انقلاب اسلامی :: ماهیت طبقاتی تجار در عصر قاجار و پهلوی

ماهیت طبقاتی تجار در عصر قاجار و پهلوی

25 آبان 1390

یحیی آریا بخشایش

چکیده :
پیش از آغاز عصر امتیازات ، تجار بیش از عر عملی مطابق با وظایف شغلی خود حرکت ، و به عنوان گروهی که نیازهای اقتصادی و تجاری جامعه ایرانی را برطرف سازند نقش ایفا می کردند. داد وستد در گستره بزرگ ، مبادله و واردات و صادرات کالا مهمترین و اصلی ترین اموری به شمار می رود که در این دوران بر عهده آنان بود. نیازهای مالی دولت و حکومت قاجار را در مواقع ضروری برطرف می ساختند. اما با سرازیر شدن امتیازات و قراردادهای خارجی به ایران ، که در پی مرگ امیرکبیر فراهانی روی داد ، تجار از کانون توجهات اقتصادی به حاشیه رانده ، به طبقه ای با ماهیت اجتماعی تبدیل شدند و جای آنان را بیشتر قرضه ها و وام ها و امتیازات بیگانگان پر کرد. تا اینکه به دنبال آگاهی هایی که تجار در روابطشان با طبقه روشنفکر به دست آوردند همزمان با اوجگیری نهضت مشروطیت ، به عرصه های سیاسی پای نهادند و در انجمن ها وفعالیت های سیاسی به شکل چشمگیری شرکت جستند. تا آن حد که به عنوان یک طبقه مستقل و همپا ، با دیگر با اقشار مهم جامعه ، امکان حضور در نخستین دوره مجلس شورای ملی را هم به دست آوردند. هر چند پس از شکست مشروطه اول ، امنیت عمومی از راه ها و شهرها رخت بربست و موجبات جدائی تجار از صحنه سیاست را فراهم آورد. این وضعیت تا چند دهه ، آنان را از ماهیت طبقاتی قابل تمییز دور ساخت. تا آنکه به دنبال به وجود آمدن روحیه ملی گرایانه و پس از آن ، آغاز مبارزات انقلای ، تجار بار دیگر عهده دار نقش های موثری شدند که بیش از همه ، درونمایه های مذهبی در آنها دخالت داشت.
هرکدام از این دوره ها که تجار در آنها ماهیت نسبتا مستقلی را به خود گرفتند ، دارای شاخصه های قابل تعریفی است که دقت و تامل در آنها ، از یک سو میزان تاثیرگذاری تجار را در جریان های مختلف اجتماعی نشان می دهد و از سوی دیگر از انگیزه های درونی آنها در طبقه بندی شان با ماهیتی جداگانه پرده برمی دارد.
کلید واژه : طبقه تجار ، نهضت مشروطیت ، قاجار ، بازار ، پهلوی ، انقلاب اسلامی


مطالعه و بررسی وضعیت طبقات اجتماعی در دوره های مختلف تاریخی ایران حاکی از تطورات بنیادی در شکل گیری و ماهیت درونی آنهاست که پرداختن بدآن ، خود حوصله و نوشتاری جداگانه را می خواهد. درطبقه بندی برخی از دوره ها ، افراد اجازه انتقال از طبقه ای یه طبقه دیگری را نداشتند و مقررات و قوانین حاکم بر جامعه ، آنها را محکوم به این ساخته بود که در همان طبقه و دسته اجتماعی بمانند که پدرانشان در آن بودند. در دوره ای هم طبقات اجتماعی در 3 یا 4 طبقه خلاصه می شد که معمولا تحت ریاست سران آن طبقه به زندگی خود ادامه می دادند. اما با گذشت زمان و در پی ایجاد مشاغل و موقعیت های جدید اجتماعی ، و پیشرفت علم جامعه شناسی در شاخه های متعدد ، تعداد طبقات رو به فزونی نهاد و در دسته بندی افراد جامعه ، دسته های دیگری نیز پا به عرصه و جود گذاشتند. از جمله این طبقات می توان « تجار » را نام برد که برخلاف نقش تاثیرگذارشان در جریان ها و تحولات تاریخی ایران ، تا چندین سده پیش ، نه به عنوان یک طبقه شناخته شده و مستقل ، بلکه زیر مجموعه توده ملت و در کنار دیگر افراد و صاحبان حرف ، مانند اصناف و پیشه وران ، تقسیم می شدند.تا اینکه در طول چند سده اخیر در سایه بازشناسی هویت اجتماعی و جایگاهی که در روابط سیاسی و اقتصادی جامعه ایرانی پیدا کردند خود را تا یک طبقه مستقل اجتماعی بالا کشیدند و در مناسبات کلان کشور ، و گاه در برخی در دوره ها نقش کلیدی و محوری به دست آوردند.
بررسی ماهیت طبقاتی تجار در دوره های تاریخی ایران اگر چه برای شناخت و تبیین تاثیرات آنها در تحولات اجتماعی و سیاسی کشور امری ضروری و بسزاست ، اما گستردگی آن از یک سو و نتایجی که موضوع مورد بحث این مقاله در پی آن است از سوی دیگر موجب می گردد که ضمن واگذاری آن به یک فرصت مناسب دیگر ، ماهیت طبقاتی تجار در یک دوره محدود و قابل بحث ، که این نوشتار برای شناخت ویژگی های آن و ارائه تعریفی ملموس از آن ، تدوین یافته مورد بررسی قرار گیرد تا در سایه آن نقشی که این طبقه از جامعه در جریان ها و تحولات معاصر ایران برعهده گرفته اند ، به همراه میزان تاثیرات متقابلشان به تصویر کشیده شود.
اما پیش از ورود به مبحث اصلی لازم می نماید به طور اجمالی تعریفی از واژه « طبقه » که در ساختار کلی این مقاله عنصری مهم به شمار می آید ارائه شود. چه در مباحث علوم انسانی ، نوع دیدگاه و زاویه ایدئولوژیکی مکاتب به این عنصر متعدد و گاه متفاوت و مختلف بوده به گونه ای در شکل گیری و استنباط های این نوشتار هم دخالت آشکار و پنهان دارد.
دو بیان زیر مصطلح ترین و ساده ترین تعریفی است که از واژه طبقه می توان به دست داد: 1ـ گروهی از مردم که از نظر موقعیت اجتماعی ، شغلی ، فرهنگی و مانند آنها وضعیت مشابهی دارند. 2ـ مردمی که از نظر وضع اقتصادی با هم متفاوتند.هر دو نوشته تعریف واژگانی از طبقه اجتماعی است که در فرهنگ های لغت می توان بدانها دسترسی پبدا کرد(1). هردوی آنها اگرچه برای به دست دادن ساده ترین شناخت از واژه طبقه مورد استفاده قرار می گیرد اما در ظاهر عبارات و کلمات به کار رفته در آنها نوعی تضاد معنایی مشاهده می شود؛ اولی تشابه و همانندگی گروهی از مردم را در جنبه های اقتصادی و شغلی و غیره در نظر گرفته ، و دومی برخلاف آن ، تفاوت و اختلافی را پایه شناخت قرار داده که مردم را از نظر وضع اقتصادی و اجتماعی کنار هم قرار داده است.
با اندک تاملی در تعاریف یادشده می توان دریافت که تعریف اولی گروهی از افراد را در برمی گیرد که در سطح جامعه و حتی در میان جوامع مختلف جهانی ، دارای موقعیت مشترک بوده از ویژگی های شبیه به هم برخورداند. طبقه ای که در بین افراد آن حداکثر اشتراکات وجود دارد و براساس همان اشتراکات شناخته شده در یک طبقه و گروه جا می گیرند. این تعریف یک شناخت درون گروهی است. سمت و سوی چنین تعریفی وجوه مشترکی است که ممکن است میان افراد یک طبقه مشخص وجود داشته باشد. برپایه همین وجوه و اشتراکات نیز افراد مزبور در طبقه ای خاص قرار می گیرند. در ارائه این تعریف کمتر به ویژگی های مشترک موجود میان دیگر افراد جامعه توجه شده ، بیشتر وجوهی مورد دقت قرار گرفته است که افراد یک طبقه خاص در میان دیگر طبقات اجتماعی می توانند با هم دارا باشند. از اینرو فارغ از دیگر طبقه های موجود در جامعه ، و خصوصیات بیرونی و درونی آنها ، به ملزومات درونی طبقه مورد بحث پرداخته شده است. اما برخلاف این ، تعریف دومی طبقات مختلف موجود در جامعه را در کنار هم نگریسته ، با توجه و تامل در ویژگی های هرکدام از آنها ، شناختی از واژه طبقه را ارائه داده است. بنابراین اساس این نوع تعریف ، وجوه مشترک نیست . بلکه وجوه مختلف ، متفاوت و متمایزی است که در میان تمامی طبقات موجود در جامعه می توان آنها را تشخیص و تمییز داد.این نوع تعریف یک شناخت بیرونی و نگاه ماورائی است.
حال برپایه آنچه در سطور بالا گفته شد می توان به ماهیت درونی و طبقاتی تجار در دوره معاصر که موضوع اصلی این نوشتار است ، پرداخت. بنا بر تعاریف ( بیرونی و درونی ) می توان طبقه تجار را گروهی از افراد جامعه دانست که در کنار هم ویژگی های مشترکی دارند و در مقایسه با دیگر طبقات اجتماعی موجود در یک جامعه از وجوه مختلفی برخوردار هستند. پس ساده ترین تعریفی را که می توان از طبقه تجار به دست داد این است که به آن دسته از افراد جامعه که به سوداگری و داد و ستد کالا در گستره ای بزرگ می پردازند تجار گفته ، هر کدام از افراد را که به این حرفه اشتغال داشته باشد می توان در این دسته قرار داد. این نوع تجارت و داد وستد اگر چه می تواند درون یک مجموعه کوچک ، مانند یک خانوار یا محله ، صورت گیرد اما معمولا سروکار بیشتر تجار با بازار و بازاریان بوده است. بنابراین محل شناخت تجار بیشتر بازار شهرها بوده که عمدتا این طبقه در آنجا مشغول اند. به همین سبب نیز فارسی زبانان در معناسازی آن ، از واژه بازار کمک گرفته ، بازرگانان را به جای تجار و بازرگانی را در معنای تجارت به کار می برند.
با وجود این ، عریف ساده مزبور بیشتر به حرفه وشغل آنها در میان دیگر مشاغل توجه دارد. با این توضیح که در آن سوداگری و داد و ستد انواع کالا مهمترین و اصلی ترین وجوه متمایز میان تجار و دیگر طبقات اجتماعی جامعه قرار گرفته ، بر پایه آن هم افرادی که در این شغل سر کارند در طبقه تجار داخل شده اند. ولی از نگاه تاریخی طبقه تجار دارای ویژگی های دیگر نیز هستند که اهمیت شناخت این طبقه و متمایز ساختن آنها از دیگر طبقات اجتماعی از وجوه داد و ستد و سوداگری ( به عنوان عمده ترین و مهمترین وجوه امتیاز ) کم نیست.
براساس یک تعریف کلی ، آنان گروهی از فروشندگان را هستند که کارشان عمده فروشی بوده است. البته در برخی دوره ها این عمده فروشی می توانست در یک کالای خاص باشد. اما در دوره قاجار ، نه فقط در یک رشته خاصی ، بلکه درصورت لزوم در تجارت و مبادله کالاهای گوناگون تخصص داشته ، گاه به صرافی هم می پرداختند( 2 ). باتوجه به همین گستردگی حوزه فعالیت اقتصادی آنان می توان دریافت که عمده فعهالیت ایشان گردآوری و صدور مواد خام مورد نیاز بازارهای داخلی و خارجی بود.ه است. یعنی موادی همچون تریاک ، پنبه ، ابریشم ، خشکبار و مواد غذایی را به بازارهای خارجی می بردند و در عوض کالاهای صنعتی ، به ویژه قماش ، قند ، شکر و چای به ایران می آوردند. برخی از آنان به امر سرمایه گذاری در بخش صنعت و املاک مزورعی هم علاقه مندی نشان می دادند علاوه براین از پرداخت مالیات رسمی و دولتی معاف بودند که همین ویژگی یکی از اصلی ترین وجوه آنان در مقایسه با دیگر اهالی بازار در آن دوره به شمار می رود. بنابراین عمده فروشی ، تجارت و مبادله کالاهای گونه گون ، صرافی ، گردآوری و صدور مواد خام ، تمایز نشدن میان سرمایه گذاری تجاری و صنعتی و املاک مزورعی ، معاف بودن از پرداخت مالیات مستقیم دولتی و برخورداری از موقعیت مشابه ، عمده ترین و بارزترین وجوه مشترک تجار در عصر قاجار است ( 3 ).افزون براین ، ویژگی های مشترکی دیگری هم میان بازرگانان آن دوره می توان نشان داد که مهمترین آنها عبارت است از : 1ـ موقعیت مشترک در بازار. 2ـ برخورداری از فرصت های زندگی مشابه . 3ـ داشتن سواد خواندن و نوشتن به ویژه تسلط نسبی به حساب و ریاضی و علم سیاق. 5ـ سکونت در محلات نسبتا متمول شهر با خانه ای وسیع و زیبا. 6ـ پوشیدن لباس مخصوص که معمولا عمامه ای از شال ترمه و کلاه بخارایی ، پیراهن پنبه ای و لباس رسمی تهیه شده از پارچه پنبه ، مخمل یا ساتن بود( 4 ).
همه خصوصیاتی که برای تشخیص و تمییز طبقه تجار در عصر قاجار و تا نیمه های سلطنت پهلوی بیان گردید جزو ویژگی های ظاهری و شغلی ، و به عبارتی عرضی ، آنهاست. این گروه از ویژگی ها را می توان در شمار عواملی برشمارد که موجب دسته بندی آنان در میان دیگر طبقات اجتماعی آن دوره ها شده است. به سخنی دیگر این عوامل و وجوه از یک سو باعث می گردد که افرادی با این شمایل و خصوصیات در طبقه تجار قرار گیرند ، و از سوی دیگر از دیگر افراد و دسته ها که دارای خصوصیات غیر از این بوده اند جدا و مستقل باشند و به هویت بیرونی و اجتماعی برسند. با وجود این هیچ یک از این وجوه و ویژگی ها در شناخت اولیه ماهیت درونی طبقه تجار در دوره مورد بحث ، چندان که باید و شاید ، دخالت و نقشی وجود ندارند و واقعیت آن است که اگر چه این وجوه در تشخیص و تمییز طبقه تجار از دیگر طبقات اجتماعی در دوره معاصر نقش عمده و موثری را ایفا می کنند اما برای تحلیل ماهیت این طبقه ، چندان به کار نیامده ، لازم است که جای خود را به شاخصه های دیگر واگذارند. شاخصه هایی که به گونه ای ، زاویه دیدگاه و عمق اندیشه طبقه تجار بستگی دارد و براساس همان شاخصه ها که می توان به بحلیل ماهوی آنها نشست.
خودآگاهی از منافع جمعی و مشترک ، احساس تعلق و همبستگی ، مشارکت در فعالیت های اجتماعی و سیاسی ، سازمانیابی منسجم و وجود ارتباط گسترده میان اجزا ، به عنوان عمده ترین و اساسی ترین شاخصه ها برای تشریح و تحلیل ماهیت درونی و طبقاتی تجار حائز اهمیت است ؛ چرا که با اندک تاملی در میزان مناسبات و روابط موجود میان تجار شهرهای مختلف ایران در دوره قاجار می توان به این نکته دست یافت که این طبقه به عنوان یک طبقه اقتصادی اگر چه از موقعیت مشترک در بازار و فرصت های زندگی مشابه برخوردار بوده است. اما تا پیش از آغاز عصر امتیازات به دلایل جغرافیایی ، شغلی ، قومی و مذهبی به منافع جمعی و مشترک که نه تنها میان تجار شهرها ، بلکه حتی میان تجار میان یک شهر ، به دلایل محلی و قومی و مذهبی شکل نگرفت ، وجودنداشت. ( 5 ) . به همین سبب هیچ گونه سازمان رسمی و منسجمی بین آنان به وجود نیامد و هر کدامشان جداگانه فعالیت می کردند. بازرگانان هر شهری به نام همان شهر خود شناخته می شدند. بیش از همه با همشهریان خود حشر و نشر داشتند. روابطشان محدود به همان منطقه جغرافیایی بود که از آنجا برخاسته بودند؛ چنانکه در کرمان بین تجار کرمانی ، یزدی ، زرندی ، خراسانی ، تجار ترک ، زرتشتی و هندی تفاوت های بسیاری وجود داشت ؛ آنان کمتر با تجار دیگر شهرها رفت و آمد می کردند و از روابط محدودتری برخوردار بودند. این محدودیت را در میان بازرگانان برخی ازشهرها چنان ملموس بود که رده بندی بین آنان از محله ای که در آن به داد و ستد می پرداختند می شد به دست آورد. چه هر دسته ای از ایشان دارای خان یا کاروانسرا یا تیمچه مخصوص به خود بودند و در همان جا حجره ای را در اختیار داشتند که خرید و فروش می کردند. افزون براین در عصر قاجاریان مذهب یکی دیگر از عوامل تقسیم بندی درون گروهی تجار به حساب می آمد. به طوری که تجار مسلمان ، ارمنی ، یهودی ، زرتشتی بیشتر می کوشیدند با همکیشان خود به داد و ستد بپردازند تا پیروان دیگر ادیان. در مواقع اضطراری و نیاز بیشتر به همدینان خود کمک ، و در معامله با دیگران با احتیاط رفتار می نمودند. ( 6 ).چنین وضعیتی اگر چه در سال های بعد دچار تغییر و تحول گردید اما در نگرش کلی به ماهیت طبقاتی تجار در آن دوران ، به عنوان یک عامل تاثیر گذار ، مورد توجه و تعمق است.
شاخصه های بیان شده که در شکل گیری اندیشه تجاری و اقتصادی بازرگانان معاصر نقش مهی را به عهده دارد در یک سویی موجب دسته بندی آنان در سه طبقه نسبتا جدا با ماهیتی متفاوت می گردد. این دسته بندی نه براساس حوزه فعالیت یا میزان و کم و کیفیت آنها در داد وستد و حمل و نقل کالای تجاری ، بلکه با توجه به خود آگاهی تجار برمنافع جمعی و مشترک ، و اندیشه اجتماعی و سیاسی آنان صورت می پذیرد تا ماهیت درونیشان نمایان گردد. تفکیک پذیری این طبقات به صورت ممکن است :
الف ) تجار به عنوان طبقه اقتصادی
تا آغاز عصر امتیازات ، بازرگانان از شرایط اقتصادی و منافع مشترک و پایگاه اجتماعی نسبتا مشابه ای برخوردار بوده اند. با وجود این نسبت به آن آگاهی کافی و لازم نداشتند. بنابراین به عنوان منابع مالی محسوب می شدند و به غیر از کارکرد اقتصادی در میان دیگر طبقات جامعه در زمینه های دیگر چندان نقش مستقل و موثری را ایفا نمی کردند.نقدینگی بالا و امکان دسترسی آنان به منابع مالی جاری ، در نگاه حکومت قاجار ، برایشان جایگاه اقتصادی مناسب و درخوری بخشیده بود. از یک سو دولت به وجود و پول آنان نیاز داشت و از سوی دیگر همین نیاز باعث ایجاد نفوذ آنها در میان ارکان دولت شده به عبارتی به عنوان یک کانون اقتصادی در دیوان سالاری اداری قاجاریان دارای نفوذ درخوری شده بودند.سفرهای جنگی و سیاحتی شاهان و صاحب منصبان قاجاری معمولا با پول تجار انجام می گرفت. در مقابل آن ، تجار نیز عمدتا از دادن مالیات رسمی معاف بودند و در مواقعی که اموالشان به غارت می رفت ، به یاری قوای دولتی ، اصل یا تاوان و غرامت اموال پایمال شده شان را بازپس می یافتند. ( 7 ). این بده و بستان دوطرفه تا بدانجا رسید که شاه قاجاری دستور داد « هرکسی را که مزاحم تجار شود به شدت مجازات کنند».( 8 ) در مواقعی هم پیش می آمد که به درخواست تجار ، دولت و عوامل حکومتی از ورود رقبا در امور صادرات و واردات کالا جلوگیری می کردند. به سخنی بهتر ، حکومت قاجاری براساس روابط نزدیک با تجار عرصه تجاری را برای آنان مناسب و خالی از رقیب داخلی و خارجی می ساخت( 9 ).
به سبب موقعیت جغرافیایی ایران ، پیشرفت فزاینده تجارت جهانی و افزایش حجم مبادله کالا گسترش روزافزون شهرهای تجاری ایران را به دنبال داشت که نشان می دهد در آن دوره تجار تا حدی تنها از ماهیت طبقاتی صرفا اقتصادی برخوردار بوده اند و به عنوان یک طبقه اقتصادی به رتق و فتق امور می پرداختند. در همین دوران بازار بزرگ تهران به درایت میرزا تقی خان امیرکبیر( صدراعظم ناصرالدین شاه ) ساخته شد تا به عنوان محلی برای عرضه کالاهای داخلی و خارجی فرصت مناسب داد وستد را برای بازرگانان به وجود آورد. ساخت کارخانه ها و گسترش تولیدات داخلی مال التجاره های خارجی را از رونق فروش انداخت و توجه تاجران را بیش از پیش به تولیدات و منافع داخلی معطوف ساخت.
در عرصه بین المللی هم تجار ایرانی حامی پیدا کردند. به این صورت که برخی از شاهان و مقامات عالی رتبه قاجاری در جهت حمایت از بازرگانان و کالاهای مورد توجه آنان با دولت های خارجی وارد مذاکره و مکاتبه شدند و عملا پشتیبانی سیاسی خود را از بازرگانان هموطن اظهار نمودند. در خاطرات و اسنادبه جا مانده از آن دوران ، نمونه های متعددی را می توان به دست داد که نشان دهنده این نوع حمایت ها ست. از جمله آنها طلبکاری تاجر ایرانی به نام محمد تاجر تبریزی از یک تاجر ارمنی است که در اسلامبول ( عثمانی ) سکونت داشت. در این باره عباس میرزا نایب السلطنه می نویسد :« ... از قراری که به عرض اشرف رسید ، عالی حضرت محمد آقا تاجر تبریزی مبلغی طلب از اوانس تاجر ارمنی که در مدینه اسلامبول متوقف است دارد و در ادای طلب او تکاهل می نماید. لهذا به آن عالیجاه امروز مقرر می شود که بعد از ورود به مدینه اسلامبول در این باب با جناب محمد حامد بیک رئیس الکتاب دولت عثمانی گفتگو نماید که طلب مشارالیه برسد. البته حسب المقرر مرتبت داشته دراین خصوص نهایت دقت و اهتمام نموده ، طلب او را موافق تمسک و حساب بازیافت داشته بر عهده شناسند. » ( 10 ).
از دیگر مصادیق قدرت بالای اقتصادی تجار در دوران قبل از آغاز عصر امتیازات ، توان آنان در خرید مقامات دیوانی است. به این نحو که گاهی برخی از حکام برای خرید مقام از تجار قرض می گرفتند و بدین وسیله ، ضمن مدیون شدن به تاجری ، مقام اداری و دولتی را تصاحب می کردند. این گروه از دیوان سالاران قاجاری خواسته یا نخواسته ، دانسته یا ندانسته در گرو قدرت مالی تجار قرار می گرفتند و در مواقعی به عنوان وسیله ای ، اهداف آنان را پیش می بردند.قدرت و نفوذ و جایگاه اقتصادی تجار در این دوره از اشاره ای که لمبتون به آن کرده کاملا مشهود است :
« به تجار و بازرگانان جایگاه والایی داده می شد و افراد طبقات بالا آنها را جزء اعضای پارسای جامعه تلقی می کردندو زندگی آنان از امنیت کامل برخوردار بود. »( 11 ).
باوجود این تجار با داشتن این همه قدرت و منزلت اقتصادی ، میان همگنان خود از انسجام سازمانی و آگاهی جمعی نسبت به منافع مشترک برخوردار نبودند. آنان اگرچه در دهه های آغازین قاجاریه ، استقلال عمل نسبتا زیادی در مقابل دولت داشتند ، اما عوامل جغرافیایی ، رقابت های قومیتی ، تعلقات حرفه ای و مذهبی ، آنها را از داشتن خودآگاهی جمعی نسبت به منافع مشترک دور ساخته ، موجب شده بود که میان تجار شهرها ، همبستگی وجود نداشته باشد. آنها نسبت به منافع مشترک طبقه خود علاقه مندی لازم نشان نداده ، نوعی در بینشان تضاد و تباین رخ می داد. در مقابل دولت منسجم و سازمان یافته عمل نمی کردند که همین امر از یک سو موجبات پراکندگی در جلب و جذب سودشان فراهم می آورد و از سوی دیگر زمینه را برای حکام مهیا می ساخت که از توان اقتصادی تجار درمقاطع و مواقع مختلف مورد سوء استفاده قرر داده از انگیزه های مالی ایشان در جهت منافع و مقاصد سیاسی خود بهره ببرند. بنابراین طرزتفکر و فرایند اندیشه تجار در این دوره فاقدآگاهی لازم از منافع جمعی و مشترک بوده ، باعث گشته آنان را در طبقه ای قرار دهد که فقط دارای کارکرد اقتصادی داشته باشند و به عنوان یک طبقه اقتصادی ، اقدام به برقراری روابط با دیگر طبقات اجتماعی کنند. دقت در نمودار زیر نشان دهنده شاخصه های موجود در این طبقه است:





ب ) تجار به عنوان طبقه اجتماعی:
مرگ امیر کبیر ( 1231ش / 1268ق ) بانگ آغازیدن عصر امتیازات در عصر قاجار را سرداد و فرصت ها را برای ناصرالدین شاه فراهم آورد که برای جبران کسری بودجه اش به امتیازات خارجی روی آورد ؛ از حجم و اهمبت منابع مالی داخلی کاسته شد و به جای آن نیاز حکومت به وام ها و قرضه های خارجی روز به روز فزونی یافت. به گونه ای که بازار و تجار کم کم از دیدگاه حاکمیت به حاشیه رانده ، سال به سال بر وخامت خزانه و بودجه عمومی کشور افزوده شد. چرخ کم توان صنعت ایران نه یارای رقابت با فنون رو به پیشرف جهانی را داشت و نه گرهی از کار دولت را می توانست بگشاید. به همین سبب روز به روز لاغر و بی رمق تر می شد. در چنین وضعیت اسفباری ، دولت های انگلیس و روس ، که به دنبال جای پای محکمی در اقتصاد و سیاست ایران می گشتند رو به خاک ایران گذاشتند و زمامداران ناصری را با دادن امتیازاتی فریب دادند که شیوه ها ورنگ های گونه گون را به عناوین مختلف به آنان تحمیل می کرد. و چون حکومت برای جبران کسری بودجه ساده ترین راه را دریافت وام از آنها می دید سال به سال بر تعداد این امتیازات با شکل های متنوع افزود. به طوری که در طول سلطنت ناصرالدین شاه ( 1896 ـ 1848م / 1264 ـ 1313ق ) مجموعا 83 فقره امتیاز و عهدنامه خارجی در ایران به امضا رسید. ( 12 ). به آرامی این امتیازات به قرضه تبدیل شد و امور مختلفی همچون گمرکات و خطوط تلگرافی هم به دست خارجیان افتاد. بانک خارجی تاسیس شد و نمایندگان روس و انگلیس ، یکی پس ازدیگری امور اقتصادی را در ایران به دست گرفتند. امتیاز نشر اسکناس را نیزکسب کردند. از سوی دیگر شاه به سودای سفر به فرنگ افتاد که هزینه های هنگفت را در پی داشت. و چون منابع مالی داخلی و خزانه دولتی کفاف آن را نمی داد قرضه خارجی بخش اعظم این هزینه های هنگفت را تامین کرد.
از جمله امتیازات مهم و بنام دوره ناصری امتیازی است که بارون ژولیوس دو رویتر در 1872م / 1289ق موفق شد از دولت ایران بگیرد. این امتیاز چنان شوکی را ، حتی در اروپا ، به راه انداخت که کرزن آن را کامل ترین و عجیب ترین تسلیم و واگذاری تمامی منابع صنعتی یک کشور به دست بیگانگان دانسته است. ( 13 ). به موجب این امتیاز رویتر همه منابع اقتصادی ایران را در آن دوران در اختیار گرفت. امتیاز او اگر چه به سبب مخالفت شدید افکار عمومی ملغی اعلام شد اما زیان و غرامت و هزینه ای که بر دولت وقت ایران تحمیل ساخت به مراتب کمتر از یک امتیاز جداگانه دیگر نبود.
در سوی دیگر روس ها هم به سبب نزدیکی جغرافیایی و فرهنگی وارد بازار اقتصادی ایران شدند و به طرق مختلف منافع ملی را به سود خود به تاراج بردند. ورود عمال روسی و قراردادهایی که در میان آنان با دولت ایران بسته شد ، بیش از هر عامل دیگری بازرگانان ایرانی را متضرر ساخت و بیش از پیش ایشان را به حاشیه راند. چرا که از دیر باز صادرات و واردات بخش قابل توجهی از کالاهای ایرانی توسط بازرگانان از راه بنادر شمالی و هم مرز روسیه انجام می گرفت. در این باره اولین اقدام عملیاتی ، قرارداد تاسیس شرکت بیمه حمل و نقل در ایران بود که دولت ایران به لازاروس پولیالف روسی در مقابل پرداخت سالانه 300 تومان واگذاشت. شرکت پولیالف به مدت 75 سال حمل و نقل کالای تجاری را در اختیار گرفت.
از دیگر امتیازاتی که روس ها از حکومت ناصری گرفتند می توان به امتیاز استفاده از درخت های زیتون ( ژوئن 1890 / شوال 1307 ) ، استفاده از چوب شمشاد ( اکتبر 1890 / ربیع الاول 1308 ) و استفاده از جوب درخت جنگل ها ( 1894م / 1311ق ) اشاره نمود که همه آنها از یک سو به ضرر و ورشکستگی تجار ایرانی تمام شد و از سوی دیگر آنان را روز به روز به شرکت های خارجی محتاج تر و وابسته تر ساخت. با وجود این ، بیشترین ضربه اقتصادی را تجار ایرانی از انعقاد قرارداد گمرکی بین ایران و روس در 1901م / 1318ق متحمل شدند. این قرارداد را دولت ایران در مقابل دریافت وامی به طرف روسی واگذاشت که به موجب آن عوارض پنج درصدی گمرک روسیه در ایران به یک و نیم درصد ، و عوارض قند وشکر وارداتی از روسیه از پنج درصد به نیم درصد ، کاهش یافت. بنابراین رفته به رفته روس ها بر راه ها و کارهای بازرگانی ایران ، به ویژه در مناطقی شمالی ، تسلط پیدا کردند. جان کلام آنکه با ورود مسیو نوز بلژیکی و تصاحب مدیریت کل گمرکات ایران توسط وی ، که تجار روسی را تحت حمایت قرار داد ، بسیاری از بازرگانان ایرانی چاره ای جز خانه نشینی ندیدند.
در این دوران نه تنها شرکت ها و عوامل انگلیسی و روسی به کمک دولت های ناصری ، ایران را محلی برای چپاول منابع مالی آن یافتند ، بلکه شرکت های ایتالیایی ، امریکایی و آلمانی نیز کم و بیش به رقابت پرداختند. هرکدام به فراخور میزان نفوذشان با انعقاد قراردادهایی و دریافت امتیازاتی ، بخشی از امور بازرگانی را در دست گرفتند که از جمله آنها صدور فرش را می توان نام برد که از دست ایرانی ها خارج ساخت. ( 14 ).
در این میان آنچه بیشتر بر زیانبار بودن این امتیازها و قراردادها برای ملت ایران دلالت دارد رشوه هایی است که حکومت ناصری برای به ثمر نشستن آنها از طرفین خود دریافت می کردند. این رشوه ها گاه به صورت پول به شاه یا حکام و عمال دولتی پرداخت می شد و زمانی به صورت وام ، حقوق سالیانه ، و یا هزینه های مسافرتی در اختیار طرف ایرانی قرار می گرفت. وضعیت پیش آمده نیاز جامعه ایرانی به خارجیان را ، بیش از هر زمان دیگری ، عیان نمود. به طوری که « از کاغذ قرآن گرفته تا کفن مردگان » از فرنگ تهیه می شد . یا هرگاه فرنگیان به « محض عداوت مدقال و چلواری » به ایرانیان نفروشند آن وقت « زندگان بی زیرجامه و پیراهن و مردگان بی کفن » خواهند ماند( 15 ).
به هر روی سرازیر شدن امتیازات پیش گفته شده ، نزدیک به نیم سده ، تجار ایرانی را از وظیفه و شانیت و ماهیت اقتصادی داخلی خود دور ، و آنان را به یک طبقه اجتماعی تبدیل ساخت که در کنار و هم سطح با دیگر طبقات اجتماعی مانند پیشه وران ، هنرمندان ، دبیران و اصناف تنها به امرار معاش بپردازند. با وجود این قرار گرفتن بازرگانان در میان دیگر طبقه ها مواهبی را برای ایشان به همراه داشت. آنا در سایه این امتزاج و طبقه بندی جدید از نظر ماهیتی ، به یک نوع خودآگاهی نسبت به منافع مشترک ، دست یافتند و برای رسیدن به جایگاه اصلی خود از لحاظ فکری به هم نزدیک شدند. در مقایسه با گذشته ، سازمان منسجمی پیدا کردند و برای برقراری پیوند دوسویه ، با دیگر اقشار اجتماعی تمایل بیشتری نشان دادند. آنان بیش از همه با قشر روشنفکر و تجددگرا و تحول خواه حشر و نشر یافته ، تحت تاثیر افکار آنان به آگاهی طبقاتی رسیدند. نسبت به نظام استبداد قاجاری احساس انزجار نشان دادند که روز به روز این احساس شدت و حدت یافت. این آگاهی برای تجار ، بیشتر به وسیله انتقاداتی که از سوی روشنفکران وطن دوست انجام می گرفت ، به دست آمد.
از جمله این روشنفکران باید از سید جمال الدین اسدآبادی نام به میان آید که با الهام از تعلقات مذهبی و وطنی برای بیداری تجار کوشید. او در ملاقات با محمد حسن خان امین الضرب که از بازرگانان معتبر ایران بود و ضرابخانه ایران را با امتیاز ضرب و انتشار سکه های کم بهاء در اختیار داشت از قانون ، آزادی فکر ، اصلاح وضع مسلمین ، قطع دست بیگانگان از اقتصاد کشور ، مبارزه با امپریالیسم و استعمار خارجی سخن گفت و در نهایت امین الضرب را شیفته و هوادار اندیشه تحول خواهانه خویش ساخت. در کنار او برخی دیگر از روشنفکران که از فنون و تخصص های صنعتی غرب آگاهی داشتند ، تجار ایرانی را برای فعالیت ها و سرمایه گذاری های تجاری ترغیب و تشویق می کردند. از جمله آنان اند : زین العابدین مراغه ای و طالبوف که با ایجاد روابطی بین بازرگانان بر آگاهی طبقاتی آنان افزودند. به روش های مختلف از ایشان خواستند که از اقتصاد سنتی درگذرند و به سمت تجارت با منافع جمعی و مشترک و سرمایه گذاری سازمان یافته روی آورند. راه اندازی شرکت های چندجانبه ای برای تولید و ترویج امتعه داخلی و تجارت به شیوه نوین از جمله مواردی است که در این آگاهی طبقاتی نصیب بازرگانان این دوره گردید. در این اوان تاجر ایرانی اندک اندک روحیه جمعی پیدا کرده ، به اقداماتی رو آورد که منافع مشترک در آنها تضمین شده بود. بنابراین به دنبال همین ظهور آگاهی و اندیشه به دست آمده ، تعدادی از تجار کارخانه های ابریشم بافی ، بلورسازی ، چینی سازی ، چراغ گازسازی ، ریسندگی ، پنبه پاک کنی ، آجرپزی ، آسیای بخاری ، صابون پزی و منگنه زنی را در چند شهر به راه انداخته ، ماشین آلاتی را با استخدام نیروهای کاری به چرخه حرکت درآورد.( 16 ).
افزون براین تجار بزرگ برای صدور و ورود کالا ، تجارتخانه هایی را افتتاح کرده مواد خام را به کشورهای خارجی صادر و در عوض کالاهای ساخته شده صنعتی را به کشور وارد می کردند. تجارتخانه های تومانیانس ، خسروشاه و برادرانش ، جمشیدیان و آرزومانیان از جمله این شرکت هاست که هر کدام در صادرات و واردات کالا فعالیت می کردند( 17 )..
مشارکت بازرگانان در چنین اموری ، میزان تجارت در این دوران را به صورت فزاینده ای بالا برد. برخی از نویسندگان دلایلی را موجب رشد تجارت داخلی ایران در این اوان در ایران می دانند:
1ـ ضعف دولت در مقابل قدرت های بین المللی در نتیجه اعمال قراردادهای بازرگانی نابرابر.
2ـ اقداماتی برای پیشنهاد و عقد قراردادهای بازرگانی مانند پرداخت رشوه به شاه و مقامات عالی رتبه ناصری ، تشدید گروه بندی های دیوانی ، و وحدت ساختار رژیم استبدادی
3تخصصی شدن تولید و صدور مواد خام ، زوال نسبی صنایع سنتی و به کار گیری وسایل جدید ارتباطی مانند تلگراف ، رشد تورم و انباشت وام های خارجی( 18 ).
سخن آخر در این باره اینکه در سال های مورد بحث ، تجار علاوه بر برخورداری از موقعیت مشترک در بازار و منافع اقتصادی و فرصت های زندگی مشابه ، آگاهی طبقاتی به دست آوردند و نسبت به منافع جمعی شناخت ذهنی پیدا کردند. به همین سبب میان آنان نوعی همبستگی که توام با ستیزه طبقاتی نیز بود به وجود آمد. از اینرو به جرات می توان گفت بازرگانان این دوره از ماهیت طبقاتی جدید با عنوان « طبقه اجتماعی » برخوردار شدند:



ج) تجار به عنوان طبقه سیاسی :
برخلاف برخی از نویسندگان که معتقدند تجار همزمان با پیروزی انقلاب مشروطه و ورود ایشان به نخستین دوره مجلس شورای ملی به عنوان یک طبقه سیاسی ، ماهیت طبقاتی به خود گرفتند( 19 ) ، راقم این سطور تکیه بر این دارد که این ماهیت چندی قبل از صدور فرمان مشروطیت و دقیقا از زمانی آغاز گردید که تجار در نهضت مشروطیت دخالت و نقش اثرگذار پیدا کرده ، به موجب بارور شدن اندیشه های سیاسی در آنان ، در دسته بندی ها و فعالیت های سیاسی منتهی به پیروزی انقلاب مشروطه قرار گرفتند. این گفته در نمودار زیر، با عنوان عوامل مشارکت در انجمن ها و جنبش های سیاسی ، و شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی و راه یابی به آن نمود عینی یافته است:


بنابراین می توان تصریح کرد که تجار از زمانی ماهیت طبقاتی سیاسی به خود گرفتند که در انجمن ها و جنبش های دوران اوجگیری نهضت مشروطیت مشارکت فعالانه پیدا کردند. به سخنی دیگر این طبقه در این دوره ، علاوه بر دارا بودن موقعیت مشترک در بازار ، منافع اقتصادی و فرصت های زندگی مشابه ، و شناخت ذهنی و آگاهی جمعی نسبت به منافع مشترک و انسجام یافته ، در امور سیاسی در حوزه قابل توجهی فعالیت داشتند. این فعالیت به گونه ای بوده که زندگی اقتصادی و اجتماعی آنها را تحت الشعاع قرار می داده است. آنان نه تنها به عنوان یک گروه اقتصادی و اجتماعی ، بلکه در هیبت طبقه ای درآمدند که دارای اندیشه سیاسی بوده ، با انگیزه های سیاسی سهم بسزا و گاه تعیین کننده ای در سمت وسوی امور سیاسی پیدا می کردند. به همین سبب نیز در اکثر وقایعی که نهضت مشروطه را به روزهای پیروزی نزدیک ساخت تجار در میان میدان معرکه نقش های درخوری را بر عهده گرفتند.
اگر وجود مجلس شورای ملی نماد عینی پیروزی انقلاب مشروطیت و حاکیت مشروطه در ایران قلمداد شود ، لازم است این نکته مورد اشاره قرار گیرد که چند سال قبل از آن ، نخستین بار تجار به این اندیشه شورایی دست یافته بودند که خود دارای مجلس اختصاصی و مشورتی باشند. آنان در 1301ق از ناصرالدین شاه درخواستند که اجازه دهد « مجلس وکلای تجار » تشکیل شود. این مجلس مرکب از 10 نفر از نمایندگان تجار تهران و ایالات و ولایات دیگر بود که بدون مسند ریاست به رتق و فتق امور تجاری کشور در حوزه محدود می پرداختند. کتابچه ای هم داشتند که در چند فصل چگونگی انجام معاملات و امور مربوط به املاک و مستغلات را بیان می کرد. مجلس مزبور اگر چه بدون نظام منسجم بود و سازمانی نداشت ، اما این امکان رامهیا ساخت که بازرگانان در سایه آن از آگاهی نسبی در باره فعالیت های خود برخوردارباشند. جالب آنکه همین مجلس در عین نداشتن سازمان منسجم ، توجه اعضاء و بسیاری از تجار سراسر کشور را به این امر معطوف نمود که برای رسیدن به هدف مشترک باید گرد یک سازمان قوی و ذینفوذ آیند تا از منافع جمعی و طبقاتی خویش در مقابل حاکمیت استبدادگرا دفاع کنند.( 20 ) باوجود این پس از مدتی مجلس وکلای تجار به نهادی دولتی تبدیل گردید که سرمایه های ذخیره شده تاجران را از دست آنها در می آورد و در مصارف دیگری به خرج می رساند.
از دیگر میادین مهم سیاسی ، اقتصادی در سال های نزدیک به اوجگیری انقلاب مشروطه ، جنبش تنباکو یا رژی ( 1308 ـ 1309ق / 1891 ـ 1892م) است که از زمان شکل گیری تا پیروزی آن تجار نقش عمده ای برگردن داشتند. وچون موضوع جنبش کالای تجارتی ( تنباکو و حمل و نقل آن ) را در بر می گرفت به صورت فزاینده ای بازرگانان در آن دخالت و مشارکت یافتند.
درگیری تجار بزرگ با روسای گمرکات و دارایی کشور ، و در راس آنها با مسیو نوز بلژیکی ، که در باور برخی از نویسندگان نقطه آغازین انقلاب مشروطیت ایران به شمار می آید ، پدیده تاریخی دیگری است که نشان از اعتراض و استقامت گسترده بازرگانان در مقابل قدرت خودمحور حکومت قاجار ، و تمایلات غیرقانونی عوامل خارجی ، دارد.( 21 ).
اما آنچه در ماه های پایانی سال 1323ق بر حضور پررنگ تجار با ماهیت طبقاتی سیاسی در نهضت مشروطیت دلالت آشکار دارد به فلک بسته شدن دو تن از تجار معروف تهرانی توسط حاکم تهران است که بر هیمه مشروطیت جرقه زد و آن را به روزهای مهیج و پیروزی نزدیک تر ساخت؛ ماجرا از این قرار بود که علاءالدوله ( حکمران وقت تهران ) دو تن از بازرگانان بنام شهر را که قیمت هرمن قند را ـ قبلا شش قران بود ـ یک قران گران کرده بودند ، ( 22 ) ، به دارالحکومه فراخواند و به جرم گران فروشی آنان را به فلک بسته ، دستور داد به پای ایشان شلاق بزنند. هر دو تاجر شلاق خورده به نام های سید هاشم قندی و حاج سید اسماعیل از بازرگانان پرآوازه تهرانی بودند. و چون ازچندی پیش میان تجار آگاهی جمعی و مشترکی به وجود آمده بود این اقدام حاکم اعتراض شدید آنان در پی آورد ؛ مغازه را بستند . در مسجد شاه ( امام خمینی کنونی ) که از قبل محل پیوند عناصر مختلف اجتماعی با هم بود ، به بست نشستند. طولی نکشید که برخی از طلاب و روحانیون ، از جمله سید محمد طباطبائی و سید عبدالله بهبهانی به جمع آنان پیوستند . تا اینکه بست نشینی و تقاضای آنها از مسجد شاه به حضرت عبدالعظیم در شهر ری کشیده شد. آنان شروط خروج از بست نشینی را عزل علاءالدوله از حکومت تهران و تشکیل مجلسی برای رسیدگی و دادخواهی بیان ، و اعلام کردند تا در این زمینه ها اقدامی صورت نگیرد دست از کاری که شروع کرده اند نخواهند کشید.( 23 ).
