انقلاب اسلامی :: شهید محمد مفتح اسوه وحدت حوزه و دانشگاه

شهید محمد مفتح اسوه وحدت حوزه و دانشگاه

30 تیر 1400

طیبه سلیمی

محمد مفتح، اواخر خرداد ۱۳۰۷ش، در محله چهل پله همدان، از محله‌های کهن و بومی این شهر، دیده به جهان گشود. پدرش شیخ محمود، فرزند کربلایی مهدی، از واعظان مشهور این شهر بود که در سخنوری و خطابه، مهارت داشت.[1] مادرش بانو فاطمه ثمالی بود. وی مقدمات ادبیات فارسی و عربی را از پدر آموخت. بعد از پایان دوران دبستان در سال ۱۳۱۵ به حوزه علمیه همدان گام نهاد و ۷ سال در این حوزه به فراگیری مقدمات و سطح فقه و اصول، کلام، حدیث و منطق پرداخت و مدتی با آیت‌الله حسین نوری ‌همدانی، هم‌حجره و هم‌مباحثه شد. وی درس استادانی چون سیدمحمد جلالی و شیخ محمدعلی همدانی و ملاعلی معصومی همدانی را استفاده کرد.[2]

سال ۱۳۲۲ برای ادامه تحصیل به قم رفت و در یکی از حجره‌های مدرسه دارالشفا ساکن شد و در مدت دو سال کتاب رسائل را نزد مجاهد تبریزی و مکاسب و کفایه را نزد سیدمحمد محقق داماد آموخت و در دروس خارج فقه و اصول فقه نیز از درس آیت‌الله العظمی بروجردی، امام‌خمینی و حجت کوه‌ کمره‌ای بهره برد.[3]

محمد مفتح در بیست‌و‌یک‌ سالگی، در سال ۱۳۲۸ با فاطمه جابری‌انصاری، تنها دختر آیت‌الله حیدرعلی جابری ‌انصاری ازدواج کرد. حاصل این زندگی مشترک ۴ پسر و ۴ دختر بود.[4]

سال ۱۳۳۳ در رشته معقول دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران پذیرفته شد و تحصیل در دانشگاه را همزمان با تحصیلات حوزوی آغاز کرد و دو سال بعد در شهریور ۱۳۳۶ درحالی‌که به درجه اجتهاد رسیده بود در الهیات نیز مدرک دکتری گرفت.[5]

سال ۱۳۳۴ تدریس در دبیرستان دین و دانش قم را آغاز کرد. همچنین در دبیرستان‌های حکمت، حکیم نظامی و صدوق در زمینه‌های تربیتی و علمی فعالیت داشت.

محمد مفتح برای تقویت پیوند دانش‌آموزان و دبیران و روحانیان، با همکاری آیت‌الله سیدمحمد حسینی بهشتی و آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای «کانون اسلامی دانش‌آموزان و فرهنگیان» را در سال ۱۳۳۹ بنیان نهاد. در جلسه‌های هفتگی این کانون متخصصان درباره مسائل دینی، اجتماعی و فرهنگی سخنرانی می‌کردند و به پرسش‌ها و ابهامات پاسخ می‌دادند.[6]

از اقدامات وی تشکیل «مجمع اسلام‌شناسی» در اواخر دهه ۱۳۴۰ در قم بود. وی طلبه‌هایی را که ذوق ادبی و استعداد نگارش داشتند به این مجمع فراخواند. جلسه‌های این مجمع با هدایت و نظارت خود او برگزار می‌شد این آثار پس‌از بررسی چاپ می‌شد.[7]

در سال ۱۳۳۷ مجله «مکتب اسلام» با همکاری وی و جمعی از علما تأسیس شد. هدف این نشریه تبلیغ دین اسلام و آشنا کردن مردم با مباحث دینی و قلمروهای اسلامی بود. وی همچنین با نشریه «مکتب تشیع» و سالنامه «مکتب جعفری» نیز همکاری داشت.

محمد مفتح از آغاز نهضت امام خمینی در صف مقدم مبارزات حضور داشت. اعلامیه‌های بسیاری امضاء کرده و برخی را همچون اعلامیه «مرجعیت حضرت امام و اعتراض به تبعید و دستگیری ایشان» نوشته است.[8]

او در مدتی که امام خمینی به نجف اشرف تبعید شده بود، با ایشان مرتبط بود و در جلسه‌های سخنرانی نام و یاد و افکار امام خمینی را مطرح می‌کرد.

سخنرانی‌های افشاگرانه وی در خرم‌آباد از فعالیت‌های ضداخلاقی کارگزاران حکومت پهلوی و مفاسدی که جامعه را تهدید می‌کرد پرده برداشت. همین فعالیت‌های تبلیغی و افشاگری‌های سیاسی وی منبرهایش را برای مردم جذاب کرده بود. این سخنرانی‌ها در شهرهای آبادان، اهواز و خرمشهر در مدتی کوتاه، وضع عمومی این شهرها را دگرگون ساخت تا آنجا که ساواک تصویر وی را تکثیر کرد و به فرودگاه‌ها و ایستگاه‌های راه‌آهن و شرکت‌های مسافربری داد و ورودش به استان خوزستان را ممنوع اعلام کرد.[9]

با وجود این مفتح به تذکرها و هشدارهای مأمورین امنیتی توجه نکرد و در شانزدهم اردیبهشت ۱۳۴۵ در انتقاد از کارنامه حکومت استبدادی پهلوی مطالبی بیان کرد. از این‌رو شهربانی او را دستگیر و به اهواز اعزام کرد و از آن‌جا به همراه چندین مأمور راهی قم شد.[10]

اما او به سفرهای تبلیغی خود به شهرهای مختلف ایران، برای روشنگری مردم و دعوت آنها برای پیوستن به نهضت ادامه می‌داد. شهرهای کرمانشاه، ساوه، قائم‌شهر، کرمان، یزد، کاشان، اصفهان و شیراز ازجمله شهرهایی هستند که شاهد جلسات سخنرانی‌های وی بر ضد حکومت پهلوی بودند.[11]

حکومت پهلوی او را به منطقه‌ای بد آب‌وهوا در جنوب شرقی کشور تبعید. بعد از پایان تبعید در سال ۱۳۴۸ نیز از ورود وی به قم جلوگیری کرد و او را به اقامت اجباری در تهران واداشت. اما او در تهران نیز در دانشگاه با جوانان تحصیل‌کرده ارتباط برقرار کرد و در دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه تهران، همگام با آیت‌الله مرتضی مطهری به تدریس و فعالیت پرداخت.[12]

مسجد الجواد نیز از مراکزی بود که وی به دعوت آقای مطهری جلسه‌های تفسیر قرآن و سخنرانی برپا می‌کرد. این مسجد که در سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۱ از پایگاه‌های نیروهای انقلابی بشمار می‌رفت و کانون فعالیت‌های فرهنگی و آموزشی آقای مطهری بود، با گسترش فعالیت‌های تبلیغی و سیاسی در آبان سال 1351 توسط ساواک تعطیل شد.[13]

پس‌از بسته شدن مسجد الجواد، محمد مفتح مسجد جاوید را پایگاه فعالیت‌های تبلیغی و انقلابی خود قرار داد و با تشکیل کلاس‌های گوناگون عقیدتی، اسلام‌شناسی، تفسیر قرآن و نهج‌البلاغه، فلسفه و اقتصاد توانست جوانان و دانشجویان بسیاری به این مسجد جذب کند. فعالیت‌های گسترده سیاسی و استقبال مردم سبب شد مأموران حکومت در سوم آذر ۱۳۵۳ بعد از سخنرانی آیت‌الله خامنه‌ای به مسجد هجوم آورند و ایشان و محمد مفتح را دستگیر و مسجد را نیز تعطیل کنند. مفتح حدود دو ماه شکنجه‌های پهلوی را تحمل کرد و بعد از رهایی نیز اجازه فعالیت مجدد در مسجد جاوید را نیافت.[14]

در سال 1355 محمد مفتح امامت مسجد قبا را پذیرفت و ازآن‌پس در سطحی وسیع‌تر کلاس‌های عقیدتی و سخنرانی‌هایی برگزار می‌کرد. در رمضان سال 1356 نیز جلسه‌هایی توسط محمد مفتح در مسجد قبا برگزار شد که حدود ۳۰ هزار نفر در آن‌ها شرکت می‌کردند. او بسیاری از اعلامیه‌ها را تکثیر و توزیع می‌کرد.[15]

محمد مفتح بعد از نماز عید فطر در سال ۱۳۵۷ با همراهی حدود ۵۰ هزار نفر از مردم تهران و در محاصره‌ تانک‌ها و سربازان حکومت پهلوی، راهپیمایی بزرگی در اعتراض به اقدامات نظام استبدادی و به شهادت رساندن مردم مسلمان در شهرهای مختلف آغاز کرد. وی در این راهپیمایی‌ها مجروح شد.  روز ۱۷ شهریور (جمعه سیاه) محمد مفتح که تازه از بیمارستان مرخص شده بود دستگیر و راهی زندان کمیته مشترک ضد خرابکاری شد و بیش‌از دو ماه در زندان به سر برد.[16]

با اعلام امام مبنی ‌بر بازگشت از پاریس، روحانیان مبارز از جمله محمد مفتح، مطهری، محلاتی و دیگر شخصیت‌های مبارز، کمیته‌ای برای تدارک استقبال از امام تشکیل دادند. در نتیجه استقبالی باشکوه از مسیر فرودگاه مهرآباد تا بهشت‌زهرا(س) از امام‌خمینی به‌عمل آمد و امام در حالی‌که محمد مفتح در کنارش ایستاده بود نطق خود را در بهشت‌زهرا(س) ایراد فرمود.[17]

محمد مفتح پس‌از پیروزی انقلاب اسلامی، با همکاری آیت‌الله مهدوی کنی و محمد بهشتی و مرتضی مطهری طرح کمیته‌های انقلاب اسلامی را پیشنهاد داد و خود نیز مسئولیت کمیته انقلاب اسلامی منطقه ۴ تهران را پذیرفت. در این مقام وی در کنار رسیدگی به امور انتظامی، فعالیت‌های آموزشی و تبلیغی را دنبال می‌کرد. رسیدگی به صدها پرونده شکایت، حل ‌و فصل مشکلات اجتماعی و امنیتی مردم و تشکیل پرونده برای عوامل حکومت پهلوی و متجاوزان به حقوق مردم از فعالیت‌های کمیته ۴ انقلاب بود. وی با وجود این مسئولیت‌های سنگین دو سنگر دانش و عبادت را رها نکرد و در مسجد قبا و مسجد دانشگاه تهران حضور فعال داشت و همچنین مسئولیت مؤسسه اطلاعات را نیز به‌عهده گرفت. عضویت در شورای انقلاب، شورای‌عالی نظارت بر امور مؤسسه اطلاعات و شورای گسترش آموزش عالی از دیگر مسئولیت‌های محمد مفتح در سال‌های نخست پیروزی انقلاب اسلامی بود. او پس‌از تأسیس حزب جمهوری اسلامی به عضویت آن درآمد و مدت کوتاهی مسئولیت این حزب را به‌عهده داشت. [18]

از مهم‌ترین تلاش‌های وی اهتمام او به وحدت حوزه و دانشگاه بود، ازاین‌رو می‌توان او را پایه‌گذار وحدت حوزه و دانشگاه دانست.[19]

محمد مفتح در کنار مبارزات سیاسی و فعالیت‌های فرهنگی می‌کوشید حرکت‌های انحرافی و التقاطی را خنثی کند. یکی از این گروهک‌ها به رهبری اکبر گودرزی گروه فرقان بود. گودرزی از سال ۱۳۵۶ در جلسه‌های تفسیری خود، نیروهایی را با افکار منحرف خویش هماهنگ ساخت و با صدور اعلامیه‌ای وارد حوزه سیاست شد. و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به ترور شخصیت‌های اثرگذار نظام اسلامی پرداخت.[20]

استاد مطهری اولین کسی بود که به بحث ‌و گفت‌وگو با آنان پرداخت و از راه قلم و بیان در برابرشان ایستاد و مردم را از هدفشان آگاه کرد. به ‌همین دلیل وی را به شهادت رساندند. بعد از ایشان محمد مفتح به ماهیت این گروه پی‌برد و به مخالفت با آن‌ها پرداخت. کمال یاسینی، برنامه‌ریز گروه فرقان، نقشه ترور مفتح را در مدرسه عالی پارس کشید که در اجرای آن ناکام ماند اما سرانجام در ساعت ۹ صبح ۲۷ آذر ۱۳۵۸ محمد مفتح و ۲ پاسدارش جواد بهمنی و اصغر نعمتی در حالی ‌که از خودرو پیاده می‌شدند تا وارد دانشگاه تهران شوند، توسط دو نفر از اعضای گروه فرقان به گلوله بسته شدند. محمد مفتح علی‌رغم تلاش پزشکان بر اثر اصابت ۵ گلوله به سرش همان روز به شهادت رسید.

پیکر استاد شهید حوزه بعد از تشییعی باشکوه در ۲۸ آذر ۱۳۵۸ به خاک سپرده شد.[21]

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، قم، نشر معروف، 1382، ص 814.

[2]. گلی‌زواره، غلامرضا، زندگینامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، قم، زلال کوثر، 1388، ص11 و 13

[3]. باقری‌بیدهندی، ناصر، افکار استاد شهید دکتر محمد مفتح، قم، پیام اسلام، 1358، ص3.

[4]. گلی‌زواره، غلامرضا، اسوه فرزانگی و فداکاری، قم، نورالسجاد، 1387، ص 25- 27 .

[5]. زندگی‌نامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص14.

[6]. نیکبخت، رحیم، زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1384، ص 94.

[7]. اسوه فرزانگی و فداکاری، ص 72 و 73.

[8]. اسناد انقلاب اسلامی، ج 3، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1374، ص 311 و 312.

[9]. زندگی‌نامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص 46.

[10]. همان، ص48.

[11]. زندگی و مبارزات شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص 134 و 135.

[12]. زندگی‌نامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص 58.

[13]. دیدار با ابرار،ج 78، پژوهشکده باقر العلوم(ع)، تهران، معاونت پژوهشی سازمان تبلیغات اسلامی، 1374، ص110.

[14]. همان، ص114.

[15]. همان، ص 117 و 119.

[16]. زندگی‌نامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص 64.

[17]. همان، ص65.

[18]. روزشمار انقلاب اسلامی، ج5، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، تهران، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چ اول، 1378، ص 195 و 271.

[19]. زندگی‌نامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص37.

[20]. جریان‌ها و سازمان‌های مذهبی سیاسی ایران، چ نهم، رسول جعفریان، تهران، خانه کتاب، 1378، ص 626 و 628.

[21]. زندگی‌نامه شهید آیت‌الله دکتر محمد مفتح، ص90.



 
تعداد بازدید: 724


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: