آبان تظاهرات عظیمی که حتی شهربانی هم آن را «بسیار وسیع و گسترده» توصیف می‌کند در خیابان‌های خرم‌آباد برگزار شد. در این راهپیمایی تعداد زیادی از اداره‌ها و موسسات دولتی دچار تخریب و آتش‌سوزی شدند و یک دستگاه کامیون ارتش، متعلق به تیپ 84 پیاده خرم‌آباد بر اثر سنگباران واژگون شد. در این صحنه، دو نفر از تظاهرکنندگان به نام‌های شفیع سپهوند و هبت‌الله صنفی به شهادت رسیدند و 6 نفر نیز مجروح شدند. شهربانی در گزارش خود شهر خرم‌آباد را در پایان این روز «شهر نیم‌سوخته» توصیف می‌کند. مجروحان و شهدا به بیمارستان شیر و خورشید منتقل می‌شوند. به دنبال آن گروهی از معلمان در بیمارستان اجتماع کردند و شعارهایی علیه شخص شاه سردادند و بر در و دیوار بیمارستان شعارنویسی کردند.(16) پی‌نوشت‌ها: 1- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 1، ص 374 2- متولد سال 1314 در خرم‌آباد و مدرس حوزه 3- متولد سال 1323 و نماینده شهرستان ملاوی در دوره اول مجلس‌شورای‌اسلامی و یکی از شهدای انفجار حزب جمهوری ‌اسلامی در هفتم تیر 1360 4- امام جمعه تبریز و دومین شهید محراب که در سال 1360 توسط سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به شهادت رسید. 5- محمدمهدی روشن (روشنی)، متولد سال 1325 در اَلشتر و مسئول دفتر شورای‌ سیاستگذاری ائمه‌جمعه استان لرستان 6- برادر شهید فخرالدین ‌رحیمی و نماینده دو دوره‌ مجلس ‌شورای ‌اسلامی از شهرستان پلدختر که در سال 1364 هواپیمای حامل وی توسط جنگنده‌های ارتش بعث عراق مورد اصابت قرار گرفت و به شهادت رسید. 7- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 5، ص 357 8- متولد سال 1306 و نماینده امام‌ خمینی(ره) در استان لرستان که در سال 1388 درگذشت. 9- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 8، صص 390 و 391 10- روزنامه آیندگان، ش 3209، ص 20 11- فرمانده لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) که سال 1361 در لبنان ربوده شد. 12- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 10، ص 515 13- روزنامه رستاخیز، ش 1035، صص 1، 4، 13، 14 14- روزنامه کیهان، ش 10590، ص 3 15- روزنامه اطلاعات، ش 15740، ص 18 16- انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک، ج 14، ص 3 منابع: ـ انقلاب اسلامی ایران به روایت اسناد ساواک (دوره 25 جلدی)، ناشر: مرکز بررسی اسناد تاریخی ـ روزنامه‌های آیندگان، اطلاعات، رستاخیز، کیهان

واقعه 19 دی 1356، پرتوى از نهضت 15 خرداد

19 دى 1356 همچون یک حلقه‌ واسطه،‌ نهضت اسلامى را از دوران مقاومت 14 ساله‌ که‌ با قیام 15 خرداد 1342 آغاز شده‌ بود، خارج ساخت و وارد یک مرحله‌ نوین به‌ صورتى عمومى و همگانى کرد. سوگ از دست دادن دکتر علی شریعتى و فرزند امام خمینی(ره)، آیت‌الله‌ سید مصطفى خمینى در سال 1356 موجب شد تا زمینه‌ براى تجمع و تشکل مردم براى ادامه‌ مبارزه‌ فراهم گردد. در مجالس ختم مرحوم حاج‌آقا مصطفى خمینى که‌ به‌ طرز با شکوهى در نقاط گوناگون کشور خصوصا تهران و قم برگزار شد، سخنرانان به‌ افشاى جنایات حکومت پهلوی‌ پرداختند و مردم را به‌ ادامه‌ نهضت، تحت رهبرى امام تا پیروزى نهایى دعوت کردند. این تحولات بر حکومت پهلوی‌ بسیار گران آمد، بنابراین با انتشار یک یادداشت، شدیدترین توهین‌ها را به‌ ساحت امام ‌خمینى(ره) و روحانیت علنی کرد. ص 7 شماره 15506روزنامه اطلاعات با تاریخ 17 دی 1356 این مطلب را با عنوان «ایران و استعمار سرخ و سیاه» و در ظاهر به قلم احمد رشیدی‌مطلق در بر داشت. این نوشته خشم مردم را برافروخت و مردم قم، بخصوص طلاب و روحانیون مبارز به‌ خانه‌ مراجع رفته‌ و کسب تکلیف کردند. اولین گروه شرکت ‌کننده در این حرکت تعدادی از اساتید و مدرسان حوزه ‌علمیه قم بودند که درس‌ها را به عنوان اعتراض تعطیل کردند و دسته دیگر، طلاب مدارس علمیه بودند که تظاهرات را سازماندهی کردند. آنان در این مسیر با ماموران شهربانی قم که از پیش آماده شده بودند مواجه شدند و صحنه‌های خونینی به وجود آمد. این اعتراض‌ها تا چهلم شهدای روز 19 دی ادامه یافت. انتشار خبر قیام مردم قم در‌ دفاع از امام خمینى(ره) موجب شد تا دیگر شهرها نیز از این حرکت الهام بگیرند. لذا آنها نیز با بستن بازارها و مغازه‌ها و برگزاری مراسم ترحیم، به‌ سوگ شهیدان 19 دى نشستند و ادامه‌ همین روند موجب شد تا قیام مردم تبریز در 29 بهمن همان سال شکل گیرد. واقعه قم ثابت کرد که‌ شاه‌ از حرکت مردم به‌ رهبرى روحانیت، بیش از هر حرکت سیاسى دیگری وحشت دارد. این واقعه از سوی دیگر باعث تعمیق نهضت و شرکت هر چه‌ بیشتر توده‌هاى مذهبى به‌ ویژه‌ جوانان در نهضت گردید و آهنگ حرکت انقلاب به‌ صورت اربعین‌هاى پشت سر هم، شتاب فزاینده‌ و گسترده‌ترى به‌ خود گرفت و رهبرى امام خمینی(ره) در این حرکت به‌ عنوان نقش اصلى مبارزه‌ با حکومت پهلوی‌ ظاهر شد. امام خمینی(ره) در اولین موضع‌گیری در زمینه قیام نوزدهم دی 1356 مردم قم، در مسجد شیخ انصاری در نجف، اعمال خائنانة حکومت پهلوی و اوضاع محنت‌بار حاکم بر ارتش، دانشگاه و مجلس را شرح دادند و مردم را به حفظ هوشیاری و بیداری و گروه‌های انقلابی را به وحدت و مقاومت در برابر اعمال ضد اسلامی و ضد انسانی حکومت پهلوی دعوت کردند. امام همچنین در پیامی که بعد از این واقعه خطاب به ملت ایران فرستادند، ابتدا از تمامی گروه‌های مردمی به دلیل ایستادگی و مقاومت در اوج اختناق و فشار سیاست‌های حکومت پهلوی و همچنین حمایت از اسلام و دین، تشکر و قدردانی کردند و افزودند: «نهضت اخیر که پرتوى از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر کشور نور افکنده، خود کوبندگى خاصى دارد که شاه را از خود بی‌خود کرده و او و دار و دسته چاقوکشش را به تلاش مذبوحانه واداشته، جنایات 29 محرّم امسال نقطه عطفى است به جنایات شاهانه 12 محرّم آن سال. شاه خواست ضرب شستى به ملت مسلمان نشان دهد... شاه مى‌خواهد ثابت کند که نوکرى او تحکیم شده؛ و ملت نباید گمان کند [او] از پشتیبانى اجانب برخوردار نیست؛ ولى ملت با تظاهرات عمومى و تعطیل سرتاسرى دامنه‌دار و اظهار تنفر، بار دیگر ثابت کرد که او را نمى‌خواهد و از او و خاندانش بیزار است؛ و این رفراندم طبیعى سرتاسرى در حقیقت خلع او از سلطنت غاصبانه جابرانه است.» منابع: 1. اکبری، محمدرضا، مواضع امام خمینی(ره) در برابر نظام سیاسی پهلوی و نهادهای آن، تهران: مرکز اسنادانقلاب اسلامی،1392 2. صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم و نشرآثار امام خمینی(ره)، 1378، ج 3 3. پایگاه خبری جماران(www.jamaran.ir)

...
14
...