تحصن آنان در حضرت عبدالعظیم که در تاریخ مشروطیت به مهاجرت صغری شهرت دارد ، افکار عمومی جامعه را با عدالتخانه آشنا ساخت و در میان گروهی که هر جا گرد هم می آمدند سخن از لزوم تاسیس چنین محلی بود. در شب نامه ها و تظاهرات خواسته هایی از این دست مطرح می شد. تا اینکه کار به زد وخورد کشید و در یکی از آن درگیری ها ، طلبه ای به نام سید عبدالحمید و چندی بعد تعداد دیگری از تظاهرکنندگان ، کشته شدند. اما برخلاف تهدیدات دولت ، بازرگانان و بازاریان مغازه ها را بسته نگه داشتند. علاوه براین ، هزینه بست نشینی ها را نیز تامین می کردند و به عنوان پشتوانه مالی ـ اقتصادی در فعالیت های سیاسی مشارکت همه جانبه از خود نشان دادند.
دراینجا قصد بازگویی تاریخ مشروطیت نیست. اما لازم به تاکید است که تجار در اکثر فعالیت های مشروطه خواهی در این دوره حضور داشتند و از روی آگاهی نسبی که به دست آورده بودن در دسته بندی های سیاسی دوره موردبحث شرکت می جستند.زمانی هم که جنبش مشروطه خواهی به بار نشست آنان به عنوان طبقه سیاسی ، هم ردیف با دیگر طبقات ، در آن سهیم شدند. به طوری که 28 کرسی از 161 کرسی که در نخستین دوره مجلس شورای ملی پدید آمد به نمایندگان تجار اختصاص یافت.( 24 ) این نمایندگان که فراوانی 17 درصدی را نشان می دهد ضمن مشارکت در زندگی سیاسی از منافع جمعی و مشترک بازرگانان در مجلس دفاع ، و برای حفظ آن سخرانی کردند. آنان از همان روزهای نخست ورود به مجلس در تحقق اهداف اقتصادی و بازرگانی کوشایی از خود نشان دادند ؛ در کاهش قدرت حکام و لایات در باره جمع آوری مالیات کوشیدند. شدیدا به دولت فشار آوردند که امور مالی را اصلاح کند و بدان نظم بدهد. امین الضرب در سخنانی مالیه ، تیولات و امور گمرک را از مهمترین مسائلی دانست که دولت و وزرا باید درباره آنها اصلاحاتی را انجام دهند. ( 25 )
اما در این میان از مهمترین موضوعاتی که در مجلس مخالفت و کوشایی همه جانبه تجار را برانگیخت لایحه پیشنهادی دولت برای جلب موافقت نمایندگان بود . براساس این لایحه دولت 20 کرور تومن قرضه خارجی از روس و انگلیس می خواست بگیرد که معین التجار بوشهری در ضدیت با آن به سخنرانی برخاست و در بخشی از سخنان خود صریحا گفت : « من مخالف این لایحه دولت هستم و مواد آن را مضر به حال کشور و مردم می دانم. ما نباید برای چهار کرور تومان مملکت را تسلیم خارجی ها کنیم. باید دولت صورت جمع و خرج سه سال گذشته را بیاورد. به علاوه قرارداد وام 1900 و 1902[میلادی] را به مجلس بدهد تا در مواد آن دقت و مطالعه شود. اطلاع ملت از شروط این قراردادها برای اینست که اگر شرطی منافی با استقلال مملکت در آنها باشد به هر قسمی شده پول در داخله تهیه کنیم و قرض روس را بدهیم و خود را از این ننگ و عار برهانیم. بعدا مخارج خودمان را به میزان عایدات ترتیب دهیم و خود را بی نیاز در قرض کردن از همسایگانی که محل مخاطره آنان می باشیم بنمائیم. با این حال اگر باز هم برای استفاده از معادن و کشیدن راه آهن و غیره احتیاج به پول داشته باشیم قرض را ملی قرار دهیم . یعنی تشکیل بانکی به اسم ملت نموده و سهام آن را به مردم بفروشیم. » ( 26 )
این گونه احتجاجات و مخالفت همراهی دیگر نمایندگان ، به ویژه تجار حاضر در مجلس را در پی داشت. تا اینکه مجلس به لایحه درخواستی دولت رای مخالف داد ( 27 ) و بدین ترتیب با پیشگامی نمایندگان تجار برنامه دریافت وام از دول خارجی که پیش از این رویه مرسوم دولت های قبلی بود به شکست انجامید.
بررسی حضور ، اظهار نظرات و میزان تعاملات نمایندگان تجار در مجلس اول موید فراوانی تلاش درخور توجه آنان در جهت تحقق اهداف جمعی است که با داشتن آگاهی و برخورداری از اندیشه سیاسی دست به اقداماتی زدند. اما اهتمام آنان چندان دوام نیاورد و با به توپ بسته شدن مجلس اوضاع کاملا تغییر یافت؛ نامنی بازارها و مسیرهای تجاری را تحت تسلط خود درآورد و تاجر وبازاری دیگر یارای فعالیتی یا آسودگی خیال پیدا نکرد. استبداد چنانکه در دیگر زمینه ها بی داد می کرد پیکره عمومی تجارت را دچار آسیب و بیمار ساخت. تجار همه آرزوها و امیدهایشان را پنبه شده و رشته و رشته یافتند. جان فرساتر آنکه تعدادی از بازرگانان جان خود را از دست دادند( 28 ) در چنین فضای بسته و ناامنی نه تجار می توانستند به منافع مشترک بیندیشد و نه مبادله کالایی صورت می گرفت. هنگامی هم که تهران فتح شد و باز مجلس شورای ملی گشایش یافت دیگر اوضاع با آنچه در دوران مشروطه اول رواج داشت فرق اساسی کرده ، تغییرات عمده در آن پدید آمده بود. نظامنامه انتخاباتی عوض شده ، دیگر همچون دوره پیشین ، رای گیری به صورت طبقه ای انجام نگرفت. بنابراین تجار از داشتن استقلال طبقاتی در مجلس محروم ماندند و درمیان دیگر شرکت کنندگان ( چه انتخاب کنندگان و چه انتخاب شوندگان ) ادغام و گم شدند. کم کم از جایگاه ماهیتی که از زمان دخالت و مشارکت در امور و زندگانی سیاسی به دست آورده بودند فاصله گرفتند. اما آنچه بیش از هر زمان دیگری موجب گردید که تجار یک باره از ماهیت طبقاتی سیاسی جدا شوند فضای ناامن و درهم برهم ریخته در راه ها و برخی شهرها بود که هر اندیشه تجاری را مشوب می ساخت. هرج و مرج ، غارت و دزدی تاحدودی اکثر شریان ها وفعالیت های تجاری را مفلوج کرده بود. اگر پیش از این راهزنان در گردنه ها به مال التجاره ها و کاروان ها هجوم برده آنها را به تاراج می بردند در این اوان علاوه برآن ، جان تاجران و صاحبان اموال نیز به خطر می افتاد( 29 ). به گونه ای که جان چند بازرگان از بین رفت. دولت و مجلس یا دیگر نهادهای قانونی و اجتماعی هم توان مقابله با هرج و مرج پیش آمده را پیدا نکردند. تجارت منسوخ و ارتباط بین بازارها و شهرها قطع شده بود( 30 ).
به هر حال انتظاراتی که تجار از مشروطیت و مشروطه گری داشتند و امیدهایی که بدان بسته ، اندیشه مشروطه خواهی که در سر می پروراندند نه تنها در این سال ها برآورده نشد ، بلکه موجبات یاس آنان گردید. طوری شد که تجار آرزوی بازگشت به سال های قبل را کردند و در فرار از وخامت پیش آمده به دوران سپری شده غبطه خوردند.
بحران هایی که در دو دهه پایانی سلطنت احمد شاه قاجار به سبب ضعف قدرت مرکزی در نقاط مختلف کشور سربرآورد بدون آنکه مورد علت یابی قرار گیرند و راه حلی برای برطرف ساختن همیشگی آنها اندیشیده شود ، زیر چکمه های نظامی رضا خان سردارسپه سرکوب و منکوب شد. امنیت عمومی که به سبب هوش و قدرت نظامی گری وی در شهرها و راه ها برقرار گردید ، تاحدی بازرگانان و بازاریان را به صحنه باز گرداند و در مواردی هواداری های آنان را در پی آورد.وچون تجار اصالتا فضایی سالم و بدور از آشوب ، و خالی از بحران را خواستارند ازاقدامات رضاخانی در این زمان همسویی نشان دادند و زمانی هم که وی به جای قاجاریه به سلطنت نشست در هواداری از او ، هزینه های چراغانی را در برخی شهرها متقبل شده ، گاه چند نفرشان مجالس جشن و سرور برپا کردند.
سلطنت رضاپهلوی با تجددگرایی از نوع غربی همراه شد و ورود ماشین آلات صنعتی توسعه انواع راه های ارتباطی ، تاسیس کارخانه های مختلف و تغییر نگرش و شیوه های دیوان سالاری را شاید بتوان نمونه های بارز این تجددگرایی برشمرد که جامعه ایرانی عصر رضاشاهی را مطابق با الگوهای رایج درکشورهای صنعتی غربی پیش برد. در همین دوران اتاق بازرگانی تاسیس و با فعالیت تجاری پر رونقی روبه رو شده علاوه بر تهران در چند شهر دیگری همچون تبریز به فعالیت آغازید.( 31 ) در اینجا اشاره به این نکته ضروری به نظر می رسد که روند و جهت گیری های اداری اتاق بازرگانی تازه تشکیل یافته و چگونگی مدیریت آن در سال های بعد بیان گر نفوذ و تسلط عوامل دولتی در آن نهاد به ظاهر تجاری است. پس از گذشت چند سال از تاسیس آن کنترل و نظارت دولت بر مدیریت آن شدت یافت و تاحدودی همه فعالیت ها و مصوبه های آن به زیر نظارت دولت درآمد.( 32 ) . چه در دوران سلطنت رضاپهلوی ، حاکمیت باشکل گیری هر گونه کانون قدرت ، از هر نوع سیاسی ، اقتصادی ، مذهبی ، فرهنگی یا حزبی مخالفت و به شدت از آن جلوگیری کرد. باوجود این در دوران سلطنت محمد رضا پهلوی اوضاع اندکی تغییر یافت و در مواقعی با ایجاد شدن فضای باز سیاسی مراکزی در جهت مبارزه با سیاست ها و برنامه های حکومتی به وجود آمده ، به فعالیت پرداختند.
آنچه در این میان شایان ذکر است اینکه از زمان تاسیس اتاق تجارت دیگر مفهومی که پیش از این از طبقه تجار در افکار عمومی شکل گرفته بود وجود نداشت و در تعریف اجتماعی ، تجار و بازرگانان در زیرمجموعه نهادهای دولتی قرار گرفته ، به مراکزی تبدیل شده بودند که از سوی حکومت سازمان دهی می شدند.در سایه روابطی که میان آنها با دولت برقرار بود جایگاه طبقاتی هم جای خود را به یک سازمان شبه دولتی با ماهیت اقتصادی ـ سیاسی داده بود.به طوری که با گذشت زمان ، تجار از بدنه عمومی فعالان تجاری فاصله گرفته یه یک سازمان جدابافته تبدیل شده بود. این اتاق در مواقع متعددی سیاست ها و برنامه های دولت را در معیارهای سیاسی به کار می بست و به دنبال اهدا اقتصادی و مالی حکومت می رفت نه تجار و بازاریان. بنابراین هر چه زمان می گذشت تجار ضمن از دست دادن آن هویت اصلی و پیشین خویش ، رو به سمت فعالانی نهادند که در بازار اشتغال داشتند. به سخنی دیگر در این زمان تجار در میان بازاریان توزیع شدند و در مواقعی همپا با آنان به تجارت پرداختند. میان تجار بزرگ و خرده پا نوعی شکاف به وجود آمد و باعث گردید هرکدام به سمتی تمایل پیدا کنند؛ تجار بزرگ تحت مدیریت و سازمان دهی اتاق تجارت با اهداف حکومت همسویی نشان دادند و تجار خرده پا نیز به همراه بنکداران بازاری به درون بازار خزیده ، در کنار فعالیت های آنان به بازرگانی مشغول شدند. از اینرو تا پیروزی انقلاب اسلامی میان بازاریان و عامه تجار ( در معنای واقعی ) کمتر می توان هویتی مستقل و جداگانه قائل شد و آنها را از هم باز شناخت. به همین سبب در ادامه این نوشتار هر جا که سخن از تجار به میان می آید بیشتر منظور همان دسته از تجاری است که ، به علت قطع رابطه از تشکل تجارتی دولتی ، در بین بازاریان ادغام شدند.

د ) تجار به عنوان طبقه مذهبی :
با توجه در سطور بالا گفته شده ، تجار تا اواخر دهه 1320شمسی میان ماهیت طبقاتی اقتصادی و اجتماعی در رفت وآمد بودند؛ زمانی با برخورداری از ویژگی های ماهیت اقتصادی صرفا به فعالیت هایی با موقعیت های مشترک در بازار می پرداختند. اگر چه علائم آگاهی و شناخت ذهنی نسبت به منافع جمعی و مشترک را می توان در اندیشه های آنان یافت اما در فعالیت های اجتماهی چندان از آن بهره نمی بردند. در زمانی هم که موقعیت های مشترک با فرصت های زندگی مشابهی را دارا شد ضمن بهره مندی از آن آگاهی ، ماهیت طبقاتی اجتماعی به خود گرفتند. لیکن همزمان با روی کار آمدن دولت دکتر محمد مصدق و جوشش حس ملی گرایی در اواخر دهه 1320 ش و اوایل دهه بعد ، گروهی از تجار و بازاریان در فعالیت های سیاسی مشارکت یافتند. در این زمان برخلاف بروز بحران های خیابانی در تهران و چند شهر دیگر ، و به وجود آمدن ناامنی ، تجار به داشتن ماهیت طبقاتی سیاسی علاقه مندی نشان دادند و در نخستین درگیری که در جریان قیام 30 تیر 1331 در بازار تهران رخ داد نقش عمده ایفا کردند که خود نشان دهنده پیشگامی آنان در موضوع مورد بحث در این بخش است. اما این علاقه مندی با کودتای 28 مرداد 1332 ، و حاکمیت استبداد چندان مجال بروز پیدا نکرد و تجار همچنان در میان ماهیت طبقاتی اقتصادی و اجتماعی معلق ماندند. هرچند پس از کودتا ، تعدادی از بازاریان و بارزگانان با شرکت در نهضت مقاومت ملی ، انگیزه و ماهیت سیاسی خویش را نگه داشتند. ( 33 ) تا اینکه حدود یک دهه بعد بار دیگر دوره جدیدی از مشارکت های ایشان در فعالیت ها و مبارزات سیاسی با نگرشی نو آغاز گردید. در این اوان تجار در کنار بازاریان و دیگر طبقات اجتماعی ، با نگرش و درونمایه مذهبی در تشکل ها و انجمن های سیاسی که به ضدیت با حکومت پهلوی و مظاهر آن به پا خاسته بودند شرکت جستند. در هیئت های مذهبی عضویت یافتند و در جلسات آنها ضمن تامین بخشی از هزینه ها ، در تکاپوهای سیاسی شریک و سهیم شدند. به همین سبب در مبارزات مردمی که پانزده خرداد 1342 را برانگیخت سهم درخوری از آن تجار و بازاریان است. با بررسی کم وکیف درگیری ها و مخالفت هایی که در آن روز تاریخی در اعتراض به دستگیری امام خمینی (ره ) در تهران و شهرهای قم ، تبریز ، مشهد و شیراز صورت گرفت ، می توان به این نکته دست یافت که ، نزدیک به نیمی از این فعالیت های معترضانه ، در بازار آن شهرها انجام گرفت.
از گزارش های لحظه به لحظه ای که ماموران ساواک از وقایع روز 15 خرداد 1342 در تهران تهیه ، و به مرکز ساواک فرستاده اند پیداست که در بازار تهران به عنوان محل تجاری مهم بیشترین ، شدیدترین و موثرترین اعتراضات و درگیری ها روی داده است ( 34 ) . این جایگاه مهم اگر چه تا اوجگیری انقلاب اسلامی در سال های 1356 و 1357 ش نمود عینی کمتری به خود گرفت، اما همچنان از سوی تجار و بازاریان حفظ و در روزهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 بار دیگر اوج گرفت.
انچه در این بخش پایانی مقاله حاضر بیش از هرنکته ای باید مورد تامل و واکاوی قرار گیرد چرایی دسته بندی تجار با ماهیت طبقاتی مذهبی در این دوران است. تبیین علل و عوامل دخیل در این چرایی البته مستلزم بررسی انگیزه های مذهبی تجار در این دوران مبارزه برضد حکومت پهلوی است. به سخنی دیگر بی توجهی به این انگیزه ها دسته بندی آنان در طبقه ای مستقل با ماهیتی مذهبی را حلیل ناپذیر و بلکه ناشدنی می نماید؛ برخی از فعالان بزرگ بازار تهران از زمان زمامداری دکتر مصدق در فعالیت ها سیاسی و اجتماعی تحت راهبری ایت الله سید ابوالقاسم کاشانی شرکت می جستندو در هواداری از دولت وی ، برای تحقق اهداف ملی گرایانه ، سرمایه گذاری می کردند. شناخت آنان به عنوان به یک طبقه جدید ، با ماهیت طبقاتی مذهبی ، قابل دقت و تامل و از جهتی حائز اهمیت است. چرا که روز به روز در این ماهیت جدید ثبات فکری و عملی پیدا کردند. به دنبال آن ، سران تجار و فعالان بازار تحت تاثیر آموزه های دینی قرار گرفته ، در جریان برگزاری رفراندوم 6 بهمن 1341 نخستین گروهی بودند که برای استفتاء از امام خمینی به قم رفتند و از حضور ایشان برای شرکت در رای گیری آن روز یا تحریم آن نظر خواستند. آنان وقتی نظر امام را مبنی بر تحریم شرکت در رفراندوم را جویا شدند سراغ دیگر علما و مراجع قم را گرفتند و موضوع تحریم در رای گیری روز 6 بهمن را علنی کردند. ( 35 ) به این طریق تجار و بازاریان را می توان جزو پیشگامان میارزه علیه حکومت پهلوی با صبغه و جلوه مذهبی شناخت. در قیام پانزده خرداد مدام میان بازاریان و علما روابط نزدیک برقرار بوده ، از فتاوی و سخنرانی های علما ، روحانیون و وعاظ حمایت می کردند. بین بازار به عنوان یک نهاد اقتصادی با مساجدی چون شاه ( مسجد سلطانی پیشن و امام خمینی کنونی ) ، حاج عزیزالله و ارک تهران پیوند همسوگرایانه وجود داشت که این روابط بر فعالیت تجار و بازاریان با ماهیت طبقاتی مذهبی تاکید و تصریح دارد. برپایه این گفته ها شاخصه هایی که در تقسیم بندی تجار به عنوان یک طبقه با ماهیتی مذهبی محل توجه و تعمق اند موارد زیر است که به شکل نمودار نشان داده می شود :

نتیجه گیری :
داشتن موقیت های مشترک در بازار ، برخورداری از فرصت های مشابه ، آگاهی نسبت به منافع جمعی ، و میزان مشارکت تجار در فعالیت ها و جنبش های اجتماعی و سیاسی مهمترین مولفه هایی است که موجب طبقه بندی آنان با ماهیت های مختلف می گردد. این مولفه ها و شاخصه ها با توجه به تغییراتی که در طرز تفکر و روش های عملی بازرگانان رخ می دهد در تحلیل این ماهیت طبقاتی ایشان بسیار حائز اهمیت است؛ به طوری که برخی از این مولفه ها تجار را در طبقاتی با ماهیتی اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی یا مذهبی قرار می دهد.


پی یادداشت ها :
1.. دائره المعارف مصاحب فارسی ، ذیل طبقه ؛ لغت نامه دهخدا ، ذیل طبقه
2.. فشاهی ، محمد رضا ، تکوین سرمایه داری در ایران ، تهران ، گوتنبرگ ، 1360ش ، ص 26.
3. رهبری ، هادی ، تجار و دولت در عصر قاجار ( از همزیستی تا رویارویی ) ، تهران ، کویر ، 1387ش ، ص30.
4.تجارعصر قاجاری در فصول سرد سال قبا از پارچه برک بر تن می کردند که هم لباس تابستانی و پوشش زمستانی آنها تا وسط ساق ، پائین زانو و قوزک پا می رسید و با کمربند پنبه ای یا چرمی لباس خود را محکم می بستند. آنان به پوشیدن لباس و وضع و نوع آن اهمیت می دادند. شلوار بسیار گشاد و پنبه ای به رنگ سیاه یا آبی می پوشیدند و جوراب و کفش هایی که از چرم ساغری محلی ساخته می شد لباس آنها را تکیل می کرد. وقتی هم که برای ملاقات شخصی یا سفری می رفتند عبا با ردای گشاد از پارچه شتر ، برک یا کشمیر به روی شانه خود می انداختند. اورسل ، ارنست ، سفرنامه اورسل ، ترجمه علی اصغر سعیدی ، تهران ، زوار ، 1353ش ، ص 154 و 155.
5 . رهبری ، ص 31 و 32.
6 . مراغه ای، زین العابدین ، سیاحتنامه ابراهیم بیگ ، به کوشش محمدعلی سپانلو ، تهران، نشر اسفار ، 1364ش ، ص 97 ؛ فلور ، ویلم ، جستارهایی از تاریخ اجتماعی ایران در عصر قاجار ، ترجمه ابولقاسم سری ، تهران ، توس ، 1365ش ، ص 157.
7 . لسان الملک سپهر ، محمدتقی ، ناسخ التواریخ ، ج4 ، تهران ، اسلامیه ، 1344ش ، ص 17 و 269 ؛ شهشهانی ، سهیلا ،« خوانین ممسنی »، آینده ، سال 6 ، شماره 9 تا 12.
8 . آوری ، پیتر ، تاریخ معاصر ایران ، ج1 ، ترجمه محمد رفیعی محمدآبادی ، تهران ، نشرحیدری ، 1369ش ، ص 154.
9 . همو ، همان جا
10 . نصیری ، محمدرضا ، اسناد ومکاتبات تاریخی ، ج2 ، تهران ، کیهان ، 1368ش ، ص 130.
11 . رهبری ، ص 44.
12 . تیموری ، ابراهیم ، عصر بی خبری یا تاریخ امتیازات در ایران ، تهران ، اقبال ، 1332ش ، ص 12.
13 . رهبری ص 50 و 51.
14 . انصاری رنانی ، قاسم ، و قنبرعلی کرمانی ، تجارت در دوره قاجاریه ، تهران ، نشر دانشگاه علامه ، 1380ش ، ص 134 و 135.
15 . مراغه ای ، ص 138 و 139 ، 142 و 143.
16 . اشرف ، احمد ، موانع رشد سرمایه داری در ایران در دوره قاجاریه ، تهران ، زمینه ، 1359ش ، ص 84 و 85.
17 . همو ، ص 74 و 75.
18 . رهبری ، ص 70 و 71.
19. همو ، ص 89
20 . همو ، 71 تا 73.
21 . اشرف ، ص 113 و 114.
22 . آنها به سبب اینک بین روس و ژاپن جنگ در گرفته ، چون قند ایران هم از روسیه وارد می شد به قیمت این کالای شیرین افزوده بودند.
23 . شریف کاشانی ، محمد مهدی ، واقعات اتفاقیه در روزگار ، تهران ، نشرتاریخ ایران ، 1362ش ، ص 28.
24 . از مشهورترین نمایندگان تجار در مجلس اول می توان این افراد را نام برد : حاج سید مرتضی مرتضوی ، حاجی حسین آقا امین الضرب ، میرزا حسن خان وثوق الدوله ، محقق الدوله ، حاج آقا محمد بوشهری ، معین التجار ، حاج محمد اسمعیل آقا تبریزی مغازه ، حاج محمدتقی شاهرودی ، حاج محمد علی شالفروش ، محمدقلی خان مخبراللک ، میرزا محمود تاجراصفهانی ( کسروی ، سید احمد ، تاریخ مشروطه ایران ، تهران ، امیرکبیر ، 1351ش ، ص 168 ).
25 . رهبری ، ص 92.
26 . همو ، ص 93.
27 . همو ، همان جا.
28همو ، ص 98 و 99
29 . همو ، ص 96.
30 . شوستر ، مورگان ، اختناق ایران ، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری ، تهران ، بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه ، 1351ش ، ص 12 و 15.
31 . نخستین اتاق بازرگانی در مهر 1305 در تهران به ریاست حاج حسین آقا امین الضرب که بعدها نام خانوادگی مهدوی را برگزید دائر شد. میرزا غلامحسین کاشف و میرزا محمد سپهر نیز دبیری این اتاق را برعهده گرفتند. اعضای موسس اتاق تجارت قبلا برای روی کار آمدن رضا پهلوی کوشش هایی را انجام داده بودند. افراد دیگری که پس از امین الضرب به ریاست اتاق مزبور رسیدند عبارتند از : میرزا حبیب الله امین التجار اصفهانی( 1311 و 1312ش ) و عبدلطالب اسلامیه ( به مدت کوتاه ). اما بیشترین سال های ریاست این اتاق بر عهده عبدالحسین نیک پور بود که از 1313ش به مدت 32 سال در این سمت باقی ماند. پس از مدتی در شهرهای بزرگ هم اتاق بازرگانی به راه افتاد که هر کدام از آنها از 6 تا 15 نفر عضو داشت. ( سعیدی ، علی اصغر و فریدون شیرین کام ، موقعیت تجار و صاحبان صنایع در ایران دوره پهلوی ، تهران ، گام نو ، 1384ش ، ص 97 تا 107.
32 . همو ، ص 100 تا 103.
33 . نجاتی ، غلامرضا ، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران ، ج 1 ، تهران ، رسا ، 1371ش ، ص 108.
34 . آریابخشایش ، یحیی ، « 15 خرداد ـ تهران براساس گزارش های ساواک » ، فصلنامه مطالعات تاریخی ( ویژه نامه 15 خرداد 1342 ) ، ساه دوم ، شماره 7 ( بهار 1384ش ) ، ص 39 تا 70.
35. امام در آئینه اسناد ... ، ج 1 ص 35 و 36.
دیگر منابع مطالعاتی :
ـ تا چه شود ؟ ، بازتاب واقعه مشروطه در مجموعه ای از مکابات تجاری حاج محمدحسین کتابفروش ، به کوشش سیروس سعدوندیان ، تهران ، شیرازه ، 1378ش.
ـ ترابی فارسانی ، سهیلا ، تجار مشروطیت و دولت مدرن ، تهران ، نشرتاریخ ایران ، 1384ش .
ـ خاطرات 15 خرداد ( دفتر چهارم ـ بازار ) ، به کوشش علی باقری ، تهران ، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی حوزه هنری ، 1375ش.
ـ دشتی ، رضا ، تاریخ اقتصادی ـ اجتماعی بوشهر در دوره قاجار ، تهران پازینه ، 1387ش.
ـ روحبخش ، رحیم ، نقش بازار در قیام 15 خرداد ، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1381ش.
ـ مهری ، فرشید ، مساجد بازار تهران در نهضت امام خمینی ، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1383ش.


منبع: سایت انسان‌شناسی و فرهنگ



 
تعداد بازدید: 2284


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: