انقلاب اسلامی :: پا به پای همسر

پا به پای همسر

31 مرداد 1402

محله نخل ناخدا از مرکز شهر دور بود، خانه ما جای امنی بود برای تشکیل جلسات. روحانیان و مبارزانی که دوست همسرم بودند کتاب‌ها و اعلامیه‌ها را در خانه ما پنهان می‌کردند. اغلب اعلامیه‌ها را حاج آقا درویشی از قم می‌آورد و داخل بسته‌های خرما پنهان می‌کرد تا کسی متوجه آنها نشود. من [نسا شجاع نخلی] هم بسته‌ها را در کمد لباس و آشپزخانه پنهان می‌کردم تا زمانی که افرادی از بندر لنگه، بندر خمیر و شهرهای اطراف می‌آمدند و بسته‌های اعلامیه را می‌بردند.

همسرم نامه‌رسان اداره پست بود و نامه‌ها و بسته‌های پستی را به نقاط مختلف شهر می‌رساند. لابه‌لای بسته‌های پستی،‌ نامه‌های محرمانه انقلابی‌ها و بسته‌های اعلامیه را نیز به نقاط مختلف می‌رساند.

یک روز شنیدیم که علی داودی دوست و همراه همسرم که با ماشین اداره پست اعلامیه‌ها را به شهرهای مختلف می‌برد، توسط ساواک شناسایی شده بود و مأموران ساواک هم خانه‌اش را تفتیش کرده و حتی تشک بچه‌هایش را تکه تکه کرده بودند. دوستان همسرم به او خبر دادند که ساواک به او نیز شک کرده و هر لحظه ممکن است دستگیرش کنند.

سعی می‌کردم در پخش اعلامیه به همسرم کمک کنم. در عروسی و عزا، هر جا عده‌ای جمع می‌شدند، از فرصت استفاده می‌کردم و اعلامیه‌هایی را که همراه خودم برده بودم بین مردم پخش کنم.

وقتی روحانیانی مثل آقای عباسی به منزل ما می‌آمدند، در مورد خطرات پخش اعلامیه به من هشدار می‌دادند، اما تمام خطرها را به جان خریده بودم و از چیزی واهمه نداشتم.

اکثر شب‌ها تا صبح کنار همسرم می‌نشستم و اعلامیه‌ها را بسته‌بندی می‌کردیم. یک شب علی داودی به خانه ما آمده بود که بسته‌های اعلامیه مناطق مختلف را آماده کنیم. ناگهان صدای وحشتناکی به گوشمان رسید. علی داودی فریاد زد: «خلاص! ساواک ریخت تو خونه.» سریع اعلامیه‌ها را پشت کمد پنهان کردیم و منتظر ماندیم که مأموران ساواک به خانه بریزند، اما خبری نشد. علی داودی که اشک در چشمانش جمع شده بود نوحه‌ای عاشورایی سر داد. دست‌هایش را به سمت بالا گرفت و گفت: «خدایا دهنمون خشک شد از بس گفتیم مرگ بر شاه، پس این شاه کی می‌ره؟» سه روز بعد خبر فرار شاه را شنیدیم و کمتر از یک ماه انقلاب به پیروزی رسید و ما هم مثل مردم ایران به شادی و سرور پرداختیم.

 

منبع: ما هم بودیم: انقلاب اسلامی به روایت زنان هرمزگان، مؤلف انسیه بهبودی، تهران، سوره مهر، 1399، ص 180 - 182.



 
تعداد بازدید: 161


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: