انقلاب اسلامی :: حزب جمهوری خلق مسلمان ایران

حزب جمهوری خلق مسلمان ایران

29 بهمن 1399

زهرا رنجبر کرمانی

حزب «جمهوری خلق مسلمان ایران» در 23 اسفند 1357 توسط 10 شخصیت مورد اعتماد آیت‌الله شریعتمداری تأسیس شد.[1] مؤسسین از طرفداران شریعتمداری بودند که در «مدرسه دارالتبلیغ اسلامی» وابسته به وی فعالیت می‌کردند[2]، ارتباط میان آیت‌الله شریعتمداری و این عده بسیار نزدیک و حسن فرزند شریعتمداری یکی از رهبران حزب بود. شریعتمداری و حزب در مخالفت با ولایت فقیه اتفاق‌نظر داشتند، اما حزب از شریعتمداری دستور نمی‌گرفت و وی نیز در پی رهبری حزب نبود.[3]

با توجه به شیوه‌ای که شریعتمداری از ابتدای انقلاب در مخالفت با امام خمینی در پیش گرفته بود، از همان ابتدای تشکیل حزب خلق مسلمان تصور بر این بود که این حزب در مقابل حزب جمهوری اسلامی تشکیل شده است. حزب خلق مسلمان نیز چنان تبلیغ می‌کرد که درصدد شکستن انحصار حزب جمهوری اسلامی است.[4] با وجود این، مرامنامه حزب در راستای اهداف انقلاب اسلامی تنظیم شده بود و حتی به منظور ایجاد وحدت بین گروه‌ها و احزاب، موافقت شریعتمداری را برای ائتلاف با حزب جمهوری اسلامی به دست آورده بود، اما به دلیل برخی مشکلات ساختاری و اعتقادی استعداد بالایی برای مقابله با جمهوری اسلامی داشت. از این‌رو از همان بدو تأسیس برخی از افراد انقلابی نسبت به آینده حزب اظهار نگرانی کردند. نقاط ضعف حزب که به تبدیل آن به یک جریان ضدانقلاب انجامید، اغلب به طرز فکر مؤسسان و هواداران آن مربوط می‌شد.[5]

گرچه حزب همه گروه‌های قومی در ایران را به عضویت تشویق می‌کرد، اما اعضای آن اغلب مردم استان‌های آذربایجان شرقی و غربی و بازاریان آذربایجانی مقیم تهران بودند که به واسطه خوشنامی مؤسسین حزب جذب آن شده بودند؛[6] هر چند عضویت آن‌ها الزاماً تعهدی ایجاد نمی‌کرد و صرفاً ثبت‌نام بود.[7] «خلق مسلمان» روزنامه رسمی حزب به زبان فارسی منتشر می‌شد، با این‌حال به صورت نامتناسبی به موضوعات مربوط به آذربایجان می‌پرداخت. حزب بیشتر در استان‌های آذربایجان فعال بود و در تمام شهرها و روستاهای آن شعبه داشت. کانون فعالیت حزب نیز شهر تبریز بود.[8]

با گسترش حزب در آذربایجان، بنیان‌گزاران موجه آن که کنترل و نظارت خود را در حزب از دست داده بودند، در مقابل انحراف آن موضع‌گیری کرده، دسته‌جمعی استعفا دادند. با خروج مؤسسین و بنیان‌گزاران اولیه، حزب به دست رحمت‌الله مقدم مراغه‌ای افتاد و آماده توطئه‌ای علیه نظام جمهوری اسلامی شد. در تابستان 1358 و در حالی که انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی در پیش بود، افراد حزب دست به شورش زده، به ارتش و پاسگاه‌های ژاندارمری حمله کرده، آنها را خلع‌سلاح کردند. این وضعیت بحرانی و کشمکش‌های محلی همراه با کنترل محدود دولت موقت در آذربایجان تا چند ماه ادامه داشت.[9]

شرکت در انتخابات مجلس خبرگان قانون اساسی نقطه اختلاف میان شریعتمداری و حزب بود. شریعتمداری اساساً با پیش‌نویس قانون اساسی توسط یک کمیته مخالف بود و به تحریم انتخابات اعتقاد داشت. شاخه حزب در آذربایجان اما معتقد بود که علی‌رغم محدودیت‌ها، شرکت در انتخابات بررسی پیش‌نویس قانون اساسی برای تضمین حقوق اقوام بسیار مهم است، به همین دلیل تصمیم گرفت در انتخابات مجلس خبرگان نامزد معرفی کند. اعضای مجلس خبرگان برای بررسی پیش‌نویس قانون اساسی جمهوری اسلامی در مرداد 1358 انتخاب شدند.[10]

در دوره تشکیل مجلس خبرگان، شاخه آذربایجان حزب به صورت فعالی سعی می‌کرد ایده تأسیس مجلس ایالتی به عنوان بخشی از مجلس تهران را مطرح کند. در مهر 1358 شاخه آذربایجان حزب جمهوری خلق مسلمان و حزب خلق متحد آذربایجان خواستار ایجاد پارلمان ایالتی شدند. مقدم مراغه‌ای نماینده آذربایجان در مجلس خبرگان قانون اساسی، طرحی به مجلس خبرگان برد که در آن بر لزوم ایجاد مجالس ایالتی در کنار مجلس ملی خلق ایران با هدف خارج کردن تمرکز قدرت در دست یک قدرت مرکزی و کاهش قدرت تصمیم ایالت‌های مرکزی تأکید شده بود.[11]

حزب خلق مسلمان که در آستانه خروج از خط امام و نظام قرار داشت، به فعالیت‌های تفرقه‌افکنانه در نیروهای انقلابی تبریز روی آورد که به ایجاد اختلاف میان آن‌ها انجامید. تسلط اعضای اصلی حزب بر برخی از نیروهای کمیته‌های انقلاب اسلامی تبریز باعث بروز درگیری میان کمیته‌های طرفدار امام، نظام و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با کمیته‌های طرفدار حزب شد که در پاییز 1358 به اوج رسید. در آن دوره آیت‌الله قاضی طباطبایی نماینده امام و امام جمعه تبریز بود و رهبری نیروهای طرفدار امام در تبریز را بر عهده داشت. قدرت روزافزون طرفداران حزب خلق مسلمان و تسلط آن‌ها بر مراکز حساس قدرت لزوم تقویت طرفداران امام را ایجاب می‌کرد. در نتیجه به خواست جمعی از متدینین تبریز و به صلاحدید امام، آیت‌الله سید اسدالله مدنی که در آن ایام امام جمعه همدان بود به تبریز عزیمت کرد.[12]

چند روز مانده به همه‌پرسی قانون اساسی در آذر 1358، حادثه‌ای در مقابل بیت شریعتمداری در قم با تحریک افراد وابسته به وی رخ داد که منجر به قتل یک نفر گردیده، در پی آن شهر به تشنج کشیده شد. هم‌زمان با قم شهر تبریز نیز متشنج شد. امام برای پیشگیری از گسترش اختلافات و حفظ حریم مرجعیت طی پیامی حادثه بیت شریعتمداری را محکوم کرد. چندی بعد و به دنبال وقوع این حادثه، عده‌ای از طرفداران شریعتمداری و اعضای حزب به ساختمان رادیو و تلویزیون تبریز یورش برده، آن را به تصرف خود درآوردند. این افراد خواستار برآورده شدن خواسته‌های شریعتمداری از جمله اعطای اختیارات داخلی به آذربایجان و حذف شورای نگهبان از قانون اساسی بودند. آنها همچنین به نمازجمعه و نمازگزاران حمله کرده، عده‌ای را به شهادت رساندند و با هجوم به اماکن عمومی با سلاح سرد، بعضی از خیابان‌ها را مسدود کرده، شهر را به آشوب کشیدند. در مقابل مردم هم به مقر حزب حمله کردند و درگیری‌ها در سطح شهر گسترش یافت. در این غائله 10 تن کشته و صدها تن مجروح شدند.[13] دانشگاه تبریز اما وارد عمل شده، دانشجویان مسلمان با راه‌اندازی یک راهپیمایی و شرکت در نماز جمعه جو ارعاب را شکستند و با حرکت به سمت ساختمان رادیو و تلویزیون شهر که روی بام‌های آن تیربار نصب شده بود آن را تصرف کردند.[14]

در روزهای بعد همکاری اهالی حزب‌اللهی آذربایجان با نهادهای انقلابی و نیروهای امنیتی نظام از جمله کمیته‌های انقلاب اسلامی ادامه یافت و این اتحاد و هوشیاری سدی در برابر فعالیت‌های ضد انقلاب از جمله حزب خلق مسلمان در شمال ‌غرب ایران شد. تأسیس شعبه‌هایی برای نیروهای انقلاب اسلامی در شهرهای آذربایجان موجب تمرکز فعالیت‌های جوانان متدین و انقلابی در پایگاه‌های انقلابی گردیده، مبارزه علیه جریان‌های ضدانقلابی و ضدمردمی توسط این نهادها با همکاری گسترده مردم در شهرها و روستاها پیگیری شد. نظام و نهادهای قضایی و انتظامی این‌بار و در حالی‌که راه‌های سیاسی و مسالمت‌جویانه به نتیجه نرسیده بود، تمام قوای خود را برای رفع فتنه به کار گرفتند. سپاه و نیروهای کمیته‌های انقلاب اسلامی با حمله به محل‌های تجمع و مقرهای حزب خلق مسلمان بسیاری از نیروهای آنان را نابود و جمعی از سران آنها را دستگیر کردند و عده‌ای از عوامل حوادث تبریز تیرباران شدند.[15] علاوه بر آن عوامل پشت‌پرده و تأمین‌کنندگان منابع مالی و توطئه‌گرانی که برخی جزء سرمایه‌داران و افراد متنفذ شهر بودند یکی پس از دیگری دستگیر شده، به مجازات رسیدند[16] و بدین‌ترتیب به حیات حزب جمهوری خلق مسلمان ایران خاتمه داده شد.

 

پی‌نوشت‌ها:

 

[1]. علیان‌نسب، سیدحسین، «جریان‌سازی مذهبی آذربایجان در تحولات سیاسی ایران معاصر»، رهیافت انقلاب اسلامی، تابستان 1397، ش 43، از ص 91 تا 110، ص 102.

[2]. نظرپور، مهدی، «نقش سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تداوم انقلاب اسلامی»، حصون، پاییز 1387، ش 17، ص 45 - 67، ص 54.

[3]. عبدی، سهراب و دیگران، «عملکرد کمیته‌های انقلاب اسلامی در مبارزه با ضدانقلاب»، رهیافت انقلاب اسلامی، پاییز 1391، ش 20، ص 111 - 130، ص 125.

[4]. نظرپور، همان، ص 54.

[5]. علیان‌نسب، همان، ص 102 و 103.

[6]. عبدی، همان، ص 125.

[7]. شیرودی، مرتضی، «انقلاب اسلامی و جنبش دانشجویی»، معرفت، بهمن 1384، ش 98، ص 29 - 38، ص 35.

[8]. عبدی، همان، ص 125.

[9]. نظرپور، همان، ص 54.

[10]. عبدی، همان، ص 126.

[11]. همان‌جا.

[12]. همان، ص 125.

[13]. نظرپور، همان، ص 54.

[14]. شیرودی، همان، ص 35.

[15]. عبدی، همان، ص 127.

[16]. نظرپور، همان، ص 55.



 
تعداد بازدید: 1210


.نظر شما.

 
نام:
ایمیل:
نظر:
تصویر امنیتی: