انقلاب اسلامی :: تاراج بزرگ؛ امریکا و غارت میراث فرهنگی ایران

تاراج بزرگ؛ امریکا و غارت میراث فرهنگی ایران

25 مهر 1390

امین رمضانی

مانند نوجوانی که در جست‌وجوی «هویت» است و ریشه‌های «کیستی» خود را می‌کاود، گرایش به شناخت پیشینان از دیرباز در میان انسان‌ها وجود داشته‌است. هر نسل نوظهوری بخشی از هویت امروزین خود را وام‌دار گذشتگان می‌داند و از این‌رو به کاوش و پژوهش در آثار باقی‌مانده از دوره‌های گذشته رو می‌آورد. کشور ما نیز به سبب پیشینه تاریخی کهن و گستردگی جغرافیایی و پرشماری نقاط استقرار تاریخی اقوام قدیم، سرشار از اماکن و اشیا مربوط به دوره‌های تاریخی است. این باعث شده از دیرباز حاکمان و مردم در پی نگهداری از بناهای تاریخی و هم‌چنین یافتن اشیا عتیقه باشند. و البته در این میان چه بسیار سوداگرانی که به طمع گنجینه‌های سیم و زر افسانه‌ای به این راه آمدند. این وسوسه چنان قوی بود که حتی گزارش‌هایی از دوره قاجار درباره تمایل ناصرالدین شاه به حفاری‌های باستان‌شناسی برای یافتن گنج به‌جا مانده ‌است. او در همین دوران امتیاز انحصاری کاوش در منطقه باستانی شوش را به فرانسویان واگذار کرد. این در حالی بود که بین‌النهرین در همسایگی ایران و هم‌چنین مصر، از سال‌ها پیش عرصه‌ی فعالیت‌های باستان‌شناسان غربی بود. در انتهای قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی مظفرالدین شاه با اعطای امتیاز جدیدی حق انحصاری فعالیت‌های باستان‌شناسانه و حفاری در کل ایران را به دولت فرانسه سپرد. با برآمدن حکومت پهلوی امتیاز انحصاری فرانسویان پس از حدود سه دهه لغو و در قراردادی جدید، کاوش در منطقه شوش و تعیین مدیر آثار باستانی به عنوان حق فرانسه در نظر گرفته ‌شد. در 1309ش قانون «حفظ آثار عتیقه» در کشور به تصویب رسید. با لغو انحصار فرانسه و تصویب این قانون، گروه‌های باستان‌شناس از طرف دانشگاه‌ها و موزه‌های امریکایی راهی کشور شدند. در میان سال‌های 1310 تا 1320 شمسی فعالیت‌های گسترده‌ای در محوطه‌های باستانی کشور به دست این گروه‌های امریکایی رقم خورد و یافته‌های فراوانی به دست آمد. اکثر این یافته‌ها بر اساس سنت مرسوم معاهدات مربوط به آثار باستانی در آن عصر و در منطقه، بر مبنای تقسیم مساوی میان ایران و خارجیانِ یابنده‌ی آثار تقسیم شد؛ هرچند باستان‌شناسان به این بسنده نمی‌کردند. این روند تا آغاز جنگ جهانی دوم ادامه داشت. پیش از حمله متفقین به ایران و سقوط رضاشاه از قدرت، فعالیت‌های باستان‌شناسانه امریکاییان در ایران به پایان آمد، اما با گذشت هفتاد سال هنوز پرونده اختلافات میان دو کشور درباره تملک آثار باستانی یافت‌شده تا امروز بسته نشده ‌است.


کتاب «The Great American Plunder Of Persian Antiquities» نوشته دکتر محمدقلی مجد در سال 2003 میلادی در امریکا به چاپ رسید. این کتاب توسط چند تن از مترجمان به فارسی برگردانده شده ‌است. ترجمه‌ی بهرام آجورلو با عنوان «آمریکا و ایلغار آثار باستانی ایران» در سال 1386 توسط انتشارات کارنگ به چاپ رسید و ترجمه‌ی مصطفی ایزدی و گ. مرادی با عنوان «تاراج بزرگ؛ امریکا و غارت میراث فرهنگی ایران» در بهار 1388 توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی منتشر شد.
دکتر مجد که استاد بازنشسته دانشگاه پنسیلوانیا است در حال حاضر در امریکا به تحقیق و تالیف در زمینه تاریخ معاصر اشتغال دارد. تمرکز او در پژوهش‌هایش بر سال‌های پایانی سلسله‌ی قاجار و دوره‌ی پهلوی اول است. منبع اصلی وی در پژوهش‌هایش بایگانی اسناد روابط خارجی امریکاست. مخاطبان ایرانی وی را بیش‌تر با کتاب «قحطی بزرگ» که درباره قحطی در ایران در دوران جنگ جهانی اول و پیامدها و بیماری‌های ناشی از آن که منجر به مرگ انبوهی از جمعیت ایران در آن سال‌ها شد، می‌شناسند. کتاب‌های دیگری نیز به قلم او به فارسی ترجمه شده‌است. «انگلیس و اشغال ایران در جنگ جهانی اول»، «از قاجار به پهلوی» و «رضاشاه و بریتانیا» آثاری از دکتر مجد هستند که به زبان فارسی ترجمه و در ایران به چاپ رسیده‌است. در کتاب «تاراج بزرگ» دکتر مجد به غارت میراث فرهنگی و آثار باستانی ایران در دوره سلطنت رضاشاه پهلوی می‌پردازد. مانند دیگر کارهای مجد، اصلی‌ترین منبع این کتاب نیز بایگانی اسناد روابط خارجی دولت امریکاست. آزادسازی و انتشار اسناد هر دوره از روابط خارجی دولت امریکا پس از گذشت سی سال فرصتی درخور برای مورخان و علاقه‌مندان به تاریخ فراهم کرده‌است تا بتوانند در رخ‌دادهای تاریخی که امریکا یک سوی آن‌ها بوده است، کنکاش کنند. در کشور ما به سبب نقش امریکا در کودتای 28 مرداد، پشیبانی از ادامه حکومت محمدرضا شاه و مسایل بحث‌برانگیزی از این دست، تمرکز مورخان و جویندگان بیش‌تر بر اسناد دوره پهلوی دوم قرار گرفته‌است. این در حالی است که اسناد مربوط به دوره پهلوی اول –که حداقل چهل سال از انتشارشان می‌گذرد- از دید اهمیت، مجموعه‌ای ویژه است که تا به امروز کم‌تر مورد توجه قرار گرفته‌است. به ویژه که در آن دوره بیش‌تر مناسبات با امریکا مربوط به فعالیت باستان‌شناسان امریکایی در نقاط تاریخی کشورمان است. این اسناد امروزه بخش مهمی از تاریخچه میراث فرهنگی ایران را تشکیل می‌دهند. نویسنده‌ی کتاب با تحقیق و پژوهش در اسناد این بایگانی اطلاعات پرارزشی به دست آورده که در این کتاب آمده ‌است و بر اطلاعات ما از دوره‌ی پهلوی اول می‌افزاید.


رضا شاه که فاصله گمنامی و پادشاهی را در کم‌تر از پنج سال پیمود، شانزده سال کشور را با خفقان سیاسی، تهدید و قتل مخالفان، سکوت ناگزیر رجال و یکه‌تازی در تمام عرصه‌ها اداره کرد. جدا از اقداماتی که او را به تنها فرد قدرت‌مند یا بزرگ‌ترین زمین‌دار کشور تبدیل کرد، در عرصه فرهنگ نیز تلاش‌هایی در جهت تحمیل نقطه‌نظرات دیکته شده صورت گرفت. از جمله این رویکردها می‌توان به تلاش برای احیای ساختگی ایران باستان اشاره کرد. از آن‌جا که پادشاهی رضاشاه پشتوانه موروثی نداشت و او عملاً صاحب پیشینه و جایگاهی در ذهن‌ها نبود، تلاش شد تا با به کارگیری و تاکید بر وجوهی از تاریخ کهن ایران میان او و خاندان پهلوی با شاهان باستانی و سلسله‌های قدرت‌مند آن دوران نسبتی برقرار شود. این بهره‌گیری ابزاری از تاریخ که بیشتر به طنز می‌ماند - و در دوره پهلوی دوم نیز ادامه یافت- بیش‌تر جنبه تبلیغاتی و شعاری داشت؛ چرا که در همان دوران که ذکر «شکوه ایران باستان» مدام در گوش‌ها می‌پیچید، بخش عمده‌ای از آثار باستانی و میراث فرهنگی کشور به شکلی خفت‌بار و با رضایت و سکوت حکومت از کشور خارج شد. در کتاب «تاراج بزرگ» به روند رخدادهای مرتبط با این ماجرا که توسط موزه‌ها و برخی اشخاص امریکایی رقم خورد می‌پردازد.
نویسنده معتقد است روند رخ‌دادهای مابین سال‌های 1925 میلادی (1304 ش) تا 1940 (1320 ش) به گونه‌ای پیش رفت که نگرش ایرانیان را نسبت به امریکا تغییر داد، روندی که در آغاز آن امریکا به چشم دوست و نجات‌دهنده ایران از استعمار انگلیس دیده می‌شد و در نهایت به قدرتی استعماری و منفعت‌طلب در نظر ایرانیان تنزل کرد. هرچند می‌توان تصور کرد این تغییر نگرش ایرانیان به امریکا بیش‌تر به سال‌های آغازین دهه‌ی 30 شمسی و پس از کودتای 28 مرداد برمی‌گردد، چرا که ایرانیان در دوره‌ی رضا شاه کم‌ترین آگاهی را از اتفاقاتی که در عرصه میراث فرهنگی رخ می‌داد، دارا نبودند. او هم‌چنین از دشواری‌های پژوهش پیرامون دوره رضا شاه و کمبود منابع رسمی تحقیق می‌گوید: «حقیقت آن است که اکثریت قابل توجه اسنادی که در طول سال‌های 1921 تا 1941 میلادی جرایم دولت ایران را نشان می‌دهد در فاصله سال‌های 1941 تا 1978 میلادی یعنی 37 سال حکومت محمدرضا، پسر و جانشین رضا شاه نابود شد. اسناد کمی که باقی ماند یا به گونه‌ای متفاوت تفسیر و یا مخفی شد». وی علت دیگر فقدان منابع از آن دوره را حکومت دیکتاتوری نظامی بر ایران می‌داند و اسنادی را که در چنین فضای رعب و وحشتی به ثبت رسیده‌اند را معتبر نمی‌داند. البته برخی از ادعاهایی که دکتر مجد مطرح می‌کند محل بحث است؛ به عنوان مثال او علت حضور امریکایی‌ها در فعالیت‌های عرصه‌ی آثار باستانی ایران را به علت توافقی برای تقسیم «باارزش‌ترین منابع ایران» بین سه کشور انگلیس، شوروی و امریکا می‌داند. در این میان نفت سهم انگلیس، شیلات شمال سهم شوروی و آثار باستانی ایران نصیب امریکا شده‌است. چنین ادعایی غریب به نظر می‌رسد و بدون دراختیار داشتن ادله متقن به هیچ وجه قابل قبول به نظر نمی‌رسد.
در «تاراج بزرگ» خواننده با تاریخچه‌ی فعالیت‌های باستان‌شناسانه خارجی‌ها تا پایان دوره‌ی رضا شاه در ایران طرف است. پس از بررسی مختصر فعالیت‌های پیش از دوره حکومت رضا شاه، چگونگی لغو انحصار فرانسوی‌ها، حضور امریکایی‌ها و درپی آن، مسایل مرتبط با فعالیت‌های گروه‌های امریکایی – که پاره‌ای از آن‌ها برای نخستین بار طرح می‌شود- شرح داده شده‌است. از آن‌جا که دولت امریکا در بسیاری از مذاکرات نمایندگی موسسات باستان‌شناس امریکایی را از طریق سفارت امریکا در تهران برعهده داشته‌است، فراز و نشیب‌های فعالیت‌های آن‌ها در گزارش‌ها و مکاتبات وزارت امور خارجه‌ی امریکا آمده‌است. دکتر مجد در لابه‌لای این اسناد موارد متعددی از اقدامات غیرقانونی، غیراخلاقی و خارج از توافق میان طرفین را شرح می‌دهد. این موارد چنان متعدد و متنوع‌اند که موجب حیرت می‌شود. از خارج کردن آثار باستانی با بسته‌های دیپلماتیک سفارت‌خانه‌ها توسط کارشناسانی مانند آرتور اُپهام پوپ و ارنست امیل هرتسفلد تا تحت فشار قرار دادن دولت ایران برای «اهدای داوطلبانه» حجم انبوهی از آثار یافت شده. در حدود نیمی از کتاب (فصل 5 به بعد) پیرامون فعالیت‌های اکتشافی در تخت‌جمشید است که زیر نظر موسسه شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو انجام گرفت. امریکایی‌ها که در ابتدا امیدی به یافتن آثار قابل حمل و انتقال در تخت‌جمشید نداشتند و مجوز فعالیت در آن‌جا را در قالب «بازسازی» و بدون سهمی از یافته‌های احتمالی گرفتند، با یافتن مجموعه‌ی بی‌مانندی از آثار کهن، دولت ایران را به شیوه‌های گوناگون زیر فشار قرار گذاشتند و موفق به تقسیم آثار تخت‌جمشید شدند. با گذشت بیش از هفتاد سال پرونده‌هایی از آن دوران مفتوح و در کشمکش است. به عنوان مثال سرنوشت الواح گلی یافت شده در تخت‌جمشید که در 1316ش به صورت امانت به موسسه شرق‌شناسی تحویل داده شده بود، امروزه به موضوعی پیچیده تبدیل شده‌است. شاید در آینده شاهد طرح پرونده‌های بیش‌تری نیز باشیم؛ چرا که نویسنده کتاب مدعی است با مدارک مندرج در این اسناد که گویای عهدشکنی گروه‌های امریکایی است، دولت ایران می‌تواند ادعای بازگرداندن بخشی از این آثار را مطرح و در این زمینه اقامه‌ی دعوا کند.
در این روزها که شنیدن خبرهایی از تهدید و تخریب میراث فرهنگی کم‌کم عادی می‌شود، خواندن «تاراج بزرگ» حداقل تاثیری که می‌تواند بگذارد کمک به دانست ارزش آثار باستانی و میراث فرهنگی به جا مانده و تلاش جهت شناخت، ارتقا شرایط نگهداری و دقت در حفظ و حراست از میراث کهن فرهنگی‌مان است. تصور این‌که پس از آثار باستانی به یغما رفته، بخش موجود تاریخ کشورمان نیز در اثر بی‌توجهی خودمان از کف برود هیچ خوش‌آیند نیست.


شناسنامه کتاب:
تاراج بزرگ؛ امریکا و غارت میراث فرهنگی ایران
نوشته دکتر محمد قلی مجد
ترجمه‌ی مصطفی ایزدی و گ. مرادی
موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی
چاپ اول : سال 1388
432 صفحه

فهرست کتاب:

فصل اول: مقدمه

1. اعزام هیات باستان‌شناسی فرانسه به ایران
2. پیمان 1900 ایران و فرانسه
3. تلاش برای دستیابی به آثار باستانی بین‌النهرین 1914- 1845
4. تاراج آثار باستانی ایران 1941- 1925
5. ایران در جنگ جهانی اول و قحطی بزرگ 1919-1917
6. کودتای 1921 و به روی کار آمدن حکومت پهلوی
7. امتیازات خارجی، 1941- 1925
8. ایمبری، آرتور آپهام پوپ و والاس اسمیت موری
9. باز شدن درهای ایران به روی باستان‌شناسان خارجی
10. تکاپوی موزه‌های آمریکایی
11. هیات باستان‌شناسی اعزامی به تخت‌جمشید 1939-1931
12. برکناری هرتسفلد
13. هزینه‌های کاوش‌های آمریکاییان
14. نقض مفاد امتیاز
15. اشاراتی در مورد روابط ایران و آمریکا
16. اشاره به کمبود منابع تحقیق در ایران


فصل دوم: آرتور آپهام پوپ و آثار هنری ایران


1. انتقال آثار هنری ایران با بسته‌های دیپلماتیک آمریکا
2. سفر پوپ به ایران، بهار 1929
3. ملاقات رسمی پوپ و رضاخان
4. گزارش‌های سفارت آمریکا در مورد پوپ
5. پوپ و فروغی
6. نمایشگاه هنر ایران در لندن، سال 1930
7. ماجرای پوپ و جورج پادشاه بریتانیا
8. نظر وولسین در مورد پوپ


فصل سوم: باز شدن درهای ایران به روی باستان‌شناسان خارجی

1. قانون آثار باستانی 1930
2. آغاز تهاجم دیپلماتیک برای لغو انحصار فرانسه
3. چالش آلمان با امتیاز فرانسه
4. تلاش ناموفق برای لغو انحصار فرانسه
5. تجدید فشار دیپلماتیک امریکا بر فرانسه
6. قرارداد اکتبر 1927 بین ایران و فرانسه
7. ورود گدار و استخدام هرتسفلد
8. تصویب قانون آثار باستانی، نوامبر 1930
9. شروط قانون آثار باستانی
10. سرپرستی انگلستان بر عراق و قانون آثار باستانی عراق
11. نظرات برناردسون و نتیجه‌گیری نهایی


فصل چهارم: هجوم موزه‌های آمریکایی به ایران

1. هیات مشترک اکتشافی به ایران
2. اریک اف. اشمیت
3. پذیرش درخواست کاوش در دامغان و استرآباد
4. کشفیات تورنگ تپه و تقسیم یافته‌ها
5. کاوش در دامغان
6. گزارش اشیمت به موری درباره اولین دوره کاوش در دامغان
7. رابطه صمیمانه موری و اشمیت
8. تقسیم نهایی یافته‌های دامغان
9. اکتشاف در ری
10. خلق و خوی هیتلری اشمیت
11. کاوش‌های باستان‌شناسی موزه هنر متروپولیتن در قصر ابونصر، فارس
12. کاوش موزه متروپولیتن در نیشابو، خراسان 1940- 1935
13. هیات اکتشافی هاروارد- استین در ایران 1936-1931
14. گدار و باستان‌شناسی فرانسه در ایران


فصل پنجم: گروه باستان‌شناسی مؤسسه ی شرق‌شناسی دانشگاه شیکاگو

1. یافته‌های اولیه فوق‌العاده در تخت مجشید
2. جنجال تبلیغاتی تخت‌جمشید
3. کودتای باستان‌شناسی هرتسفلد!
4. مشکلات مؤسسه شرق‌شناسی و محاسبات هرتسفلد
5. خصومت با هرتسفلد
6. ضرب‌الاجل ایران


فصل ششم: فشار آمریکا و تسلیم شدن ایران

1. نامه بریستد به فروغی: تهدید و باج‌خواهی
2. تسلیم ایران
3. نامه ی فروغی به بریستد
4. ضرب‌الاجل آمریکا
5. پلکان قابل حمل
6. ضرب‌الاجل جدید آمریکا و تسلیم نهایی ایران
7. اولین تقسیم اشیا یافت شده در تخت‌جمشید
8. شادمانی موری
9. ناخشنودی بریستد
10. نظرات هورنی بروک


فصل هفتم: مدیر حفاری جدید و امتیاز جدید گروه باستان‌شناسی تخت‌جمشید

1. ولیعهد سوئد و ماجرا در مرز ایران و عراق
2. اتهام قاچاق اشیا عتیقه توسط سفارت آلمان
3. انتقال وزیر مختار آلمان
4. رها کردن هرتسفلد
5. اریک اف. اشمیت جانشین هرتسفلد می‌شود
6. پیوست: نامه‌ها


فصل هشتم: هواپیمای اشمیت و تلاطم روابط ایران و آمریکا

1. هواپیما و مجوز پرواز
2. مقاله میرور و قطع روابط
3. حادثه‌ای در جریان کار باستان‌شناسی
4. گروه باستان‌شناسی اشمیت در لرستان
5. گفتگوی اشمیت با موری
6. بازگشت اشمیت به ایران
7. از سرگیری و خاتمه پروازها


فصل نهم: مرحله نهایی، 1941 – 1937 حکایت فریب و اجبار

1. تامین اولیه منابع مالی گروه باستان‌شناسی تخت‌جمشید
2. موافقت‌نامه جدید همکاری
3. نقض شرایط امتیاز
4. خاتمه کار گروه باستان‌شناسی در تخت‌جمشید
5. ماجرای ده صندوق آخر آثار باستانی کشف شده در تخت‌جمشید
6. هزینه‌های گروه باستان‌شناسی اعزامی به ایران



 
تعداد بازدید: 2088


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: